سبک زندگی به صورت عملی آموزش داده شود
به گزارش خبرگزاری رسا، پس از سخنان مقام معظم رهبری درباره بررسی سبک زندگی، فعالان عرصه جنگ نرم لبیک گویان به ندای رهبری، سخنان ایشان را سرلوحه کار خود قرار داده و با برگزاری جلسات سخنرانی به توضیح سبک زندگی از دیدگاه اسلام پرداختهاند، متن زیر بخش نخست سخنان حجتالاسلام سید محمد انجوی نژاد در کانون رهپویان وصال شیراز درباره سبک زندگی است.
مقدمهی اول
سه رکن برای معرفی انسان و خصوصیات زندگیاش:
رکن اول: بحث جهان بینی که چینش زندگی بر اساس آن است، شهید مطهری در بحث هدف زندگی، خیلی خوب مشخص میکند که جهان بینی چه تأثیری در زندگی دارد.
جهان بینی هر شخص، تأثیر باورهایش بر زندگیاش است. جهان بینی را معلومات فرد مشخص نمیکند. باورها و اعتقاداتش آن را مشخص میکند.
افرادی که اهل مطالعه نیستند یا باورهای دینی ندارند، زندگیشان را بر اساس باوری که از جهان به دست آوردهاند مرتب میکنند.
رکن دوم: بحث ایدئولوژی
اینکه بر چه مبنایی و از کدام طریق خدا را قبول میکنیم؟
معتقد به هر دین و مذهبی که هستیم، به ارزشهای انسانی و ارزشهای جامعه معتقدیم.
رکن سوم: سبک رفتاری که به آن سبک زندگی میگویند.
مقدمهی دوم
مقام معظم رهبری در بیانات اخیر در بجنورد به این نکات اشاره کردند: بسیاری از مردم به صورت گفتاری دین خوبی دارند، طرز فکر و اعتقادشان نسبت به بسیاری از مسائل (دین، خانواده، نظم، نظام) درست است، ولی نمیتواند در زندگیمان خودش را نشان دهد!؟
شعارها کامل است، شعورها هم کامل است، ولی رفتارها مشکل دارد.
سبک زندگی اسلامی را پای سخنرانی کسی نمیشود فهمید؛ باید به زندگیاش نگاه کرد، اعتقادات در زندگی کاملاً خودش را نشان میدهد.
بیان امام صادق (ع) راهنمای سبک زندگی است.
«کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» یعنی غیر از اینکه با زبان مردم را دعوت میکنید، مردم اگر به زندگی، اخلاق، خانواده و هر قسمت از زندگی شما نگاه کنند، درس بگیرند.
مقدمهی سوم
نگاه به سبک زندگی ایده آل و رؤیا پردازانه است.
با برگزاری اردو یک هفته سبک زندگی اسلامی کار میکنیم، حال آنکه اگر واقعاً هنرمندیم، باید بتوانیم در بطن جامعه عملی کار کنیم.
مثلاً نمیشود بهترین برنامه های تلویزیون را برای ساعت 11 شب به بعد گذاشت، و مردم را تشویق کرد که ساعت 9 شب بخوابند! ایده آلها الزاماً قابل اجرا نیست.
در واقع باید گفت بعضی کارها در دستورات اسلام هست ولی مردم نمیتوانند انجام دهند، بسیاری از این موارد با احکام ثانویه رفع میشود، اغلب اینها واجب نیست بلکه تأکید است، بسیاری از دستورات هم متعلق به همان زمان و جامعهی عرب بوده است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند فرزند زمان خودت باش که به همین موضوعات بر میگردد، نه واجبات و محرمات.
پویایی فقه شیعه هم به همین موضوع بر میگردد که ما دستورات را از امام و مرجعمان میگیریم، یعنی هرچه ائمه گفتهاند، مرجع با زمانهی فعلی تطبیق میدهد.
دو مشکل در بحث سبک زندگی :
1:برخی از ما نسبت به خیلی از مسائل شناخت نداریم، ا گر زندگی ما زندگی پر از اضطراب، بیماری و نگرانی شده است و لذتی از آن نمیبریم، باید سبک زندگیمان را بررسی کنیم.
خداوند بندههایش را برای زجر کشیدن نیافریده است و مشکلات زندگی مربوط به سبک زندگی غلط است.
ما نمیخواهیم از دید عارفانهی شیخ رجبعلی خیاط و عرفا به زندگی نگاه کنیم، نگاه عوام مردم را باید در نظر بگیریم، نه نگاه اولیاءاللهی.
مثلاً اگر میخواهیم در مورد شادی در زندگی صحبت کنیم، نمیشود توصیهی عمومی کرد که گریه برای اباعبدالله (ع)، شادی میآورد! این حتی برای بسیاری از ما قابل توجیه نیست.
مرحوم دولابی فرمود غم کربلا همهی غمهای دیگر را میبرد، ولی این یک قسمت از سبک زندگی است، نه تمامش، قابل توصیهی اجتماعی نیست، نمیشود در کتابهای جامعه شناسی این را وارد کرد، چون یک عده از مردم اینگونه اتصال برقرار نمیکنند.
2: چرا پس از شناخت درباره سبک زندگی اسلامی- انسانی نمیتوانیم حتی آن را در جامعه کوچک یعنی خانواده پیاده کنیم؟
ادامه دارد... /995/پ203/ن