۱۳ دی ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۵
کد خبر: ۱۵۱۹۹۴
حجت‌الاسلام انجوی نژاد:

غرب از هنر برای تغییر سبک زندگی استفاده کرده است

خبرگزاری رسا ـ مدیر کانون فرهنگی رهپویان وصال گفت: غرب از هنر به عنوان یک وسیله برای تغییر سبک زندگی و اغلب برای فشار بر اعصاب ما استفاده کرده است.
انجوي نژاد

 به گزارش خبرگزاری رسا، پس از سخنان مقام معظم رهبری درباره بررسی سبک زندگی، فعالان عرصه جنگ نرم لبیک گویان به ندای رهبری، سخنان ایشان را سرلوحه کار خود قرار داده و با برگزاری جلسات سخنرانی به توضیح سبک زندگی از دیدگاه اسلام پرداخته‌اند، متن زیر بخش دوازدهم سخنان حجت‌الاسلام سید محمد انجوی نژاد در کانون رهپویان وصال شیراز درباره سبک زندگی است.

هنر و سبک زندگی

یکی دیگر از مسائلی که در سبک زندگی جایگاه دارد، هنر است، هنر به معنای تجمل، تبرّج، به معنای استفاده از یک ذوق و سلیقه‌ی زیبا برای آراستن رفتار زندگی [به عنوان محتوا] و قالب زندگی.

غرب از هنر به عنوان یک وسیله برای تغییر سبک زندگی و اغلب برای فشار بر اعصاب ما استفاده کرده است؛!

برای مثال، بحث پرده‌های دوم موسیقی، یا سبک های درهمِ کوبیسم در نقاشی، یا معماری‌های عجیب حاصل تکنولوژی غرب، هنری را ترویج می‌کنند که انسان را به پوچ گرایی می‌رساند؛ فیلم و سریال و موسیقی و ترانه های این‌چنینی.

شیعه‌ی ایرانی، با داشتن کتابی مثل نهج البلاغه و این‌همه مطالب عالی و دیدگاه های مترقی و زیبا اندیش، در اثر تلقین هنر غربی - هرچند توسط یک فارس اجرا شده باشد - تبدیل به یک انسان منزوی، افسرده و بدبین به دنیا می‌شود که از همه‌ی مردم گریزان و بیزار است.

یکی از انواع موسیقی حرام، همین نوع موسیقی است که انسان را از زندگی دنیا نا امید کند، این نوع موسیقی بر ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه انسان بطور توأمان أثر می‌گذارد و زندگی را تلخ و سیاه می‌کند.

موسیقی‌ای گوش بدهید که شما را نسبت به عشق، وفا، خدا، طبیعت، انسان ها، دین و .. بدبین نکند، موسیقی‌ای که حداقل شما را شاد کند.

متن ترانه های ژاپنی و چینی و برخی گروه‌های غربی را بررسی کنید و با متن ترانه های خودمان مقایسه کنید، علت پیشرفت‌ها و عقب ماندگی‌ها مشخص می‌شود.

ترانه هایی که باعث غم های غیر دینی، غیر شرعی و القاء یأس و بدبینی شود و بنیان خانواده را در معرض از هم پاشیدگی قرار دهد و منجر به پوچ گرایی شود، یقیناً حرام و مستهجن است، کار بجایی رسیده که نمایش عملیات جنسی در فیلم ها را هنر می‌دانند.

هنر باید متعالی باشد، ما با نگاه افراطی به این قضیه نگاه نمی کنیم، ولی هنر باید در خدمت شیرین کردن زندگی ما باشد، بر اساس فلسفه‌ی اخلاق اسلامی، هنر باید زیبایی ها و نقاط مثبت زندگی و جامعه را پر رنگ کند تا انسان ها انرژی بگیرند، نقاط تلخ و سیاه جامعه را که خود مردم می‌بینند!

این درست نیست که فکر کنیم وظیفه‌ی هنرمند این است که زشتی‌ها و تلخی‌ها را بیرون بکشد و به مردم نشان دهد، این مسائل را باید به مسئولان و متولیان نشان داد، نه به مردم.

غرب این هنر را ترویج می‌کند؛ هنری که بنیان خانواده ها را سست کند، هنری که عشق را بد معرفی کند، هنری که برمبنای اومانیسم و اپیکوریسم باشد و القا کند که تو فقط باید خودت را ببینی و از زندگی‌ات لذت ببری، بقیه‌ی مردم مهم نیستند!

معماری و سبک زندگی

در بحث معماری مدرن از بین بردن حریم خصوصی و عدم توجه به نیازهای جسم انسان وجود دارد، ساختن آشپزخانه‌های اوپن، که باعث می‌شود بوی غذا در خانه بپیچد و اشتها و لذت غذا خوردن را از بین می‌برد.

روش صحیح و اسلامی این است که انسان وقتی سر سفره نشست غذا را بو بکشد تا معده آمادگی لازم برای پذیرش غذا را دریافت کند و تا دستگاه گوارش و هضم بهتر کار کند، این سیستم معماری و آشپزخانه های اوپن، به دستگاه گوارش آسیب می رساند.

ساختن آپارتمان‌های چند طبقه که به راحتی به ساختمان های مقابل اشراف دارند، چرا مادر و همسر و فرزندان ما نباید در خانه‌ی خودشان احساس امنیت و آرامش داشته باشند؟ معماری سنتی ما چه ایرادی داشت؟

چرا از مراکز تجمع و تراکم در شهرها که آسایش را از زندگی ما می گیرند فاصله نمی‌گیریم؟

چرا در محله های بالا و پایین شهر، اختلاف طبقاتی این قدر در معماری مشهود است؟ در قدیم در تمام نقاط شهر خانه ها به یک سبک ساخته می‌شد، معماری شهر باید انسان محور ساخته شود یا تربیت محور و خدا محور؟

در قدیم، هر محله، برای خودش قبرستانی داشت، اهالی محله هر روز رد می‌شدند و فاتحه‌ای می‌خواندند و به یاد مرگ می‌افتادند و بسیاری از مسائل و ناراحتی ها با این یادآوری هر روزه، حل می‌شد، اما امروزه به بهانه‌های واهی پزشکی،  قبرستان‌ها را کیلومترها خارج از شهر بردند!

شهرسازی امروز انسان محور است، سیستم قدیم با فلسفه‌ی لذت بردن از دنیا مطابقت نداشت، دین، اجازه‌ی فراموشی مرگ را به ما نمی‌دهد، شهرها باید به گونه‌ای ساخته شوند که رفتن را به مردم یادآوری کنند، نه اینکه فنا نشدن و مانایی با معماری صنعتی به مردم القا شود.

مگر الان ما لذتی از زندگی شهرنشینی می‌بریم؟ اگر مردم خدامحور نباشند، بهتر زندگی می‌کنند!؟ معضلات شهری، نتیجه‌ی عدم توجه به دین در ساختار شهری است./995/پ203/ن

ارسال نظرات