۰۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۹:۴۹
کد خبر: ۱۵۳۷۳۴
آیت‌الله مصباح یزدی:

خطر اصلی متوجه تئوری ولایت فقیه و شخص رهبری است

خبرگزاری رسا ـ آیت الله مصباح یزدی تاکید کرد: فرق ایران هم با دیگر کشورهای اسلامی همین است که اصل در آن کشورها اسلام نیست، اما آنچه در اینجا داریم، اسلام متعلق به تشیع است که ولایت فقیه دارد.
آيت الله مصباح يزدي
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از هفته نامه 9دی، هفته نامه 9 دی همزمان با یوم الله 9دی متن گفتگویی با علامه مصباح یزدی را منتشر کرد که هر سال افتخار آن را به دست می آورد. در حاشیه این گفتگو البته دست اندرکاران هیأت تحریریه و عوامل اجرایی 9 دی نیز فرصت می یابند تا از تذکرات و رهنمودهای ایشان بهره ببرد.
 
 دیدار امسال تیم 9دی با استاد نیز مانند سال قبل پربار بود. در ابتدای دیدار مدیر مسئول 9دی گزارشی از فعالیت های یک ساله هفته نامه ارائه کرد و بعد از تقدیر و تشکر از استاد با طرح یک موضوع محوری مرتبط با فقه رسانه گفت:
 
 یک نکته و موضوعی در ذات کار رسانه ای مطرح است که در بر خلاف برخی از دستورات اخلاقی دینی ماست. در کار رسانه ما ناچاریم از صراحت در برخی موضوعات، در فعالیت رسانه ای نیاز به بزرگ نمایی یک سوژه داریم، گاهی باید از برخی افراد و فعالیت هایشان اسم آورد. این در حالی است که برخی از توصیه های اخلاقی دین ما بر خلاف این است. خب سئوال این است که ما چطور بین اینها جمع کنیم از طرفی برای بصیرت افزایی در جامعه تن دادن به اینها ضرورت دارد و از طرفی شبهه افتادن در نهی شرعی را حس می کنیم. مرز تشخیص این مصادیق کجاست تا دچار انحراف و مفسده نشویم؟
 
 حجت الاسلام رسایی سپس به طرح خاطره ای از مرحوم شیخ فض الله نوری پرداخت و به ویژگی «انگیزه خوانی» آیت الله شهید اشاره کرد و گفت : ما ناچاریم گاهی انگیزه خوانی کنیم مانند شیخ شهید. در خاطرات مرحوم شیخ فضل الله شهید است که می گفت: در جلسه ای با این روشنفکران بودم دیدم اینها می گویند که چه دلیلی دارد کرور کرور پول این کشور برود بیرون تا چادر مشکی وارد شود که مقنعه خانمهای ما بلند باشد، خب اگر ما  مقنعه ها را کوتاه کنیم هم حجاب حفظ شده و هم پول کمتری خارج می شود. مرحوم شیخ فضل الله آن موقع می گفتند که اینها دلشان به حال پول کشور نمی سوزد بلکه می خواهند کشف حجاب کنند. یعنی انگیزه خوانی می کرد و بعدها دیدیم که این واقعیت تلخ کشف حجاب توسط همان روشنفکران اجرایی هم شد.
 
 مدیر مسئول 9 دی گفت: حضرت استاد گاهی ما در کار رسانه مجبوریم انگیزه و هدفی که طرف مقابلمان در ده حرکت دیگر می خواهد به آن برسد را بخوانیم و هشدار دهیم ولی خیلی ها که این را نمی فهمند ما را متهم به تندروی می کنند! مانند اتهاماتی که به شما زدند آن روز که حضرتعالی در نماز جمعه تهران خبر از وابستگی و آمریکایی بودن اصلاح طلبان و چمدان های دلار آنها دادید و بمباران تخریب نسبت به شما صورت گرفت.
 
 رسایی در پایان با معرفی اعضای تحریریه و اجرایی نشریه 9 دی خطاب به آیت الله مصباح گفت: دوست داریم امروز که در خدمت یک فقیه سیاستمدار و یکی از عمارهای مقام معظم رهبری هستیم، از رهنمودهای شما در این خصوص بهره ببریم و تذکراتتان را بشنویم تا انشاءالله مورد بهره مندی قرار دهیم و خستگی یک سال فعالیت رسانه ای از ذهنمان بیرون برود.
 
 در ادامهآیت الله مصباح یزدی با تفقد از دست اندرکاران هفته نامه 9 دی، بیانات ارزشمندی را ارائه کردند که متن کامل آن در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
 
 توصیه های آیت الله مصباح به هفته نامه 9 دی
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
بنده به نوبه خودم از تلاش های مخلصانه شما دوستان در نشریه 9 دی صمیمانه تشکر می کنم و امیدوارم فعالیت و خدمت شما مورد قبول حضرت صاحب الامر(عج) قرار بگیرد. من البته خیلی فرصت دیدن همه نشریات را ندارم اما از جمله نشریاتی که می بینم 9دی است. انشاالله به برکت دعای امام عصر (عج) از اشتباهات و لغزش ها در این کار مصون بمانید. ابتدا به اندازه ای که توان و وقت اجازه دهد لازم است اشاره کنم به جمله ای که فرمودید و آن اینکه بنده اگر یک شاگرد کوچک و یک سرباز وظیفه شناسی برای مقام معظم رهبری باشم افتخار می کنم.
 
 اما درباره موضوعی که فرمودید، این بحث بسیار دقیقی است که باید آن را در حکم مثل معروف از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر بدانیم و البته این طبیعت هر کار مهم و سرنوشت سازی است. کارهای ساده نفعش زیاد نیست، ‌ضررش هم زیاد نیست به عنوان مثال اگر شخصی از بلندی 30 سانتی بیفتد حداکثر پایش یک خراشی برمی دارد، ولی اگر از یک ارتفاع 30 متری پرت شود، بعید است پایش سالم بماند.
 
 پست، مقام و موقعیت وقتی حساس است، نفعش خیلی زیاد است و اگر ضرر داشت، ضررش هم خیلی زیاد است؛ طبعا مسئولیتش هم خیلی سنگین خواهد بود؛ در واقع در فرهنگ ما رعایت این دقت ها اسمش تقواست. یک روایتی سابق دیدم که مضمونش این است که از امام معصوم سوال می کنند تقوا چیست؟ فرمود اگر شب تاریکی در بیایان پر از خار و خاشاک و پر از مار و عقرب، بخواهی راه بروی چگونه راه می روی؟ چراغی نداری که ببینی، زیر پایت هر لحظه فکر می کنی که عقرب یا ماری باشد، با احتیاط باید راه بروی، ‌تقوا یعنی این.
 
 احتیاط زیاد نباید موجب ترک تکلیف شود
طبعا کارهای مهم و حساس و موثر این حساسیت را دارد و باید خیلی احتیاط کرد، اما از آن طرف هم احتیاط معنایش این نیست که هیچ کاری نکنی و الا در هر کاری آدم می گوید احتمال می دهم فلان ضرر را داشته باشد پس نمی کنم، در این صورت هیچ کاری صورت نمی گیرد؛ رعایت اعتدال یعنی اینکه آدم نه وسواس به خرج دهد - وسواسی که موجب ترک تکلیفش شود – و نه ولنگاری کند و هر عملی را برای خودش توجیه کند؛ بین این دو باید یک مرز اعتدالی را در نظر گرفت.
 
 آدمی واقعا باید حجتی بین خود و بین الله داشته باشد تا بی جهت آبروی کسی را نریزد و بی جهت هم کسی را بزرگ نکند، ‌و از آن طرف هم تحلیل و خبری که مردم در تصمیم گیری هایشان برای تشخیص مصالح به آن احتیاج دارند، منتشر کنند تا جامعه از آن محروم نماند. البته تشخیص این خیلی مشکل است و با یک فرمول ساده نمی شود جواب داد. این از مصادیق همان بصیرتی است که آقا فرمودند و باید از خدا خواست و توسل داشت که آدم در هر لحظه ای غافل نشود و مسائل را فراموش نکند که گرفتار هوای نفس نشود.
 
 کار مشکلی است ولی در عین حال باز تأکید می کنم که تقوا در اینجا به معنای این نیست که انسان کارش را رها کند بخاطر اینکه ممکن است خطرهایی داشته باشد. باید آن اندازه ای که در توانش است تلاش کند و کارش را درست انجام دهد، بعد هم با دعا و توسل از خدای متعال کمک بگیرد.
 
 مسئولیت رسانه های هرگز تا این اندازه سنگین نبوده است
مسئولیتی که امروز رسانه در اختیار دارند، وظیفه سنگینی بر دوششان است. در هیچ زمانی مسئولیتی به این سنگیینی روی دوش اصحاب رسانه نبوده چون تا اندازه رسانه تاثیر نداشته. اشاره فرمودید کسانی مثل مرحوم شیخ فضل الله نوری انگیزه خوانی می کردند، این ویژگی از مصادیق همان بصیرت است؛ البته تجربه های عینی نشان می دهد کسانی که می خواهند یک مسیر منحرفی را طی کنند، آرام آرام از جاهایی شروع می کنند که کمتر عکس العمل داشته باشد،‌ فرض کنید می خواهند ورزش خانم ها را در تلویزیون پخش کنند،‌ خب اگر از اول بگویند می خواهیم این کار را بکنیم، جامعه اسلامی و انقلابی نمی پذیرد، علما و مراجع عکس العمل نشان می دهند، طبیعی است دنبال این می گردند که یک راهی پیدا کنند که رقیق باشد،‌ مثلا می گویند چطور زن ها در مسابقه فوتبال یا والیبال مردها را تماشا می کنند، خب چه اشکالی دارد زن هم تماشا کنند، مگر آنها شهروند این کشور نیستند؟ مگر آنها مالیات نمی دهند؟
 
 سیاست یعنی همین، می خواهند یک کار زشتی را تدریجاً مرسوم و باب کنند، ‌خب طبیعی است از  جاهایی شروع می کنند که کمتر حساسیت داشته باشد تا آرام آرام بروند جلو، همه دنیا همین طور است. سیاستمداران ما هم آنجایی که احساس وظیفه شرعی نکنند یا پایبند نباشند، همین کارها را خواهند کرد، ما هم آشنا هستیم می دانیم.
 
 خب اینها تا مربوط به رفتار خاصی است یا سیاستهای اجرایی خاصی است و می شود در مقابلش عکس العمل نشان داد، اهمیتش خیلی زیاد نیست، مثلا یک فیلمی است یا یک برنامه تلویزیونی است، اما یک موقع هست که اصلا موضوع ارتباط پیدا می کند با مبانی فکری و اعتقادی و ارزشی جامعه، در حالی که اصلا اسلامیت نظام به آنها بستگی دارد، انقلاب برای آنها انجام گرفته، اگر اینها نبود اساسا انقلابی لازم نبود  تا ما این همه کشته بدهیم! برای چی؟ خب از راههای دموکراتیک خیلی راحت تر می شد این کارها را انجام داد. انقلاب لازم نبود، در حالی که ‌اساس این انقلاب باورها و ارزش های اسلامی است. ‌
 
 حالا کسانی سعی می کنند اینها را آرام آرام از بین ببرند، اینجا جای شوخی نیست. ببینیم چطور می شود و ان شاالله و ... دردی دوا نمی کند، به اصطلاح ما طلبه ها می گوییم اینجا قوت محتمل، جبران ضعف احتمالی را می کند. ‌یعنی احتمال هر چند ضعیف هم باشد چون محتمل قوی است مسئله مهم است، خطر شدید است، این با احتمال ضعیفش هم باید به آن ترتیب اثر دهیم.
 
 از شگردهای سیاستمداران همین است که وقتی یک خطر جدی برای خودشان مطرح است، یک مسئله فرعی را مطرح و بزرگ می کنند، ‌در دهان ها می اندازند، ‌رسانه ها و مزدوران شان روی آن کار می کنند برای اینکه آن مسئله اصلی فراموش شود.
 
 مهمترین عامل شکست ناپذیری ما ولایت فقیه است
نکته مهم دیگر این که من فکر می کنم بر اساس تجربه هایی که در طول این سی و چند سال داشتیم، درس هایی که آموختیم، از تاریخ، از فرمایشات امام، از منابع دینی و تجربه های عینی که بوده و شواهدی که مخصوصا از رسانه های خارجی داریم و مطالبی که سردمداران جهان استکبار گاهی از دهانشان در می رود و یا به دلایلی مطرح می کنند، از مجموعه اینها به دست می آید که اصلی ترین عامل شکست ناپذیری نظام جمهوری اسلامی در مقابل همه توطئه های استکبار جهانی یک مسئله است و آن مسئله ولایت فقیه و شخص رهبری است.
 
 همین اخیرا یک تحلیلی بود راجع به اوضاع آمریکا و مشکلاتی که در آن هست مبنی بر این که مشکل ما در این است که وقتی بین احزاب اختلافاتی مطرح می شود، برای پایان دادن به آن تصمیم گیرنده قطعی وجود ندارد ولی ایران یک تصمیم گیرنده قطعی دارد که هر چه بین مسئولان اختلاف باشد نهایتا او آن تصمیم را می گیرد و اجرا می کند، بعد گفته بودند که اگر این رهبری در ایران نباشد با دیگران می توانیم کنار بیاییم.
 
 عملا هم می بینیم که الان در مصر مشکل اصلی نداشتن امام و رهبر است، و الا این شرایطی که الان ملاحظه می کنید خیلی زودتر از اینها می بایست اصلا این انقلاب در مصر انجام می گرفت حتی شاید از یک جهتی از ایران تقدم داشتند، در بعضی از جهات مسائل اسلامگرایی و اینها از زمان نجیب پاشا و قبل از ناصر جایگاهی داشتند،‌ از لحاظ تحقیقات اسلامی اینها بر ما مقدم بودند، روشنفکران ما اوائل انقلاب از نوشته های اینها استفاده می کردند،‌ نوشته های سید قطب و دیگران و اصلا منبع بود برای بعضی بحث های سیاسی و دینی ما؛ ولی اینهمه انقلاب مصر تأخیر افتاد، الان هم دچار مشکلات هستند، ریشه اصلی اش این است که انقلاب مصر، فردی را که از لحاظ دینی واجب الاطاعه باشد و از نظر سیاسی او را آدم پاکی بدانند ندارد؛ عین این مشکل در افغانستان هم هست. افغانستان کم مبارزه نکرده، کم کشته و شهید نداده، مشکل آنها نداشتن یک رهبری است که مورد قبول باشد.
 
 آمریکایی ها فکر می کردند که اتفاقی یک آخوندی در ایران پیدا شده و می شود با شگردهایی اثر این آخوند را از بین برد، سی سال تلاش کردند ولی به این نتیجه رسیدند که این مسئله ولایت فقیه اصل ریشه داری است. فرق ایران هم با دیگر کشورهای اسلامی همین است که اصل در آن کشورها اسلام نیست، اما آنچه در اینجا داریم، اسلام متعلق به تشیع است که ولایت فقیه دارد.
 
 بنابراین ما باید خطر اصلی را خطری بدانیم که متوجه تئوری ولایت فقیه و شخص رهبری است، این خطر اصلی ماست، هیچ وقت نباید فراموش شود که فتنه 88 برای تضعیف همین مقام بود و الا اگر اصل نظام بدون این ولایت فقیه بود، شما فکر می کنید فلان آخوندی که در آن جریان فتنه هم بود، مخالفت می کرد؟ آنها که با اصل اسلام دشمنی نداشتند، ‌سالها زندان رفتند، شکنجه شدند، برخی ها  پست داشتند از طرف امام؛ ولی فکر می کردند آن چیزی که مانع اهدافشان هست همین ولایت فقیه است!؟ حالا بعضی هایشان هم نمی فهمیدند و می خواستند اهداف شخصی خودشان را عملی کنند که اگر ما این ولایت فقیه را برداریم مسائل حل می شود، برخی دیگر با خودشان می گفتند که با دیگران کنار می آییم و می شود دولت وحدت ملی تشکیل داد. در حالی که ولی فقیه را نه با پول می شود خرید، نه با پست و مقام، نه می شود ترورش کرد. فتنه را اگر خطر بزرگی می دانیم به خاطر همین است که توجهش به مسئله حذف ولایت فقیه بود، هدف اصلی شان براندازی نظام ولایت فقیه بود./971/پ202/ج
 
ارسال نظرات