علیرغم تذکرات مکرر رهبر انقلاب؛
ترویج عرفانهای نو پدید در خدمات پیامکی همراه اول
خبرگزاری رسا ـ امروز جبهه عظیمى در مقابل اسلام گسترده شده است. چرا نبینیم؟ چرا بعضى این جبهه عظیم را نمىبینند؟ فِرَق مختلف ضد اسلامى، ضد معنویت، ضد حقیقت، در مقابل اسلام دست به دست هم دادهاند تا از نقاط نفوذ به ما ضربه بزنند.
چندی پیش، در بخش خدمات پیامکی سایت رسمی همراه اول، شاهد یکی از سرویسهای پیامکی همراه اول بودیم که در کنار شعر ایرانی، برای مخاطبین خود، سخنان "اوشو" و "پائولو کوئلیو" از رهبران جنبشهای نو پدید معنوی نیز دیده میشود، که با فرستادن کد آن سرویس، سخنان آنها به صورت تصادفی، برای مخاطبان با هزینه 500 ریال ارسال میگردد.
با گذشت حدود 10 سال از نقد افکار اوشو و پائولو کوئلیو توسط کارشناسان مختلف و برگزاری نشستهای علمی و کرسیهای آزاد اندیشی، در نقد و بررسی افکار این دو تن و متوقف شدن چاپ کتابهای این دو از سال 85 به بعد و همچنین تأکیدات رهبر انقلاب در مورد هجوم خطر ناک عرفانهای کاذب(جنس بدلی عرفان حقیقی) متأسفانه شاهد آن هستیم که در سایت یک مرکز دولتی و پر مخاطب مثل همراه اول، جملات این افراد برای مردم تبلیغ و ترویج میشود.
برای درک صحیح از این اقدام غیر مسئولانه، بهتر است اندکی با افکار و سخنان این دو چهره آشنا شویم.
پائولو کوئلیو
کوئیلو یک نویسنده برزیلی است که با کتاب «کیمیاگر» در دنیا مشهور شد؛ کتابی که داستان آن را از مثنوی مولوی گرفته بود. نوشتههای کوئیلو دارای مشخصات و آثار مخربی است که اجمالا به برخی از آنها اشاره میشود:
1- اساساً شریعت گریز میباشد
2- بدون توجه به جهت، هدف و غایت، خواننده را پیش میبرد
3- بر هیجان بدون مرز تأکید دارد
4- جریان معنویت منسوخ اومانیستی را ترویج میکند
5- ترویج جادو و جادوگری میکند
6- به دنبال بیهویتی است
7- در پی مطرح کردن مسائل جنسی غیر اخلاقی و بیغیرتی است
8- در راستای اهداف استعمارگران جهانی است و...
سخنرانی پائولو کوئیلو در کنفرانس «داووس» به سال 2001 و در جمع سرمایه داران بزرگ، درباره نوع عرفانی که ترویج میکند، باعث شد تا شیمون پرز «از سران صهیونیسم و نخست وزیر سابق اسراییل» از وی تجلیل به عمل آورده و بگوید: «معنویتی که شما مبلغ آن هستید، در خاورمیانه برای ما بسیار مفید است و ما بدین شیوه میتوانیم با تروریسم مقابله کرده و صلح و آرامش یهودیان را در کشور خود حکمفرما کنیم».
کوئیلو میکوشد با طرح نمادین عالم غیب به عنوان جهان نامرئی و سحر و جادو به عنوان راه ارتباط با عالم غیب و افسانه شخصی و ندای درون به عنوان رابطه وجودی انسان به سوی عالم غیب، به مصاف با رنج نیازهای معنوی بشر برود.
در اواسط دهه 70 در ایران نیز، یک مؤسسه انتشاراتی با نام «کاروان» برای چاپ و نشر کتابهای پائولو کوئلیو تأسیس شد که یکی از اصلیترین مؤسسین آن، فردی به نام آرش حجازی بود.
به نوشته وب سایت شخص کوئلیو، وی اولین نویسندهای بود که در سالهای پس از انقلاب، حقوق ترجمه و انتشار آثارش را واگذار کرد و نخستین نویسنده غیر مسلمان بود که پس از انقلاب و در سال 1379، از سوی مرکز بینالمللی گفت و گوی تمدنها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ناشر ایرانیاش «کاروان« دعوت شده بود.
راجنیش اوشو
اوشو یک فیلسوف هندی است که در سال1990 از دنیا رفته و بیش از 6000 هزار سخنرانی از او باقی مانده است.
اوشو کتابی دارد به نام «توطئهای به نام خدا» که در این کتاب تمام اعتقادات مربوط به خدا در تمامی ادیان را نقد کرده و در مقدمه کتاب میگوید: من نمیگویم خدا هست و نمیگویم نیست، میگویم من به دنبال او گشتم ولی او را نیافتم و این تقصیر من نیست.
در ادامه میگوید: شیطان قدرت گمراه کردن شما را ندارد! خدا هم توان هدایت شما را ندارد! خدا را فراموش کنید! حقیقت را فراموش کنید! من به شما میگویم تنها به دنبال عشق باشید. وی بعد از زیر سؤال بردن خدا میگوید: نیاز به هیچ خدایی نیست! (اشو، فصل اول کتاب توطئهای به اسم خدا)
اوشو در این کتاب و کتاب «آواز سکوت» به پیامبر عظیم الشان اسلام و حضرت عیسی سلام الله علیهما توهین کرده و القابی را که در عصر جاهلیت به پیامبر اکرم(ص) نسبت میدادند را به ایشان نسبت میدهد.
وی میگوید: سال 610میلادی محمد(ص) در غاری در کوهستان حرا بود. همین که نخستین تجربه معنویاش را درک کرد، از اینکه مبادا دیوانه یا شاعر شده باشد ترسید! پس با اضطراب به نزد همسرش رفت و با ترس گفت: اندوهی دارم؛ من شاعر یا جن زدهام؟!
اوشو در ادامه مهملات خود گفته است: او حتی برای از بین بردن خود، به فکر پرت کردن خود از صخرههای بلند هم افتاده بود! این حالت برای او مثل یک ضربه روحی قوی، مثل نیروی بزرگی از عشق بود. او به مدت سه روز مدام در حال لرزیدن بود. طوری که انگار به تب عمیق و خطرناکی مبتلا شده بود. او ترسیده بود و فکر میکرد که شاعر یا دیوانه شده است! در اثر این تجربه محمد(ص)، چشمه صوفیگری جوشیدن میگیرد. همیشه هر دو حالت شاعری و دیوانگی با هم همراه بوده است. او هر دو بود. او هم شاعر بود و هم دیوانه.(آواز سکوت ص 37 و 3)
آیاتی در قرآن در مورد نسبت دادن این القاب به پیامبر(ص) آمده است که یکی از آنها را در اینجا می آوریم: «وَ یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ؛ و پیوسته مىگفتند: آیا ما خدایان و بتهاى خود را به خاطر شاعر دیوانهاى رها کنیم»؟! الصافات آیه 36
در مورد حضرت عیسی نیز میگوید: فکر نمیکنم او مستحق مصلوب شدن باشد. آری، او قدری دیوانه بود! مصلوب شدن شفای دیوانگی نیست. او به قدری درمان نیاز دارد، تا درست شود و یکپارچه گردد. این فکر را رها کن که تو پسر خدا هستی. این چیزی است که تو را بی آن که لازم باشد، مانند دلقکها کرده. این اثبات نمیکند که تو یک ناجی هستی، فقط اثبات میکند که قدری خُل هستی! (توطئهای به اسم خدا فصل اول)
اشو میگوید: پیامبران واقعی ما اینها هستند: «فوئر باخ، مارکس، نیچه، فروید و داروین» و این افراد کل ساختار را، کل بنا را، کل الگوی باورها را خراب کردهاند. (آواز سکوت ص177)
آنچه بیان شد، تنها بخشی از اندیشههای ضاله این دو شخصیت است و در این کوتاه سخن، مجال توضیح بیشتر نیست.
اما رهبر عزیز انقلاب با درایت و هوشیاری نسبت به ترویج این افکار، در مورد عرفانهای نوظهور میفرمایند: امروز جبهه عظیمى در مقابل اسلام گسترده شده است. چرا نبینیم؟ چرا بعضى این جبهه عظیم را نمىبینند؟ مثل جنگ احزاب است. فِرَق مختلف ضد اسلامى، ضد معنویت، ضد حقیقت، در مقابل اسلام دست به دست هم دادند؛ موشکافى میکنند تا نقطه ضعفها را پیدا کنند، از آن نقطه ضعفها استفاده کنند؛ نقاط نفوذ را پیدا کنند، از آن نقاط نفوذ به ما ضربه بزنند.( در دیدار کارگزاران حج-1389/07/17)
همچنین ایشان فرمودند: این که شما ملاحظه میکنید از سالهاى دهه60، از دوران حیات با برکت امام راحل(ره)، چه دشمنان بیرونى و چه مزدوران یا نوکران بىمزد و منت آنها از داخل، مقدسات دینى را، حقایق دینى را، بیّنات اسلامى را مورد تردید و انکار قرار دادند. این یک چیز تصادفى نبوده است؛ روى این تکیه داشتهاند. این مسأله از ماجراى سلمان رشدى آغاز شد تا فیلمهاى ضد اسلام هالیوودى، تا کاریکاتورها، تا قرآنسوزى، تا حوادث گوناگونى که علیه اسلام در این گوشه و آن گوشه اتفاق افتاد؛ براى این که ایمان مردم را به اسلام و مقدسات اسلامى کم کنند.
در داخل کشور، از طرق مختلف، پایههاى ایمان مردم، به خصوص نسل جوان را متزلزل کنند؛ از اشاعه بىبندوبارى و اباحیگرى، تا ترویج عرفانهاى کاذب(جنس بدلى عرفان حقیقى) تا ترویج بهائیت، تا ترویج شبکه کلیساهاى خانگى؛ اینها کارهائى است که امروز با مطالعه و تدبیر و پیشبینى دشمنان اسلام دارد انجام میگیرد؛ هدفش هم این است که دین را در جامعه ضعیف کند.(در اجتماع بزرگ مردم قم-1389/07/27)
به امید روزی که شاهد این گونه تبلیغات سوء علیه اسلام، توسط دستگاههای دولتی نباشیم.
کارشناس و منتقد حوزوی معنویتهای نوپدید،
حجت الاسلام عشقی
702/925/ر
ارسال نظرات