۲۵ تير ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۱
کد خبر: ۱۷۶۵۶۱
آیت‌الله جاودان:

حکمت نتیجه کم سخن گفتن است

خبرگزاری رسا ـ آیت‌الله جاودان در جلسه درس اخلاق خود گفت: خداوند فرمودند ثمره روزه این است که انسان کمتر می‌خورد و کمتر سخن می‌گوید. کمتر حرف زدن چه نتیجه‌ای دارد؟ خداوند فرمودند: کم سخن گفتن حکمت به بار می‌آورد.
حجت الاسلام و المسلمين جاودان

 

آیت‌الله محمدعلی جاودان از اساتید اخلاق شهر تهران در جلسه اخلاق خود، در تشریح حدیث معراج درخصوص اثرات روزه مقبول صحبت کرد.

وی با بیان اینکه ما از صد هزار هزار بهره روزه یک بهره می‌بریم و آن هم گرسنگی است، گفت: روزه این ماه هزاران هزار بهره دارد ولی ما از آن گرسنگی را می‌بریم. فرموده‌اند وقتی روزه می‌گیرید چشمتان، دستتان، گوشتان و حتی پوست بدنتان روزه باشد؛ اگر اینگونه باشیم، روزه قبول می‌شود. روزه‌ای که قبول شود، سپری است در برابر آتش.
این استاد اخلاق با اشاره به حدیث معراج درخصوص روزه مقبول اظهار داشت: این حدیث در بین احادیث شیعه بی‌نظیر است. در یکی از فرازهای این گفت‌و‌گو خداوند به رسولش(ص) می‌فرمایند که "یا احمد! هل تعلم ما میراث الصوم"؟ آیا می‌دانی نتیجه روزه چیست؟ در تمام این مدت که خداوند پیامبر را مخاطب قرار می‌دهد، خدای تبارک و تعالی سوال می‌کنند و پیامبر (ص) پاسخ می‌دهند "خیر یا الهی" و آنگاه خداوند تبارک و تعالی توضیح می‌دهند.

کم سخن گفتن حکمت به بار می‌آورد

آیت الله جاودان افزودند: خداوند فرمودند ثمره روزه این است که انسان کمتر می‌خورد و کمتر سخن می‌گوید. کمتر حرف زدن چه نتیجه‌ای دارد؟ خداوند فرمودند: کم سخن گفتن حکمت به بار می‌آورد. نتیجه حکمت هم معرفت است و معرفت منجر به یقین می‌شود. یقیین می دانید تا کجا انسان را می‌برد؟ انسان همین که از دنیا به آنطرف رفت می فهمد سرمایه‌اش چقدر است. آن وقت است حسرت می خورد که ای کاش آن روز این کار را نکرده بودم و این کار را کرده بودم. ای کاش آن حرف را زده بودم و ای کاش آن حرف را نزده بودم. ای کاش آن چیز را نخورده بودم و ای کاش آنجا را نرفته بودم. آنجاست که انسان، حسرت، حسرت و حسرت می‌خورد.

وی با بیان اینکه سکوت به این معناست که شخص هرچه لازم است میگوید و ممکن است یک وقت لازم باشد که مزاح کند، به نتیجه یقین که منجر به بی‌باکی انسان می‌شود، اشاره کرد و تصریح کرد: فردی که به یقین رسیده، برایش فرقی ندارد که صبح فردا از خواب برخواست، نان دارد بخورد یا ندارد.

ماجرای 200 دینار هدیه عثمان به ابوذر
این استاد اخلاق افزود: خلیفه سوم 200 دینار برای ابوذر فرستاد. ابوذر پرسید این پول را برای چه آوردید؟ آیا این حقوق بیت‌المال است که قطع کرده بودید؟ گفتند: "نه این هدیه و بخشش از مال پاک و حلال خلیفه است که برای شما فرستاده‌اند". گفت بروید سفره‌ام را باز کنید و ببینید دو قرص نان دارم که یکی برای امروزم و یکی برای فردایم است، بنابراین به این پول احتیاجی ندارم. 200 دینار شاید یک‌سال زندگی‌اش را اداره می‌کرد ولی وقتی بنده به یقین رسید، دیگر باکی ندارد.

بزرگی انسان یعنی سختی و آسانی برایت فرقی نکند
آیت‌الله جاودان با تاکید بر اینکه باکی نداشتن بدان معنا نیست که روزه بگیری و کم بخوری و کم حرف بزنی که حکمت و معرفت و یقین پیدا کنی و بعد هم تمام عمرت در بلا باشی؟، گفت: این «باکش نیست» مهم است. اصلا تمام عالم برای من است، مهم نیست؛ هیچی هم ندارم باز هم مهم نیست. این «مهم نیست»، مهم است. یعنی انسان اینقدر بزرگ شده که همه عالم باشد و نباشد فرقی ندارد.
وی خاطرنشان کرد: امثال ما اگر امشب افطاری نداشته باشیم، نماز که می‌خواهیم بخوانیم، اصلا در نماز نیستیم و می‌گوئیم افطاری را چکار کنم؟ اگر زن و بچه هم داشته باشیم که بیشتر. بزرگی آدم به انداز‌‌ه‌ای است که برای او سختی و آسانی فرقی نمی‌کند.

داستان مردی که یک هفته نان خشک خورد
این استاد اخلاق با اشاره به داستانی از فردی که در یکی از حجرات صحن امیرالمومنین(ع) زندگی می‌کرد، اظهار داشت: یک آقایی بود که هر روز برای این فرد نان می آورد و تمام 24 ساعت زندگی این فرد نیز با همین نان سپری می‌شد. از قضا این فردی که نان می‌آورد، به نحوی مریض شد که تا یک هفته نتوانست حرکت کند. بعد یک هفته رفت در حجره فرد گفت نمی‌دانم در این یک هفته‌ای که من نتوانستم بیایم، بر سر شما چه گذشت؟ او جواب داد: طوری نبود. یک مقدار نان خشک مانده بود، آنها را استفاده کردم. این بزرگی مهم است. سیری و گرسنگی مهم نیست، مهم همین بزرگی است که نه در بند سیری و نه در بند گرسنگی است و سختی روزگار او را فلج نمی‌کند و کمرش را خم نمی‌کند.

3 خصلت خداوند برای کسانی که راضی به رضای اویند

آیت‌الله جاودان در ادامه حدیث معراج گفت: خداوند می‌فرمایند "فهذا مقام الراضین" این افراد در اثر این مقدمات و یقین به مقام کسانی رسیده‌اند که از خدای خود راضی‌اند و حوادث تلخ، اوقات آنها را تلخ نمی‌کند. در ادامه حدیث آمده "فمن عمل برضاى، الزمه ثلاث خصال" یعنی هر کس راضی به رضای من باشد، من سه خصلت را از او جدا نمیکنم. اول شکری که در آن ابدا جهلی نباشد. شکر یعنی در تمام عمرش شادمان است زیرا شاکر بودن نتیجه شادمانی از یک امری است. دوم ذکری که در آن نسیان نباشد، و سوم محبتى که با وجود آن هیچگاه محبت مخلوقات را بر محبت من ترجیح ندهد.
ضمانت سر علامه طباطبایی برای رسیدن به حکمت با سکوت
وی با بیان اینکه رسیدن به این محبت در اثر سکوت است، تصریح کرد: بزرگی می‌گفتند که خدمت علامه طباطبایی رسیدیم. ایشان می‌فرمودند " من سرم را ضمانت می‌کنم که کسی دهانش را ببندد، به حکمت می‌رسد". کسی که به حکمت برسد، به محبت خداوند خواهد رسید. ما اصلا نمی
توانیم این محبت را تصور کنیم و اگر یک سر سوزن از آن را بچشیم به خاطر آن از دنیا و آخرت میگذریم. آن موقع است که اگر درب بهشت را باز کنند و بگویند برو در بهشت، نگاه به بهشت نمی‌کند.

این استاد اخلاق افزود: در ادامه حدیث آمده است "اذا احبنى احببته" اگر بنده مرا دوست بدارد، من او را دوست خواهمداشت. "و حببته الى خلقى" مخلوقاتم را وادار خواهم کرد او را دوست بدارند؛ "و افتح عین قلبه الى جلالى و عظمتى" و چشم دلش را به عظمت و جلال خودم باز خواهم کرد. عظمت و جلال خدا در عالم پر است؛ "فلا اخفى علیه علم خاصة خلقى" بندگان مخصوصم را با هم آشنا میکنم؛ "فاناجیه فى ظلم اللیل و نور النهار" و در تاریکی شب و روشنی روز با او نجوا میکنم. نجوا یعنی سخن گفتن پنهانی. شما اینجا نشستی و مرا نگاه می‌کنی ولی در آنجا نشستی و صحبت می‌کنی.

ذکر خاطره‌ای از آیت‌الله حق‌شناس
این استاد اخلاق نجوا را پنهانی سخن گفتن معنا کرد و گفت: چنین فردی مانند پیامبر(ص) زندگی روزمره
اش را دارد، مشغول کار و فعالیت است اما مناجاتش هم برقرار است و در ذکر دائم است."حتى ینقطع حدیثه مع المخلوقین" دیگر با مخلوقات من حرف نمی‌زند. با مردم حرف می‌زند ولی حرف نمی‌زند. ماجرایی نقل کرده‌ام از آیت‌الله حق‌شناس که نهار منزل ما در مشهد بودند، ایشان سوال پرسیدند که غذا را چطور درست کردی؟ من شروع به گفتن کردم و در بین پاسخ متوجه شدم که مرا نگاه می‌کنند ولی گویا که اینجا نیستند. من صحبتم را قطع کردم؛ وقتی ایشان برگشتند، نپرسیدند که چی بود؟

آیت‌الله جاودان به ذکر یک داستان دیگر در همین زمینه پرداخت و گفت: فردی به بزرگی خدمت کرده بود. مثلا سه یا چهار ماه آن بزرگ مریض بود و این فرد به او خدمت کرده بود. وقتی حال او بهتر شد، به فردی که خدمتش کرده بود گفت به تو چه بدهم؟ گفت من یک چیز دیگر از شما می‌خواهم. آن بزرگ به او گفت برو و فردا بیا. فردا که آمده بود دید آن مرد بزرگ به روی جانماز نشسته بود. او هم کنارش نشست. همانطور که نشسته بود، آن بزرگ به روی زانوی این فرد زد و روح او از بدنش بیرون آمد و تا نزدیکی طبقه اول بهشت بالا رفتند. مکانهای بسیار زیبا و صداهای بسیار خوشی آنجا بود که بهترین صداهای روی زمین نسبت به آن مانند صدای گوش دراز بود. باور کنید آنجا طبقه اول هم نبوده.
وی در ادامه حدیث معراج به تشریح "و اسمعه کلامى و کلام ملائکتى و اعرفه سرى الذى سترته عن خلقى و البسه الحیاء حتى تستحیى منه الخلق کلهم " پرداخت و اظهار داشت: سخن خود را به گوش او می‌گویم و با او حرف می
زنم و ملائکه من با او حرف میزنند و سرّ خود را با او در میان میگذارم. در بعضی روایات آمده که سرّ قَدَر را میفهمد. یعنی چرایی همه چیز را می‌فهمد هیچ سوالی برایش باقی نمیماند.
گناهان نمی‌گذارند مزه نماز را بچشیم
به گفته این استاد اخلاق، همه این‌ برکات از سکوت ناشی می
شود. این بسیار سخت است اما اگر ما بتوانیم در ماه رمضان از چشم و گوش و زبانمان مراقبت کنیم، روزهمان قبول است و کمی از مزه ماه رمضان که خیلی عظیم است را میچشیم. مزهای که، کم آن هم خیلی زیاد است. توصیه این است که بیشتر مواظبت کنیم.هر چه بیشتر مواظبت کند، بهره‌اش بیشتر می‌شود. یکی از بهرههای ماه رمضان این است که گناهان بخشیده می‌شود و در روایات متعددی آمده که در هر افطار و هر شب جمعه و نیمه ماه و هر احیاء هزاران هزار نفر بخشیده می‌شوند. انشاءالله ما هم بین آنها باشیم. اگر گناهان بخشیده و پاک شوند آن وقت مزه نماز را خواهیم چشید. زیرا گناه است که نمیگذارد مزه نماز را بچشیم.
*باید با کمک خدا گناه را ترک کرد
وی افزود: یک کار خیلی خوب که انسان بتواند بکند این است که قول ترک یک گناه را بدهیم. به خدا هیچ وقت قول ندهید چون اگر قول بدهید، شما را به خودتان وا می‌گذارد که به قولت عمل کنی؛ باید قول بدهی به کمک و مدد خداوند. خدایا به مدد تو این کمک را دیگر نمی‌خواهم بکنم.

این استاد اخلاق با تاکید بر اینکه نباید در مناجات کم گذاشت، گفت: شاید آن یکی را که کم گذاشتی، بشود قبول شود. ما کلمه را میگوییم و اوست که باید ببخشد. شاید این یکی که گفتیم مورد قبول واقع شود./916/پ202/ع
 

ارسال نظرات