۲۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۲
کد خبر: ۱۸۰۸۷۸
ویژه سالروز بازگشت آزادگان به میهن(2)؛

علاقه به اسلام و امام دوران اسارت را تحمل‌پذیر ‌کرد

خبرگزاری رسا ـ یکی از آزادگان سرافراز ایران اسلامی با اشاره به سختی ‌های دوران اسارت، گفت: بیشتر اسارت عذاب و رنج برای اسیران بود، اما دلبستگی به اسلام و حضرت امام(ره) سبب سپری شدن با عزت این دوران شد.
بازگشت آزادگان به كشور
حجت الاسلام حسین عسکری از آزادگان سرافراز انقلاب اسلامی که مدت 108 ماه در اسارت به‌سر بردند و از جانبازان جنگ تحمیلی به شمار می‌روند در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، زندگی در دوران اسارت را بسیار دشوار و مشقت‌بار دانست و گفت: دوران اسارت چیزی جز درد و غم نبود و فقط علاقه به اسلام و شخص حضرت امام(ره) سبب ‌شد که این دوران چند ساله را تحمل کنیم و تن به ذلت ندهیم.
وی ادامه داد: در سوره عمران خداوند متعال می‌فرماید: «و کأین من نبی قاتل معه ربیون کثیرا» که در زمان پیامبران دیگر نیز افراد زیادی به جنگ و مجاهدت پرداختند و ضعیف نشدند و احساس خستگی نکردند و این به‌خاطر صبر آنان بود که این دوران را تحمل کردند و خداوند صابران را دوست دارد«والله یحب الصابرین».
این آزاده سرافراز انقلاب اسلامی، صبر حضرت یوسف(ع) را مصداق دوران اسارت دانست و اظهار داشت: برای ما آزادگان، حضرت یوسف(ع) که مدت زیادی در اسارت و زندان بودند، الگوی خوبی است که بتوان دوران اسارت را به یک دوران انسان‌سازی تبدیل کنیم و از اسارت به نحو شایسته استفاده کنیم.
وی افزود: حضرت یوسف(ع) در زندان صبر کرد و کسی که در دوران سختی با توکل بر خدا صبر کند و در کنار آن تقوی داشته باشد، خداوند او را به کمالات می رساند، در سوره یوسف آمده است که:« من یتق الله و یصبر فان الله لا یضیع اجرالمحسنین».
حجت الاسلام عسکری، بی‌تابی و فزع را نقطه مقابل صبر برشمرد و تصریح کرد: در کلمات قصار در نهج‌البلاغه آمده است که حضرت علی(ع) می‌فرمایند: « کسی را که صبر نجات ندهد، او را بی تابی و کم صبری هلاک می کند»، باید در مقابل مصائب صبر کرد و از صحنه خارج نشد.
وی ابراز داشت: با توجه به این کلام حضرت، ما ناچار بودیم که در این دوران سخت اسارت صبر پیشه کنیم و با خواست الهی و اهداف بزرگی که داشتیم، این دوران را تحمل کردیم و توانستیم به‌خوبی و سرافرازی آن را طی کنیم و به وطن اسلامی برگردیم.
این جانباز سرافراز انقلاب اسلامی در پایان به ذکر خاطره‌ای از دوران اسارت پرداخت و گفت: در دوران اسارت، ما اتصال زیادی با قشر روحانیت اصیل داشتیم و همه اسراء به روحانیت احترام خاص می‌گذاشتند و آنها را به عنوان الگوی خود قبول داشتند.
به یاد دارم که یکی از اسراء که اسمش عبدالله بود، به زحمت برای حجت الاسلام ابوترابی یک شال گردن درست کرد و برای سرمای پاییز و زمستان به‌ او داد که استفاده کند و مرحوم ابوترابی نیز آن را قبول کرد و از او تشکر کرد.
یک‌روز سرباز عراقی از حجت الاسلام ابوترابی درخواست می‌کند که شال را به او بدهد و ایشان شال را دو دستی تقدیم او می‌کند و البته سرباز عراقی عصبانی می شود و شال را به سوی او پرتاب می‌کند.
عبدالله از حجت الاسلام ابوترابی می‌پرسد: چرا شال را به او دادی و من این شال را به زحمت برای شما تهیه کردم؟ وی در جواب می‌گوید «هدف این است که همه افراد به سلامت به آغوش وطن بازگردند و در اردوگاه یک جو دشمنی نباشد و همه با هم دوست باشیم» و ایشان به این صورت فضای داخل اردوگاه را آرام نگاه می داشت و این علقه و اتصال اسرای ایرانی با قشر روحانیت بود./978/ت302/ی
ارسال نظرات