۳۰ مهر ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۰
کد خبر: ۱۸۷۸۱۸
حجت الاسلام والمسلمین گرجیان:

از رهبری با جلال و عظمت نام می‌برند اما در عمل مخالفت می‌کنند

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام والمسلمین گرجیان با هشدار به این که عده‌ای می‌خواهند خود را منتسب به دفاتر مراجع کنند و از آب گل‌آلود ماهی بگیرند، گفت: این عده نه درایت و فضیلت علمی حضرات مراجع را دارند و نه جایگاه اجتماعی ایشان را.
حجت الاسلام والمسلمين گرجيان حجت الاسلام والمسلمين گرجيان
حجت الاسلام والمسلمين گرجيان

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از رسای اندیشه در پرونده های جریان شناسی علوم، نوبت به فلسفه رسید. در یک روز گرم تابستانی به دانشگاه باقر العلوم(ع) قم رفتیم. با حجت الاسلام دکتر گرجیان قرار داشتیم. وی علاوه بر اینکه معاون پژوهشی دانشگاه بود، بعد از ساعت کاری در کتابخانه، مشغول مطالعه و تحقیق بود. به دفتر آمد و با روی گشاده از ما پذیرایی کرد. محکم و جدی حرف می زد و به جز مبانی نظری فلسفه بر مسائل اجتماعی فیلسوفان و منتقدان آن در قم و کشور اشراف داشت. از مسایل و مشکلات فلسفه در قم گفتیم و ایشان از طرح ما درباره جریان شناسی فلسفه استقبال کرد.


نظرتان نسبت به جریان شناسی فلسفه و اهمیت و ضرورت آن چیست؟
شناخت جریان‌های فلسفی، کار زمین مانده‌ای بود که اگر رسای اندیشه بخواهد این کار را انجام دهد، شایسته است که نه فقط در عرصه فلسفه بلکه در عرصه‌های علوم مختلف حوزوی، جریان شناسی را انجام دهد. این شناخت نه تنها در جریان‌های علمی حوزوی بلکه در جریان‌های اجتماعی حوزوی نیز صدق می‌کند. به هر ترتیب، شناخت جریان‌ها، بازخوردهایی خواهد داشت و ما پس از بررسی و مواجهه با چالش‌های موجود می‌توانیم به سوی چشم‌انداز این علم حرکت کنیم.


اما راجع به مسئله فلسفه، ضرورت دو چندان می‌شود. به این دلیل که فلسفه از علوم بنیادی است و به عبارتی ام‌العلوم است و زیرساخت‌های علوم را تأمین و اثبات می‌کند. شالودۀ فکری، زیرساختی است که هرچه مستحکم‌تر و بهتر بنا شود، علوم دیگر یا حتی جریان‌های اجتماعی دیگر مثل جریان‌های سیاسی، فرهنگ عمومی و معماری عمومی کشور، بر اساس این زیرساخت فلسفی و فکری بنا می‌شود. گرچه گاه این مسئله نمود فراوانی ندارد، اما اگر ما بتوانیم تفسیر درستی از هستی آن گونه که هست ارائه کنیم، طبیعی است که می‌توانیم تغییری را که متناسب با تفسیرمان است ایجاد کنیم؛ اما اگر تفسیر ناصحیح از نظام هستی داشته باشیم طبیعی است که در عرصۀ تحول و اصلاح نیز آن اتفاق بایسته، نخواهد افتاد، چرا که زیرساخت، زیرساخت ناصحیحی است و به قول معرف «تا ثریا می‌رود دیوار کج».


تقسیم‌بندی شما از جریان‌های فکری- فلسفی در حوزه چیست؟
جریان‌های فکری و فلسفی در قم عمدتاً وام‌دار دو شخصیت بزرگوار یعنی حضرت امام و مرحوم علامه طباطبایی (رضوان‌الله تعالی علیهما) هستند و شاگردانی که این بزرگواران تربیت کردند، خصوصاً شاگردان علامه (رضوان‌الله علیه) در عرصۀ فلسفه و شاگردان مرحوم امام در عرصۀ حاکمیت این راه را ادامه دادند. این نظام در واقع بر پایۀ زیرساخت‌های فلسفی، کلامی، عرفانی و فقهی بنا نهاده شده است. هرچند این شاگردان نیز در قرائت آن نظام کلی اختلاف دیدگاه‌هایی با هم دارند اما می‌توان همۀ آنها را تحت نظام نو صدرایی- اگر این تعبیر را متداول بدانیم- جمع کرد.

 

آیا در حوزه امروز، هنوز هم نزاع اثبات یا انکار فلسفه وجود دارد؟
زمانی در قم یا جاهای دیگر وقتی می‌گفتند فلانی مخالف فلسفه است، از این بابت بود که او دلدادۀ یک نحلۀ فکری بود، مثلاً طرف فقیه بود و شخصیت عظیم، با ارزش و جاافتاده‌ای داشت، اما علوم را منحصراً از زاویۀ فقه نگاه می‌کرد. در واقع مخالفت او با فلسفه برای این بود که نکند دین مردم که همان فقه است زیر سؤال برود؛ یعنی فلسفه را هوو یا بدیل و عدیل دین مردم می‌دانست.


الآن این گونه مخالفت‌ها، کمتر شده است. برخی از علمای بزرگوار حوزه علمیه قم در زمرۀ این افراد هستند. این افراد، شخصیت های بزرگوار و فقیهانی ارزشمند هستند، اما نسبت به داده‌های فلسفی دید خوشی ندارند و نگرانند که نکند فقه زیر سؤال برود. یکی از علمای قم که سعی می کرد علامه طباطبایی را به آیت‌الله بروجردی نزدیک کند، از شخصیت علامه طباطبایی تعریف و تمجید فراوانی می‌کرد و می‌گفت: آن زمان، وقتی مرحوم آقای طباطبایی در فشار بود، من رفتم وساطت کردم اما خناسان نگذاشتند، یعنی عده‌ای خدمت جناب آقای بروجردی بودند که نمی‌گذاشتند این دو سید بزرگوار به همدیگر نزدیک شوند و آن‌قدر سعایت می‌کردند تا اینکه مرحوم آقای بروجردی نسبت به مرحوم علامه، خیلی به اصطلاح مایل نبود که... بگذریم. امروز شخصیت‌های بزرگواری در حوزه هستند که بیشتر جهت اثباتی فقه را در نظر دارند، نه نفی دیگران را.


اما عده‌ای به نحوی می‌خواهند خود را منتسب به دفاتر این بزرگواران کنند و از این آب گل‌آلود ماهی بگیرند. این عده نه درایت و فضیلت علمی حضرات مراجع را دارند و نه جایگاه اجتماعی ایشان را و به نحوی می‌خواهند خود را به ایشان متصل کنند تا بتوانند در مقابل این جریان توفنده، مقاومت کنند. برای مثال حرکتی از حدود چند سال قبل به راه افتاده است که من به آن می‌گویم حرکت تکفیری شیعه، این گروه گویا وهابیون یا سلفی‌های شیعه هستند. اگر به اینها تکفیری بگوییم بهتر است. گروهی که شب می‌خوابند و صبح بیدار می‌شوند و پنجاه نفر را تکفیر می‌کنند. این افراد به تعبیر امام کاظم علیه‌السلام آن قدر حقیرند که برای بالا آمدن، پای روی دیگران می‌گذارند. البته اینها جریان‌های فکری نیستند و بعید نیست که اینها سر در آخور بیرون از کشور داشته باشند، نشانه هائی هم در دست ما هست. آنها که بیرون از کشور در اتاق‌های فکر هستند می‌دانند که از کجا خوردند و می‌خواهند به این زیرساخت‌های فکری حمله‌ور شوند، برای مثال، در سایت‌های بی‌شماری که دارند، روی مهدویت کار می‌کنند، چون می‌دانند اعتقاد مهدویت و قیام سیدالشهدا عامل این حرکت توفنده بوده است و اینجا را هدف گرفته‌اند.

 

من نگران این هستم که این حرکت گرچه بسیار ضعیف است و کف روی آب، اما بعید نیست اگر ما مراقبت نکنیم و با توجه به پولی که در این عرصه برای مخالفت با این ساختار فکری هزینه می‌کنند به یک خطر بالقوه تبدیل شود. اینها با اسلام آمریکایی مشکلی ندارند، اینها اسلام محمدی را آماج حملات خود قرار داده‌اند.

 

مقام معظم رهبری حدود 10 سال پیش، راجع به تفکر فلسفی تذکر مهمی داد: اینکه باید فلسفه ترویج و تعمیق شود. از آن موقع مجمع عالی حکمت راه افتاد. ایشان در جلسه اول، اصرار داشت که مرکزیت فکر فلسفی باید در قم باشد. این افراد نمی‌توانند با مقام معظم رهبری، به صورت مستقیم مخالفت کنند، به همین دلیل نام مقام معظم رهبری را با جلال می‌برند و در عمل با امر ایشان مخالفت می‌کنند./916/د102/ع

ارسال نظرات