سلامت در دین؛ بزرگترین دغدغه دینداران
خبرگزاری رسا ـ نخبگان جامعه از یک دیدگاه به دو بخش تقسیم مىشوند. بعضى از آنان بیشتر به مسائل فکرى و نظرى اهمیت مىدهند و بعضى به مسائل عملى و عینى. بعضىها به اعتقاد و معرفت و ایمان اهمیت مىدهند و برخى هم به عمل، که این دسته اخیر روحیه پراگماتیسمى داشته و عملگرا هستند. قرآن به ایمان در درجه اول اهمیت داده و عمل صالح، فرع ایمان است.
به گزارش خبرگزاری رسا، کیهان مطلبی با عنوان «سلامت در دین؛ بزرگترین دغدغه دینداران» از سخنان آیت الله مصباح یزدی منتشر کرد که در ذیل تقدیم خوانندگان رسا میشود.
مارکسیستها در هر جامعهاى وارد مىشدند ادبیات آن جامعه را قبضه مىکردند. بهترین ادبیات هر جامعه در اختیار مارکسیستها بود. زیبا و جذاب، اصطلاحات جدید، واژههاى زیبا و جذّابی را وارد جامعه مىکردند «یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ»(1)؛ واژههاى زیبا و جذاب غالبا در ادبیات مارکسیستها فراوان دیده میشد. یکى از واژهها این بود: «جامعه طراز نوین»؛ مىگفتند جامعههایى که تاکنون در عالم تشکیل شده، جامعه فئودال و سرمایهدارى و بردهدارى، بوده و اکنون باید «جامعه طراز نوین» ایجاد کنیم، آن «جامعه طراز نوین»، جامعه کمونیستى است . یعنى همه در آن جامعه اشتراک داشته باشند. هنگامی که مارکسیستههای اسلامى پیدا شدند، کلمه «توحیدى» نیز به آن اضافه شد و گفتند «جامعه طراز نوین توحیدى»؛ یعنى همان چیزی که مارکس گفته بود که جامعه باید اشتراکى باشد، همه چیز باید برای همه باشد. مالکیت شخصى باید ملغى شود، ازدواج شخصى باید ملغى شود؛ هر کس نیز احتیاج دارد، باید رفع احتیاج کند، گرسنه است باید از طرف دولت مال در اختیارش بگذارند تا سیر شود؛ احتیاج به زن نیز نوعى گرسنگى است که باید دستگاهى باشد که آنجا زنها نگهدارى شوند و هر که احتیاج دارد آنجا برود. اشتراک در همسر، در ثروت، در تحصیل و در همه چیز، ایدهآل مارکسیسم بود. مىگفتند جامعه کنونی سوسیالیستى است، ولى جامعه سوسیالستى در مسیر تکامل است و به کمونیسم منتهى خواهد شد. جامعه ایدهآل ما «جامعه طراز نوین توحیدى» است؛ یعنى مالکیت شخصى و همسر شخصى باید ملغى شود. این فرد منحرف نیز شروع کرده بود به رواج ازدواجهای دستهجمعى در خانههاى تیمى، اسم آن را نیز «توحید» گذاشته بودند. میگفتند: توحید یعنى «یکى کردن»! یعنى همه مردم را یکى کنیم و تفاوت بین اشخاص نباشد، نه در مالکیت، نه در امکانات اجتماعى، نه در همسر و نه سایر مزایا؛ همه چیز برای همه است؛ این مىشود «یکى کردن» و «توحید». پس مارکس که آرزوی آن را داشت، او بهترین موحد بود! در اوایل انقلاب این دیدگاه گروههاى مارکسیست اسلامى بود. هنوز نیز در گوشه و کنار تهماندهها و به قول امام، تفالههای این تفکر هستند و ترفند آنها هم بازی با الفاظ است.
«توحید» یعنى: «إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ»(2)؛ «لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَیْراً لَکُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ»(3). یعنى «یکى دانستن» نه «یکى کردن»؛ اعتقاد به وحدانیت خدا، نه یکى کردن اموری که چند تا است. از اول صدر اسلام تاکنون چه کسى توحید را به این معنا گفته است؟ البته کسانى بودند که براى تحقق این ایدههای انحرافی حاضر بودند، بکشند و کشته شوند، تروریستهاى فدائیان خلق و سایر تروریستها، چنین عقیدهای داشتند. صاحب کتاب «توحید» از طرفداران فدائیان خلق بود.
بیارزش بودن عمل بدون ایمان
نخبگان جامعه از یک دیدگاه به دو بخش تقسیم مىشوند. بعضى از آنان بیشتر به مسائل فکرى و نظرى اهمیت مىدهند و بعضى به مسائل عملى و عینى. بعضىها به اعتقاد و معرفت و ایمان اهمیت مىدهند و برخى هم به عمل، که این دسته اخیر روحیه پراگماتیسمى داشته و عملگرا هستند. قرآن به ایمان در درجه اول اهمیت داده و عمل صالح، فرع ایمان است: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»(4)؛ این آیه تصریح مىکند که عمل بدون ایمان، هیچ ارزشى ندارد؛ اگر ایمان پشتوانه کار خوب نباشد، مثل خاکسترى است که در روز طوفانى به دست باد سپرده شود. «کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمّا کَسَبُوا عَلى شَیْءٍ»(ابراهیم/18)؛ هرچه تلاش کنند هیچ نتیجهاى نخواهند گرفت.
کار خوب وقتى در سعادت انسان اثر دارد که پشتوانه آن، ایمان باشد. اصولا نقش کار خوب، در سعادت انسان این است که ایمان انسان را تقویت مىکند: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ»(5). آنچه آدم را به خدا مىرساند «الْکَلِمُ الطَّیِّب» است، عمل صالح نیز انسان را هدایت نموده و او را بالا مىبرد. اما آنچه انسان را بالا میبرد، اعتقاد و ایمان است. اما آیا ایمان به تنهایی میتواند فرد را نجات دهد؟ آیا فرد مؤمن بدون عمل صالح، به بهشت میرود؟ اصل، ایمان است و عمل صالح که از ایمان برمىخیزد. این گرایشى است که بیشتر سعى مىکند تا ایمان مردم را حفظ نماید.
کار خوب وقتى در سعادت انسان اثر دارد که پشتوانه آن، ایمان باشد. اصولا نقش کار خوب، در سعادت انسان این است که ایمان انسان را تقویت مىکند: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ»(5). آنچه آدم را به خدا مىرساند «الْکَلِمُ الطَّیِّب» است، عمل صالح نیز انسان را هدایت نموده و او را بالا مىبرد. اما آنچه انسان را بالا میبرد، اعتقاد و ایمان است. اما آیا ایمان به تنهایی میتواند فرد را نجات دهد؟ آیا فرد مؤمن بدون عمل صالح، به بهشت میرود؟ اصل، ایمان است و عمل صالح که از ایمان برمىخیزد. این گرایشى است که بیشتر سعى مىکند تا ایمان مردم را حفظ نماید.
خطرات اعتقادی
بر همین اساس مىگویند اگر انسان ولایت اهل بیت(ع) را داشته باشد باید راه اهل بیت(ع) را برود و اگر زمانی انسان گناهى مرتکب شد زود باید توبه کند. تکیه این دسته بیشتر روى ایمان و اعتقادات قوى است. عده دیگری نیز برعکس، خوبىها را در کار خوب مىبینند و نیّت و خاستگاه اعتقادی آن را خیلی مهم نمیدانند. وقتی که گفته میشود فلان شخص کارى که کرده، براى اسلام ضرر دارد و ایمان مردم را فاسد میکند مىگویند ببینید چقدر خدمت کرده است. فلان شهر را آباد کرده! در اینجا توجه به عمل و به رفتار است. این دسته به ایمان و اعتقاد چندان بهایى نمىدهند.
به یاد دارم یکى از روحانیونى که شهید شد ـ عامله الله بفضله ـ در جلسهاى با حضور عدهاى از علما و در زمانى که امام در تبعید بودند، سخن میگفت. ایشان با اشاره به اینکه اسلام دو بخش دارد میگفت: «ما یک بخش را گرفتیم، مارکسیستها هم یک بخشش را؛ نه ما بر آنها فضیلتى داریم، نه آنها بر ما. باید این دو را با هم جمع کرد. ما فقط اعتقاد به خدا و نماز و عبادت را گرفتیم؛ آنها عدالت و رسیدگى به فقرا را گرفتند؛ آنها نصف اسلام را دارند، ما هم نصف اسلام را داریم. خیلى نباید به آنها بگوییم که شما منکر خدا هستید، بىدینید و کافرید؛ آنها هم حق دارند بگویند که شما نیز کافرید، براى اینکه شما نیز نصف اسلام را قبول نکردید» این را یک نفر روحانى که در یکى از حوادث شهید شد، میگفت. ممکن است کسی به مقام شهادت هم نائل شود اما دچار چنین خطاهای فکری باشد. خطر اعتقادى براى همه ما و شما کمین کرده است. هیچ کس نمىتواند مطمئن باشد که من دین خودم و اعتقادهاى خودم را سالم خواهم برد. باید پناه به خدا ببریم و از خدا بخواهیم که «اللّهُمّ جَنّبْنَا الْإِلْحَادَ فِى تَوْحِیدِکَ»، انحراف در توحید را از ما دور کن.
سخنرانی آیت اللّه مصباح یزدى (دامت برکاته)
سخنرانی آیت اللّه مصباح یزدى (دامت برکاته)
در دفتر مقام معظم رهبرى، قم، 30/06/87
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. انعام / 112. 2. بقره / 163. 3. نساء / 171.
4. بقره / 25. 5. فاطر / 10.
1. انعام / 112. 2. بقره / 163. 3. نساء / 171.
4. بقره / 25. 5. فاطر / 10.
منبع: روزنامه کیهان/ 921/د101/س
ارسال نظرات