۱۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۹
کد خبر: ۲۳۸۸۴۹
وب‌نوشت طلبگی؛

وقتی خاک مسجد سهله خیس گریه می‌شود

خبرگزاری رسا ـ سیداز سید على آقا قاضى طباطبایى قدس‌سره نیز نقل شده شبى از شب‌ها را به مسجد سهله مى‌گذرانیدم. نیمه شب، یکى در آمد و به مقام ابراهیم(ع) مقام کرد و پس از فریضه صبح در سجده شد تا طلوع خورشید، آنگاه رفتم دیدم آقا سید احمد کربلایى بکاء است و از شدت گریه، خاک سجده‌گاه، گل کرده است و صبح برفت و در حجره نشست و چنان مى‌خندید که صداى او به بیرون مسجد مى‌رسید.
محراب

به گزارش خبرگزاری رسا، وبلاگ دنیای طلبگی من در مطلبی با محوریت شخصیت سید احمد کربلایى بکاء آورده است: این عارف نامدار، بر اثر خلوص و بندگى خداى متعال، از حجاب‌ها و پرده‌هاى ضخیم طبیعت و عالم ماده عبور کرده و به مراحل والایى از معنویت دست یافته بود. به هنگام عبادت و نیایش آنقدر اشک مى‌ریخت که به «بکاء» معروف شد.

 

شیخ آقا بزرگ تهرانى مى‌نویسد: «من همسایه دیوار به دیوار او بودم و از حال و هواى او چیز‌هایى را مشاهده کردم که اگر بخواهم در اینجا ذکر کنم سخن به درازا مى‌کشد. او همواره نمازهاى خویش را در خلوت مى‌خواند و از این‌که مردم به او اقتدا کنند پرهیز مى‌کرد. او از خوف خدا بسیار مى‌گریست و اشک مى‌ریخت به‌گونه‌اى که در حال نماز، گریه عنان اختیار را از او مى‌ربود. به ویژه در نماز‌هاى شب، بسیار به مادر خود مهر مى‌ورزید و به او خدمت مى‌کرد.

 

از سید على آقا قاضى طباطبایى قدس‌سره نیز نقل شده شبى از شب‌ها را به مسجد سهله مى‌گذرانیدم. نیمه شب، یکى در آمد و به مقام ابراهیم(ع) مقام کرد و پس از فریضه صبح در سجده شد تا طلوع خورشید، آنگاه رفتم دیدم آقا سید احمد کربلایى بکاء است و از شدت گریه، خاک سجده‌گاه، گل کرده است و صبح برفت و در حجره نشست و چنان مى‌خندید که صداى او به بیرون مسجد مى‌رسید.

 

علامه سید‌محمد حسین تهرانى در کتاب توحید علمى و عینى در مورد بى اعتنایى ایشان به ریاست و مقام داستانى نقل کرده و مى‌گوید: از آیةالله سیدابواقاسم لواسانى شاگرد و وصى آقا سیداحمد کربلایى نقل شده: که روزى از روزها که درس تمام شد و شاگردان شروع به رفتن کردند؛ من هم برخاستم که بروم؛ مرحوم استاد حاج سید‌احمد فرمودند: آقا سیدابوالقاسم، اگر کارى ندارى قدرى بنشین! پس از آن‌که همه رفتند، فرمودند: براى آقا محمدتقى بنویس! آنگاه حالش دگرگون شده گفت: آه آه! خودش گفته است، خودش گفته است، مسلم است، انقلاب حال پیدا کردند و بى حال شدند، مدتى طول کشید تا این‌که استاد به حال آمدند و فرمودند: این مرد(میرزا محمد تقى شیرازى) احتیاطات خود را به من ارجاع داده است.

 

افرادى به او مراجعه کرده و از او پرسیده‌اند که اگر براى شما واقعه‌اى اتفاق بیفتد، ما بعد از شما از چه کسى تقلید کنیم و اینک در احتیاطات شما به که مراجعه نمائیم؟ آقا میرزا محمد تقى در جواب گفته است: به سید احمد، من غیر از او کسى را سراغ ندارم» بنویس: اقاى محمد تقى شما که در امور دنیا حکومت دارید اگر دیگر از این کارها بکنید و کسى را به من ارجاع دهید، فرداى قیامت درمحضر جدم رسول خدا(ص)، حکومت در دست ماست، از شما شکایت خواهیم کرد و از شما راضى نخواهم شد./1325/د101/س

ارسال نظرات