مهدویت و آرمان شهر قرآنی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، شناخت آینده، همیشه مورد توجه مردم و دانشمندان بوده و رویکردها و شیوه های مختلفی نیز در این رابطه ارایه شده است. در این میان قرآن دقیق ترین و عمیق ترین نگاهها را به آینده دارد و رویکردها و اصول مشخص و روشنی در رابطه با آن اتخاذ کرده است، در همین راستا حجتالاسلام رحیم کارگر، مدیر گروه مهدویت و آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت یادداشتی را نوشته که به این شرح است:
((آینده)) کلید واژه اصلی در قرآن جهت ایجاد آگاهی و آمادگی برای داشتن آینده ای روشن و متعالی است. این آینده هرچند برای انسانها مبهم و ناشناخته است ؛ اما قابل مطالعه و اندیشیدن وتامل است ؛ یعنی امری است که همه باید متوجه آن شده و خود را از هر لحاظ برای شکوهمندی و تعالی آینده آماده سازند. این آینده هم می تواند فرجام نهایی انسان در دنیای دیگر باشد و همه آتیه زندگی او در همین دنیا . بر این اساس آینده پژوهی قرآن، معطوف به این است که انسان درباره اعمال و رفتار خود بیندیشد و با دانایی و توانایی های خود متوجه آینده باشد و برای رشد و بالندگی آن بکوشد. قرآن می فرماید:) یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ...)) (حشر، آیه 18.)
امام صادق(ع) می فرماید: ((برای دنیای خود چنان کار کنید که گویی تا ابد در آن زنده اید و برای آخرت خود چنان کار کنید که گویی فردا خوهید مرد)). (شیخ صدوق، 1413، ج3، ص156، ح3569)
بر اساس آیه ای شناخت آینده و اطلاع بر غیب، دارای منفعت و خیر فراوانی برای انسان است؛ زیرا وی را متوجه ((خیر و شرّ)) خود و گزینش خیر می کند. اما علم قطعی و یقینی به آن، تنها در دست خداست:) قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون ( (اعراف، آیه188 )
بر اساس این آیه هر کس بتواند به غیب دسترسی پیدا کرده و بر آینده قطعی دانا شود، به یقین خیر و منافع فراوانی به دست خواهد آورد؛ اما علم غیب (و شناخت آینده قطعی)، اختصاص به خدا دارد و غیر او هرچه باشد، وجودش محدود است و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از خدا و غایب از اوست، آگاه شود و معلوم است که هیچ موجودی، غیر محدود و غیر متناهی و محیط به تمام اشیاء نیست، مگر خدای تعالی. پس تنها او عالم به غیب است. در این راستا پیامبر خدا می فرماید: علم غیب (شناخت آینده) آدمی را به تمامی خیرها و شرها واقف می سازد و عادتاً معقول نیست کسی که به همه خیرها و شرها اطلاع دارد، از اطلاعات خود استفاده نکند و اگر کسی تمامی خیرات را به خود جلب نکرده و همه شرور را از خود دفع نمی کند، باید بفهمیم که قطعاً علم غیب نداشته است. ( ر.ک: محمد حسین طباطبایی، 1386، ج8، ص485.)
البته دانش آینده پژوهی به یقین پایینتر از ((علم غیب)) است و تنها گمانه زنی و بررسی حدسیات و احتمالات از طریق شواهد و ادله مختلف است که می تواند موجب دسترسی به فرصت ها و دوری از تهدیدها و شرها در حد و توان خود شود و افراد را آماده رویارویی با آینده های ممکن و رسیدن به آینده مطلوب سازد. ناگفته نماند گوشه ای از علم غیب الهی، از طریق پیامبر و امامان معصوم به مردم بیان شده و اخبار غیبی زیادی از آینده در منابع دینی نقل شده است که می تواند برای ((آینده پژوهی)) بسیار راهگشا و اساسی باشد. با توجه به تفاوت غیب گویی و آینده پژوهی، رویکردهای آینده شناسی قرآن را می توان درامور زیر شمارش کرد:
آینده شناسی گذشته نگر
روند شناسی و تحلیل روند یکی از روشهای آینده پژوهی است که عمدتا بر شناسایی روندهایی می پردازد که از گذشته وجود داشته و احتمالا تا آینده نیز امتداد خواهد یافت. این مسئله می تواند مبتنی بر شناسایی مولفه های فراوانی از تاریخ و... باشد که از منظر قرآن به بخشی از آنها (( سنت های تاریخی )) گفته می شود. گذشته همواره کلید شناخت آینده به حساب می آمده و پند و عبرت گرفتن از حوادث و رویدادهای پیشین، منجر به تغییر روشها و منشها و عدم گرفتار آمدن به وضعیت گذشتگان است. قرآن می فرماید:) وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحیصٍ* إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْرى لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهیدٌ)). (ق، آیه 36 و 37.)
براساس این آیه، هر آن، احتمال نابودی و هلاکت عدهای از مردم به جهت دوری از حق و حقیقت وجود دارد. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می نویسد:((کلمه قلب به معنای آن نیرویی است که آدمی به وسیله آن تعقل می کند و حق را از باطل تمیز می دهد. خیر را از شر جدا و نافع را از مضرّ فرق می گذارد و اگر تعقّل نکند و چنین تشخیص و جدا سازی نداشته باشد، در حقیقت وجود او مثل عدم او خواهد بود؛ چون چیزی که اثر ندارد، وجود و عدمش برابر است و معنای القای سمع همان گوش دادن است. کانه انسان در هنگام گوش دادن به سخن کسی، گوش خود را در اختیار او می گذارد تا هر چه خواست به او بفهماند و کلمة ((شهید))، به معنای حاضر و مشاهده کننده است.( محمد حسین طباطبایی، ج3، ص249.)
از طرف دیگر یکی از رویکردهای آیندهشناسانه قرآنی، سنت شناسی تاریخی است. این رویکرد مبتنی بر یک سری قوانین و قواعدی است که تحت عنوان ((سنّت)) شناخته میشود. به طور کلی می توان سنتهای الهی را به یک اصل کلی و قاعده عمومی برگشت داد و آن اینکه: هر گاه جامعه، امکانات و توانایی خود را در مسیری که از جانب خدا و به وسیله پیامبران تعیین شده است، قرار دهد و خود را با عالم هستی، منطبق سازد و بین خود و ارادة الهی رابطه ایجابی برقرار کند و مسئولیت خود را در برابر حق بشناسد، چنین جامعه ای صعود می کند و قابلیت بقا مییابد و آینده ای روشن فراروی خود دارد. در مقابل اگر جامعه ای با ارادة الهی، رابطه سلبی داشته باشد و امکانات خود را نه در راه رسیدن به تکامل انسانی؛ بلکه در راه هوس های زودگذر قرار بدهد، چنین جامعه ای دیر یا زود تاوان این انحراف از مسیر حق را داده، دچار سرنوشت شومی خواهد شد. این نوع رویکرد کمک شایان توجهی به شکل گیری آینده پژوهی دینی می کند ؛ یعنی، شناخت سنن و قوانین الهی حاکم بر جهان و تشخیص مسیر و جهت های این سنتها، باعث کشف و شناخت هرچه بیشتر رویدادها و حوادث آینده می کند.
آینده شناسی غیبی(وحیانی)
غیب گویی و پیشگویی وحیانی، مهم ترین رویکرد قرآن در شناخت آینده است. غیب گویی، به معنای خبر دادن از امور پنهانی و نا معلوم است . هنگامی که آفتاب از دیدگان انسان مستور و پنهان می گردد، می گویند: ((غابت الشمس))؛ یعنی آفتاب پنهان گردید. قرآن چیزهایی را که از قلمرو حس بشر بیرون می باشد (مثل علم به آینده)، ((غائبة)) میگوید:) وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبین)) ( نمل، آیه 75.) قرآن در آیات متعددی، خدا را با صفت )عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَه ( (انعام، آیه 73 و توبه، آیه 94 و رعد، آیه 9 و مؤمنون، آیه 92 و... ) توصیف می کند؛ مقصود این است که علم او بر آنچه که از قلمرو حواس بشر خارج است، یا در قلمرو خواس او قرار دارد، محیط و مسلط بوده و او بر همه چیز آگاه است.
آگاهی از غیب باید از تمام قرائن و شواهد تجربی، پیراسته باشد و از طریق اسباب عادی و مجاری علمی به دست نیاید. از باب نمونه پیامبر اسلام از طریق وحی قرآنی، از پیروزی مجدّد رومیان بر پارسیان، در مدّت محدودی به طور قطع و یقین گزارش داد و فرمود:) فی أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ * فی بِضْعِ سِنینَ؛ (روم، آیه 3و4 ) برای گزارش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مستندی جز وحی الهی نبود و هرگز این آگاهی را از مجاری و اسباب عادی مانند موازنه قدرت های نظامی دو ملت، بررسی روحیه سربازان و افسران و... به دست نیاورده بود. وی در محیط حجاز بریده با خارج نبودن وسایل ارتباط جمعی و یا تبادل اطلاعات نظامی و سیاسی، یک چنین گزارش را در اختیار جامعه نهاد و به همین دلیل اینگونه خبرهای غیبی، یکی از جهات اعجاز این کتاب جاویدان به شمار می رود. ( جعفر سبحانی،، 1410هـ ، ج8، ص289 و 290.)
در هر حال این نوع آینده شناسی اختصاص به خدای متعال دارد و آینده پژوهی را راهی به آن نیست ؛ هر چند بسیاری از پیشگویی های غیبی و وحیانی می تواند در شناخت آینده مفید و پرثمر باشد. به همین جهت آینده پژوهی دینی تنها با استفاده از آموزه های غیبی و وحیانی که در منابع دینی ذکر شده -، می تواند مسیر مطمئنتر و روشن تری را در شناخت آینده طی کند. براین اساس آینده پژوهان باید این موارد را از نصوص معتبر استخراج کرده و در تحلیل و تبیین آینده، مورد توجه قرار دهند.
آینده شناسی آرمان گرا
انسان همیشه با داشتن آرمان های بلند و آرزوهای متعالی، رو به آینده ای زیبا و با شکوه دارد ؛ به همین جهت تصویر پردازی روشن و واقعی از آینده، مسیر زندگی او را تغییر داده و در جهت درست و تاثیر گذار قرار می دهد. قرآن با تصویر جامعه ای آرمانی و مطلوب، بر اراده و خواست انسانها تاثیر می گزارد وباعث حرکت و رشد جوامع می شود.
آرمان گرایی قرآنی، افکار و اندیشه مسلمانان را همواره متوجه آینده کرده و آنان را برای رسیدن به آن جامعه کامل تشویق نموده است. این امر به اندازه ای مهم، قطعی و بایسته توجه است که خدای متعال خود تحقق جامعه آرمانی اسلامی را بر روی زمین وعده داده است: (وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).( نور، آیه55.) این جامعه آرمانی، دارای ابعاد و ویژگی هایی است که در صفحات بعدی به آنها اشاره خواهد شد. مهم ترین هدف و برنامه این جامعه رسیدن به سعادت و کمال واقعی است که در پرتو دوراندیشی و خرد ورزی به دست می آید. جامعه آرمان گرای قدسی، با نگاه جامع و دقیق به آینده برای اعلای کلمه الله و حاکمیت عقلانیت، معنویت و عدالت میکوشد. بر اساس آرمان گرایی قرآنی، شرط رسیدن به این جامعه مطلوب، اراده های توانمند و پر تلاش انسانها است. بر این اساس آینده پژوهی، به طور کامل از آرمان گرایی قرآن بهره برده و تصویر جامع و روش آن را به عنوان چشم انداز قدسی، برای جامعه بشری ارائه دهد.
آینده شناسی معنا گرا
بر اساس سنّت الهی؛ تنظیم رفتارهای فردی و اجتماعی بر اساس و منطبق با تقوای الهی، به سامان یافتن امورخواهد انجامید) مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب(. ( طلاق، آیه 2 و 3. ) طبیعت نیز در این امر، در خدمت فرد یا جامعه بشری قرار گرفته و در جهت ارتقای استعدادهای روحی و درجات معنوی از طریق عبودیت بوده است )وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون ؛ ( ذاریات، آیه56 ). بر این اساس حفظ زندگی مادی، ناشی از روحی و معنوی است و انسان باید برای تدبیر این هدف، در این صورت مبنای شکلگیری آینده امن و پایدار برای چنین فرد یا جامعه ای، پاکی و پرهیزگاری و نیکوکاری خواهد بود)قُلْ یا عِبادِ الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ ( ( زمر، آیه30).
براین اساس یکی از قوانین حاکم بر تاریخ، این است که رعایت تقوا و دستورهای دینی، موجب افزایش نعمت های مادی و معنوی می شود. )وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ )). (أعراف، آیه 96 .)
و نیز:) وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً ( (جن، آیه 16 ) این آیات از رابطهای معیّن سخن به میان می آورند، که عبارت است از: رابطه بین پایداری و اجرای احکام خدا و پیادهکردن اوامر الهی، در صحنه علم با فراوانی خیرات و برکات و تولید. این مسئله، به هیچ عنوان در مطالعات آینده پژوهی، لحاظ نمی شود و وظیفه آینده پژوهی دینی است که وارد این حوزه شده و رابطه بین معنویت و تغییرات، تحولات آینده را بازکاوی کند.
در اینجا ملاحظه می شود که قرآن کریم با تاکید، این منطق را مطرح می فرماید: که اگر در جامعه ای عدالت در توزیع حاکم باشد، محصول و نتیجه مستقیم آن فراوانی تولید خواهد بود... اگر جامعه عدالت توزیع را رعایت کند و موازین آن را در نظر بگیرد، نه تنها از جهت ثروت حاصله، گرفتار تنگنا نخواهد شد و مردم از این جهت به فقر و تنگدستی نخواهند افتاد؛ بلکه حتی ثروت و مال و خیرات و برکات جامعه را افزایش هم خواهد یافت.
سنّت تاریخ به تأکید می گوید: که پیاده کردن ادیان و مذاهب الهی و آسمانی و کاربرد جدّی و محکم دستورها و احکام دینی در روابط توزیع، همیشه و به طور مستمر فراوانی تولید، ازدیاد محصول و افزایش ثروت را به بار می آورد و نهایتاً به گشایش درهای خیر و برکات از آسمان و زمین بر روی مردم منتهی می شود و این یکی دیگر از سنتها و قوانین تاریخ است.. ( ر.ک: شهید صدر، 1383، ص80 و 81.)
چنین آینده پژوهی ای، نه تنها در صدد شناخت و ساخت آینده است؛ بلکه عوامل مهم آنها را نیز مطرح کرده و نظام های بشری را متوجه آن می کند. این آینده پژوهی معنوی؛ بر تأثیر ویژه ارزش های اخلاقی و هنجارهای انسانی بر شکل گیری آیندة مثبت و متعالی تأکید می ورزد و همگان را بر پایبندی به دین و معنویت دعوت می کند تا نتایج درخشان آن را به زودی در زندگی خود شاهد باشند.
آیندهشناسی غایت گرا
از نظر قرآن، جهان و هر آنچه که در آن هست، رو به سمت و جهت مشخص و معینی در حرکت است. این حرکت و پویش کلان، طوری برنامه ریزی شده که همه تحولات و دگرگونیها را تحت تاثیر خود قرار می دهد و چیزی خارج از آن رخ نمی دهد. آری نه تنها انسان، بلکه جهان و هرآنچه در آن هست به سوی خدا گام می سپرد و هیچ حرکتی و تغییری بیهوده و بیهدف نیست. قرآن می فرماید:) وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً ذلِکَ ظَنُّ الَّذینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ (. ص، آیه 27.)
از این آیه و آیات دیگری که به همین مضمون وارد شده است ( ر.ک: روم، آیه8 ؛ آل عمران، آیه191 ؛ دخال، آیه 38، ) این مطلب به دست می آید که جهان هستی بر اساس حق آفریده شده و بنابراین هدف شکوهمند و متعالیای را در آینده دنبال می کند و آفرینش جهان، باطل و بیهوده و بازیچه نیست. این آیندة روشن، رسیدن انسان به رشد و تکامل است و عالم هستی، به منزله میدان بزرگی است که انسان باید در آن مسابقه بدهد و تحت آزمایش و امتحان قرار گیرد؛ چنانکه در قرآن آمده است:) وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ )). ( جاثیه، آیه 22)
بر این اساس میان انسان و سایر موجودات جهان، یک تفاوت اساسی وجود دارد و آن اینکه موجودات دیگر بدون اراده و اختیار و به تعبیر قرآن ) طَوْعاً وَ کَرْهاً ( (آل عمران، آیه 83 ؛ رعد، آیه 15)؛ این هدف را دنبال میکنند؛ ولی انسان از روی آزادی و اختیار به این هدف خواهد رسید و با جهان آفرینش هماهنگ خواهد بود.در توضیح این مطلب گفتنی است: انسان به خاطر داشتن آزادی و اختیار از یکسو و داشتن علم و آگاهی از سوی دیگر، یکی از دو راه را باید انتخاب کند: یا باید خودش را با نوامیس خلقت و نظام آفرینش و روح هستی هماهنگ سازد و یا اینکه سرباز زند و در برابر خدا قد علم کند و راه شیطان را برود و آینده تیره و تاری برای خود رقم بزند.
آنچه که قرآن بر آن تأکید می ورزد، این است که انسان راه اول را برگزیند و خود را با هدف آفرینش منطبق سازد؛ یعنی آینده خود را هدف مند کند و این هدف مندی نیز در راستای هدف خلقت باشد. از نظر قرآن هدف از آفرینش انسان، عبادت خداست (در معنای وسیع آن) و انبیا همه برای بیان همین معنا آمده اند تا انسان با وصول به این هدف، با جهان هستی هماهنگ باشد. ( ر.ک: یعقوب جعفری، 1366، ص65و 66.)
آینده پژوهی با توجه به این نکته مهم، می تواند سمت و سوی رویدادها و حوادث را شناسایی کرده و همواره در تحلیل های خود، این غایت مندی و هدف اساسی را مورد توجه قرار دهد.
البته رویکردهای دیگری را نیز می توان درباره آینده شناسی قرآن ارایه کرد که از مجال این نوشتار خارج است و باید پژوهش های دقیق و جدی تری در این زمینه صورت گیرد. با توجه به این رویکردها، مشخص می شود که مؤلفه های زیادی برای آینده پژوهی در قرآن وجود دارد و به غیر از غیر (که در حیطه علم الهی است)، انسان می تواند از منظر های مختلف وارد این حوزه شود.
آینده آرمانی قرآن(جامعه موعود قرآن)
یکی از مأموریتهای آیندهپژوهی این است که به مردم کمک کند تصویرهای خویش را از آینده بسازند. ایجاد تصویرهای مثبت از آینده (آیندههای مطلوب و مرجح) و اقدام به طرحریزی و تصمیمگیری براساس آن تصویرهای مثبت، امری بایسته و تأثیرگذار در پیشرفت و تعالی جامعه است. در واقع ترسیم الگوی آرمانی جامعه از منظر باورها و ارزشهای بنیادین آن جامعه، می تواند نقش اساسی در توجه جدی افراد به آینده داشته و منجر به تحرک و پویایی آن شود . این امر با ترسیم چشم انداز برای یک جامعه میسور است. چشم انداز عبارت است از: تصویر مطلوب و قابل دستیابی جامعه در یک افق زمانی معین بلند مدت که متناسب با مبانی ارزشی و آرمانهای نظام و مردم تعیین می گردد. چشم انداز تصویری واضح و مطلوب از آینده است که همگان برای تحقق آن باید بکوشند و نیروها و توانایی های خود را در آن جهت قرار دهند.
در واقع آینده پژوهی، در برگیرنده مجموعه تلاش هایی برای ارائه تصاویر و بدیلهایی از آینده است که عمدتا با استفاده از تحلیل منابع، الگوها و علل تغییر صورت میپذیرد و تصویر مطلوبتر و کاملتر از آینده به دست میدهد. این علم سعی دارد با نگاه به آیندههای بلندمدت، ضمن شناسایی روندها و رویدادها، چگونگی به تصویر کشیدن آینده مطلوب را نیز بیان کند. از این جهت ((آینده پژوهی)) تلاشی است برای یافتن تصویری از آینده و سپس ارائه توجیهی برای آن تصویر. از دیدگاه آینده پژوهان برای رسیدن به این امر باید به یک سری مفروضات توجه کرد.
مفروضات کلیدی در آینده پژوهی عبارت است:
1. زمان، پیوسته، خطی، یکسویه و بازگشتناپذیر است. رویدادها در زمانی پیش یا پس از رویدادهای دیگر به وقوع میپیوندند و پیوستار زمان، گذشته، حال و آینده را تعریف میکند.
2. چنین نیست که هر چه در آینده وجود خواهد داشت، در گذشته یا حال نیز وجود داشته است. بنابراین چهبسا آینده، بستر پدیدههایی فیزیکی، زیستی یا اجتماعی باشد که پیشتر، هرگز وجود نداشتهاند.
3. اقدام بشری، نیازمند آیندهاندیشی است چراکه پیامدهای هر اقدام، همواره در بستر آینده آرمیدهاند؛ اما تودة مردم و حتی تصمیمگیران تراز اول، چندان خوب، دربارة آینده نمیاندیشند و این در حالی است که میتوان قدرت و سودمندی تفکر دربارة آینده را بهبود بخشید.
4. برای پیشبرد اهداف و برنامههای بشر در جهان، چه در چارچوبهای فردی و چه در قالبهای گروهی، سودمندترینِ دانشها، دانش آینده است. انسانها همراه با زمان، پیوسته به سوی آینده در حرکت هستند. آنها برای برنامهریزی، بررسی گزینههای بدیل، گزینش اهداف و تصمیمگیری دربارة نحوة اقدام، به شناخت آینده و آگاهی از چگونگی تأثیر علتهای امروز بر معلولهای فردا، نیاز دارند.
5. هیچ شاهدی دربارة آینده وجود ندارد و نمیتوان آن را به عینه دید. بنابراین هیچ حقیقتی دربارة آینده وجود ندارد ] مگر آنچه که از راه غیب و وحی به دست انسان می رسد[ . اما میتوان برای شناخت آینده، نوعی دانش مبتنی بر حدس و گمان استخراج کرد.
6. آینده از پیش تعیین شده نیست و کمابیش امکان تغییر آن وجود دارد. از آنجا که آینده، هنوز روی نداده است، برای بشر ـ به عنوان موجودی صاحب شناخت ـ غیرقطعی به شمار میآید. برای انسان زندهای که در راستای پیشبرد اهداف خود در جهان تلاش میکند، آینده نماد اختیار، قدرت و امید است؛ آینده، زمانی است که چهبسا رؤیاهای بشر را به واقعیت تبدیل نماید.
7. اقدامهای فردی و گروهی ما، کمابیش پیامدهای آتی را تحت تأثیر قرار میدهند. ارادة بشر، دست کم به بخشی از آینده شکل میدهد؛ خواه این تأثیر از طریق کنترل بشر اعمال شود، خواه با انطباق ناشی از پیشبینی.
8. با توجه به وابستگی متقابل پدیدهها در جهان، هم برای سازماندهی دانش معطوف به تصمیمگیری و هم برای اقدام اجتماعی، به دیدگاهی کلگرایانه و فرارشتهای نیاز داریم.
9. برخی آیندهها بهتر از برخی دیگر هستند. ارزشها و آن دسته از فرآیندهای ارزشیابی که سنگ بنای قضاوتهای ما دربارة آیندههای مرجّح و مفاهیم جامعة خوب هستند، در جلد دوم کتاب مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت. آیندهپژوهان تأکید میکنند که انسانها میتوانند نقشههای بدیلی برای آیندههای پرشمار ممکن بسازند و حتی این کار را نیز انجام میدهند ـ و البته باید چنین کنند ـ اما نباید فراموش کرد که به گفتة جل (255:1992)، در حقیقت، تنها یک آینده وجود خواهد داشت، پس بهتر است اطمینان یابیم که این آینده، همان آیندة دلخواه ماست. ( وندل بل، 1997)
این مفروضات کلیدی آینده پژوهی نیاز به یک بازنگری جدی از منظر دینی و قرآنی دارد ؛ زیرا مهم ترین رکن آینده پژوهی قرآنی باور به یک آینده قطعی، حتمی، روشن و واقعی است. بر این اساس باید بر مفروضات آینده پژوهی توحیدی بودن تغییر و تحولات جهان و قدرت قاهر الهی را بیفزاییم و در ضمن آنکه به اختیار و اراده انسان نیز توجه ویژه ای شده و از این جهت خود مشوق انسانها برای حرکت و آینده سازی است برنامه ای کامل و جامع نیز برای آینده انسان در نظر گرفته شده است. این جامعه موعود باید چراغ راه و کانون محوری فعالیتها و برنامه ریزی های انسان باشد و بر همه شوون زندگی او اثر بگذارد. پس باید به کمک آینده پژوهی اعلام کنیم که: تنها یک آینده وجود خواهد داشت، پس بهتر است اطمینان یابیم که این آینده، همان آیندة دلخواه ماست. و این همان جامعه آرمانی قرآن و آینده موعود الهی است که در مهدویت تجلی یافته است.
چشم انداز آینده در قرآن
دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، دیدگاهی خوشبینانه بوده و پایان دنیا، پایانی روشن و سعادتآمیز دانسته شده است. سرانجام سعادتمند جهان، همان تحقّق کامل غرض آفرینش انسانها است که چیزی جز عبادت خداوند نخواهد بود. قرآن درباره سرنوشت جامعهها به روشنى سخن گفته است. از نظر قرآن مشیّت الهى براین تعلق گرفته که درآینده، فقط صالحان وارثان زمین خواهند بود و حکومت جهان و اداره امور آن را به دست خواهند گرفت وحق وحقیقت در موضع خود استوار بوده و باطل برچیده خواهد شد. همه جهانیان زیر لواى حکومت صالحان قرار گرفته و حکومت واحدى بر جهان مستولى خواهد شد. آینده در قرآن کریم مبتنی بر وعده تحقق یک جامعه کامل و مطلوب، تشکیل حکومت واحد جهانی اسلام، بسط دین اسلام، غلبه آن بر همه ادیان، زمامداری صلحا و ارباب لیاقت و پیروزی حزب الله است. در این زمینه، آیات بسیاری در قرآن کریم وارد شده است. در کتاب ((المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه)) تألیف محدث و مفسر خبیر سید هاشم بحرانی است، 120 آیه به استناد احادیث وارده، بر جامعه آرمانی مهدوی (ع) تطبیق شده است.
در نویدهای قرآن کریم، چند رکن اساسی برای جامعه موعود بیان شده است:
1. حکومت بزرگ و کامل جهانی براساس خداپرستی، به رهبری موعود قرآنی، شکل گرفته و اداره آن به دست مردم صالح و با ایمان خواهد بود.
2. برنامه جامع و فراگیر دینی و حاکمیت مطلق الهی در سرتاسر جهان، بدون کم و کاست، محقق و همه احکام اسلام اجرا خواهد شد.
3. نا امنی، تشویش، سختیها و هراس مردم از بین رفته و آرامش و امنیت کامل در سراسر گیتی برقرار خواهد گردید.
4. همگان خدای یکتا را پرستش خواهند کرد و هرگونه شرک و بت پرستی ریشه کن خواهد شد.( ظهور حضرت مهدی (ع) از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، هاشمی شهیدی، ص 197 )
خلاصه آنکه در زمینه آینده جهان و ظهور و قیام منجی موعود و جامعه آرمانى مهدوى، مىتوان توصیفات و اشارات زیر را از قرآن به دست آورد:
1. غلبه نهایى حقّ بر باطل و شکست جبهه کفر و فساد و نفاق
2. جانشینى و خلافت مستضعفان بر روى زمین و حاکمیت صالحان و نیکان
3.گسترش و فراگیرى دین حقّ در برههاى خاص از زمان
4. از آن روز موعود، تحت عناوین ایام اللّه وقت معلوم
5. خداوند، (با مهدى موعود)، نور خود را کامل مىکند
6. در آن عصر، زمین بعد از مرگش، زنده مىشود
7. او منصور از جانب خدا و انتقام گیرنده از دشمنان است
8. زمین، به نور پروردگار، روشن خواهد شد
.9. در روز پیروزى، ایمان آوردن کافران، سودى به حالشان نخواهد داشت
10. هر چه در روى زمین است، تسلیم و مطاع او خواهند شد
این نوع تبیین روشن و کامل از آینده، می تواند تاثیر بسزایی در شکل گیری یک آینده پژوهی کامل و متعالی داشته باشد و انقلاب و تحول بزرگی در جوامع جهانی به وجود آورد.
نتیجه گیری
آینده پژوهی قرآنی، مبتنی بر یک سری مؤلفه ها و رویکردهایی است که در این مقاله به شماری از آنها اشاره شد؛ ولی مهم ترین رویکرد قرآنی، خلق چشم انداز جامع و مطلوب از آینده است.
ظهور منجی موعود، از آموزه های مشترک و فراگیر ادیان آسمانی است که به عنوان جامعه آرمانی قرآن و الگوی یک جامعه مطلوب و کامل مطرح است . شکل گیری جامعه موعود مهدوی، تحقق بخش آرمان دیرپای بشری برای زندگی در یک مدینه فاضله است. این مدینه فاضله در زمین به دست حق پرستان و به رهبری مصلح موعود و با یاری امدادهای الهی به وجود آمده و او ادار? آن را در دست خواهد گرفت. این جامعه پایان حرکت تاریخ و آغاز حیاتی متکامل و بدون کاستی و نقص است. شیعه با توجه به منابع قرآنی و روایی - به روشنی و صراحت درباره این جامعه موعود و آرمانی، بحث نموده و تصویری جامع و کامل از ((مدینه فاضله مهدوی)) ارائه کرده است. در جامعه اسلامی ما این آرمان شهر از طریق آیات و روایات در قالب ((جامعه مهدوی)) صورت بندی شده و دانشمندان و متفکران باید با تدبر و تحقیق در آیات و روایات و سایر منابع معتبر دینی، نسبت به شناخت و تبیین آن به زبان روز اقدام نمایند.
باور ژرف و ریشه دار به مهدویت و جامعه اسلامی بدین معناست که آینده بلندمدت جامعه و بلکه جوامع بشری بسیار روشن است، و همه می دانند که صبح بشریت، با طلوع خورشید عدالت رنگ و بوی دیگری خواهد گرفت. این باور ژرف و امید آفرین سمت و سوی سیاست گذاریها و طرح های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را مشخص می کند و به زندگی انسانها جهت می دهد. همچنین دریای معارف و اطلاعات درباره آینده و تغییر و تحولات آن است که می تواند منبع مطمئنی برای کشف و شناخت آینده باشد.
آینده پژوهی تلاشی است برای یافتن تصویری از آینده و سپس ارائه توجیهی برای آن تصویر و یکی از مأموریت های آن این است که به مردم کمک کند تصویرهای خویش را از آینده بسازند و آموزه مهدویت در این راستا کامل ترین برنامه و بهترین الگوی قرآنی توسعه و پیشرفت جوامع است.
خلاصه آنکه آینده پژوهی به عنوان ابزار ترویج مهدویت در سطح جهان است که می توان نشانگر جامعه مطلوب قرآنی به نحو احسن باشد. ارتباط آرمانشهر با آینده پژوهی و نقش و جایگاه دین در آن روشن و بدیهی است و مهدویت نیز همان آرمان شهر قرآنی است. در صورتی که نگرش ما به آینده اراده گرا یانه باشد، باید بدانیم که اراده گرایی مستلزم برنامه ریزی و تلاش برای تغییر است و جامعه منتظر، جامعه ای است که با اراده خود آینده را می سازد و تغییر می دهدو این خواسته قرآن از همه پیروان خود است.
آینده پژوهی به مثابه ابزاری برای کاربردی کردن مهدویت برای بشر امروز است ؛ یعنی الگوی آرمانی قرآن به کمک آینده پژوهی می تواند برای جامعه انسانی عینیتر و شفافتر شده و راه های تحقق آن تبیین گردد. در واقع مهدویت زبان آینده قرآن است که به کمک آینده پژوهی، باید به دنیا معرفی شود. مهدویت در برنامه ریزی آینده میتواند به عنوان یک ستاره راهنما در بالا قرار بگیرد و همواره در هر مقطعی، تصویر مطلوب قرآن از آینده را با توجه به وضعیت کنونی خلق نماید و این یعنی کاربردی کردن مهدویت، و خارج کردن مهدویت از یک موضوع صرفا منفعل ذهنی. گسترش ادیان، به ویژه دین اسلام به علت چشم اندازی بودن آن است، که این چشم انداز خاصیت توسعه یابندگی، پیش روندگی، الهام بخشی دارد. و از همین جاست که آینده پژوهان معتقدند دین یعنی چشم انداز، و دین از جنس آینده پژوهی است. مهدویت به مثابه عاملی((چشم انداز آفرین)) میتواند از مرز باورهای فردی فراتر رفته و در بطن و متن برنامه ریزیهای بلندمدت اجتماعی بنشیند.
مهدویت به عنوان مقصد، یک امر قطعی است، اما راه رسیدن به آن مقصد مشخص نیست و احتیاج به پژوهش دارد، و از آنجا که مهدویت بیشترین ارتباط را با مطالعات آینده دارد، آینده پژوهی به مثابه ابزار میتواند این راه را به ما نشان دهد. استفاده از ادبیات آینده پژوهی برای ایجاد باور پذیری بیشتر در بین نسل جوان امری ضروری و بایسته است. مهدویت میتواند یک روایت فرهنگی برای ما باشد، و از آنجا که عصر ما، عصر جدال فرهنگ هاست، ما باید مجهز به ابزارهای این عصر باشیم. این روایت میتواند ما را به سوی آینده پژوهی بومی، رهنمون سازد.
یکی از کارکردها و وظایف مسلم آینده پژوهی در هر جامعه(و در سطح بالاتر در هر تمدن) ترسیم الگوی آرمانی جامعه از منظر باورها و ارزشهای بنیادین آن جامعه یا تمدن است، آن چه که از گذشته به مدینه فاضله یا آرمان شهر موسوم بوده است. طراحی این مدینه فاضله بر عهده ((آینده پژوهی تصویرپرداز)) است. به نظر برخی از پژوهشگران جامعهای چون ایران اسلامی، که تحت یک نظام دینی هدایت میشود، لاجرم باید به یک نظام ((آینده پژوهی دینی)) مجهز باشد که از قرآن نشات گرفته و دارای برنامه ای روشن و جامع باشد. از آنجا که مهدویت هدف غایی مشخصی بر پایه ((تکلیف)) دارد، میتوان آینده پژوهی مرتبط با مهدویت را آینده پژوهی ماموریت گرا نامید، یا به عبارتی دیگر، آینده پژوهی تکلیفی.(در مقابل آینده پژوهی تدبیری). هیچ نوع آینده پژوهی و هیچ نوع نظام آینده پژوهی دینی را نمیتوان در جامعه متصور شد، مگر آنکه باور به مهدویت و پیامدهای مبارک آن در هسته ی مرکزی آن قرار داشته باشد. و این باور به آینده ی روشن توسط انبیاء و اولیاء الهی به وضوح ترسیم گردیده است. بنابراین آینده نگری و باور به آینده ی بهتر در جامعه ی ما، کاملا نهادینه شده است.
خلاصه آنکه امروزه آینده پژوهی، جایگاه و اهمیت ویژهای پیدا کرده و بسیاری از مؤسسات، نهادها، شرکتها، سازمانها و کشورها سهم به سزایی برای آن قائل شدهاند ضرورت توجه به آینده پژوهی و لزوم تمایز بخشی آینده پژوهی دینی از آینده پژوهی سکولار، ما را ترغیب میکند که از منظر خاص (بخصوص از منظر قرآن کریم)، به این دانش بپردازیم و در صدد شکل دهی به یک آینده پژوهی مستقل دینی ( بر اساس الگوی مهدویت) بر آییم./907/د101/ح
پی نوشت:
1. قرآن کریم
2. کارگر، رحیم، آینده جهان، تهران، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی، 1385.
3. سهیل عنایت الله، پرسش از آینده، ترجمه مسعود منزوی، تهران، مرکز آینده پژوهی علوم و فن آوری دفاعی، 1388
4. اسلاتر، ریچارد، نو اندیشی برای هزاره نوین، ترجمه عقیل ملکی فر و همکاران، تهران: مرکز آینده پژوهی علوم فناوری دفاعی، 1384
5. Bell, Wendell, Foundation of Future Studies, vol. ii, NewBrunswick, Transactions Publishers, 1997.
6. عیوضی ، محمد رحیم، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال6، شماره 18، 1388.
7. طباطبایی ،محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن(تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1386)
8. صدوق، من لا یحضره الفقیه،قم، جامعه مدرسین 1413 هـ4 جلد.
9. جعفر سبحانی، تفسیر منشور جاوید، قم، دارالقرآن الکریم، 1410هـ.
10. مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن(تهران، نشر بین الملل سازمان تبلیغات، 1379
11. جعفری، یعقوب، بینش تاریخی قرآن،( تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1366.
12. شهید صدر، سنت های اجتماعی و فلسفه تاریخ در مکتب قرآن، ترجمه حسین منوچهری، 1383.
منبع: آینده روشن