۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۵
کد خبر: ۲۶۰۹۹۹
دغدغه‌های حجت‌الاسلام ژرفا در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا؛

تدبیر بدنه علمی و تبلیغی حوزه مبتنی بر فرهیختگی و به دور از سلایق شخصی باشد/افت علمی حوزه، خطرناک است

خبرگزاری رسا ـ حجت‌الاسلام ژرفا معتقد است که برای بالا بردن سطح علمی حوزه‌ها و بهره گیری مناسب مردم از آن‌ها باید اتصال میان بدنه علمی دینی با بدنه تبلیغی دینی حوزه یک اتصال فرهیخته، شریف و نجیب باشد که در این پیوند، ملاحظات حزبی، سلیقه‌ای، جناحی و سیاسی غلبه نداشته باشد.
حجت الاسلام سيد ابوالقاسم حسيني(ژرفا)، نويسنده و پژوهشگر حوزه حجت الاسلام سيد ابوالقاسم حسيني(ژرفا)، نويسنده و پژوهشگر حوزه ژرفا

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حوزه‌های علمیه جهان تشیع در طول ادوار مختلف تاریخی به عنوان یکی از مراکز بسیار مهم و حتی شاید بتوان گفت تنها مرکز تولید علم بودند.

 

پیش‌تر دانشگاه‌ها به شکل کنونی وجود نداشته و تنها حوزه‌های علمیه بودند که کار تولید علم را بر عهده داشتند، در این زمینه نیز تنها به تدریس علوم دینی قناعت نمی‌شد و دروس مختلفی همانند ریاضیات، طب، ادبیات فارسی، نجوم و دیگر دروس تدریس و مورد توجه واقع می‌شد.

 

ولی آرام آرام با تأسیس دانشگاه‌های مختلف، حوزه‌های علمیه که زمانی در متن بودند، مقداری به حاشیه رانده شدند و متأسفانه کار به جای رسید که از سوی برخی از افراد، حوزه‌ها تنها مسؤول تولید علم دینی معرفی شدند و اکنون نیز در میان بسیاری از افراد همین تفکر حاکم است.

 

بی‌تردید رشد دانشگاه‌ها در یک مدت کوتاه و علاقه‌مندی افراد به کسب علوم مختلف آن‌هم در زمان کوتاه، در کم رنگ شدن نقش حوزه‌های علمیه در تولید علم در عرصه‌های مختلف بی‌تأثیر نبود، ولی نباید از این موضوع نیز غفلت کرد که مقداری نیز در این زمینه‌ حوزه‌ها غفلت کرده و به تعبیری در میدان مسابقه آن‌گونه که باید و شاید ندرخشیدند و این امر نیز دلایل مختلفی دارد.

 

از جمله دلایل حضور کم رنگ حوزه‌های علمیه در میدان تولید علم به ویژه علم دینی افت سطح علمی طلاب حتی در علم دین است؛ به گونه‌ای که امروز برخی از مراکز خود را پرچمدار تولید علم دینی معرفی می‌کنند و اگر روال همچنان ادامه داشته باشد، شاید بتوان گفت در مدت زمان کوتاهی حتی تولید این علم نیز از دست حوزه‌ها خارج می‌شود.

 

یکی از راه‌ها برای حضور حداکثری حوزه‌های علمیه در عرصه تولید علم در زمینه‌های گوناگون به ویژه علم دین؛ بالا بردن سطح علمی طلاب در عرصه‌های مختلف است که متأسفانه آن‌گونه که باید و شاید در این زمینه کار صورت نمی‌گیرد.

 

حتی نمی‌توان انتظار داشت با رشد علمی کنونی، حوزه‌ها همانند گذشته به رشد خود ادامه دهند؛ گرچه انتظار بحق این است که حوزه منطبق با نیازهای زمانه به رشد علمی خود توجه داشته و به تربیت عالمان دین بپردازد.

 

 

البته ما در این گزارش ابدا به دنبال سیاه نمایی و یا نادیده گرفتن تلاش عزیزان حوزوی در عرصه‌های مختلف نیستیم؛ چرا که احدی نمی‌تواند منکر رشد علمی بسیار خوب حوزه‌ها در چند دهه گذشته و حضور آن‌ها در عرصه‌های مختلف علمی باشد، ولی خب باید به دنبال نتیجه مطلوب بود و به وضع موجود قناعت نکرد.

 

ما نیز تصمیم گرفتیم برای بررسی و واکاوی این موضوع که چرا حوزه‌های علمیه در قسمت‌های با افت سطح علمی روبرو شده‌اند و اساسا چه مدرکی بر این ادعا می‌توان ارائه داد، با حجت‌الاسلام سید ابوالقاسم حسینی ژرفا که خود از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه هستند و افزون‌بر تحصیلات حوزوی، تحصیلات دانشگاهی نیز دارند، گفت‌وگوی تفصیلی داشته باشیم که پس از معرفی اجمالی استاد تقدیم علاقه‌مندان می‌شود.

 

استاد در سال 41 در تهران به دنیا آمد، تحصیلات معمول را تا دیپلم ریاضی در تهران ادامه و همان جا به سال 59 طلبگی را شروع کرد و برای ادامه تحصیلات طلبگی در سال 63 راهی قم شد. تحصیلات حوزوی را تا خارج فقه و اصول در قم گذراند و همزمان از سال 63 تحصیلات دانشگاهی را در همین شهر در رشته حقوق آغاز و تا اخذ کارشناسی ارشد حقوق بین الملل از دانشگاه شهید بهشتی در تهران به سال 71 ادامه داد. از سال 60 دبیر صفحات شعر در نشریات گوناگون از جمله مجلات رشد جوان و معلم بود.

 

وی هفت سال اخیر عمرش را با همه توش و توان در خدمت ترجمه دوره کامل کتاب الغدیر اثر حضرت علامه امینی بوده است که اثری ارزشمند در حوزه تحقیق و ترجمه است.

 

بربال قلم(جهل درس در قلمرو ادبیات فارسی)، مبانی هنری قصه‌های قرآن، فرهنگ جانبازی(دوجلد)، بی‌طرفی در حقوق بین الملل اسلامی، حدیث رویش، برساحل سخن، زخم، پرواز، دیدار(تصویری از جانبازان کربلا)، جهاد و حقوق بین الملل، هدیه‌ای از دوست، شیوه‌نامه دائره المعارف امام حسین(ع)، بهشت ارغوان، توسعه اقتصادی در اسلام(دوجلد)، ترجمه موسوعه الامام علی(ع) جلد ششم، ارتباط صهونیستی از آثار این نویسنده حوزوی است که برخی از کتاب‌های وی تا ده بار تجدید چاپ شده است.

 

 

 

رسا ـ استاد امروزه شاهد چاپ کتب مختلف دینی هستیم، ولی به نظر می‌آید با این حجم انبوه کتاب افزون‌بر این‌که بر سطح علمی افراد به ویژه طلاب افزوده نمی‌شود، بلکه هر فردی بدون ارائه مطلب جدید خود را صاحب نظر می‌داند و سخن دیگری را نمی‌پذیرد، به نظر شما این روال صحیح است؟

یکی از اشتباهات رایج روزگار ما این است که طلاب و دانشجویان باور می‌کنند، همیشه زمان ثمره‌دهی آن‌ها است. در حالی به عقیده بنده تا فرد از نظر علمی به پختگی نرسد، زمان ثمردهی او نرسیده و اگر این اصل ساده رعایت شود، بسیاری از مشکلات در زمینه‌های علمی و فرهنگی کاهش می‌یابد.

 

هیچ دانشجو و طلبه‌‌ای نباید پیش از دوران پختگی به خود اجازه ورود به حریم ثمره‌دهی را دهد، البته یک حریم دیالوگ و گفتمان داریم که در این حریم همه افراد می‌توانند ورود پیدا کرده و نظرات خود را عرضه کنند، در یک بحث آبرومندانه و وزین علمی شرکت کنند، اگر ده‌ها اشتباه نیز انجام دهند، اشکالی ندارد، چرا که در مباحثه و گفت‌وگو صورت گرفته است.

 

ولی زمانی که افراد در جایگاه ثمره‌دهی عملی قرار می‌گیرند، یعنی کتاب می‌نویسند، سخنرانی می‌کنند، در برنامه‌های صدا و سیما حضور پیدا می‌کنند تا به مخاطبان چیزی را بی‌آموزند؛ در این زمان نمی‌توان ادعا کرد که در حال گفت‌وگو هستند؛ چرا که بینندگان، شنوندگان و خوانندگان چشمشان به این افراد به دیده یک عالم است که این عالم ممکن است حوزوی و دینی باشد و می‌تواند یک عالم دانشگاهی باشد؛ به دیده فردی نگاه می‌کنند که مطالبی را یافته‌ و این مطالب یافته شده را عرضه می‌کند، باورهای علمی دارد.

 

ولی متأسفانه این اصل آرام آرام به فراموشی سپرده شده است، به گونه‌ای که اکنون با انبوهی از کتاب‌های دینی روبرو هستیم که هیچ پشتوانه علمی در آن‌ها نیست، اگر همین سخن‌ها(مطالب کتاب) از سوی یک فرد عادی در کوچه و خیابان مطرح شود، مردم به آن پشت کرده و توجه نمی‌کنند، آن را نادیده می‌گیرند، ولی وقتی در یک کتاب قرار می‌گیرد، رفرنس و مأخذ می‌شود، برای نمونه بسیاری از مطالبی که درباره عاشورا، قیام سیدالشهدا(ع) و محرم گفته می‌شود، سینه به سینه و زبان به زبان می‌چرخد، نقد می‌شود و چون در یک کتاب آمده مستند تلقی می‌شود.

 

این(مستند تلقی شدن مطالب هر کتاب و ورود طلاب و دانشجویان پیش از ثمردهی) یک آفت بسیار بزرگ فرهنگی است. این رسم را باید ریشه کن کرد که هر چه در کتاب‌های روزگار ما می‌آید ارزشمند تلقی نشود، در گذشته کتاب برای خود یک وزن و وزانی داشت، در حالی که اکنون این‌گونه نیست؛ ثانیا این رسم را باید جایگزین کنیم که کتاب‌های خوب را باید نویسندگان خوب بنویسند و اصولا کتاب خوب باید در حوزه مفاهیم دینی عرضه شود.

 

 

رسا ـ به عقیده شما اگر از چاپ کتاب‌های مختلف به ویژه در عرصه دین جلوگیری شود، مشکل حل می‌شود؟

البته بنده تأکید می‌کنم که هرگز مدافع، خواهان و ترویج‌گر روش‌های توهیستی نبوده، نیستم و نخواهم بود. فایده‌ای نیز ندارد، با سانسور، روش‌های بگیر و ببند و جلوگیرانه موسوم به روش‌های توهیستی نمی‌توان در حوزه فرهنگ وارد شد، بنده همانند برخی از دوستان اعتقاد ندارم که برای نمونه وزارت فرهنگ و ارشاد در این زمینه پیشقدم شود؛ خیر.

 

بلکه محافل فرهنگی و حوزوی باید سازوکارهایی را اتخاذ کنند، در پیش بگیرند تا کسانی که دست به قلم می‌شوند اهلیت علمی این کار را احراز و پخته شده باشند، مدتی بر عمر مباحثات علمی‌شان گذشته باشد، پیش از آن‌که دست به قلم ببرند، این اندیشه‌ها را این سو و آن سو مطرح کنند، به بحث و گفتمان بگذارند، وقتی پخته شد، عرضه کنند.

 

منظورم از پختگی نیز درستی مطلب نیست، نمی‌گویم فردی که سخن می‌گوید تمام سخنانش باید درست باشد، خیر؛ ممکن است برخی از اندیشه‌های پخته نیز نادرست باشد، اختلاف سلیقه‌های علمی کاملا جایز و روا است. منظور بنده این است که با خام قلمی، خام فکری، خام دستی، خام مغزی وارد حوزه مطالعات دینی و یا نگاشتن مقالات کتب دینی مشکلی را به وجود می‌آورند که امروز دامن گیر ما شده است.

 

سخنان نپخته و نسنجیده به ویژه به صورت مکتوب در آثار دینی ما زیاد شده است، تشخیص سره از ناسره برای مردم دشوار شده است، تقریبا جایی نیست که بتوانیم مردم و جوانانمان را به آن سمت راهنمایی کنیم، برای نمونه بگوییم فلان ناشر کتب پخته در زمینه‌های دینی، علمی و فرهنگ دینی ارائه می‌دهد و به آن‌جا مراجعه کنند؛ این سردرگمی در نهایت به نفع فرهنگ دینی نیست.

 

بنده در پایان این بخش صحبت‌های خودم خواهش جدی می‌کنم از همه محافل فرهنگی و دینی که خواه مستقیم وابسته به حوزه هستند و خواه در بیرون حوزه هستند، حساسیت بیشتری برای نشر دینی قائل شوند. سرمایه، بودجه و امکانات توزیع، پخش و نشر را در اختیار نویسندگان و فرهیختگانی قرار دهند که از این مرحله‌ها و گردنه‌های عبور کرده‌اند.

 

 

رسا ـ چرا این پختگی نیست، چه چیزی را بر رفع این مشکل باید داشته باشیم، آیا خود شخص باید وارد عمل شود و یا نه زمینه‌ها را مسؤولان ایجاد کنند؟

در این بحث دو ریشه بسیار مهم قابل جست‌وجو است؛ نخست ریشه علمی و دیگری ریشه سیاسی و اجتماعی است. ریشه علمی درون حوزه‌های علمیه‌ ما است، روزگاری وزانت علمی در حوزه‌های علمیه بسیار محترم بوده است، یعنی به طور معمول افرادی به مراحل اجتهاد می‌رسیدند‌، به کسانی حجت‌الاسلام والمسلمین و آیت‌الله می‌گفتند که به این پختگی می‌رسیدند.

 

متأسفانه در سی و چهل سال گذشته نحو ورود، درس خواندن، عنوان یافتن، اجتهاد یافتن و مطرح شدن در حوزه‌های علمیه بسیار متفاوت شده است. بنده به قاطعیت می‌توانم بگویم بسیاری از دوستان طلبه درسی نمی‌خوانند.

 

در نسل ما مباحثه بسیار جدی گرفته می‌شد، درس خواندن بسیار جدی گرفته می‌شد، دست کم ما روزی 10 ساعت برای خواندن و مباحثه کردن وقت جدی می‌گذاشتیم. اکنون به دلایل مختلفی همانند اقتصادی، اجتماعی و اصولا به جهت حاکمیت نوعی فرهنگ تساهل، کم انگاری و کم گذاشتن، درس خواندن در حوزه‌ها جدی نیست و طلاب گرفتار این آفت شده‌اند، البته تنها طلاب نیستند که از این آفت مصون نمانده‌اند، بلکه گروه‌های مختلف نیز این‌گونه هستند.

 

مباحثه دیگر بسیار جدی گرفته نمی‌شد؛ درس خواندن و تقریر نوشتن بسیار جدی گرفته نمی‌شود، آفت «سی دی» و «نوار» گوش دادن فراگیر شده است، آفت شرکت در امتحان‌های کتبی حوزه با یکی دو شب درس خواندن فراگیر شده است. جزوات 10 تا 20 صفحه‌ای خواندن و نمرات 19 و 20 گرفتن در درس‌های حوزه فراگیر شده است، در حالی که این مسائل در روزگار ما بسیار کم و نادر بود.

 

این ریشه علمی حوزه‌ها است و طبیعتا به هر میزان بدنه علمی حوزه‌های علمیه ما در سطح کشور ضعیف می‌شود، برون داده‌ها و فرآورده‌های علمی از جمله مکتوبات، منبرها و سخنرانی‌ها ضعیف می‌شود؛ برای نمونه خطبای بسیار کمی داریم که بتوانیم برای نمونه به فرزندانمان بگوییم در پای منبر او برود و مطالبی را یاد بگیرد، در گذشته این افراد بسیار بودند. اکنون سخنوری که بتوان مباحث دینی را عرضه کند و بخش فرهیخته در مقابل آن زانو زده و استفاده کند، کم شده است.

 

در بحث ریشه سیاسی و اجتماعی نیز باید گفت از زمانی که بلندگوها و تریبون‌ها گسترده شده است، در این تریبون‌ها رنگ و بوی سیاسی تقویت شده است که می‌توان از این موضوع تعابیر حزبی و جناحی داشت؛ بسیاری از افرادی که پشت تریبون‌های رسمی و نیمه رسمی کشور به دنبال عرضه محصولات دینی هستند، کم‌تر به سبب قابلیت‌های دینیشان در علم فرهنگ دینی در این‌ جایگاه قرار گرفته‌اند، بلکه بیشتر به سبب ارتباطات است که چنین جایگاهی دارند، البته بنده نمی‌خواهم کسی را متهم کنم، فضای عمومی را می‌گویم و کاری به شخص و اشخاص ندارم.

 

متأسفانه در صدا و سیما و برخی از فضاهای دیجیتال و مجازی فرد می‌بیند قلم و بیان در دست بزرگوارانی است که گاهی مباحث بسیار جدی دینی را عرضه می‌کنند، ولی آیه قرآن و روایات را حتی از رو اشتباه می‌خوانند و ترجمه می‌کنند، در حالی که خواندن آیات و روایات و فهم ترجمه آن‌ها یک رویه بسیار اولیه مطالب علمی است، حال باید تدبر کرد، پشت این‌ها را دید و اندیشه کرد.

 

وقتی خطیب، منبری و سخنور رسمی ما در صدا و سیما در این مراحل ظاهری دچار مشکل باشد، دیگر می‌توان فهمید که پشت ماجرا چه خبر است؛ بسیاری از تحلیل‌های ما تحلیل‌های ناقص هستند، اصولا در مباحث فکری، معرفتی و دینی کم تحلیل هستیم.

 

 

رسا ـ برای رفع این خلأها راهکار چیست؟

یک راه این است که اتصال میان بدنه علمی دینی با بدنه تبلیغی دینی ما یک اتصال فرهیخته باشد، یک اتصال شریف و نجیب باشد، پیوندی باشد که در آن پیوند، ملاحظات حزبی و سلیقه‌ای، جناحی و سیاسی غلبه نداشته باشد و مثلا برای نمونه بگویند که فلانی در علم دین فردی دانشمند و فرهیخته است، ولی در مجموع معتقد به منویات مجموعه نظام است.

 

پس بنابراین، از این‌ها، سلیقه‌های حزبی، جناحی و سیاسی‌شان کنار گذاشته شود و از صاحبان بهترین افکار و اندیشه‌های دینی در پروپاگاندا و تبلیغات فرهنگی دینی بهره برده شود؛ این راه عملیاتی است.

 

راهی که حوزه علمیه باید در پیش گیرد، این است که تا دیرتر از این نشده از خواب غفلت بیدار شود، با عرض معذرت از همه، برخی از افراد خود را به خواب زده‌اند و خودشان می‌دانند که به خواب رفته‌اند و گویا دلشان می‌خواهد که در این خواب باقی بمانند. بنده اخیرا در یک هفته نامه‌ خواندم که برخی از بزرگان حوزوی جلسه‌ای را برای رسیدگی به مباحث کتب حوزه برگزار کرده‌اند، در حالی که زمان این موضوع دست کم 20 سال تأخیر پیدا کرده است و باز متأسفانه گمان می‌کنم اکنون جلسه‌ای برگزار خواهد شد و دوباره خواهد رفت تا مدتی دیگر.

 

واقعا به صورت بسیار فورس ماژور، اضطراری و جدی بایستی بزرگان حوزه ـ از دست ما که کاری بر نمی‌آید ـ در این زمینه قدم بردارند، کسانی که در حوزه مدیریت دارند، مجتهدان طراز اول و اعضای جامعه مدرسین باید برنامه‌های جدی و دلسوزانه تدوین کنند تا در حوزه‌های علمیه از نظر درسی، درسنامه، روش تدریس و روش برگزاری آزمون‌ها و امتحانات ارزیابی،‌ تحول جدی صورت گیرد.

 

اگر حوزه‌های علمیه با این شیبی که اکنون به سمت افت علمی پیش می‌روند، پیش روند حداکثر تا 20 سال آینده چیزی به نام حوزه از لحاظ علمی نخواهیم داشت؛ یعنی فقاهت، اجتهاد و اسلام شناسی ما تماما به صورت جدی دست کم در حوزه علمیه قم و حوزه‌های وابسته به آن که بنده در متن هستم با مشکل روبرو خواهد شد.

 

خطر پایین آمدن سطح علمی در درس خواندن‌ها، درسنامه‌ها، شیوه ارزیابی آزمون و درس دادن‌ها خطر بسیاری جدی است که باید برای آن فکر انقلابی کرد، البته بنده از حوزه‌های دیگر خبر ندارم و نمی‌خواهم به آن‌ها جسارتی کنم، وضع حوزه نجف و مشهد را نمی‌دانم، ولی درباره حوزه قم، این آسیب احساس می‌شود.

ادامه داد... .

 

گفت‌وگو: محمدرضا محقق، محمدامیر راستگردانی


/401/993/م

 

ارسال نظرات