چشمانتظاری برای سردار حرم زینب 40 روزه شد
به گزارش خبرگزاری رسا، وقتی که دوران هشت ساله جنگ تحمیلی به پایان رسید، بچههای جبهه که خاطرات دوران جوانی خود را در این دوران خلاصه کرده بودند، در حسرت آن روزها سر بر گریبان برده و افسوس میخوردند که چه زود و گذرا این دوران را سپری کردند.
دلشان برای خشونت جنگ تنگ نبود بلکه دلتنگ حال و هوای معنوی جبهه و حضور در بین بچههای با صفای رزمنده بود؛ شاید در این شرایط تصور اینکه میدان رزمی دوباره مهیا شود تا آن گوهر ناب وجود این افلاکیان متبلور شود، چندان عاقلانه بهنظر نمیرسید، اما شاهد بودیم کسانی که حلقه اتصالشان هنوز قوی بود، یکبهیک رفتند و به یاران سفر کرده خویش پیوستند.
و این چنین شد که شهیدان حرم، مدافعان حرم آلالله، دلسوختگان حرم عشق و باصفای اهل بیت نبی اکرم (ص) این افراد، عاشقان و دلباخته امام حسین (ع) بودند که در دفاع از خواهر مظلومش حضرت زینب (س) سوختند و به وصال خداوند و همنشینی با آل رسولالله (ص) پیوستند.
این عزیزان که دو، سههزار کیلومتر خارج از مرزها پیشروی کردند، با این نگاه امام خمینی(ره) که فرمودند ما به هر مستضعف و پابرهنهای که زیر بار ظلم قرار گیرد، وارد عمل میشویم، وارد صحنه جنگ میشوند و فرمانده کلقوا طبق همین قاعده فقهی و شرعی به رزمندگان اسلام اجازه فعالیت در خارج از مرزها را میدهند.
همیشه سرباز ولایت و گوش به فرمان مولایمان امام خامنهای هستیم
یادگار دفاع مقدس، پاسدار همیشه در سنگر، سردار جاویدالاثر شهید سیدجلال حبیباللهپور فرزندی از نسل حیدر، با غیرتِ اباالفضلی برای دفاع از حرم عقیله بنیهاشم در اوج غربت، به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست.
سیدجلال عزیز، پس از پایان دفاع مقدس و در دوره آموزش ویژه صابرین یک سپاه پاسداران، داوطلبانه شرکت کرد و پس از 13 ماه دوره آموزش عملیاتهای نیروهای ویژه در مأموریتهای نیروی زمینی سپاه برای مقابله با عملیات پرحجم و گسترده چریکی، تبلیغی و روانی ضدانقلاب و پاکسازی تروریستها در منطقه مرزی آذربایجان غربی و شهرستان سلماس و روستاهای در یک، پروشخواران آشنای، سنجی، کوزهرش و ارتفاعات 2844 و 3488 مرز ایران و ترکیه بیش از 50 عملیات چریکی انجام داده بود و متحمل دردها، رنجها و مشکلات زیادی شده بود، اما به لطف حضرت زهرا (س) سیدجلال و همرزمانش ضربات سنگینی به دشمن وارد کردند.
بعد از پایان دفاع مقدس این سردار گمنام، سکاندار کشتی خدمت به امنیت و آرامش مردم مسلمان مناطق مرزی کردستان شد و با همرزمانش در یگان صابرین سپاه تلاش میکردند تا با پاکسازی ضدانقلاب در مناطق محروم مرزی، پیوند مستحکم و شکستناپذیر میان مردم روستاهای کردستان با انقلاب اسلامی باشند.
سیدجلال و دوستانش در تعهد رسالت پاسداری برای امنیت، آرامش و جلوگیری از ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی در منطقه آذربایجان غربی زحمات زیادی کشیدند؛ سیدجلال میگفت همیشه ما سرباز ولایتیم و گوش به فرمان مولایمان امام خامنهای هستیم و برای حفظ وحدت بین شیعه و سنی تمام تلاشمان را انجام میدهیم.
اهل اسراف نبود، مجروحان، محرومان و آسیبدیدهها را یاری میکرد
سیدجلال، درس مدیریت فرماندهی اسلامی را در جهاد اصغر توسط سرداران شهید لشکر ویژه 25 کربلا در آمادگاه شهادت، سرزمین هفتتپه آموزش دیده بود و درس مبارزه با نفس را در جهاد اکبر در مکتب ولایت فقیه آموخت، اهل مطالعه و خواندن احادیث بود و این حدیث از حضرت امیرالمومنین امام علی (ع) را خوب خواند و به آن عمل کرد: «مجاهد واقعی آن کسی است که با نفس خود به مجاهده و مبارزه برخیزد.» او برای کسب علوم دینی، نظامی، علمی و مبارزه با نفسش تا لحظه عروجش مبارزه و مجاهدت کرد.
شهید حبیباللهپور میدانست، مجاهد فی سبیلالله تمام اندیشهها و عقایدش را مطابق قرآن و اهل بیت (ع) باید تنظیم کند و به دوستانش سفارش میکرد که منتظران امام زمان (عج) تنبل و بیخیال نیستند، بلکه همیشه کوشا و فعال بوده و برای آبادی دین و دفاع از اسلام و مستضعفان، باید تلاش زیادی کنند.
او در دینداری شهره و توانا بود و در نرمخویی با دوستان و همکاران و نیروهای زیردستش ثابتقدم بود، در نیکی با پدر و مادر و احترام به همسر و محبت به فرزندانش و رابطه دوستی با برادرانش مصمم و پایدار بود.
سیدجلال در بردباری آگاه، در مدارا کردن با افراد نادان، زیرک و در مسیر حق سخاوتمند و در زمان نداری، انسانی قانع بود؛ در میدان نبرد با دشمنان اسلام حریص بود، در سختیها صبور، در فتنهها و درگیریها باوقار بود؛ اهل غیبت، درگیری و مشاجره با همرزمانش نبود، همیشه در زمان بحران آگاهانه میدید و تصمیم میگرفت، بر دوستانش حسد نمیورزید، سزرنش میشد اما کسی را سرزنش نمیکرد.
او اهل اسراف نبود، مجروحان، محرومان و آسیبدیدهها را یاری میکرد، میل به عزت، ارجمندی، شهرت، درجه، پست و مقام در این دنیا را نداشت، هر کس از او طلب مشورت میکرد، او را راهنمایی میکرد و کسی که از او درخواست کمک میکرد بیمنت کمکش میکرد، همیشه در نماز جماعت حاضر میشد، با یتیمان مهربان بود، دست بر سر یتیمان میکشید، با محبت و احترام با آنها برخورد میکرد.
اهل دروغ، مکر و فریب نبود، اگر وعدهای به دوستانش میداد، به آن عمل میکرد، با آنکه فرمانده بود اما بدون غرور و به آرامی بر روی زمین قدم میگذاشت، در تشییعجنازههای مؤمنین پیشقدم بود، انسانی باحیا، بردبار و باتقوا بود و خواندن دعای عهد و زیارت عاشورا را رمز موفقیت منتظران امام زمان (عج) و مجاهدان میدانست.
هر روز صبح بعد از نماز جماعت در مناطق عملیاتی شمالغرب دعای عهد و زیارت عاشورا میخواند و برای غربت جد غریبش امام حسین (ع) و مظلومیت مهدی فاطمه آرامآرام میگریست.
همه اینهایی که بیان میشود تجربههایی است که با یک عمر زندگی همرزمان سید از او دیده و درک کرده بودند.
او فهمیده بود که شهدا در این راه مبارزه و تمرین و به «انی سلم لمن سالمکم» عمل کردند تا به کاروان لالههای زهرایی رسیدند، سیدجلال مثل همرزمان شهیدش برای خدا در گمنامی کار کرد و در این مسیر چندینبار توسط بعضی از دوستان نادان و بیمعرفت اذیت شد اما هیچوقت خسته نشد و دست از مبارزه و جهاد نکشید و به تکلیفش عمل و فقط برای خدا سکوت کرد.
نظام بیخامنهای مرده متحرک است
هیچوقت در مقابل بداخلاقی و بدرفتاری دیگران نقش انفعالی از خود نشان نمیداد تا رمق در بدن داشت، برای انتقال تجربیات آموزههای کاربردی و راهبردی در حوزههای مختلف فرهنگی علمی و نظامی به پاسداران جوان لشکر عملیاتی 25 کربلا در محور ثارالله و دلاورمردان گردان تکاور صابرین و بسیجیان گردان حضرت امام حسین (ع) و کمک و هدایت نظامی مجاهدان و مدافعان حرم حضرت زینب (س) در سوریه تلاش و زحمات زیادی کشید.
او میدانست شهادت را نه در جنگ بلکه در مبارزه میدهند، ما هنوز شهادت بیدرد میطلبیم غافل که شهادت را جز به اهل درد نمیدهند، او میگفت ناب شدن بیذوب شدن هرگز میسر نیست! سید جلال میگفت؛ بزرگترین افتخار ما پاسداران انقلاب این است که خدا بعد از رحلت حضرت امام خمینی (ره)، رهبر عالمی، عادلی، مجاهدی، مؤمنی، موحدی، سیاسی، رزمندهای، جانبازی را به ما و مسلمانان جهان اسلام هدیه کرد.
سیدجلال میگفت روح نظام همین ولایت فقیه است، تلاشهای زیادی بود و هست برای اینکه این روح از نظام ایران اسلامی برود، وقتی روح برود، جسم خالی و بیروح دیگر تأثیری ندارد، نظام بیخامنهای مرده متحرک است، او میگفت، اعتقاد به ولایت فقیه و اطاعت از اوامر امام خامنهای اطاعت از پیامبر (ص) است که خداوند بر مسلمین واجب کرده است.
سیدجلال میگفت، در راه معشوق ـ ولایت فقیه ـ هر زحمتی به یک معنا لذتی دارد و ما پاسداران حریم ولایت تا زندهایم رزمنده میمانیم و انشاالله تا لحظه شهادت مدافع حریم ولایت فقیه خواهیم ماند.
سردار شهید سیدجلال حبیباللهپور در روز دوشنبه 31 فروردینماه 94 در سوریه مزد جهاد فیسبیلالله را در دیار غربت از بانوی صبر و استقامت حضرت زینب (س) هدیه گرفت؛ او جان، مال، فرزند، همسر و همه هستیاش را وقف امام حسین(ع) و اهل بیتش کرده بود و آرزویش این بود که با تمام وجود فدایی این راه شود و عاقبت در راه معشوق به آرزویش رسید.
حال خانواده سیدجلال 40 روز است که مثل شمع میسوزند و برای خدا میسازند و صبوری میکنند اما همچنان منتظرند! منتظر شنیدن یک خبر! آنها میدانند منتظر امام زمان(عج) تمام هدفش رسیدن به رضایت خدا و اهل بیت(ع) است، با اینکه چشمانتظاری خیلی سخت است اما آنها همچنان منتظرند، منتظر شنیدن ندای آسمانی ظهور!
آنها میدانند زمانی که امام زمان (عج) ظهور کند، شهدا در «عصر رجعت» خواهند آمد و حتماً مسافر غریبشان سیدجلال عزیز برای یاری امام عصر خواهد آمد، خانواده معظم سردار شهید حبیباللهپور میدانند در این راه باید صبور و مقاوم بود و راضی به رضای خدا، آنها خوب میدانند که منتظران امام زمان(عج) باید تقوا را رعایت کنند و تمام گفتار و رفتارشان باید براساس رضایت حق باشد.
چون سیدجلال آمده بود تا اشتیاق ظهور را در بین ما دوچندان کند، آمده بود تا ما بفهمیم یاران آخرالزمانی امام عشق چگونه در مظلومیت و گمنامی زندگی میکنند، سید شهید آمده بود تا ما به فطرت خویش برگردیم تا مطمئن شویم در این دوران هم میشود «رجعت» کرد.
مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از خانوادههای معظم شهدای مدافعان حرم فرمودند: «شهیدی که در سوریه، عراق و در هر مکان و زمانی شهید شده باشد، همانند این است که جلوی در حرم امام حسین(ع) شهید شده است، چرا که اگر این شهیدان نبودند اثری از حرم اهل بیت(ع) نبود.
معظم له در ادامه فرمودند؛ شهدای مدافع حرم در زمان حیات خود از اولیای الهی بهشمار میروند،خوشا بهحال آنان که با شهادت رفتند! خوشا بهحال آنان که در این قافله نور سر و جان باختند؛ بدا بهحال ما که این ولی خدا را در زمان حیاتش خوب نشناخته بودیم.
وای بهحال آن کسانی که قلب این ولی خدا و فرزند حضرت زهرا(س) را شکستند و به او زخم زبان زدند، ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستوجو کنیم.
در آینده ممکن است افرادی از روی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح کنند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد، اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند.
ما میگوییم تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم، ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم، ما تصمیم داریم پرچم «لااله الاالله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزار درآوریم.
امروز روز هدایت نسلهای آینده است، کمربندهایتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است.
سیدجلال پیام امام را فراموش نکرد، او از مقابل چشمان ما لبخندی زد و آرام گذر کرد و رفت و آسمانی شد و ما با دنیایی حسرت ماندیم، او شهید در میان ما بود و ما خاموش و آرام فقط نظاره میکردیم.
فقط تماشا میکردیم، ما پیام پیرجماران را فراموش کردهایم، نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند./978/د101/ی