بخش نخست/ استاد حوزه و دانشگاه مطرح کرد؛
فقه فرهنگ و جایگاه تئوریپردازی فرهنگی در حوزه علمیه
خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام جهانگیری با تبیین ابعاد فقه فرهنگ گفت: متأسفانه حوزه علمیه در حوزه فرهنگ تئوری پردازی در مطلوب نداشته و انتظار میرود تعداد دروس حوزوی در حوزه فرهنگ افزون باشد. با اینکه به تعبیر شهید بهشتی انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است و حضرت آقا تصریح دارند که همهکارهای کشور باید «پیوست فرهنگی» داشته باشد.
فقه فرهنگ؛ تعریف، مسائل و بایستگیی سه واژهای که پژوهش در آن مبانی ایجاد یک تمدن فرهنگی اسلام برمدار نظام فرهنگی را فراهم خواهد ساخت.
فرهنگ؛ واژهای که در هر دین و مذهبی اولویت نخست تعیین ایدئولوژی مکتبی آن محسوب میشود. رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای در دهه 70 و 80 تمام اولویتهای ایدئولوژیک خود را برمدار نهاد پروری آنهم با معیارهای فرهنگی قرار داده است.
بهنحویکه از هشدارهای جدی فرهنگی از قبیل ناتوی فرهنگی گرفته تا طرح مأموریت پژوهشی برای علما و فضلای حوزه علمیه قم «فقه حکومتی» همه نشان از دغدغههای ایشان است.
بر این اساس در موضوع حیاتی فقه فرهنگ خبرنگار خبرگزاری رسا، با حجتالاسلام یحیی جهانگیری سهروردی، استاد حوزه و دانشگاه و البته مقرر دروس خارج فقه فرهنگ «آیتالله محسن اراکی» است به گفتوگو نشست، تا برخی از ابعاد و التزامات این موضوع پژوهشی نوین موردبررسی قرار گیرد.
رسا ـ ابتدا و قبل از ورود به سؤالهای اصلی، بفرمائید چه موضوعی باعث شد که در حوزه علمیه درس خارج فقه فرهنگ گذاشته شد؟
با وقوع انقلاب اسلامی و ایجاد حکومت مبتنی بر آموزههای وحیانی، نیاز به تئوری پردازیهای دین جدی شد، هرچند به علل اجتماعی و غیره، این کار باید زودتر انجام میگرفت؛ ولی حوزههای علمیه بهعنوان موتور محرکه و مغز افزار نظام اسلامی این رسالت را بر دوش کشید. البته راه نرفته زیاد است ولی آغاز مبارکی است.
امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب اسلامی هر دو بر رسالت سنگین فقه در قبال نظام اسلامی تأکید داشتند.
برای تئوری پردازی فقهی ما باید هم دانشهای فقه مضاف را گسترش دهیم و هم فلسفه فقه را، در مصاحبهای خدمتتان از فلسفه فقه گفتم و گفتم که نگاه حضرت آقا به فقه حکومتی ناظر ازنظر فلسفه فقه است.
فقه فرهنگ هم از اقسام فقه مضاف است. ما باید با نگاه فقهی در مسائلی مثل پزشکی، اقتصاد، فناوری و فرهنگ و مسائلی از این قبلی به نظریهپردازی بپردازیم.
آیه الله اراکی یکی از تئوری پردازانی است که در حوزه فقه مضاف خصوصاً فقه سیاست، فقه اقتصاد و فقه فرهنگ دارای تألیفات و نظریات جدید است. چند سال پیش از ایشان درخواست شد کرسی فقه فرهنگ را در حد درس خارج برای فضلای حوزه دایر کنند که با استقبال خوب حوزویان روبرو شد.
پس باید حضرت آیه الله اراکی را بنیانگذار دانش فقه نظام فرهنگی بدانیم. تجربه حضور آیه الله اراکی در عرصه بینالملل آنهم بیش از یک دهه و نیز درک محضر دانشمندانی همچون شهید صدر، از ایشان دانشمندی جامع «نظر» و «عمل» و به تعبیر دیگر «دغدغه» و «تئوری» ساخته است. البته حضرت استاد رشاد هم در حوزه فرهنگ البته با نگاه فلسفی دروسی را در حوزه داشتند با عنوان فلسفه فرهنگ.
متأسفانه حوزه علمیه در حوزه فرهنگ تئوری پردازی در مطلوب نداشته و انتظار میرود تعداد دروس حوزوی در حوزه فرهنگ افزون باشد. با اینکه به تعبیر شهید بهشتی انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است و حضرت آقا تصریح دارند که همهکارهای کشور باید «پیوست فرهنگی» داشته باشد.
رسا ـ بهعنوان اولین پرسش فقه فرهنگ را تعریف بفرمائید قلمرو و ساحت مسائلی را که دغدغهمند است چیست؟
فقه فرهنگ یکرشته فقه مضافی است. در تعریف فقه مضاف باید بگویم یعنی فقه را برای تفحص و کشف راز مسائل به یک دانش یا موضوع مبنا قرار دهیم مثل نگاه و پژوهش فقهی در دانش اقتصاد که نتیجهای همچون فقه اقتصاد را در بر خواهد داشت.
پس تعریف فقه فرهنگ میشود مطالعه فرهنگ با فقه. به تعبیر دیگر یافتن پاسخ به پرسشها فرهنگی از منابع فقهی.
البته ممکن است برخی بگویند فقه فرهنگی دنبال چه مسائلی است که فقه سنتی مرسوم بدان نپرداخته. مگر فرهنگ غیر از چه بپوشیم چه بخوریم چه رفتار کنیم است؟ همه اینها در فقه مرسوم پاسخدادهشده است.
پس فقه فرهنگ چه دغدغهای را دارد؟ جواب این است که اولاً در فقه فرهنگ بهطور تخصصی دغدغههای فرهنگ از منظر فقه کاوش میشود. چیزی شبیه رابطه پزشکی عمومی و پزشکی تخصصی. بیشک پزشک عمومی هم از چشم مطالعه میکند ولی نگاه تخصصی که گرایش پزشکی تخصصی دارد، پزشکی عمومی ندارد ثانیاً که به نظرم این مهمترین تفاوت است و آیه الله اراکی بر آن تصریح هم داشتند این است که مسائل بهصورت خرد تحلیل میشود ولی در فقه مضاف که حضرت استاد اراکی تأکیددارند بگوییم فقه نظامها ما بهصورت کلان بررسی میکنیم.
بنابراین آیت الله اراکی تأکید دارد بگوییم فقه نظام سیاسی تا فقه سیاسی، فقه نظام فرهنگی تا فقه فرهنگی. فرق فقه خرد و کلان را در ادامه توضیح خواهم داد. حقیقت این است که باید بین بحث کلان وابسته به دانش فقه، تبیین و بهطور دقیق تفکیک درستی صورت بگیرد. تفاوت بین فلسفه فقه با فقه مضاف و نیز تفاوت بین فقه مضاف را با فقه مطلق و از سوی دیگر بین فقه خرد با فقه کلان و به تعبیر آیه الله اراکی فقه نظامها بنابراین موضوع فقه فرهنگ هم یک موضوع فقه مضافی است.
بنابراین به تبعیت از تعبیر دقیق استاد، عنوان درس ایشان «فقه نظام فرهنگی» است. از مسائل خرد فرهنگی، به فقه کلان یا نظام فرهنگی میرسیم.
رساـ میشود توضیح دهید با چه مکانیسمی این اتفاق میافتد که از فقه خرد به فقه نظام فرهنگی میرسیم؟
چند مسأله را در روایات موجود در بررسی چگونگی و اهمیت استنباط فقه فرهنگ مطرح میکنم تا برخی از ابهامات در تعاریف مطرحشده را از ابعاد مختلف را موردبررسی قرار دهیم؛ خانه مسلمان نباید مشرف بر خانه مسلمان دیگر باشد، دومین مسأله در روایت آمده است که مؤمن باید استهلال کند، مؤمن باید اوقات شرعی را تشخیص دهد آمده است کسی که آسمان را نبیند، ملکوت را نبیند محروم است اینها دادههای فقه مطلق است و فقیه آن را بیان کرده است. اینها مسائل خرد فرهنگی است.
ما فقط نباید به این مسائل خرد بسنده کنیم. متأسفانه از این فقه خرد، یک سیستم فقهی یا نظام فقهی استنتاج نشده است. و این دغدغه آیتالله اراکی است. ما از کنار هم گذاشتن این مسائل فقهی، به یک فقه کلان میرسیم. بنام فقه فرهنگ شهرسازی. درنتیجه ساخت بناهای عمودی ممنوع میشود. در سایه این نوع تفقه است که فقه فعالانه وارد حوزه شهرسازی میشود و میگوید باید توسعه شهر اسلامی، افقی باشد تا عمودی. اینکه پیشرفت شهری و رشد شهروندی در اسلام شهر چگونه باشد را فقه نظام فرهنگی پیشنهاد میدهد.
فقه ما در سیستم ساختار شهری باید بهگونهای باشد که مردم همه حق داشته باشند آسمان خدا را ببینند. نباید شهرسازی ما مانع انسان و آسمان و ملک و ملکوت بشود. به عنان کسی که کشورهای متخلف دنیا را دیدهام عرض میکنم ما باید فرق بگذاریم بین ساخت ساز تجاری اداری و مسکونی. حتی در غرب، ساخت سازههای عمودی، برای اهداف تجاری و اداری است ولی برای اماکن مسکونی، توسعه افقی است.
در نگاه اسلامی، منزل باید «مسکن» باشد «بیت» باشد «دار» باشد. همه اینها مفاهیم بلندی پشت سر دارد. ولی با این نوع توسعه شهری که ما پیشگرفتهایم، دیگر خانه، فقط یک «خوابگاه» بیش نیست. و این شایسته نظام اسلامی که مبتنی بر دادههای بلند و بالنده وحیانی است، نیست.
پس روشن شد رسالت فقه فرهنگ چیست؟ کدام خلأ را میخواهد پر کند؟ او به دنبال کشف نظام فرهنگی بر اساس دادههای فقه خرد است. ببینید این نگاه چه ظرفیت سترگی را در فقه ایجاد میکند.
پس تفاوت این نگاه فقهی یعنی فقه نظام ساز یا به تعبیر دیگر فقه کلان با فقه سنتی در این است در فقه نظام فرهنگی ما در سیر استنباط از گزارههای خرد میتوانیم به یک استنتاج کلان برسیم ولی در حالت فقه مطلق فقط در مسائل خرد محدودشده بودیم.
از تفاوتهای برجسته فقه کلان با فقه خرد در این است که فقه خرد محمول یک مسأله بسیط است مانند نماز واجب است و فرد آن را انجام دهد وجوب از گردن او ساقط است اما برخی اوقات محمول ما مرکب است مثلاً «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ آن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى آن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا» در اینجا خطاب به جمع است. بنابراین با انجام یک فرد، خطاب شارع پایان نیافته است.
آیه الله اراکی خطابات شارع را به سه قسم فردی، جمعی و فرد درون جمع تقسیم میکند. و بنابراین فقه اجتماعی اینجا باز میشود. با این نگاه در قبال، فقط فرد یک انسان همیشه خطاب نیست گاه باید بهصورت جمعی باید اقدام کرد تا امتثال صورت گیرد. بنابراین فقه نظام فرهنگی دنبال این تیپ مسائل است چراکه در فقه فردی امتثال فردی است ولی در فقه کلان امتثال جمعی است.
از منظر دیگر هم بین فقه کلان و فقه خرد تفاوت وجود دارد و به نظم این مهمترین تفاوت است. و این سومین تفاوت است. و آن تفاوت در اعتبار حجیت است. در فقه سنتی به حجیت نص و ظهور بسنده کرده بودیم درحالیکه اگر بخواهیم به فقه نظامها برسیم باید حجت دلیل را بپذیریم. و این از ابداعات آیه الله اراکی است.
ایشان تمسک به حجیت دلالت را نه از باب فقط حجیت بلکه ازاینجهت میداند که لسان و سیاق باب نظام سازی، به حجیت دلالت مبتنی است.
رسا ـ تفاوت حجیت دلیل با دو حجیت موجود دیگر چیست؟ چرا باید این حجیت را در سیر استنباط اضافه کنیم؟
در فقه مطلق برای اثبات یک موضوع به حجیت نص و ظهور بسنده میشد. درواقع، حجیت نص بود بنابراین به خاطر کمبود نص، چنگ توسل به دامن ظهور هم زده میشود که البته کار درستی هم هست.اما در فقه نظامها منجمله فقه نظام فرهنگ باید از این فراتر برویم و به حجیت دلالت نیز برسیم. مثالش را زدم که چگونه از مسائل خرد، بر حجت کلان مسأله، دلالت میگرفتیم.
رسا ـ با این مسائلی که مطرح شد و تبیینی که از فقه فرهنگ صورت گرفت؛ فقه فرهنگ به چه مسائلی میخواهد برسید؟ یا بهطورکلی فقه فرهنگ حلال چه نوع مسائل مبتلابه روز است؟
فقه یعنی دانش بررسی رفتارهای انسانی بر اساس متون دینی است و باید در نظر داشت با توجه به معنای لغوی فرهنگ که به معنای خرد جمعی است فقه فرهنگ به دنبال تبیین خرد جمعی است. یعنی نظام پذیرفتهشده شایستهها و ناشایستهها.
بنابراین مسائل فقه فرهنگ در یک تقسیم کلان عبارت است از رفتارها، باورها و بیان. البته رفتارها، باورها و بیانهایی که دارای سنجش و گزینش هستند بنابراین فقه در باب امور غیر ارادهای بحث نمیکند. بنابراین میتوان گفت فقه فرهنگ سه باب دارد: بابی درباره رفتارهای فرهنگی، بابی درباره باورها و عقیده، و بابی نیز درباره بیان.
در باب اول مسائلی همچون آئینها پوشش زنان و مردان، ورزش، نمادهای فرهنگی، نهادهای فرهنگی بحث میشود.
در باب دوم، باور و عقیده از منظر فقهی تحلیل میشود. یادمان باشد این بحث کلامی نیست. در اینجا از مسئولیت یک باور بحث میکنیم. ساحت بحث در اینجا از باور با علم کلام کاملاً متفاوت است. اینجا مسائلی آزادی اندیشه، مسئولیت کیفری اندیشه، ارتداد بحث میشود.
در باب سوم که کتاب البیان میتوان نامگذاری کرد مسائلی مثل آزادی بیان، آزادی پس از بیان، رسانه اینجا بحث میشود.
گاهی این رفتارها، باورها و بیانها اختصاص به فرد دارد یا برخی اوقات هم ارتباط به جمع دارد مثلاً اراده جمعی تصمیم میگیرد که ایرلند یک ماه پیش به رسمیت همجنسبازی رأی دهند اینیک تصمیم جمعی است در اینگونه فقه فرهنگ مسأله هجرت مسلمان از بلد کفر را مطرح میکند.
نکته اینکه گاهی جمع تصمیم ارادی دارد و گاهی مواقع تصمیم جمع تصمیم ارادی نیست چراکه رسانههای جمعی در ایجاد یک اراده اجتماعی قدرت 99 درصدی پیداکردهاند مانند تبلیغات علیه جهان اسلام از این دست مسایل است./921/گ403/س
پایان بخش اول
خبرنگار: محمد جعفری
ارسال نظرات