ویژه نامه اینترنتی «ساقی جود و کرم» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه نامه اینترنتی «ساقی جود و کرم» شامل بخشهای مختلفی همچون مقالات، پیامک، پرسش و پاسخ، چندرسانهای، موبایل، احادیث و مقالات مرتبط در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به موضوعاتی همچون «زندگی نامه امام محمد تقی علیه السلام»، «امام جواد علیهالسلام تجسم صلابت»، «نقش امام جواد علیه السلام در نظام ولایی»، «امام جواد علیه السلام پاسدار حریم وحى»، «مناظرات امام جواد علیه السلام»، «حرکت فرهنگی و سیاسی امام جواد علیه السلام»، «امام جواد علیهالسلام از منظر دیگران»، «سیمای شخصیتی امام جواد علیه السلام»، «مرثیه امام جواد علیهالسلام»، «نمونههایى از فضایل فردى امام محمد بن على الجواد»، «غروب خورشید جود»، «ره توشه فضیلت در فرمایشات امام محمد تقى علیهالسلام» و «چهارده معجزه امام محمد تقی علیهالسلام» اشاره کرد.
سیمای شخصیتی امام جواد علیه السلام
در این مقاله مطالبی درباره سیمای شخصیتی امام جواد علیهالسلام مطرح شده که به این شرح است:
وارث امامت:
امام هشتم شیعیان جهان حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام چهل و ششمین بهار عمر شریف خویش را پشت سر گذاشته بود لیکن هنوز جهان به نور جمال نهمین ستاره تابناک آسمان ولایت و امامت منور نشده بود و این موضوع باعث تشویش خاطر و نگرانى شیعیان شیفته ولایت از یک طرف و گستاخى معاندان امامت از سوى دیگر شده بود که در طلیعه سخن از هر کدام نمونه اى ذکر مى شود.
از کلثم بن عمرن روایت شده است که گفت من به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم : شما که فرزند دوست دارى پس دعا کن تا خدا پسرى به تو مرحمت فرماید.
حضرت رضا علیه السلام فرمود: فقط یک پسر به من نصیب مى شود که او وارث امامت من خواهد بود.
حسن بن بشار واسطى گوید: حسن بن قیام صیرفى از من خواست که از امام رضا علیه السلام براى او اجازه شرفیابى بگیرم و من اجازه گرفتم ، وقتى به محضر امام رسید گفت : آیا تو امام هستى ؟
امام رضا علیه السلام فرمودند: بله، گفت: همانا من شهادت میدهم که تو امام نیستى . امام به او فرمودند: تو از کجا مى دانى که من امام نیستم ؟! گفت: من از امام صادق نقل مى کنم که ایشان فرمودند: امام عقیم نمى شود و تو به این سن رسیده اى و پسر ندارى.
امام رضا علیه السلام سرش را به سوى آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا من ترا شاهد مى گیرم که چندى نمى گذرد مگر اینکه به من فرزندى روزى فرمایى که زمین را از عدل و داد پر مى کند همانطورى که از ظلم و ستم پر شده. حسین بن بشار گوید: ما وقت را محاسبه کردیم فاصله این ماجرا و تولد امام نهم علیه السلام ماههاى باردارى بود.
ولادت:
حکیمه خاتون دختر حضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایت مى کند که : یک روز برادرم حضرت رضا علیه السلام مرا خواست و فرمود: امشب فرزند مبارک خیزران متولد مى شود و لازم است که تو در زمان ولادت حاضر باشى .
من در حضور حضرت رضا علیه السلام ماندم زمانیکه شب فرا رسید آن بزرگوار مرا با خیزران و زنان قابله وارد اطاق و خود آن حضرت پس از آن که چراغى براى ما روشن کرد از اطاق خارج شد و در را به روى ما بست.
زمانى که درد زایمان بر سبیکه مادر آن حضرت عارض شد و ما او را در میان طشت جاى دادیم ، چراغ خاموش شد و خاموشى آن باعث اندوه ما گردید.
در همین زمان بود که نهمین خورشید امامت طلوع کرد و در میان طشت جاى گرفت پرده نازکى که مثل جامه بود آن بزرگوار را فراگرفته بود، نورى از جمال حضرت جواد ساطع شد که همه اطاق روشن گردید و ما از چراغ بى نیاز شدیم.
من حضرت امام محمد تقى علیه السلام را در بر گرفته و در دامنم جاى دادم و آن پرده نازکى که آن عزیز را احاطه کرده بود از صورت مبارک ایشان دور کردم ، در این زمان حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام وارد اطاق گردید و بعد از آنکه امام محمد تقى علیه السلام را در میان لباسهاى پاک پیچیده بودیم از ما گرفت و آن برگزیده خدا را در میان گهواره گذاشت و آن را به من سپرد و فرمود: از این گهواره جدا مشو.
وقتى روز سوم ولادت آن حضرت فرا رسید چشمان مبارک خود را به سوى آسمان گشود و پس از آنکه به طرف راست و چپ خود نگاه کرد فرمود: اشهد ان لااله الالله و ان محمدا رسول الله صلى الله علیه و آله من همینکه این اعجاز از حضرت جواد علیه السلام مشاهده کردم به حضور امام رضا علیه السلام شتافته جریان را به عرض ایشان رساندم حضرت در جواب من فرمود: آن معجزاتى که بعد از این از امام جواد علیه السلام خواهى دید بیش از این است که فعلا دیدى.
مسعودى درباره این موضوع از حکیمه خواهر امام رضا علیه السلام چنین نقل مىکند: حکیمه مىگوید: زمانیکه مادر ابى جعفر علیه السلام حامله شد به امام رضا علیه السلام نوشتم جاریه تو سبیکه حامله شده پس امام - در جوابم - نوشت او ساعت فلان از روز فلان از ماه فلان حامله شده پس زمانى که او وضع حمل مى کند هفت روز ملازمش باشد. زمانیکه مادرش او را به دنیا آورد به زمین افتاد و گفت : اشهد ان لااله الالله و ان محمدا رسول الله صلى الله علیه و آله. و در روز سوم عطسه کرد و فرمود: الحمدلله صلى الله على محمد و على الائمة الراشدین .
حالات امام رضا علیه السلام پس از ولادت امام نهم
وقتی که حضرت جواد علیه السلام متولد شد امام رضا علیه السلام در تمام شب بالاى گهواره اش با آن حضرت گفتگو مى کرد و آن برگزیده خدا را نوازش مى فرمود.
پس از این که چند شب متوالى امام این عمل را انجام میداد کلثم بن عمران گوید به امام عرض کردم : فدایت شوم براى مردم قبل از ما نیز فرزندانى متولد مى شد آیا همه مردم فرزندان خود را اینطور عادت میدادند؟
امام در جوابم فرمود: واى بر تو، این عمل عادت دادن نیست ، بلکه من علم و دانش به فرزند خودم مى آموزم.
در آن شبى که حضرت امام محمد تقى علیه السلام متولد شد. حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام به یاران خود فرمود: امشب پسرى شبیه حضرت موسى بن عمران که دریاها را شکافت براى من متولد شده ، آن بانویى که یک چنین پسرى را زائیده پاک و پاکیزه است ، آنگاه فرمود: پدر و مادرم فداى آن شهیدى (یعنى امام جواد علیه السلام ) که اهل آسمان براى او گریه مى کنند آن بزرگوار، شهید غیظ و غضب خواهد شد. خدا به قاتل آن حضرت غضب مى کند. قاتل آن برگزیده خدا، در دنیا چندان نمى ماند، خداوند او را به سرعت دچار عذاب دردناک خویش خواهد کرد.
و در نقلى دیگر چنین آمده: خدا به من فرزندى بخشید که شبیه است به موسى و مانند عیسى بن مریم است ، یزدان مادر او را پاک آفرید آنگاه فرمود این فرزند من به جور و ستم کشته خواهد شد.
قاتل و جفا کننده اش بعد از شهادت فرزندم از زندگانى بهره اى نخواهد برد و به زودى گرفتار مى شود.
تاریخ ولادت:
راجع به روز و ماه تولد حضرت امام محمد تقى علیه السلام حداقل چهار قول هست :
1- مرحوم کلینى در اصول کافى و مرحوم شیخ مفید در ارشاد فقط رمضان 195 هق را ذکر کرده اند.
2- مرحوم فتال در روضة الواعظین و مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب(7) و مرحوم اربلى در کشف الغمه روز ولادت را 19 رمضان 195 هق ذکر کرده اند.
3- قولى هم وارد شده که 15 رمضان 195 ه ق روز ولادت آنحضرت است.
4- 10رجب 195 ه ق را مرحوم احمد بن محمد عیاش را مقتصب الاثر روز ولادت امام نهم دانسته است.
از ایام هفته شب جمعه و به نقلى مضامین وارده در دعاى ناحیه مقدسه قول چهارم را تاءیید مى کند که: اللهم انى اسئلک بالمولودین فى رجب محمد بن على الثانى وابنه على بن محمد المنتجب.
مشخصات شناسنامه اى
کنیه : ابوجعفر، ابوجعفرالثانى نیز گویند، چون ابوجعفر اول کنیه امام پنجم است و بطور خاص ابوعلى هم به امام نهم گفته مى شود.
القاب : جواد تقى ، قانع ، مرتضى ، نجیب ، منتجب ، متقى ، زکى ، متوکل ، مرتضى ، المختار، عالم که اشهر القاب ایشان جواد و تقى است.
نام پدر: حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام ثامن الائمه
نام مادر: سبیکه امام رضا علیه السلام ایشان را خیزران نامید
مدت عمر: مشهور 25 سال و سه ماه و 3 یا 12 یا 15 یا 18 روز از روى تحقیق 24 سال و کسرى که کسرى آن : سه ماه و 24 روز، 4 ماه و 20 یا 25 روز، 2 ماه و 15 یا 16 یا 18 یا 20 روز، 1 ماه و 11 یا13 یا15 روز 12، مى باشد.
مدت امامت: هفده سال که در زمان خلافت ماءمون عباسى به امامت رسید و در عصر، معتصم به شهادت رسید.
اولاد: پسران : ابوالحسن امام على نقى علیه السلام - ابواحمد موسى مبرقع - حسین - عمران و دختران آن حضرت : فاطمه ، خدیجه ، ام کلثوم و حکیمه.
و نسل آن حضرت از دو پسر: امام على نقى علیه السلام و موسى مبرقع هستند.
و شیخ مفید فرزندان ایشان را چنین معرفى مى کند: على هادى علیه السلام موسى ، فاطمه ، امامه.
نقش خاتم
چندین نقش بر خاتم حضرت جواد علیه السلام نقل شده : 1- حسب الله حافظى بر نگین نقره و به قولى بر عقیق سرخ و اى براى کفایت مهمات مجرب است.
2- الشکر بدوام النعم یعنى سپاس خدا را بخاطر استمرار نعمتها این کلمه در نگین براى زیاد شدن نعمت و ایجاد وسعت در معیشت نفعى عظیم دارد.
3- المهیمن عضدى یعنى نگهبان بازوى من (قدرت من ) این نیز براى تقویت یافتن بر همه چیز نافع است.
4- نعم القادر الله
5- العزة لله همانند نقش خاتم پدر بزرگوار امام رضا علیه السلام(12) شاعر امام نهم علیه السلام : حماد.
و دربان ایشان : عمروبن الفرات.
سیماى امام جواد علیه السلام
ترکیبى در نهایت کمال نزاکت و ابروهاى کمانى پیوسته باریک و چون گل محمدى سرخ و سفید، چشم سیاه و درشت، بینى کشیده باریک ، دندانهاى ریز سفید چون در خوشاب (درخشنده) گوشهاى بزرگ، انگشتان رسا و کشیده، بین دو کتفه گشاده، کمر باریک، سینه و شکم هموار و مساوى یکدیگر و خطى از موهاى رعنا از میان سینه تا به نزدیک ناف کشیده، محاسن سیاه و برهم پیچیده (فر) گردن بلند قامت متوسط مایل به بلندى، مفاصل قوى، در یکى از دو کتف مقدس نقش مهر امامت ظاهر و نمایان بود.
امام جواد علیه السلام از منظر دیگران
در مقاله دیگری از این ویژهنامه میخوانیم: شخصیت والای علمی اخلاقی امام جواد علیه السلام در نگاه خلفاء، دانشمندان، نویسندگان و تاریخ نگاران غیر شیعه؛ سندی گویا بر جایگاه رفیع این امام همام در بین مسلمانان میباشد که به عنوان نمونه به چند مورد آن اشاره میشود:
مامون عباسی
خلیفه مقتدر عباسی در پاسخ به اعتراض بزرگان بنی عباس در خصوص به تزویج در آوردن دخترش «امالفضل» به امام جواد علیه السلام، این امام همام را اعجوبه عصر خواند و گفت: «قد اخترته لتبریزه علی کافه اهل الفضل فی العلم والفضل مع صغر سنه والاعجوبه فیه بذالک؛ من بدان جهت وی را به دامادی خود برگزیدم که با کمی سن در علم و فضیلت بر همه اهل زمان برتری دارد و اعجوبهای است در علم و دانش».
اسقف بزرگ مسیحی
اسقف مسیحی پس از آگاهی یافتن از علم و دانش امام جواد علیه السلام در مسائل پزشکی گفت:
به نظر میرسد این شخص "امام جواد علیه السلام " پیامبری از نسل پیامبران است.
سبط بن جوزی
یوسف بن قزا اغلی بن عبدالله بغدادی مشهور به سبط بن جوزی پس از بیان تاریخ تولد و شهادت حضرت مینویسد: کان علی منهاج ابیه فی العلم والتقی و الزهدوا الجود؛ او در علم و تقوا، پرهیزگاری و سخاوت چون پدر بزرگوارش «امام رضا علیه السلام» و دنبالهرو او بود.
ابن ابی طلحه
ابن ابی طلحه در کتاب مطالب السؤول فی المناقب آل الرسول در باره شخصیت امام جواد علیه السلام مینویسد: او گرچه صغیر السن است ولی کبیرالقدر و رفیع الذکر میباشد.
ابن صباغ مالکی
علی بن محمد احمد مشهور به "ابن صباغ" فقیه مالکی و متوفای 855 در مکه پس از بیان گوشهای از خصوصیات زندگی حضرت جواد علیه السلام، مینویسد: آری چنین بود کرامات جلیل و مناقب او.
و در جای دیگر میافزاید: چه گوییم ما در جلالت و مقام امام جواد علیه السلام و فضیلت کمال و عظمت و جلال او، حضرتش در میان طبقات ائمه علیهم السلام سنش کمتر از همه و قدر و شانش اعظم است . او در اندک مدتی از عمر شریفش کراماتی بسیار و معجزاتی بیشمار از خود نشان داده و معارج و فضیلت کمال را طی کرده و از رشحات و تراوش دانش و بینش خود اثرها گذاشته و از نفحات و ریزش فضل کمالش بی اندازه و شمار فیوضاتی به عالم علم نثار فرموده، چه با مجالس و محافلی که متکلم به احکام گردیده و از مسائل، حلال و حرام را بیان نموده و زبان دشمنان و خصم بدفرجام را به منطق صحیح و گفتار ملیح خود الکن و کلیل کرده و گه، بسیار انجمن و محفلی که در صدر جلساء و راس خطبا و بلغاء قرار گرفته و در برابر خود تمامی فصحاء و علما و حکما را تحت شعاع گذارده است.
صلاح الدین صفدی
خلیل بن ابیک بن عبدالله، معروف به صلاح الدین صفدی - اهل صفد - ادیب و مؤرخ نامدار اهل فلسطین که در حدود دویست تصنیف از وی برجای مانده، مینویسد: محمد بن علی، همان جواد بن رضا علیه السلام بن الکاظم موسی بن الصادق جعفر رضی الله عنهم است. لقب او جواد، قانع و مرتضی است. وی از فرزندان اهلبیت نبوت است که در سخاوت شهرت داشت تا جائی که او را جواد (علیه السلام)، نام نهادهاند، او یکی از امامان دوازدهگانه است.
ابن تیمیه
ابن تیمیه میگوید: محمد فرزند علی ملقب به جواد از بزرگان و اعیان بنی هاشم است که در سخاوت و بزرگواری شهرت تام دارد.
یوسف بن اسماعیل نبهانی
یوسف بن اسماعیل نبهانی حنفی ادیب و شاعر فلسطینی، متولد 1350 هجری که از وی سیزده کتاب مهم بر جای مانده، مینویسد: محمد جواد فرزند علی رضا علیه السلام از بزرگان امامان و چراغ هدایت امت و سادات اهلبیت علیهالسلام است که عبدالله شبراوی شافعی نیز از وی در کتاب خود «الاتّحاف بجبّ الاشراف» با ستایش و تکریم یاد کرده است.
محمود بن وهیب بغدادی فنخی
محمد الجواد علیه السلام فرزند علی بن الرضا علیه السلام است کنیه او مانند کنیه جدش محمد الباقر، ابو جعفر است رضی الله عنهما.
سه لقب وی جواد، قانع و مرتضی است که مشهورترین آنها «جواد» است . رنگ پوست او سفید، قامتش معتدل و نقش انگشترش نعم المقدّرالله، و وارث علم پدر بود.
علی جلال حسینی
علی جلال حسینی دانشمند بزرگ مصری مینویسد: محمد الجواد ابوجعفر دوم فرزند علی علیه السلام در سال 195 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. وی با وجود سن کم در علم و فضیلت سرآمد همه عالمان و اهل فضیلت زمان خویش بود.
خیرالدین زرکلی
خیرالدین زرکلی مینویسد: ابوجعفر جواد علیه السلام چون اجداد خویش مقام بلندی داشت . هوشمند و خوش بیان بود و استعداد نیرومند و اصیلی داشت.
غروب خورشید جود
در این مقاله از ویژهنامه آمئه است: جواد از مشهورترین القاب انسانى است با کمالات الهی، امام رضا علیه السلام پدرش و زنى پاکیزه دامن به نام سبیکه که به نامهاى خیزران و ریحانه نیز یاد شده است. نامش محمدبن على بن موسىالرضا است و کنیهاش ابوجعفر است ولى به خاطر حسن اخلاق و نیکویى رفتار به القابى چون زکی، مرتضی، قانع، رضی، مختار، منتجب و متوکل خوانده مىشود.
خورشید ولادت امام جواد علیه السلام در نیمه ماه رجب سال صد و نود و پنج در مدینه طلوع کرده است؛ خورشیدى که در خانه امام رضا علیه السلام درخشید نه تنها چراغ امید را در دل خاندان نبوت بلکه در جامعه شیعیان روشن کرد چون همواره خاندان عصمت و طهارت مورد کینه دشمنان قرار مىگرفتند و معمولا در سنین جوانى یا میانسالى به شهادت مىرسیدند و داشتن فرزند نشان آن بود که حداقل نسل آنها منقطع نمىشود.
هنگامى که در سال دویست و سه امام رضا به شهادت رسید فرزند گرامىاش امام جواد علیه السلام هفت یا هشت سال بیشتر نداشت و این از نظر عوام براى جانشینى پدر، کوچک و کودک بود و نمىتوانست شیعیان را هدایت کند ولى از نظر شیعیان واقعى اصلا بعید نبود که کودک هفت یا هشت ساله به امامت برسد چون به روایت قرآن یحیى در کودکى نبوت یافت و عیسى بن مریم در همان آغاز تولد سخن گفت و پیامبرى خویش را مبنى بر اینکه پیامبرى صاحب دین و شریعت است اعلام نمود و خبر داد؛ «قال ابى عبدالله آتانى الکتاب و جعلنى نبیا» و شیعیان با استناد به آیات قرآن، امامت امام جواد علیه السلام را پذیرفتند.
برگرد شمع وجودش حلقه زدند، مورخان، تاریخ ولایت امام جواد علیه السلام را همان سال دویست و سه در ماه ربیعالاول ذکر کردهاند. هنگامى که شیعیان در مورد امامت بعد از امام رضا علیه السلام صحبت مىکردند دچار شک و تردید شدند که چگونه با کودکى هفت یا هشت ساله بیعت کنند و امامت او را به مردم ابلاغ نمایند در حالى که با عامه مردم روبرو هستند و آنها به راحتى هر مسألهاى را نخواهند پذیرفت، بعداز مراسم حج در آن سال هشتاد نفر از علماى عصر که همه شیعیان بودند به مدینه رفته و به خدمت عبدالله بن موسى بن جعفرعلیه السلام رفتند و از او در مورد دین و مذهب سوالاتى پرسیدند.
از روى پاسخهایى که از عبدالله بن موسی علیه السلام شنیدند دریافتند که او نمىتواند رهبرى جامعه شیعه را به دست گیرد لذا به محضر حضرت امام جواد علیه السلام رفتند و سوالات خود را از ایشان پرسیدند و متوجه شدند که پاسخها همه نشان از علم الهى و کرامات از سوى خداوند است و شیعیان هنگامى که جنبه الهى بودن امامت را دیدند جاى هیچ شک و شبههاى در باب کم سن و سال بودن امام جواد علیه السلام نمىدیدند ولى از طرفى براى توجیه اذهان عمومى که همواره دانایى را با سن و سال مرتبط مىدیدند مجبور بودند بسیارى از سوالات دینى مذهبى و حتى سیاسى را از امام بپرسند تا پاسخهایى را که از جانب امام جواد علیه السلام براى مردم نقل مىکنند الهى بودن امامت ایشان را ثابت کند و به عنوان امام معصوم مورد پذیرش عوام قرار گیرد اگرچه در این راستا بسیارى از کینهتوزان مانند یحیى بن اکثم (قاضى القضات) سعى مىکردند با طرح سوالاتى عجیب و قریب و مشکلآفرین در مسئله دین و مذهب، امام جواد علیه السلام را در پاسخگویى محدود کنند و بدین وسیله اعلام کنند که او آگاهى کامل نسبت به دین و احکام ندارد و از محبوبیت ایشان بکاهد ولى از آنجایى که خداوند، خود نگهبان عترت پیامبر است هیچ وقت آنها موفق نشدند ضربهاى به ایشان وارد کنند جز اینکه خودشان نابود شدند. گاهى اتفاق مىافتاد که مردم خصوصا بسیارى از علماى دنیا طلب کم سن و سال بودن امام را دلیل بر کم علم بودن ایشان مىپنداشتند و سعى مىکردند با برپایى مجلس مباحثه در حضور دانشمندان بزرگ مسیحى به بهانه معارفه آن بزرگوار از ایشان سوالاتى بپرسند و بدین وسیله اعتبار ملى ایشان را مخدوش کنند از آن جمله است مجلسى که دارالخلافه مامون به منظور معارفه ابن الرضا(علیه السلام) برگزار شد و دانشمندان بزرگى را از سراسر کشور و حتى خارج از کشور دعوت کردند. امام جواد(علیه السلام) در آن زمان جوانى پانزده ساله بود. هنگامى که همه در مجلس حاضر شدند دانشمندان باورشان نمىشد که نوجوانى کم سن بتواند رهبرى جهان اسلام را برعهده داشته باشد و یا بتواند آن را اداره کند اما امام جواد(علیه السلام) به تمام سوالات، بدون هیچ شک و شبهاى پاسخ مىداد و همگى به علم و آگاهى امام جواد(علیه السلام) و الهى بود ن امامتش واقف گشتند.
وقتى مامون به علم و آگاهى امام جواد علیه السلام در همه علوم به اطمینان رسید تصمیم گرفت تحت هیچ شرایطى امام را از خود دور نکند زیرا نزدیکى امام جواد علیه السلام به مامون فواید بسیارى براى مامون در پى داشت. از جمله اینکه:
1- مامون همواره امام را در پیش چشمان خود مىدید و از برنامههاى امام جواد(علیه السلام) آگاه مىشد.
2- به راحتى مىتوانست رفت و آمدهایى را که به محضر امام جواد(علیه السلام) مىشد کنترل کند.
3- حضور یک معصوم در دستگاه خلافت، مهر تائیدى بر خلافت عباسیان بود.
4- حضور امام جواد(علیه السلام) در خلافت مامون سبب مىشد تا مردم نارضایتى خود را از شهادت امام رضا(علیه السلام) آشکار نکنند.
این دلایل و دلایل دیگر سبب شد تا مامون دختر خود را به عقد امام درآورد و امام جواد علیه السلام نیز با شرط به اینکه دختر مامون را مهرى طبق سنت پیامبر یعنى به میزان مهر فاطمه زهرا علیه السلام باشد، پذیرفت، مامون هم شرط امام را قبول کرد و خطبه عقد را براى آنها جارى کرد. مامون خود را از این وصلت بسیار خرسند مىدید چون گمان مىکرد فرزندى که از ازدواج دخترش و امام جواد به وجود مىآید مىتواند تاج افتخارى براى او باشد که پدر بزرگ فرزندى از خاندان پیامبر(ص) است. امام به وضوح از اهداف مامون آگاهى داشت ولى براساس پارهاى سیاستها وضع موجود را تحمل مىکرد و با پیشنهاد ازدواج با امالفضل دختر مامون موافقت کرد.
امام جواد علیه السلام بعد از ازدواج با امالفضل براى مدت کوتاهى در بغداد بود تا اینکه تصمیم به کوچ از بغداد به مدینه گرفت و همراه همسرش امالفضل به مدینه رفت و تا سال دویست و بیست در مدینه اقامت داشت و در همان سال بار دیگر امام جواد علیه السلام به بغداد فرا خوانده شد. مامون در سال دویست و هجده فوت شد و برادرش معتصم جانشین او شده بود. و در سال دویست و بیست که معتصم فقط یک دو سالى بود بر تخت خلافت تکیه زده بود که امام به بغداد آمد و در آن سال امام جواد فقط بیست وپنج سال داشت و معتصم اقدام به برپایى مجالس مناظره بین امام جواد با دانشمندان کرد تا بتواند ابهت و احترام امام علیه السلام را در بین مردم آن زمان کم کند اما امام جواد علیه السلام با هوشیارى و ظرافت تمام چنان پاسخهاى سنجیدهاى مىداد که جاى هیچ شبههاى به وجود نمىآمد. نقل است روزى قضات بغداد در مور قطع کردن جاى دست دزد دچار اختلاف فتوا شدند، بنابراین به نزد معتصم رفته و درحضور ایشان از امام پرسیدند. امام جواد علیه السلام نیز با هوشیارى و درایت بسیار مسئله را حل نمود و فتواى خود را اعلام کرد.
معتصم فتواى ایشان را پذیرفت. قاضىالقضات بغداد احمد بن ابىداود که از پیران و صاحب منصبان بود دلگیر شد و نپسندید که فتواى جوانى بر قول او ارجح باشد لذا در خلوت نزد معتصم رفت و گفت پذیرفتن نظر ابن الرضاعلیه السلام در حکم فقهى مصلحت نبود. چون بنابراین شیعیان او را خلیفه واقعى و شما را غاصب حق او مىدانند بنابراین شما با این کار، حقانیت خلافت اورا تائید کردید. معتصم انگیزهاى پیدا کرد که امام جواد علیه السلام را از میان بردارد. امام جواد علیه السلام که در سال دویست و بیست براى بار دیگر به بغداد فرا خوانده شد خطرناک بودن سفر و آگاه بون از مسأله شهادت دلایلى است که فرزند گرامىاش امام هادی علیه السلام را به جانشینى خود انتخاب و به دیگران معرفى کرد. به هر جهت کینه و خشم و حسادت معتصم نسبت به امام جواد علیه السلام، علم سرشار حضرت جواد علیه السلام محبوبیت امام جواد علیه السلام در بین شیعیان، نارضایتى امالفضل دختر مامون از زندگى با امام جواد علیه السلام، تقواى الهى امام جواد علیه السلام و عدم همراهى با فساد دربار، همگى عواملى شدند که معتصم تصمیم گرفت امام را به قتل برساند.
معتصم که از کینه امالافضل نسبت به امام جواد علیه السلام آگاهى داشت به او دستور داد تا امام جواد علیه السلام را به قتل برساند و امالفضل هم انگور آغشته به زهر را به امام داد و امام جواد علیه السلام از آن خورد. زهر در بدن مبارک امام منتشر گردید و امام جواد علیه السلام از نیرنگ امالفضل آگاه شد. در این لحظه هراسى بر دل امالفضل مستولى شد و از کرده خود پشیمان گردید و به گریه و زارى پرداخت. امام جواد علیه السلام به او فرمود اکنون که به نیرنگى مرا به مرگ نزدیک کردهاى گریه مىکنی، به خدا قسم به بلایى مبتلا خواهى شد که علاجى نخواهد داشت. پس از مدتى که از شهادت امام گذشت امالفضل به دعوت معتصم به دارالخلافه رفت ولى در اندک زمانى بیمارى ناشناختهاى در بدنش ظاهر شد و همه ثروت خود را براى مداوا خرج کرد ولى درمان نشد. نقل شده که در آخر عمر از تهیدستى بسیار به تکدىگرى روى آورد و جعفر بن مامون که برادر امالفضل بود و خواهرش را به کشتن امام تشویق کرده بود روزى در حالت مستى در چاهى سقوط کرد و جنازهاش را در حالى که بوى تعفن گرفته بود بیرون آوردند.پس از شهادت امام محمد تقی علیه السلام هارون بن ابواسحاق به نزد پیکر پاک امام علیه السلام که در ناحیه پل برادران بغداد بود حاضر شد. سپس شیعیان و دوستداران و جمعى از مردم پیکر امام جواد علیه السلام را تشییع کردند و در مقابر قریش که فعلا به کاظمین معروف است در کنار پدر بزرگ آن حضرت امام موسى کاظم علیه السلام به خاک سپردند.
ویژه نامه اینترنتی «ساقی جود و کرم» به مناسبت شهادت امام جواد علیهالسلام در پایگاه اطلاعرسانی راسخون منتشر شده است و علاقمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/ت302/ف