۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۳
کد خبر: ۳۰۰۰۲۹
برنده جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی:

سیر تحول علوم انسانی از طریق تضارب اندیشه‌ها امکان‌پذیر است / اقتصاد مقاومتی تنها راهکار مدیریت بحران و‌ توسعه آینده کشور

خبرگزاری رسا ـ درخشان با اشاره به راهکارهای عملیاتی کردن بحث تحول علوم انسانی در حوزه اقتصاد گفت: این سیر از طریق تضارب آرا و اندیشه‌های مختلف و بحث‌های رو در رو، ممکن می‌شود.
مسعود درخشان، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبايي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، برنامه «پگاه تحول» ویژه سومین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی، سه شنبه شب، دوازدهم آبان ماه با حضور دکتر مسعود درخشان، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی و برنده جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی از آنتن شبکه چهار سیما پخش شد.

 

درخشان در این برنامه به پرسش‌های دکتر مالک شجاعی جشوقانی، مجری کارشناس در باب اقتصاد اسلامی و سیر تحول در ذیل این رشته پاسخ گفت، آنچه که می‌خوانید حاصل این گفت وگوی علمی است:

 

با توجه به اینکه شما در سه دوره کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی مشارکت داشتید، وضعیت کنونی علم اقتصاد در کشور را چگونه می‌بینید؟ با توجه به اینکه در یکی از بهترین‌های دانشگاه‌های دنیا در حوزه علوم انسانی «آکسفورد» تحصیل داشتید، وضعیت علم اقتصاد را در کشورمان با سطح جهانی آن چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 سطح علمی مطالعات اقتصادی در کشورما نسبت به زمانی که من در دانشگاه تهران درس می‌خواندم بسیار بالاتر رفته است، جامعه استادان اقتصاد کشور به لحاظ علمی بسیار توانمند هستند. من سالهای زیادی در انگلستان بودم و می‌توانم با اطمینان خاطر بگویم که تعداد زیادی از استادان رشته اقتصاد دانشگاه‌های ما از استادان دانشگاه‌های خوب دنیا یا حداقل انگلستان که من با آنها آشنایی بیشتری دارم کمتر که نیستند بلکه قوی تر هستند.

 

دانشجویان ما در این رشته قوی هستند و دلیل‌اش آن است که دانشجویان متوسط و تاحدی ضعیف تر از متوسط ایران که امیدی ندارند در دوره کارشناس ایران قبول شوند در دانشگاه‌های خوب دنیا پذیرفت می‌شوند و مدرک کارشناسی ارشد را گرفته و وارد دوره دکتری می‌شوند در حالی که اگر آنها بخواهند در کارشناسی ارشد ایران شرکت کنند شانس کمی دارند. این نشان می‌دهد که دانشجویان ما سطح بالایی دارند، لذا سطح علمی اقتصاد در کشور ما بسیار رضایت بخش است، در حوزه‌های مدیریت اقتصاد اسلامی دستاوردهای خوبی داشته‌ایم.

 

به چند مورد از این دستاوردها اشاره بفرمایید!

آیت الله مصباح یزدی زحمت فراوانی کشیدند، من آن موقع ناظر بودم که ایشان همه حوزه‌های علوم انسانی را مدیریت می‌کردند اعم از جامعه شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، روان شناسی و و با استادان دانشگاه‌های کشور همراهی کرده و زحمت فراوانی کشیدند، تعداد قابل ملاحظه ای از استادان وقتی به تهران برگشتند راه را ادامه دادند و دانشجویان خوبی را پرورش دادند.

 

من بعد از اینکه از قم به تهران آمدم خدمت مرحوم آیت الله مهدوی کنی رفتم. حدود یکسال بود که دانشگاه امام صادق (ع) را تأسیس کرده بودند و هنوز رشته‌های تخصصصی راه اندازی نشده بود. من در خدمت ایشان دانشگاه معارف اسلامی و اقتصاد را تأسیس کردم و مدتی ریاست اش را بر عهده داشتم، سطح آن دانشگاه بالا بود و هست، من شخصاً از آیت الله اجازه گرفتم که دروس اقتصاد را در مقطع کارشناسی به زبان انگلیسی ارائه کنیم. در نتیجه سطح زبان انگلیسی دانشجویان بالا رفتت همان طور که سطح زبان عربی‌شان بالا بود، ما در سال 1362 کتاب‌های استاندارد و معتبر دنیا را به زبان انگلیسی درس می‌گفتیم و همان بچه‌ها معارف و فقه و زبان عربی هم می‌خواندند و این دروس را در سطح استاندارد جهانی آموختند.

 

دانشکده‌های دانشگاه امام صادق نیز بسیار خوب جلو رفت من سلسله مباحثاتی را در این دانشگاه راه اندازی کردم تحت عنوان نقش احکام شرعی و تئوری‌های اقتصادی در تنظیم امور اقتصادی مسلمین که در واقع در ادامه سیر مطالعات ام در قم بود.

 

از همان موقع نظرم این بود که اقتصاد اسلامی را بیشتر باید در وجه کاربردی ببینیم و تنظیم امور اقتصادی مسلمین را محور و وضع موجود را آسیب شناسی کنیم؛ پس سنگ بناهای اولیه در مسائل اقتصادی در دانشگاه امام صادق(ع) که اولین دانشگاه علوم انسانی اسلامی کشور بود گذاشته شد و من از روز اول در خدمت آیت الله مهدوی کنی بودم و سپس در موسسه «راه حق» که تحت مدیریت آیت الله مصباح یزدی بود که تبدیل به موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) شد که در حال حاضر از مراکز مهم مطالعات اسلامی در سطح جهانی است. تمامی این موارد نشان می‌دهد که در خلال این سه دهه چقدر رشد داشته‌ایم.

 

ما از اساتیدی مثل خود شما آموختیم که تحول در علوم انسانی سه مؤلفه دارد، شامل کارآمدی، روزآمدی و اسلامی سازی علوم انسانی. برداشت من از صحبت‌های شما این بود که هر سه مؤلفه وضع خوبی دارد، حال اگر در حوزه اقتصاد این سه مؤلفه وجود دارد چرا در جامعه این احساس دیده نمی‌شود و علم اقتصاد با این پیشرفتی که در جامعه داشته چرا نتوانسته است که گره‌های اقتصادی را باز کند؟

شاید بتوانم با مثالی گره کار را بگویم، هیچ کسی منکر این حقیقت نیست که علم پزشکی رشد کرده است، مهندسی پزشکی نیز در این بین رشد کرده است یعنی علم پزشکی هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ تجهیزات و امکانات بسیار پیشرفت داشته است ولی هیچ کسی نمی‌گوید که چرا بیماری‌های زیادی وجود دارد که نمی‌توان آنها را معالجه کرد و با اینکه همه دانشمندان دارند در مورد این بیماری مطالعه می‌کنند ولی این بیمارها علاج نمی‌شوند، در واقع مشکل بودنِ معالجه این بیماری‌ها انگیزه به پزشکان می‌دهد که بیشتر کار کنند. در اقتصاد هم همین طور است، جامعه یا پژوهشگران رشته‌های دیگر به مشکلات مسائل اقتصادی آشنایی ندارند، اقتصاد رشته بسیار مشکلی است، تنظیم امور اقتصادی نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا مشکل است.

 

رشته‌های اقتصاد در دانشگاه‌های معتبر آمریکا و انگلستان بسیار پیشرفت کرده است اما بحران سپتامبر 2008 میلادی اتفاق می‌افتد و دنیای صنعتی را چه در آمریکا چه در اروپا و چه در ژاپن به آتش می‌کشد و آثار بحران اش هنوز هم ادامه دارد.

 

من کتابی کوچک در مورد ماهیت و علل بحران 2008 میلادی نوشتم و دقیقاً مساله را باز کردم و در آنجا این مساله را تشریح و با دلایل و شواهدی نشان دادم که جامعه اقتصادانان آمریکا از وقوع این بحران غافل بود و غافلگیر شد و من این موارد را با ذکر منابع نشان دادم، این بحران به قدری عظیم بود که برخی شرکت‌های فوق عظیم مالی سقوط کرد و بحران بسیاری در کشورهای جهان مشاهده شد. حال آیا می‌توان گفت که علت چنین بحرانی که زمانی هم آن می‌گذرد این است که اقتصادانان آمریکا کوتاهی کرده‌اند یا جامعه سیاستگذاری آمریکا به وظیفه‌شان عمل نکرده‌اند؟ خیر! همه دنیا اقتصاد امریکا را مواظبت می‌کند چون اگر آنجا با بحران مواجه شود جهان صنعتی با بحران مواجه خواهد شد. هیچ کسی این را نمی‌گوید چون می‌دانند که پیچیدگی‌ها فراوان است.

 

وضع ما از اقتصاد آمریکا مشکل تر است چون اقتصاد آمریکا اقتصاد یکدست و مبتنی بر مبانی نظام سرمایه داری و حاکمیت شرکت‌هاست اما کشورما کشوری است که به لحاظ اقتصادی وابسته است و ریشه‌های این وابستگی از شاید حتی قبل از حکومت پهلوی شکل گرفت و در حکومت پهلوی این رشته‌های وابستگی سخت و محکم شد و بعد از افزایش قیمت در سال 1973 و آن هزینه‌های سنگینی که حکومت پهلوی صرفاً به خاطر ایجاد رفاه کاذب در کشور داشت باعث شد مشکلات اقتصادی کشور به مراتب تشدید شود؛ لذا انقلاب اسلامی وارث اقتصادی شد که دست کم بیش از هفتاد سال وابستگی اقتصادی و بیش از یک دهه وابستگی بسیار شدید به نفت داشت و مدیریت این چنین اقتصادی کار چندان ساده ای نبود ولی با فرهنگ انقلاب اسلامی که در ابتدای انقلاب در همه جهات در اوج قرار داشت امیدهای زیادی می‌رفت که مساله حل شود تا اینکه یک دفعه غرب، جنگ تحمیلی را علیه ایران به راه انداخت.

 

یعنی جدا از بحث اتفاقات پیش بینی ناپذیر، شما می گویید که عوامل پیچیده ای ممکن است که دست به دست هم دهند، آیا نباید علم اقتصاد در ایران به همین مسائل بیندیشد؟ به تعبیر دیگر طبق آمار وزارت علوم و نهادهای سیاست گذار که در قالب پژوهش آماری منتشر شده است وضعیت کمی آموزش و پژوهش در کشور ما رشد دویست تا سیصد درصدی داشته است که این شاخص می‌تواند شامل دانشجویان، قطب‌های عملی کشور، نشریات علوم انسانی باشد. سؤال این است که چه قدر این خروجی تحقیقات در سیاست گذاری استفاده می‌شود؟ مسلم است که این علم اقتصاد روزآمد است و سعی کرده از تجارب دنیا استفاده کند و در دانشگاه‌ها ناظر بر مسائل ایران باشد، اما آیا خروجی آن در سیاست گذاری‌های اقتصادی آمده است؟

ثمره مطالعات نظری و دانشگاهی در حوزه اقتصاد ظرفیت‌های فکری و توانایی طراحی الگوهای اقتصادی مناسبی است که فراهم می‌شود، حال بهره برداری از این ظرفیت‌ها بحث جدی است. بحث دوم فضا و آن چارچوب‌هایی است که این ظرفیت‌های فکری باید در آنجا به کار ببرد. ما در پی آن هستیم که از این توان و ظرفیت‌های علمی که در دانشگاه‌ها تولید کرده‌ایم در پیاده سازی اقتصاد مقاومتی، استفاده کنیم.

 

آیا می‌توانیم این روند را به این سمت سوق دهیم که فراتر از دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها باشند

بله! همین طور است، این مستلزم آن است که ما اقتصاد مقاومتی و الگوهای مرتبط با آن را تنها راهکار مدیریت بحران‌های فعلی و رشد و توسعه آینده اقتصادی بدانیم. در اینجاست که باید یک اتفاق نظر به وجود آید و اجماعی شکل گیرد که از این ظرفیت‌ها در این مسیر استفاده شود. پشت سر این حرکت باید این ایده باشد که بعد از رفع این تحریم‌ها ما در شرایطی قرار نخواهیم گرفت که دنیا با ما کاری نداشته باشد، ما مادامی که معتقد به نظام و ارزش‌های اسلامی هستیم دنیای استکباری با ما دشمنی خواهد داشت.

 

اگر بر این باور باشیم که این رفع تحریم‌ها به نتیجه برسد دیگر نیازی به اقتصاد مقاومتی نیست بلکه نیاز به اقتصادی است که باید با جهان تعامل کند به جای آنکه مقاومت کند، البته تعامل شرط زندگی در جهان است اما تعامل از موضع اقتدار نه تعامل از موضع ذلت تسلیم، اقتصاد مقامتی به ما اقتدار اقتصادی می‌دهد پس باید کار فرهنگی کنیم و به یک اجماع بهتری بین دانشگاهیان و مدیران ارشد و سیاسیون برسیم که درباره این مهم فقط یک راه وجود دارد و آن پذیرش این حقیقت است که مادامی که به ارزش‌های اسلامی تکیه داریم دنیای استکباری با ما همکاری به معنای واقعی خودش نخواهد داشت بلکه دشمنی را ادامه خواهد داد و ما باید موضوع اقتدار و تعامل با جهان داشته باشیم.

 

ارزیابی شما از سومین کنگره بین الملل علوم انسانی اسلامی چیست؟

این کنگره‌ها درواقع نهادهای مناسبی برای ایجاد فضا و انگیزه برای نظریه پردازی است که الان به شدت به آن نیازمندیم، نظریه پردازی در قالب تضارب اندیشه‌ها شکل می‌گیرد بنابراین در کنار این کنگره‌ها و در امتداد این کنگره‌ها باید جلسات تضارب انیدشه ها باشد و مقالات برتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته و اهتمام گذاشته شود که دانشگاهیان واندیشمندان جلسات مباحثه داشته باشند. لازمه تحقق این هدف استمرار این کنگره‌هاست، انشاء الله وقتی که سی اُمین کنگره را خواهید دید می‌بیند که سیر مباحث خیلی فرق می‌کند.

 

به نظرتان چه کار باید کرد که کنگره از نظر کیفی گام‌های بهتری بردارد؟

این مساله از طریق تضارب آرا ممکن می‌شود. باید مقالاتی که با دقت بهتری تدوین شده و دستاوردهای بهتری داشته‌اند به بحث گذاشته شود و مباحث رو در رو صورت پذیرد و در عین حال باید نیروهایی باشند که این جلسات را مدیریت کنند، از طریق تضارب با اندیشه‌ها می‌توان نتیجه گرفت./998/د102/ف2

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی طلیعه

ارسال نظرات