تبلیغ در هر زبانی نیاز به شناخت پیرایههای آن زبان در همان فرهنگ دارد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مهدی اصفهانی، رییس بنیاد مطالعات اسلامی در برلین آلمان، عصر امروز در نشست جریان شناسی دینی فرهنگی که در دانشگاه باقر العلوم(ع) قم برگزار شد، با اشاره به این که هایدگر جملهای دارد که زبان خانه وجود است، اظهار داشت: ما می توانیم اینگونه این جمله را تعریف کنیم که اگر وجود را نزدیکترین حالتی که ما در آن سکنی میکنیم تعریف کنیم باید به زبان مراجعه کنیم و زبان مانند خانه ای است که ما در آن زندگی میکنیم.
وی با بیان این که زبان آن جلوه ای از وجود است که ما در آن آرمیدهایم و این در هر زبانی به یک شکل است و جلوههای وجود در زبانهای مختلف یکسان نیست، افزود: برای مثال در زبان آلمانی شیء به معنی چیزی است که روبهروی ما ایستاده است و در زبان عربی شیء از مشیت مشتق شده است و هر چیزی که شیئ است در مشیت یک ریشه مشترک دارد و به هر صورت زبان به این معنا، در برداشت ما از هستی تأثیر میگذارد و این موضوع دلیل مهمی است که چرا باید برای اشاعه یک مفهوم در هر زبان تازه باید تدارک تازهای دید و معارف اسلامی را می شود به زبان آلمانی هم گفت ولی نیاز به درک مفاهیمی که از واژگان آلمانی مفاهیم مد نظر ما فهمیده میشود دارد.
اصفهانی با اشاره به این که زبان مانند یک آچار بی روح نیست که بشود از آن برای بیان هر مفهومی استفاده کرد، ابراز داشت: جا انداختن زبانی که قدرت بیان مفاهیم دینی دارد احتیاج به مفاهیم تازه دارد و زبانی که امروزه در غرب جا افتاده بر اساس مبانی دنیای مادی و پوزیتیویستی بنا نهاده شده است و نمی تواند مبانی اسلامی و الهی را به خوبی بیان کند و از آن الفاظ معانی ماوراء طبیعی فهمیده نمی شود و به همین خاطر شخص مبلغ باید مفاهیم را بسط دهد و تنها با واژگان نمی شود این معارف را بیان کرد.
وی خاطرنشان کرد: برای مثال کلمه ایمان در زبان عربی با معادل آن در زبان آلمانی متفاوت است و این نیاز به هم سخنی و هم زبانی دارد؛ بنابراین تبلیغ در هر زبانی نیاز به شناخت پیرایههای آن زبان در همان فرهنگ دارد و باید آنها را شناخت و به خوبی تفهیم کرد.
رییس بنیاد مطالعات اسلامی خاطرنشان کرد: زبان مانند یک شهر میماند که در آن رد پای همه کسانی که پیروز شدهاند و شکست خوردهاند را میتوان مشاهده کرد و اگر ما در ایران از مستضعفان و طاغوت و فرّ کیانی حرف میزنیم این ها همه رد پای یک تاریخ است که در زبان جا مانده است و دارای مفاهیمی گسترده است که با یک یا دو واژه قابل بیان نیست.
وی یاد گیری زبان آلمانی را گام اول در تبلیغ دانست و افزود: گام دوم این است که آیا این مفهوم که مد نظر من است در زبان آلمانی معادل دارد یا خیر و باید به جوانب و حواشی آن فکر کنیم و با توجه به این باید بگویم که وقتی حرف میزنیم آیا همان معنا در ذهن مخاطب فهمیده می شود یا معنای مطابق با باورهای گذشته او و این مطلب بسیار مهمی است.
مهدی اصفهانی با اشاره به این که در دانشگاههای آلمان ابتدا شرق شناسی و به تدریج اسلام شناسی مطرح شده است، ابراز داشت: در غرب بعد از رنسانس که از معنویت فاصله گرفتند و چیزی را قبول میکردند که فقط با علم تجربی بتوان آن را به اثبات رساند، مباحث مربوط به معنویت و ماوراء طبیعت دنیای رمز آلودی بود که شرقیان به آن باور داشتند و منظور آنها از شرق شناسی شناخت این دنیای رمزآلود بود و کاری به الهی و غیر الهی بودن آن هم نداشتند.
وی با بیان این که در قرون وسطی بار کلیسا بر دوش غرب سنگینی میکرد و از طرز فکر کلیسایی و مدیریت آنها خسته شده بودند، خاطرنشان کرد: با این پیشینه غربیها ریشه خود را به قبل از مسیحیت یعنی یونان باستان و امپراطوری روم متصل کردند و به دنبال دانشی رفتند که متحصل و در اختیار آنها باشد و با توجه به این، رویکرد اولیه غرب به اسلام میراث تمام تبلیغات منفی بود که بر علیه کلیسا و دنیای رمزآلود شرق شده بود.
استاد دانشگاه برلین با اشاره به این که اولین تصورهای نادرست در رابطه با اسلام مربوط به یوحنای دمشقی است که در دربار یزید حسابدار بوده است، ابراز داشت: مواجهه غرب با اسلام به وسیله عمر ابن خطاب و معاویه و در ادامه عثمانیها بوده است و اولین نگاهها به اسلام نگاه شرق شناسانه است و این گونه است که ما در رابطه با انسانهایی که خود را مسلمان میدانند و کتابی را به عنوان کتاب آسمانی قبول دارند تحقیق میکنیم و پایه این نگاه این است که اسلام یک جریان انحرافی از مسیحیت است که مقداری از یهودیت و ریشههایی از عربیت هم دارد و حتی برخی چون نمی شود از لحاظ تجربی وجود پیامبر(ص) را اثبات کرد، وجود ایشان را نفی کردند و قرآن را مربوط به قرن سوم هجری به بعد می دانند.
وی با بیان این که این نگاه هنوز هم در آلمان وجود دارد، تصریح کرد: هر چقدر که مسلمانان در اروپا وارد شدند و ترک ها وارد آلمان شدند نظریههای شرق شناسانه تعدیل شد و امروزه نگاه این گونه است که اسلام دینی است که در گفتوگوی با دیگر ادیان به وجود آمده است و ما کاری به الهی بودن آن هم نداریم و از نگاه تحصلی و تجربی قدمت قرآن را بررسی کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که قدمت قرآن به همان زمان رسول الله(ص) برمیگردد ولی هنوز هم همان نگاه پوزیتیویستی بر افکار غرب حاکم است زیرا زبان آنها این مفاهیم را به خوبی نمیتواند بیان کند.
استاد دانشگاه اشاره به این که از حدود سال 2007 با بصیرت هوشمندانه ای توصیه به مطالعات درون دینی در دانشگاهها در رابطه با اسلام شده است، گفت: این باعث می شود زیر ساخت علمی اقلیتهای دینی مانند اسلام در اروپا شکل بگیرد و به تدریج اسلامی با فرهنگ اروپایی عرضه شود و مسلمانان هم به هیأتهای علمی دانشگاهها راه پیدا کنند.
وی افزود: نکته دوم این است آنها با این سیاست به مسلمانان کمک می کنند که اسلامی را در سطح اروپا داشته باشند که در گفتوگو با مسیحیت و دیگر ادیان شکل گرفته باشد و دیگر نیاز نیست برای داشتن ایدئولوگ از مسجد روحانی بیاورند و یک استاد دانشگاه می آوریم و این اولین بار در غرب است که الهیات اسلامی به وجود آمده است./843/202/ب2