تئوری پشمک در اقتصاد
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، چند سال است که اقتصاد بیمار و ملتهب ایران در کش و قوس شرکتهایی با فعالیت اقتصادی اما ماهیتی کلاهبردار مواجه است. شاید اولین بارقه این نوع فعالیتهای غیرشفاف به سحر و الیکا برسد؛ شرکتی که در دهه 60 موفق شد با سوءاستفاده از فضای ضعیف بانکی نسبت به جذب سپردههای کلان از مردم اقدام و به فعالیت بازرگانی دست بزند اما به یکباره و به طور ناگهانی هیمنه آن کاخ رؤیایی فروریخت و سپرهگذاران بختبرگشتهای که ما حصل یک عمر خود را در گرو چند ورق پاره میجستند سر از کاخ دادگستری برآوردند که شرکت را متقلب و اندوخته آنها را ناپدید عنوان نمود. در طول این سالها نمونههای فراوانی از این دست فعالیتهای ناسالم اقتصادی در کشور ما شکل گرفته است و هر روز متأسفانه بر تعداد آنها اضافه میگردد؛ شرکتهایی که رؤیاهای دستنیافتنی را برای مردم این سرزمین به ارمغان میآورند اما در پس این مدینههای رؤیایی چیست؟
برای این نوع فعالیتها شاید جامعترین مثال قابلمه پشمکزن باشد، وقتی به داخل قابلمه پشمک نگاه میاندازید هیچ چیزی درون آن نیست. دقیقاً مثل همین شرکتهای مختلف که فاقد تاریخچه، استراتژی، هدف و هویت میباشند. همچنین وقتی به لایههای پنهان مدیریت آنها میرسید، متوجه یک لمپنزیم خاص میشوید که تکرار میشود. این الگوی مدیریت نشان از انطباق این نوع رفتارها با ناامنیهای اجتماعی دارد، وقتی در یک جامعه به هر دلیل برای عدهای از شهروندان حاشیه امن ایجاد میشود، فضا برای رشد و نمو برخی افراد بیهویت فراهم میگردد، کسانی که از هیچ آمده و برای برگشت به عقب هیچ ابایی ندارند، نه ترس از خاندان و ایل و تبار و نه ترس از قوانین مدنی و دینی، صرفنظر از نوع دین و حتی عدم پایبندی به اخلاق. این طبقه از لحاظ کنشهای اجتماعی به طبقه خاصی وابستگی ندارند و عاملان بسیار خوبی برای آمرین به برخی امور هستند، عدم تمایل به تبعیت از قانون و اجرای قوانین موصوفه خودشان نشان از تهی بودن این طبل عظیم دارد.
اما اتفاق دوم، وقتی یک چوب به داخل قابلمه وارد میکنیم حجم زیادی از پشمک شیرین و زیبا به دور چوب تابیده میشود، بسیار سفید، خوشطعم و هوسانگیز. سودهای کلان، حرفهای بزرگ و ادعاهای منحصربهفرد. وقتی شعارهای تبلیغاتی این نوع مؤسسات و افراد را میبینید به یک وحدت رویه در آن برمیخوریم و آن چیزی جز شکستن مرزهای بین واقعیت و خیال نیست، به عنوان مثال بزرگترین، تنهاترین، بینظیرترین و صدها صفت برتر دیگر را به خود نسبت میدهند، این نوع رفتار از دید جامعهشناسی نشان از حمله به مخاطب دارد در قبال عدم هویت و بنا بر عدمپاسخگویی دارد، در قبال هر نوع حادثه خوشایند و ناخوشایند بمباران تبلیغاتی باعث میشود تا ذهنیت جامعه نسبت به این نوع فعالیتها تغییر یابد، تصویرسازی ذهنی در مخاطب عام یکی از روشهای مقابله با تهدید ایشان است، به علاوه در زمان ناخوشاحوالی آنها، دیگر خبری از آنها نیست و حافظه مخاطب نسبت به اسم و نشان آنها خاطره خوبی دارد.
و اما اتفاق سوم، وقتی حجم زیاد پشمک را در دهان قرار میدهید به ناگاه آب شده و هیچ چیز از آن باقی نمیماند. درست زمانی که این نوع فعالیتهای غیرشفاف اقتصادی تاریخ مصرفشان سر میآید، مشاهده میشود که هیچ ندارند که هیچ بدهند! مشتریان و سپردهگذاران نگونبخت به ناگاه در مقابل ویرانه و خرابهای قرا میگیرند که مجبور به تأیید دروغی میشوند که ساخته ذهن بازیگردانان این صحنه است. وقتی مجبور میشوند به بهای چند برابر واقع از اموال مشکوکالصاحب مؤسسه سهم خود را بردارند، علاوه بر احساس رضایت، حس حماقت از درونشان فریاد برمیآورد، اما افسوس که تصویر ذهنی و تصور برد در جنگ مغلوبه و ادعای کسب غنایم، ایشان را دچار چندگونگی شخصیت میکند، به نحوی که نه توان اعتراض مدنی و حقوقی دارند و نه قدرت تمییز دادن و تشخیص دادن برد و باخت خود را دارند.
اما به راستی، چگونگی تشکیل این نوع فعالیتهای ناسالم و غیرشفاف اقتصادی چیست و چه راهکاری برای مقابله با آن میتوان اتخاذ نمود؟
شاید به سختی بتوان به دلایل شکلگیری این نوع کلاهبرداریهای مدرن پی برد، اما به صورت خلاصه عدم شفافیت قوانین اقتصادی و قوانین مدنی، تفسیرها و قرائتهای مختلف از قوانین موصوفه، وجود قوانین موازی و دستگاههای همتراز در صدور مجوزها و نظارتها، ناکارآمد بودن مؤسسات رتبهبندی و غیرقابل دسترس بودن اطلاعات مالی و جریان مالی شرکتها برخلاف رسوم معمول در تمام دنیا، عدمرسیدگی دقیق دفاتر و صورتهای مالی توسط سازمانهای ذیصلاح اعم از سازمان امور مالیاتی و سازمانهای نظارتی، وجود حاشیه امن توسط برخی سازمانها و نهادها برای افراد حقیقی و حقوقی، علاقه شدید جامعه به پیشرفتهای غیرمنتظره که ناشی از عدم برخورد با موارد مشابه و قبلی بوده را میتوان از مهمترین عوامل شکلگیری این نوع فعالیتها نام برد اما در عوض اگر مردم کمی دقت کرده و از طمع دست بردارند، این حرکات ابتر میماند، لذا هوشمندی مخاطبان به نظر بسیار مهم است./998/102/ب3
منبع: روزنامه جوان