نظام سلطه و گام دوم مقابله با انقلاب اسلامی
به گزاش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در حالیکه هنوز مرکب برجام خشک نشده و تحقق تعهدات طرف غربی در هالهای از ابهام است، غربیها و پادوهای منطقهای آنها گام دوم مقابله با انقلاب اسلامی را آغاز کردهاند. در گام اول هدف آنها بزرگنمایی تهدید هستهای ایران و تبدیل آن به بستری برای ایرانهراسی بود و در گام دوم نفوذ منطقهای ایران و به عبارتی «جبهه مقاومت اسلامی» در منطقه به محور راهبردی تقابل آنها با ایران اسلامی تبدیل شده است.
این پدیده اگرچه موضوع جدیدی نیست و از گذشته نیز در دستور کار نظام سلطه قرار داشته است، اما بهرهگیری از دو عامل آن را با گذشته متفاوت کرده است، چراکه در گذشته امریکاییها مستقیماً در این عرصه ورود داشتند و به دلیل روشن بودن ماهیت استکبار برای نیروهای منطقه و انقلابیون چندان دستاوردی نداشتند و در داخل نیز القائات آنها چندان بازخورد گستردهای نداشت. عامل اول دولتهای ارتجاعی منطقه هستند که در این دور جدید به طور فعال وارد عرصه شدهاند که مصداق آن نوع عملکرد سران همکاری خلیج فارس با حزبالله لبنان و معرفی آن به عنوان گروه تروریستی است. این وضعیت در مورد سایر گروههای مقاومت نظیر حشدالشعبی نیز دنبال شده و به نوعی تلاش میشود تا با درگیر کردن آنها با چالشهای قومی و مذهبی، پایگاه مردمیشان را کاهش دهند.
نوع برخورد سعودیها با ایران نیز در همین راستا قابل تعریف است، هزینههایی که در همین ایام سعودیها در زمینه جلبنظر برخی کشورها برای قطع رابطه با ایران کردند، حتی به عاملی برای تمسخر رسانههای غربی تبدیل شد. البته تأثیر این عامل تنها در ایرانهراسی در سطح منطقه و مهار حرکت انقلاب اسلامی و جلوگیری از اقبال مسلمانان و مستضعفان به سمت انقلاب اسلامی نیست، بلکه این فضا به شدت میتواند بر فرآیندهای داخلی اثر گذاشته و به نوعی جبهه داخلی در حمایت از سرپنجههای انقلاب اسلامی را تضعیف کند.
در همین راستا غرب حتی برقراری روابط تجاری و انعقاد قراردادهای جدید را به تغییر سیاست ایران در مواجهه با مسائل منطقه معطوف کرده است. اظهارات مسئولان آلمانی و انگلیسی در مورد مشروط کردن برقراری روابط اقتصادی با ایران به شناسایی رژیم صهیونیستی یا عدم حمایت از حزبالله و دیگر گروههای مقاومت در منطقه، نکتهای نیست که تنها به جلسات در بسته و محرمانه محدود شود، چراکه از بیان آشکار آن نیز ابایی ندارند.
سایت بیبیسی در روز 12 اسفند و در تحلیلی در این زمینه مینویسد: واقعیتی که دیر یا زود نظام (ایران) را در بنبست قرار خواهد داد، این است که جلب سرمایه خارجی تولیدی و کارآفرین به کشور نیاز به امنیت قضایی در داخل و عادیسازی رابطه با امریکا دارد. پیششرط این تحول خاتمه شعار «مرگ بر اسرائیل» و دخالت نکردن نظامی در عراق و سوریه است. همانطور که روسیه و چین برای خروج از بنبست سیاسی و اقتصادی با استالینیسم و مائوئیسم وداع کردند، جمهوری اسلامی نیز برای حل مشکلات سیاست خارجی خودساخته باید با مکتب «خمینیسم» وداع کند.
این راهبرد در شرایطی برای غرب نتیجهبخش خواهد بود که منجر به تغییر نگاه و راهبردها در داخل شده و لازمه آن هم جا افتادن این خط القایی در داخل است که بهبود شرایط اقتصادی و رفع بیکاری و رکود و نهایتاً معیشت مردم منوط به انعقاد قراردادها با کشورهای اروپایی است.
متأسفانه آنچه در این روزها در کنار فضاسازی بیرونی در داخل قابلبررسی و ردیابی است زمینهسازی برای این القائات در داخل است. نقشی که برخی از رسانهها در زیر سؤال بردن راهبردهای نظام در حمایت از سرپنجههای انقلاب دارند کمتر از فضاسازی رسانههای بیرونی نیست، اما مهمتر از آن تأثیر این القائات در عملکرد مسئولان و به نوعی تأثیرگذاری در محاسبات آنان است. تا زمانیکه در نگاه برخی مسئولان حل مشکلات معیشتی و اقتصادی و بیکاری تنها به انعقاد قراردادهای اقتصادی با غربیها معطوف شد و از سوی آنها نیز این امر به تغییر راهبرد ایران در حمایت از سرپنجههای مقاومت مشروط شود، آنگاه میتوان تأثیر آن را در عرصه اجتماعی دید.
مقام معظم رهبری بهرغم هشدارهای اخیر خود، در پیامی که به مناسبت انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری خطاب به مردم و مسئولان و نمایندگان داشتند، در عین تأکید بر ویژگی و بایستههای مسئولان و نمایندگان مجلس در عین تأکید میکنند بر ضرورت ایستادگی شجاعانه در برابر مداخلات بیگانه و واکنش انقلابی به نقشههای بدخواهان بر این شرایط حساس کنونی تأکید و خطاب به مسئولان کشور یادآور میشوند: پیشرفت کشور هدف اساسی است، پیشرفت صوری و منهای استقلال و عزت ملی پذیرفته نیست، « پیشرفت به معنی حل شدن در «هاضمه استکبار جهانی» نیست و حفظ عزت و هویت ملی جز با پیشرفت همهجانبه و درونزا دستیافتنی نیست.»/998/102/ب3
منبع : روزنامه جوان