تمدن اسلامی مبتنی بر قرآن و سنت پیامبر(ص) و سیره علوی است/ باید علوم را متناسب با نیاز امروز و فرهنگ خود مدل سازی کنیم
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، امروز ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن ظلم و ستم به جای عدالت و شفقت، منافع شخصی به جای منافع جمعی، تفرقه به جای اتحاد، استعمار و استثمار به جای کمک و دستگیری، جنگ افروزی به جای صلح طلبی، خشونت به جای مدارا و سبک زندگی مادی به جای سبک زندگی دینی و معنوی نشسته است. این در حالی است که ما یک میراث فرهنگی و تمدن غنی و بسیار ارزشمند برخاسته از اسلام ناب محمدی(ص) را در اختیار داریم که میتواند برای مسائل و مشکلات جهان امروز راه حل ارائه کند.
این ظرفیت در جهان فعلی میتواند مبنایی برای پیریزی تمدن نوین اسلامی باشد. مقام معظم رهبری بارها درباره ضرورت حرکت به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی ایراد سخن فرمودهاند و سیر دولت، جامعه و تمدن اسلامی را مطرح کردند. از آنجا که موضوع تمدن نوین اسلامی مسئلهای بنیادین و زمینهساز بسیاری از پیشرفتها و اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی است و میتواند راه حل تمام معضلات بشر امروز باشد، بر آن شدیم تا پای صحبتهای «اصغر منتظرالقائم» از استادان و پژوهشگران حوزه تمدن اسلامی بنشینیم و نظرات و راهکارهای وی را درباره مسیر پیشرویمان در رسیدن به تمدن نوین اسلامی جویا شویم.
«منتظر القائم»، دکترای تاریخ اسلام از دانشگاه تربیت مدرس تهران، عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان از سال 69 تاکنون و دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان است. ریأست دانشکده علوم انسانی، ریأست گروه تاریخ و گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان و دبیر علمی همایش بین المللی سیره شناختی پیامبر اعظم(ص) از جمله سوابق وی است. همچنین وی از اساتید مؤسسه مطالعات تمدن اسلامی و دارای تألیفات متعدد و مقالات فراوان و ارزشمند درباره تاریخ اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی است.
در ادامه متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید؛
رسا ـ با توجه به اینکه مقام معظم رهبری پیش از این در مورد سیر دولت، جامعه و تمدن اسلامی فرمایشاتی داشتند و تأکید بسیاری بر روی تمدنسازی نوین اسلامی دارند، لطفاً درباره کلیت تاریخ تمدن اسلامی توضیحاتی بفرمایید.
تمدن در اسلام، فرهنگ و کارکردهای معنوی و مادی را با هم در بر میگیرد و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. برای نمونه أثری همانند مسجد جامع گوهرشاد یا مقبره تاج محل یک ظاهر دارد که جنبه تمدن دارد، ولی باطن آن فرهنگ آن است که پایه اصلی این بناها را تشکیل میدهد؛ از اینرو فرهنگ، پایه گذار است و این دو جنبه مترادف با هم هستند.
در اسلام فرهنگ و تمدن با هم آمدهاند. پیامبران ابراهیمی آثار تمدنی داشتند و خداوند در قرآن کریم میفرماید: «پیامبران مردم را به علم و دانش و خواندن آیات الهی دعوت میکردند.» در واقع کارکردهای مادی و معنوی در کنار هم قرار میگرفتند؛ یعنی لازم و ملزوم یکدیگر بوده و تکمیل کننده هم دیگر هستند.
وقتی ما سخن از تمدن اسلامی میآوریم، یعنی تمدنی که میراث انبیای ابراهیمی بوده و پیامبر گرامی اسلام از آن تمدن که میراث پیشینیان بوده، استفاده کردند. ایشان یک تمدن نوین در مدینه منوره به وجود آوردند که به زودی شبه جزیره عربی را در برگرفت و با رحلت رسول اکرم(ص) متأسفانه 25 سال از مسیر اصلی خود خارج شد. ولی در 5 سال خلافت امیرمؤمنان(ع) مجدداً احیا و بازسازی شد. اما با ورود بنی امیه به صحنه سیاسی اسلام، دوباره از مسیر اصلی ریلگذاری شده خارج شد.
با این وجود تمدنی به نام اسلام شکل گرفت. مسلمانان آثار بسیار زیادی را به صورت مساجد، پلها، جادهها و بیمارستانها به ویژه در دوران عباسی ساختند. هنرها رشد کرد و شهرهای زیادی به وجود آمد. علوم رشد قابل توجهی کرد؛ به حدی که در قرون 4 و 5 شخصیتهای بزرگ علمی جهانی داشتیم و تا نیمه قرن یازدهم این تمدن به روند پیشرفت خود ادامه داد. ولی با آشنایی مسلمانان با غرب و نفوذ غربیها در سیستمهای سیاسی، مسلمانان از کاروان علم و دانش عقب افتادند. از آن دوره تاکنون در تولید علم جهانی سهممان نسبت به قبل کم بوده است.
زمانی شخصیتهای بزرگی همانند ابوریحان بیرونی، خواجه نصیرطوسی، خوارزمی و زکریای رازی داشتیم که تولید علم جهانی میکردند. علمشان را به جهانیان عرضه میکردند؛ برای نمونه «قانون» ابن سینا، «الحاوی» رازی و «مثلثات» خواجه نصیر مورد استفاده جهان قرار گرفت. تولید کننده علم بودیم، ولی از قرن 11 به بعد دیگر تولید علم نکردیم.
رسا ـ منظور از احیای تمدن اسلامی چیست؟
احیای تمدن اسلامی یعنی تمدنی که مبتنی بر قرآن، سنت پیامبر(ص) و سیره علوی باشد. به معنای ایجاد آرمان شهر برای پیشرفت مسلمانان است. باید به دنبال پایهریزی چنین چیزی باشیم تا مسلمانان بتوانند جوامع اسلامی پیشرفته و دارای آرمانشهر واقعی اسلامی در جهت سلامت، رفاه و ایجاد جامعه مدرن توحیدی و عاری از هرگونه بیعدالتی داشته باشند و در مسیر زندگی زیبا، لطیف و سعادت گام بردارند.
تمدن اسلامی نشان داد چنین قدرتی دارد و با معارف غنی خود ایجاد کننده چنین قدرتی است. وقتی اسلام چنین توانایی داشته باشد، ایجاد یک تمدن نوین یعنی تمدنی که بتوان آن را با پیشرفتهای امروز و مبتنی بر اصول صحیحی که در قرآن، سنت و سیره ائمه معصومان(ع) است پایهریزی کرد تا سلامت بشر از هر لحاظ حفظ شود.
امروزه تمدن سکولار غرب نشان داده توانایی چنین کاری را ندارد؛ چون تعداد کثیری از انسانها را در جنگ جهانی اول و دوم کشته است. 50 میلیونی که در جنگ جهانی اول و دوم کشته شد، نتیجه تمدن غربی بود. این به دلیل مسیر غلط ریل گذاری شده تمدن غرب است. ما ادعا میکنیم اسلام توانایی ساخت تمدن را دارد، پس باید در تولید علم و تمدن نمونه متعالی را ایجاد کنیم که الگوی جهانیان باشد؛ نمونه متعالی پیشرفته الهی که در آن حرفی از جنگ نباشد، بلکه حرف دین باشد؛ دین که میتواند تولید مدنیت کند. سخنی که امام خمینی(ره) زدند.
خوشبختانه مسیر الگوگیری از این انقلاب بسیار هموار است، ولی ما باید بتوانیم این نمونه را تولید کنیم. نظام سیاسی تشکیل دادیم، ولی باید در بعد تولید علم و رونق اقتصادی هم تلاش کنیم تا در این راه، مسیر هموار تمدن اسلامی شکل گیرد و زمینه برای ظهور حضرت مهدی(عج) فراهم شود.
رسا ـ چقدر از تمدن نوین اسلامی فاصله داریم و چه راههایی را باید طی کنیم؟
ما بسیار راه طولانی که بگوییم 200 سال زمان میبرد در پیش نداریم. در حقیقت بستگی به تلاش ما دارد. خداوند انسان را آیت و خلیفه خود در روی زمین قرار داده و پتانسیلهای قوی به او داده است که میتواند مظهر صفات الهی شود. خداوند به انسان عقلانیت و معارف الهی داده است؛ بنابراین ریل گذاری آماده است، ولی ما متناسب با امروز باید مدل سازی کنیم و این مدل سازی را باید حوزهها و دانشگاهها زودتر انجام دهند و باور داشته باشند که میتوانند.
در بعد سلامت جسمی، روانی، معنوی، اجتماعی، خانواده و جنسی، مدل سازی کنیم و به غرب ارائه دهیم. وقتی در زمینه پزشکی غرب نتوانست درمان بسیاری از بیماریها را ارائه دهد، ما با طب اسلامی و سنتی مدلهایی را ارائه دادیم که بسیار مؤثر و کارآمد بود. باید در حوزهها و دانشگاههای از زبان بینالمللی استفاده شود و مقالات به زبان بینالمللی و از طریق مجلات معتبر ارائه شود.
خوشبختانه با وجود سیستمهای الکترونیکی مراجعه به مقالات به صورت سریع انجام میشود و از سوی غربیها مطالبی که علمی و منطقی و مستدل باشد، مورد استقبال قرار میگیرند. ما باید در حوزهها و دانشگاهها مدلهای اسلامی گذشته را متناسب با مدلهای امروز مدل سازی کنیم و در اختیار جهان قرار دهیم.
رسا- بزرگترین موانعی که ممکن است در این مسیر باشد چیست؟
از مهمترین موانع چگونگی استخراج این مدلها از متون اسلامی است. برای مثال در بعد اقتصاد باید مؤلفههای اقتصاد اسلامی را استخراج کرده و متناسب با زندگی امروز ارائه دهیم. در علوم مختلف دیگر همانند تاریخ و جغرافیا نیز به همین صورت باید عمل کرد. تا زمانی که الگو و مدل خاصی نداشته باشیم نمیتوانیم پیاده سازی کنیم. باید نظام سازی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشیم و طوری مسیر را طی کنیم که سلامت و سعادت جامعه را تأمین کند. خودباوری در این زمینه اهمیت زیادی دارد.
پس از مدل سازی و یقین بر اینکه مدلها میتوانند تأثیرگذار باشند، تلاش و کوشش گسترده داشته باشیم؛ یعنی در مراکز علمی دانشجوی ارشد و دکتری را در استخدام تولید علم قرار دهیم، نه اینکه تکراری و تقلیدی کار کنیم. یکی از مشکلات این است که بیش از پیش تقلید میکنیم. دنبالهروی گذشتگان و شارع هستیم و مبتکر علم جدید نیستیم. باید فضای عمومی مراکز علمی کشور از مدرکگرایی به تولید علم تغییر کند.
بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری فضای عمومی کشور باید فضای تولید علم باشد؛ ولی در حال حاضر متأسفانه فضای مدرک سازی است. باید در جهت مسیر درست حرکت کنیم و رؤسای دانشگاهها در این جهت برنامهریزی کنند. باور داشته باشند که ما میتوانیم. متأسفانه دانشجوهای خوش استعداد پزشکی و صنعتی به خارج از کشور سوق داده میشوند؛ در حالی که در کشورهای خارجی اگر یک دانشجو در جهت منافع آنها حرکت نکند، اجازه رشد و پیشرفت نخواهد داشت. به همین دلیل یا باید در استخدام کامل آنها قرار گیرد و علم خود را در اختیارشان قرار دهد و یا چیزی را عاریتی به دانشجو میدهند تا دنبالهروی آنها باشد و تبلیغات آنها را در ایران بکند؛ از اینرو افرادی همانند شهید چمران کم هستند که الگو و نمونه متعالی در تولید علم شوند. زمانی که ایشان میخواست استخدام شود، آن قدر نظریه دکتری ایشان قوی بود که با رتبه استادی استخدام شد.
ما نمونههای زیادی همانند شهید چمران داریم؛ منتهی باید عملا پتانسیل و آسیبها را شناسایی کنیم و خودمان را بازسازی کنیم. متأسفانه هنوز باور قوی و منسجم در دانشگاهها و حوزههای علمیه ما برای این کار فراهم نشده است و با اینکه مقام معظم رهبری تأکید فراوانی در این زمینه داشتند، ولی در اجرا و عمل آن چیزی که باید بشود هنوز محقق نشده است. البته در این مسیر آسیبها زیاد است. باید میراث گذشتهای که در تمدن اسلامی بوده و عواملی که سبب رشد آن شده، شناسایی شود و علم به عنوان یک ارزش واقعی معرفی شود نه مدرک که متأسفانه امروزه به عنوان ارزش تلقی میشود.
رسا ـ با توجه به تبلیغات و هجمههایی که غربیها دارند و سعی میکنند تا اسلام را فاقد برنامه عملی برای اداره جوامع انسانی کنونی و به روز معرفی کنند، چه اقداماتی را برای مبارزه با این تفکر باید انجام دهیم؟
ما با پیروزی انقلاب اسلامی و در طول این 38 سال که از پیروزی آن میگذرد، نشان دادیم «خواستن توانستن است.» بزرگان و شهدای ما با خودباوری کشور را ساختند. شهیدان تهرانی مقدم، چمران و شهریاری نمونههای بارز خودباوری بودند. شهید شهریاری این باور را داشت که برای رضای خداوند و اعتلا و پیشرفت کشور گام بردارد و خود را فدا کند. ما در تمدن اسلامی نمونههای زیادی داریم که میتوانیم آنها را به نسل حاضر معرفی کنیم تا به خودباوری برسند. باید جنبههای نرم افزاری تمدن اسلامی را استخراج کنیم و سپس آنها را پیاده سازی کنیم. همچنین جنبه سخت افزاری به آن بدهیم تا در کنار هم، مهندسی راهبردی تمدن سازی داشته باشیم. امیدواریم با تدوین الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، برنامه راهبردی تمدن ساز به مرحله ظهور برسد.
به دلیل درگیریهای زیادی که سیستم اجرایی و دولت ما دارد، هنوز این برنامه راهبردی تمدن ساز به مرحله ظهور نرسیده است و در حال برنامهریزی هستیم. الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی که مقام معظم رهبری فرمودند در حال تدوین است و اگر به مرحله اجرا برسد، امیدواریم این ریلگذاری و طراحی برنامه نوین به صعود برسد. شهید شهریاری دکتری خود را در ایران گرفت. شهید چمران با اینکه در خارج تحصیل کرد و موقعیتهای خوبی برایش فراهم شد، ولی کرسی استادی دانشگاه «بیرکلی» را رها کرد، به لبنان و ایران برای خدمت رفت.
ما باید برای جامعه جوانان هویت سازی کنیم. به جای ارائه فرهنگ، فقط فرمول و تستهای مختلف به دانش آموزان ارائه میدهیم، فرهنگ سازی و تولید علم نمیکنیم و فقط ذهن دانش آموزان را مملو از فرمول میکنیم. دانش آموزان به دور از مسائل عمیق جامعه وارد دانشگاه میشوند و پس از اخذ مدرک در دانشگاه مرید غرب میشوند؛ به دلیل اینکه تمام علوم ما علوم غربی است.
متأسفانه استادان ما باور ندارند که ما میتوانیم متنی تولید کنیم که مبتنی بر فرهنگ، هویت، اصالت و اسلامیت باشد. حتی در بعضی از علوم دینی و انسانی هم از متون غربی استفاده میشود؛ لذا علوم انسانی باید دچار تحول عظیمی شوند که مسیر فرهنگ سازی و تربیت جامعه ما را تقویت کند. اگر فرهنگ غنی شود در بعد پیشرفت تمدن میتوانیم گام برداریم. در این زمینه بیش از همه چیز نیاز به برنامهریزی داریم که مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت باید در این زمینه قویتر کار کنند و وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند تا هر چه زودتر به اهداف خود برسیم.
رسا ـ در مقاطعی از تاریخ انقلاب اسلامی شاهد اظهار نظر برخی از دانشگاهیان و شخصیتهای کشور درباره عدم بومی سازی علوم انسانی با فرهنگ اسلامی و ایرانی بودهایم. به عنوان نمونه بعد از فتنه سال 88 یکی از افراد مؤثر در فتنه در سیمای جمهوری اسلامی علت انحراف خود و دوستانش از مبانی انقلاب اسلامی را تحت تأثیر بودن خود از علوم انسانی غربی دانست؛ راهکار خروج از این وضعیت را بفرمایید.
پاسخهای زیادی به اظهارات آن فرد داده شد. البته کارهای بسیاری در این زمینه بعد از انقلاب اسلامی صورت گرفته است، خصوصا در قم پژوهشگاههای زیادی دایر شده که در این زمینه کار میکنند. در زمینه اقتصاد، روانشناسی، آموزشی، روشهای تحقیق در علوم اسلامی کارهای اساسی خوبی انجام میشود ولی هنوز مایههای قوی نداریم. به قول یکی از دانشمندان ساکن غرب که میگفت: در قم کارهای با حجم وسیع انجام میشود ولی محتوای آن کم است.
باید عدهای از مسئولان که فکر عمیق دارند از مسئولیت کنار گذاشته شوند و فقط به تفکر و تولید محتوا باشند. امکان ندارد یک انسان با مشغله فراوان خوب فکر کند. سقراط، افلاطون و ابوریحان بیرونی کار اجرایی نداشتند و فقط فکرشان کار میکرد. خواجه نصیرالدین طوسی تنها وزیر اوقاف بود، او را در خدمت علم گرفتند و توانست ویرانیهای مغول را جبران کند؛ لذا در باب علوم اسلامی باید هستی شناسی را قوی کنیم و نظریات جدید مطابق امروز مبتنی بر اصول راهبردی اسلامی داشته باشیم.
پس از هستی شناسی باید در زمینه انسان شناسی در رشتههای علوم انسانی که با انسان مواجهاند به صورت قوی کار کنیم. انسان را نباید به سبک غربی بشناسیم، بلکه باید به صورت انسانی که یک تاریخ ابدی پیدا میکند و دارای دو بُعد است بشناسیم. در رشتههای تاریخ، اقتصاد، مدیریت، روانشناسی، علوم تربیتی و جامعه شناسی باید انسان خوب شناخته شود. وقتی انسان خوب شناخته شد میتوان برای آن یک مدل خوب ارائه کرد که به حیات مادی و معنوی او ارزش ببخشد.
با پرسش نامه نمیتوان انسان را شناخت. باید مدلهای گوناگونی که در ارتباط با سلامت جامعه و انسان است را در رشتههای مختلف بیان کرد و مواد خام عظیمی که در اسلام است تدوین شود. در دانشگاهها و پژوهشگاهها چاپ شود و در اختیار مردم جامعه قرار گیرد.
وقتی متنها زیاد شود خود به خود مراجعات مردم نیز زیاد میشود. زمانی شهر اسلامی مطرح بود و مهندسان باور نداشتند، ولی اکنون همه به این باور رسیدهاند. طب سنتی مورد استقبال قرار نمیگرفت، ولی در حال حاضر جایگاه ویژهای در دانشگاهها پیدا کرده است؛ لذا هجمههای فرهنگی و علمی در علوم انسانی که از غرب به ما وارد میشود و یک کارزار فرهنگی است باید برای مقابله با آن توپ را در زمین دشمن بیندازیم.
ما باید مواد تولید کنیم و در اختیار غرب قرار دهیم. تا امروز این کار انجام نشده و اگر انجام شده به زبان فارسی یا در حوزههای علمیه به زبان عربی ایرانی که عربهای غیر ایرانی نمیتوانند بخوانند بوده است. درباره طبقه بندی علم مسأله مهمی که با آن روبهرو هستیم تعصب تخصصی علمی است که رشتههای مختلف ادعا میکنند مادر سایر علوم هستند. در این صورت ارتباط بین علوم مختلف قطع میشود و ما در طبقهبندی علم اصلا مواد تولید نمیکنیم. تاکنون در طبقهبندی علم و فلسفه علم قابل توجهی تولید نکردهایم. باید مسیر فلسفه علوم مختلف از نظر اسلام مشخص باشد.
باید فلسفه علم تاریخ، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت و سایر علوم مشخص شود. وقتی طبقهبندی و فلسفه علوم مشخص شد جایگاه آن مشخص شود که چقدر به این علوم نیاز داریم. در حال حاضر متأسفانه فارغ التحصیلان ما بیش از آن حدی است که ما نیاز داریم و نیروهای فعالی که باید از آن ها استفاده کنیم، بیکار هستند. باید مشخص کنیم که چقدر فیزیکدان، فلسفهدان و مفسر قرآن تولید کنیم. باید ببینیم رشتههای ما در دانشگاهها برای جامعه چه فایدهای دارند و به چه میزان نیاز داریم.
همان طور که در مدارس علمیه قدیم طب، ریاضی، نجوم و فیزیک بود اکنون هم در مدارس علمیه برای پیشرفت نیاز به نجوم و ریاضی است. فقه نیاز به ریاضی دارد، اگر ریاضی در فقه نباشد نمیتواند تولید نظریه نوین داشته باشد. خواجه نصیر به خاطر اینکه حکیم بود توانست مبدع شود. حکیم کسی است که جامع علوم است و بر علوم مختلف احاطه دارد و کلیات علوم مختلف را میداند. لازم است که پایههای علمی پیشرفت را بدانیم. باید زبان عربی، ریاضی و فلسفه را بدانیم تا بتوانیم طبیب خوبی باشیم. اگر فقه ما بخواهد پیشرفت کند به علم حساب نیاز دارد؛ چون تقسیم ارث با ریاضی است، قبله یابی با نجوم است.
برای تمدن سازی حوزه علمیه باید علوم روانشناسی و جامعه شناسی داشته باشد. زبان عربی جدید، انگلیسی، حساب، نجوم و فلسفه، علوم پایهای هستند که بدون آن نمیتوان پیشرفت کرد. باید حوزههای علمیه ما درهای بسته را به روی ریاضیات و نجوم باز کنند تا رشد کنند. اگر دانشگاههای ما هم در همین جهت حرکت کنند پیشرفت میکنند. با علمی که در جهت هویت اسلامی ایرانی نیست نمیتوانند پیشرفت کنند. امروز غربیها هم به این نتیجه رسیدهاند که علوم بین رشتهای نیاز است. فیزیک جدای از نجوم نیست. فیزیک پایه بسیاری از علوم است.
نظریه دیدن را که «ابن هیثم» مطرح کرد، به خاطر این بود که علوم بین رشتهای، پزشکی، ریاضی و فیزیک میدانست و کارکرد چشم را فهمیده و نظریه ارسطو را رد کرد. خواجه نصیر علوم ریاضی و نجوم را میدانست و توانست نظریه «مثلثات» را مطرح کند.
رسا ـ تعامل ما با دنیا در مسیر رسیدن به تمدن نوین اسلامی باید چگونه باشد؟
غربیها در بسیاری از رشتهها و علوم نظریات مسلمانها را استفاده میکنند. قرض الحسنه اسلامی، طب، نظریه مثلثات و جبر نمونههایی از علومی هستند که غربیها از مسلمانها گرفتند. باید تعاملات و گفتوگوها زیاد شود و پیشرفتهای علمی غربی و علوم پایه گرفته شود و آنها را مطابق با فرهنگ و هویت خودمان استفاده کنیم. اگر بخواهیم شخصیتهای علمی بزرگی چون شیخ بهایی، شیخ مفید و شخصیتهای امروزی همانند امام خمینی(ره) و علامه حسن زاده آملی داشته باشیم باید حوزههای علمیه در این زمینه پیشگام شوند.
همه علوم در چرخه نظام هستی است، باید هستی شناسی دانشمندان ما باید قوی شود. استاد زیست شناسی باید هستی شناسی و انسان شناسی قوی داشته باشد و دارای هویتی غنی باشد تا بداند اسلام در علوم زیست شناسی چه عرضه کرده است. ما باید در زمینه اقتصاد مدلهای کاربردی ارائه کنیم تا بتوانیم مشکلات اقتصادی خودمان را حل کنیم. مدل ارائه دهیم تا مشکلاتی که غرب امروزه ایجاد کرده و اقتصاد سرمایهداری و صهیونیستی را جبران کنیم.
رسا ـ جایگاه سبک زندگی اسلامی در این روند به چه صورت است؟ آیا در قسمت جامعه اسلامی قرار میگیرد و یا هدف نهایی در تمدن اسلامی است؟
اینها لازم و ملزوم یکدیگر و تفکیک ناپذیر هستند. با یکدیگر ارتباط دارند و همه باید در راستای نظام آرمانی و مدیریت آرمانی حرکت کنند. اخلاق در کنار فقه، فقه در کنار تولید علم و اقتصاد ما در کنار سبک زندگی ما است. اگر بخواهیم سبک زندگی سالمی داشته باشیم، باید اقتصاد اسلامی سالمی هم داشته باشیم. باید رباخواری، گران فروشی، کم فروشی و تقلب در اقتصاد ما نباشد تا اقتصاد سالمی داشته باشیم. باید همه در صحت نظام آرمانی اقتصاد و سبک روانشناسی اسلامی حرکت کنند تا سبک زندگی اصلاح شود.
رسا ـ برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی در چه حوزهای باید بیشتر کار کنیم؟
در نظام هستی شناسی اسلامی همه علوم ضروری هستند و باید مطابق با یکدیگر پیش روند. تاریخ، جغرافیا، فیزیک و سایر علوم باید در کنار هم قرار گیرند، ولی هستی شناسی و انسان شناسی اولویت بیشتری برخوردار است و اوجب واجبات است. اگر در علم مکانیک پیش رفتیم و در نجوم و فیزیک عقب ماندیم پیشرفت نمیکنیم. اگر بخواهیم از انرژی خورشیدی استفاده کنیم باید فیزیک کوانتوم و نجوم در کنار هم پیش بروند تا بتوانیم از سوخت خورشیدی یا انرژی هیدروژنی استفاده کنیم. باید در همه علوم پیشرفت کنیم.
باید از پیشرفتها و توسعههای غربی اطلاع داشته باشیم و آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. مطابق با نیازهای هویتی خودمان تولید علم کنیم. در حقیقت نگاه تمدن سازی همین است، ولی روسای دانشگاههای به دلیل اینکه بیشتر از قشر پزشکان و مهندسان هستند، به علوم انسانی توجهی ندارند.
اگر رؤسای دانشگاهها فارغ التحصیلان علوم انسانی باشند خط دهی بهتر و نگاه عمیقتری خواهند داشت. ولی معمولا نگاه محدود به جنبههای خاصی از طبیعت دارند؛ در حالی که علوم انسانی هستی و نظام خلقت را میبیند.
رسا ـ ما در چه حوزههایی ضعیف هستیم و باید روی آن بیشتر کار کنیم؟
ما در انرژی هستهای، طب، فیزیک و ریاضی دانشمندان جهانی داریم، ولی در رشتههای علوم انسانی دانشمندان جهانی کمتری داریم؛ لذا سرمایه گذاری باید در رشتههای فرهنگی و هویتی انسان بیشتر شود. لازم و ملزوم پیشرفت همه جانبه، همه علوم هستند و نباید یکسونگر باشیم.
متأسفانه میخواهیم وصله ناهماهنگی را استفاده کنیم که به فرهنگ ما نمیخورد و در تقابل با فرهنگ ما است. اگر همانند ژاپنیها علوم غربی را بومی سازی میکردیم و مطابق فرهنگ خودمان آن را تغییر میدادیم میتوانست کاربرد بهتری داشته باشد. علت عدم کاربرد آن عدم بومی سازی است. آلمانیها، فرانسویها و ژاپنیها که پیشرفت کردند برای فرهنگشان اهمیت زیادی قائل هستند. اگر هویت، فرهنگ و بومی سازی در نظر گرفته نشود، پیشرفتی رخ نخواهد داد./869/402/ر
گفتوگو : مهدی ناصری