مسؤول دفتر رسانهای حوزههای علمیه:
اتحادیه شبکههای ماهوارهای شیعی تشکیل شود
خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام والمسلمین رفعتی وجود شبکههای جهانی را در جهت تبلیغ اسلام ناب مهم ضروری دانست و گفت: شبکههای ماهوارهای شیعی متعددی به زبانهای عربی وجود دارند، اما یک هم فکری، هم افزایی و هماهنگی بین این شبکهها وجود ندارد؛ این شبکههای شیعی باید یک اتحادیه داشته باشند؛ مسوولان این شبکهها باید نشستهای علمی داشته باشند
اشاره
حجت الاسلام والمسلمین عباس رفعتی نائینی مسؤول دفتر رسانهای حوزههای علمیه از سال 59 تاکنون، یعنی 35 سال در حوزه مشغول تدریس بوده است؛ این شخصیت برجسته حوزوی فعالیت علمی، آموزشی، اجرایی و مدیریتی فراوانی در حوزه داشته است؛ وی اکنون به عنوان مشاور عالی مدیر حوزههای علمیه فعالیت میکند.
وی فعالیت رسانهای را در ابتدای تأسیس شبکه جهانی ولایت که یک شبکه دینی و زیر نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی است آغاز کرده و از ابتدای برنامههای شبکه ولایت به مدت دو سال و هشت ماه مسئولیت کل برنامهریزیهای شبکه ولایت به عهده داشته است.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم امسال فقه رسانه را به عنوان مسائل مستحدثه برگزیده و برای طلاب تدریس میکند؛ این موضوع مورد استقبال طلاب قرار گرفته است و امیدوار است که دیگر اساتید بزرگوار مدرس درس خارج بیش از این به مسائل مستحدثه بپردازند.
با توجه به لزوم فعالیت در زمینه مقابله با دشمنان تشیع در رسانه ها خبرنگار خبرگزاری رسا در گفت و گوی اختصاصی با این استاد حوزه علمیه قم، حملات نرم وهابیت به تشیع، را مورد بررسی قرار داده است که متن آن تقدیم خوانندگان محترم رسا میشود.
رسا ـ نظرتان درباره شبکه جهانی ولایت چیست و آیا در سیاستگذاریهای این شبکه دخیل بودهاید؟
شبکه ولایت یکی از شبکههای موفق دینی است؛ اگر بالجمله موفق نباشد فی الجمله موفق است؛ شبکه جهانی ولایت ابتدا با حضرت آیت الله مکارم شیرازی، حجت الاسلام و المسلمین حسینی قزوینی، بنده و یکی دیگر از دوستان کار خود را آغاز کرد و راه اندازی شد؛ اما رفته رفته به این نیاز رسیدیم که فعالیتهای این شبکه باید سیاستگذاری شود و در این راستا وجود شورای برنامهریزی و گروههای برنامهریزی لازم است.
امروز شورای سیاستگذاری شبکه ولایت از فضلای بزرگ حوزه علمیه تشکیل شده و ریاست آن را حضرت آیت الله مکارم شیرازی بر عهده دارد؛ شورای برنامهریزی هم با گروههای تاریخ، عقاید و کلام، پاسخگویی به شبهات، علوم قرآن، تفسیر و گروههای دیگری با عضویت فضلای متخصص در همان رشته فعالیت خود را آغاز کرد؛ اکنون گروههای مختلف شورای برنامهریزی پیشنهادات برنامهای را ارائه و کارشناسان را پیشنهاد میدهند و رفته رفته روند منطقی، استاندارد و مدیریت شده شکل گرفته است.
رسا ـ ضرورتهای آن زمان برای راه اندازی شبکه جهانی ولایت چه بود؟
احداث شبکهای مانند شبکه جهانی ولایت اگر آن روز یک ضرورت داشت الان ده ضرورت دارد که ما شبکه دینی اینچنینی داشته باشیم؛ تبلیغ دین یک واجب است که تأسیس حوزههای علمیه نیز با این هدف صورت گرفته است؛ بر اساس آیه «لینظروا قومهم اذا رجعوا الیهم» تبلیغ دین برای ما واجب است؛ بر اساس این آیه است که فقها تبلیغ دین، معارف و احکام را واجب کفایی دانستهاند.
اولین ضرورت این است که رسانه یکی از طرق تبلیغ دین است؛ تلویزیون هم یکی از نمادهای رسانه است که نافی تبلیغ سنتی نیست بلکه مکمل آن است؛ دومین ضرورت امر به معروف و نهی از منکر است؛ جامعه امروز نیازمند امر به معروف و نهی از منکر قولی است؛ امر به معروف و نهی از منکر عملی کار حاکمیت نظام اسلامی است که بحث دیگری است اما آنچه که ما وظیفه داریم به عنوان یک مسلمان به عنوان واجب کفایی انجام دهیم، امر به معروف و نهی از منکر است که هیچ فقیهی در این قضیه تردید ندارد که امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین اسلامی است.
این ضرورت در فروع دین اسلام قرار گرفته است؛ تشویق بینندگان و شنوندگان به پیاده کردن یک معروف در جامعه امر به معروف است و تیین منکر و آموزش اجتناب و دوری از آن نهی از منکر است؛ ضرورت سوم ایجاد شبکه ولایت که مهمتر از دو ضرورت قبلی است، دفاع از حق، تشیع، مذهب و دین است؛ امروز ما در برابر یک جنگ نرم تمام عیار قرار گرفتهایم و اگر کسی این موضوع را باور نکند از بدیهیات بیگانه است.
اصولاً جنگهای نظامی بعد از جنگ نرم آغاز میشود؛ اول دشمن در جنگی نرم وارد میدان میشود، القاء شبهه میکند و جنگ روانی و فرهنگی به راه میاندازد؛ در صدر اسلام نیز با جنگ نرم روانی در بدو امر به جنگ پیامبر آمدند؛ کفار پیامبر را مجنون، ساحر و شاعر خواندند؛ پس از آن با القاء شبهه درباره زندگی پس از مرگ به میدان آمدند و آخرت، بهشت، قیامت و جهنم را زیر سئوال بردند؛ کفار در جنگ نرم، فرهنگی و عقیدتی با پیامبر شکست خوردند و پس از آن دست به سلاح بردند و جنگ نظامی را شروع کردند.
امروزه ما با یک جنگ نرم جهانی تمام عیار روبرو هستیم؛ مسیحیت، یهود، ادیان و ایسمهای مختلف به جنگ اسلام آمدهاند و مردم دنیا را از اسلام میهراسانند؛ از همه بدتر اینکه صهیونیسم که تشیع را اسلام ناب و چهره واقعی فرمایشات پیامبر میداند و میبیند که مردم دنیا به سوی این مذهب پاک در حرکتند با تولید وهابیت در صدد آن است تا القاء شبهه کند و به صورت مستقیم با مذهب بر حق تشیع به میدان جنگ نرم وارد شده است.
رساـ قدرت وهابیت از لحاظ کمی در جنگ نرم علیه تشیع در حوزه رسانه چه مقدار است؟
وهابیت اکنون در جنگ نرم خود از 370 شبکه استفاده میکند؛ این شبکهها به صورت مستقیم علیه علیه تشیع، دین، مکتب و مذهب فعالیت تبلیغاتی و دینی میکنند؛ پنج شبکه از این 370 شبکه فارسی است؛ دیگر شبکهها به زبانهای مختلف زنده دنیا کار میکنند و عجیب این است که هر هفته شبکههای جدیدی تأسیس میشود؛ این شبکهها آنقدر فراوان شده است که گاهی بزرگترین مشکلشان نامگذاری آنهاست برای مثال شبکه المخطة الصفوی به معنی خط صفویه از آخرین شبکههای احداث شده است که بیشتر به اسم یک برنامه تلویزیونی شبیه است ولی به علت تعدد شبکهها چنین نامگذاری کردهاند.
اینها از رسانه بهترین سوء استفاده را دارند و به تازگی و با اینکه همه میدانند که داعش حاصل تفکر وهابیت است در همین شبکه مخطت الصفوی مدعی شدهاند که ایران و شیعهها با داعش یکی هستند و به جان اهل سنت افتادهاند؛ به این گونه اهل سنت را مغلوب نشان میدهند و با کار رسانهای وضعیت را به گونهای طراحی میکنند تا وقتی مولا امیر المومنین علی (ع) به شهادت میرسند مردم تعجب میکنند و میگویند که مگر حضرت علی (ع) به مسجد میرفت و نماز میخواند؟
رهبر معظم انقلاب اعتقاد دارند که وهابیت مذهب دینی نیست بلکه تفکر جاهلی است و این تعبیر بسیار خوبی است که باید همه جا به کار گرفته شود؛ الان آل سعود و آل یهود تفکرشان تفکر جاهلی قبل از اسلام است؛ همانطور که دفاع نظامی واجب است در برابر آن دفاع در جنگ نرم هم مهم و واجب است؛ اتفاقاً دفاع در جنگ نرم خیلی حساستر از دفاع در جنگ سخت است.
جنگ نرم بدون سر و صدا و هیاهو میآید؛ جنگ نظامی با توپ، تانک، بمباران، انفجار و سر و صدا است ولی در جنگ نرم دشمن بدون سر و صدا نفوذ میکند و فرهنگ غرب و وهابی خود را در جامعه گسترش میدهد؛ دومین ویژگی جنگ نرم نا محسوس بودن آن است؛ تعبیر شبیخون فرهنگی به همین جهت است که دشمن در تاریکی وارد میشود و به سادگی این نفوذ بر همگان مشهود و محسوس نیست.
از این روست که هر چند ما چند سال است مورد تهاجم نرم دشمن قرار گرفتهایم اما بعضیها هنوز حس نکرده و مطلع نیستند؛ اگر همین دشمن حمله نظامی کرده بود همه مطلع میشدند و به دفاع برمیخاستند؛ تأسیس شبکههای دینی ولو ماهوارهای ضرورت اجتناب ناپذیری است که امروز دهها دلیل برای آن وجود دارد که بنده تنها به سه مورد از ضروریات احداث آنها اشاره کردم.
شبکههای متعددی باید در این زمینه احداث شود و در این راستا حوزه، حوزویان، بزرگان، مراجع، اساتید رسانه ملی و نظام میتوانند این این کار را انجام دهند و پاسخگو و حریفی در مقابل دشمن در دفاع نرم از مذهب راستین تشیع باشند.
رسا ـ ایا امر به معروف قولی و عملی را منفک از یک دیگر میدانید یا امر به معروف قولی و علمی باید در یک فرد حقوقی یا حقیقی جمع باشد؟
این سئوال پاسخی به اندازه یک سال بحث خارج فقه دارد؛ کتاب امر به معروف و نهی از منکر یکی از بحثهای فقهی است که در آنجا مراتبی برای امر به معروف و نهی از منکر ذکر میشود؛ فقها سه مرتبه برای امر به معروف و نهی از منکر ذکر میکنند؛ ممکن است هر کسی یک، دو یا هر سه مرتبه امر به معروف و نهی از منکر شامل حالش بشود که باید به آن عمل کند حال این شامل شدن بستگی به زمان و مکان هم دارد.
مرتبه نازله نهی از منکر قلبی است، یعنی انسان فاعل منکر را احترام نکند، دوست نداشته باشد، معاشرت نکند و از او اجتناب قلبی کند؛ مرحله بعد قولی است که به فاعل منکر بگوییم کار تو مثل اختلاس، مشروب، زنا، دروغ و غیبت حرام است؛ در مرحله عملی نهی از منکر کار حکومت و ضابط قضایی است مانند دستگیری فرد و اعمال احکام اسلامی؛
گاهی نهی از منکر عملی به نوعی است که من هم میتوانم آن را انجام دهم به طور مثال فقها در بحث مکاسب محرمه بحث میکنند که من که میدانم این آقا با انگوری که از من میخرد قصد تولید مشروب و با چوبی که از من میخرد قصد تولید صلیب و بت دارد و مغازه من را برای فروش مشروب اجاره میکند؛ و به طور خلاصه کالای من را برای بهرهبرداری حرام به کار میگیرد آیا حق دارم آن را در اختیارش قرار دهم؟ که فقها حرمت برای آن قائل هستند.
مرحوم محقق اردبیلی میفرماید «دفع منکر مثل رفع منکر است؛ ما نباید بگذاریم زمینه تحقق منکر در جامعه به وجود بیاید»؛ من اگر به این مشروبساز انگور نفروشم او نمیتواند خمر تولید کند پس به این وسیله زمینه تحقق منکر را در جامعه بر میدارم؛ امام خمینی (ره) هم در مکاسب محرمه خود این بحث را دارند و میفرمایند «دفع منکر مانند رفع منکر واجب است»؛ بلکه اگر ما نهی از منکر را واجب عقلی بدانیم که بسیاری از علما واجب عقلی میدانند مانند مرحوم امام خمینی (ره) میفرمایند که «اگر دفع منکر واجب عقلی باشد و شرع هم این را ارشاد کرده اصلش رفع منکر است عقل میگوید که اصلاً نگذار که این منکر در جامعه محقق شود؛ نه اینکه بگذارید محقق شود و بعد بگویید که چرا این کار را کردی؛ اصلاً زمینه را از بین ببر؛ در جامعه زمینه منکر را باید از بین برد».
رسا ـ شبکههایی مانند شبکه ولایت میتوانند ابزاری در جنگ نرم جمهوری اسلامی به عنوان نماینده تشیع با مخالفان این مذهب باشد؛ چگونه میشود که فاصله بین این ابزار و نظام کاهش یابد و امر به معروف و نهی از منکر قولی و عملی در یک شخصیت حقوقی جمع شود؟
شبکههای ماهوارهای شیعی متعددی به زبانهای عربی وجود دارند، اما یک هم فکری، هم افزایی و هماهنگی بین این شبکهها وجود ندارد؛ این شبکههای شیعی باید یک اتحادیه داشته باشند؛ مسوولان این شبکهها باید نشستهای علمی داشته باشند که هر یک از آنها یکی از بارهای زمین مانده را بر دارد ولی با توجه به اینکه دیدگاههای اینها با هم متفاوت است متأسفانه چنین ایدهای به تحقق نرسیده و نمیتوان پیش بینی کرد که به زودی تحقق پیدا کند.
بعضی از این شبکههای دینی رسالت، تعریف و اهداف محدودی را در نظر گرفتهاند و بعضی جلوه نادرست و نا صوابی از دین نشان میدهند و در مواردی حتی قمه زنی را ترویج میکنند.
به نظر میرسد شبکههایی که شبکههای دینی درستی هستند باید با همدیگر همفکری، هم پوشانی و هم افزایی داشته باشند؛ این شبکهها باید اشکالات و نواقص همدیگر را برطرف کنند و در جهت تکمیل یکدیگر بکوشند؛ هر کدام در یک جهت رسالت خود را ایفا کنند و بار زمین مانده را بردارند.
شبکههای وهابی روز به روز مثل قارچ سبز میشوند؛ این مسأله وظیفه ما را بیشتر میکند که با شبکههایی سرشار از اسلام ناب و با تشیع اصیل که از احادیث اهل بیت (ع) برخاسته است معارف و مکتب را به جامعه بشری عرضه کنیم؛ باید شبکههای زیادی تأسیس شوند و در این راستا یک شورای هم فکری بین مسؤولان این شبکهها به وجود بیاید که همگی در مجموع بتوانند در مقابل وهابیت از مذهب تشیع دفاع کنند.
رسا ـ چگونه میشود شبکههای ما مستقل بوده، سیاسی نباشند و هم سوی با نظام حرکت کنند؟ این سه را چطور میتوان جمع کرد؟
متأسفانه بعضی فکر میکنند که اگر بخواهند شبکهای داشته باشند که دینی باشد، باید هیچ مسأله سیاسی مطرح نکنند؛ که این تفکر جدایی دین از سیاست را سکولاری است. در حالی که مکتب تشیع سیاستش عین دیانتش است؛ سیاست به این معنا که مبارزه با طاغوت جزو وظایفش و حمایت از ولایت و نظام ولایی جزو وظایفش هست؛ پس اگر شبکهای دینی شد باید به مسأله ولایت فقیه نیز بپردازد و آن را تبیین کند.
یک شبکه دینی وظیفه دارد که برای مردم تبیین کند در عصر غیبت آیا مردم میتوانند مطیع طاغوت باشند، یا مثل عصر حضور که امام کاظم (ع) و منع کرایه دادن شتر به هارون حتی به منظور سفر حج، هر مسلمان وظیفه دارد هیچ همکاری با طاغوت نداشته باشد؟ در داستانی که همه میدانند امام کاظم (ع) به صفوان یاد میدهد که دین، سیاست، مبارزه و انقلابیگری است؛ صفوان تازه متوجه میشود که دین فقط نماز نماز و روزه نیست.
مبارزه با طاغوت و تابعیت از حاکم اسلامی بحث سادهای نیست؛ یک شبکه اگر بخواهد دینی باشد باید این پارادوکس را برای خودش حل کند؛ شبکه الله یاری همانطور که میآید بحثهای اختلافی را مطرح میکند و به مقدسات اهل سنت توهین میکند تا اهل سنت را به دامن وهابیت بیاندازد، با ولایت فقیه هم مبارزه و مخالفت میکند.
اگر این شبکهها بخواهند واقعاً کار دینی بر اساس مکتب تشیع انجام دهند، باید بدانند که مکتب تشیع برخاسته از انقلاب سید الشهدا اباعبدالله الحسین (ع) است؛ این مکتب مکتبی انقلابی، جهادی، بسیجی، مبارز و سیاسی است؛ اگر شبکهای احداث شود که به صورت تخصصی درباره احکام صحبت کند بحث اعتقادی نمیکند چه رسد به بحث سیاست؛ در شبکه احکام هم میشود گفت که اطاعت از ولی فقیه لازم است و البته به صورت محدود و همین اندازه که اطاعت از طاغوت حرام است میتوان وارد سیاست شد.
وقتی شبکهای با رویکرد اعتقادی فعالیت میکند، بحث حکومتی نمیکنند؛ یکی از کاستیهای شبکه ولایت مانند بسیاری از شبکههای دینی این است که اینها این پارادوکس را برای خودشان حل نکردهاند؛ این شبکهها تصور میکنند که بیننده را از دست میدهند؛ بیننده باید دین را از طریق این شبکه بشناسد، دین یک بعدی نیست، دین جامع است؛ همه ابعاد دین باید در چنین رسانههایی تبیین شود.
رسا ـ ادعا میشود که در صورتی که بحث سیاسی در شبکههای ماهوارهای مطرح شود به قطع فرکانس آن شبکه منجر خواهد شد.
اینطور نیست؛ منظور ما از بحث سیاسی صحبتی است که مربوط به دین است؛ بنده هم اعتقاد دارم که بحثهای سیاسی که مربوط به مسائل جناحی است را نباید در شبکههای دینی بررسی کرد؛ آنچه که مربوط به بعضی از خط قرمزهای اجاره دهندههای پهنای باند ماهوارهای مانند هاتبرد، عرب ست، نایل ست و مانند اینها است هولوکاست و صهیونیست است.
اجاره دهندههای شبکههای ماهوارهای بیش از همه به دنبال منافع خودشان هستند و نظارت خیلی دقیقی بر محتوای شبکهها ندارند؛ پرداختن به همین مسائل هم که در حیطه خط قرمزهای اجاره دهندههای فرکانسها هست در برنامههای خاص مشکل ساز نخواهد شد، اما اگر شبکهای کل برنامههایش را به ضدیت با صهیونیسم و هولوکاست قرار دهد با توجه به اینکه صهیونیسم در بسیاری از این ماهوارهها نفوذ دارد مشکلاتی را به وجود خواهند آورد.
در مواردی وهابیها پولهایی به هاتبرد دادهاند تا فرکانس مخصوص شبکهای را به علت اینکه در ردیف فرکانس آنها بوده است در اختیارشان قرار دهد اما نه به خاطر این که در مسائل سیاسی وارد شده است؛ این از همراهی اجاره دهندههای فرکانسها با وهابیت، سلفیگری، داعشیسم و طرفداری از تکفیریها نشأت نمیگیرد بلکه به خاطر سودجویی اجاره دهندهها و دریافت پول بیشتر انجام میشود.
هر چند در صورتی که مسائل اعتقادی مطروحه ما در شبکههای اعتقادی جزو خط قرمزهای اجاره دهندهها باشد آنها به ما اخطار میدهند که از خط قرمزها عبور کردهاید پس از آن تصمیم میگیریم که این مطالب را مطرح نکنیم و یا هزینه بسته شدن یک شبکه و احداث آن با فرکانس و نامی دیگر را بپذیریم یا خیر، که البته خط قرمزهای آنها هم بسیار محدود است.
رسا ـ در صورت امکان خط قرمزهای اجاره دهندههای فرکانسهای ماهوارهای را بفرمایید.
همانطور که گفته شد آنها بر روی صهیونیست و هولوکاست بسیار حساس هستند و در موارد دیگر چنین حساسیتی را از خود بروز نمیدهند؛ میبینید که اگر به شبکههای العالم و پرس تی وی اجازه دریافت سیگنال بر روی بعضی ماهوارهها را نمیدهند برای این است که آنها کاملاً خبری و سیاسی هستند؛ دلیل مخالفت آنها با این دو شبکه هم بیشتر به دلیل فرهنگ مبارزه با صهیونیسم و هولوکاست است که جزو خط قرمزهایشان است و میخواهند در قسمتهایی از جهان پخش نشود.
رسا ـ رسانه ملی چگونه میتواند وارد محیط جهانی با رویکرد دینی شود؟
رسانه ملی نمیتواند در این مقوله وارد شود؛ زیرا طبق قانون اساسی، رسانه ملی باید زیر نظر حکومت جمهوری اسلامی باشد و شبکههای ماهوارهای هم هیچ کدام برای تأسیس خود مجوزی از رسانه ملی نمیگیرند؛ البته این بر اساس برداشت بعضی از قانون اساسی است؛ اما به نظر بنده شبکههای ماهوارهای تضادی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ندارد.
شبکه رسمی جمهوری اسلامی با عنوان رسانه ملی باید دولتی باشد ولی رفته رفته نظام باید به این سمت برود که اتحادیهای ایجاد کند؛ نیازی نیست که تمام شبکهها زیر نظر صدا و سیما باشد؛ نظام جمهوری اسلامی میتواند با تشکیل اتحادیهای برای برای شبکههای دینی شیعه و غیر شیعه به فعالیت تمام شبکهها جهت بدهد و از آنها استفاده کند.
حتی ما باید رسانهای برای اهل سنت درست کنیم؛ اهل سنت واقعی که پیرو مذاهب چهارگانه اهل سنت باشند؛ شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی که اینها در دامن وهابیت نیافتند؛ الان اینها از رسانه ملی ما استفاده چندانی نمیکنند؛ اهل سنت ایران از پنج شبکه ماهوارهای فارسی وهابی استفاده میکنند و این مسأله باعث میشود تا مذهب خود را از دست بدهند و وهابی شوند.
خطر وهابی شدن اهل سنت ایران برای ما بزرگتر از آن است که اجازه دهیم تا مردم سیستان و بلوچستان، کرمانشاه، سنندج و مانند آنها در شبکههای استانی خود برنامههای معارفی اهل سنت داشته باشند؛ در این شبکهها علمای اهل سنت میتوانند احکام اهل تسنن را برایشان بگویند و مذهبشان را برایشان تبیین کنند؛ البته اجازه تولید چنین برنامههایی باید با این شرط باشد که با نظارت و کنترل شده مسائلی در توهین، ضدیت و مخالفت با تشیع مطرح نکنند./836/گ403/س
ارسال نظرات