۱۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۰:۲۳
کد خبر: ۴۲۹۸۰۲
فعال سیاسی مصر در گفت‌و‌گو با گروه بین الملل رسا؛

گفتمان امام خمینی ماهیتی ضد آمریکایی دارد/ مخالفت الازهر با ولایت فقیه از ترس مقبولیت اجتماعی آن است

فعال سیاسی مصر علت مخالفت علمای الازهر با ولایت فقیه را دنیا پرستی و ترس از دست رفتن محبوبیت و موقعیت اجتماعی دانست.
امام خمینی محمود دحروج فعال سیاس شیعه مصر

 

انقلاب اسلامی ایران یکی از مهم ترین وقایع و رخدادهای سیاسی جهان در نیمه دوم قرن بیستم به شمار می آید. این انقلاب در کشوری به وجود آمد که قبل از آن دولت پهلوی مجری سیاست های آمریکا در منطقه خلیج فارس بود. پیروزی انقلاب اسلامی ایران باعث شد تا بسیاری از مسلمانان اعم از شیعه و سنی که نسبت به بسیاری حقوق اجتماعی خود محروم بودند به پیروی از انقلاب اسلامی ایران علیه حکومت های وقت خود به پا خیزند و خواستار حقوق اولیه انسانی و برخورداری از حق شهروندای به دور از تبعیض شوند. در آستانه سالگرد رحلت امام خمینی (ره) خبرنگار بخش بین الملل خبرگزاری رسا در گفت‌و‌گویی با محمود دحروج از فعالان سیاسی شیعه مصر به بررسی ابعاد مختلف انقلاب اسلامی ایران و تاثیر آن در کشورهای عربی خصوصا مصر پرداخت. متن این گفت‌و‌گو در ذیل تقدیم خوانندگان می‌شود:

 

انقلاب اسلامی ایران نزدیک به سه دهه قبل به پیروزی رسید. پیروزی انقلاب ایران و شکست انقلاب‌های منطقه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهمترین علت پیروزی انقلاب اسلامی ایران را باید رهبری امام خمینی، اتحاد و پیروی مردم از خط ولایت فقیه، ارائه دیدگاه اسلام اصیل مبتنی بر وحدت مسلمین، یاری مظلومین و مبارزه با ظالمان دانست که این مولفه‌ها در انقلاب‌های عربی وجود نداشت. انقلاب اسلامی ایران یک حرکت مردمی مبتنی بر نصوص شرعی بود در حالیکه سایر انقلاب‌ها با هدف تحقق منافع احزاب و یا قومیت‌های مختلف شکل گرفت. اخلاص و تلاش در راه خدمت به ارزش‌ها و اصول اسلامی و رهبری فردی همچون امام خمینی (ره) که در برابر شرق و غرب سر تسلیم فرود نیاورده و انقلاب مردمی را تنها جمهوری اسلامی ایران نه یک کلمه کمتر و یا بیشتر نامید از دیگر عوامل پیروزی انقلاب مردم ایران بود. امام خمینی (ره) مساله حمایت از فلسطین و دشمنی با اسرائیل و آمریکای ظالم را محور اصلی انقلاب خود قرار داد و هیچگاه پیرامون مسائل اختلافی فرقه‌ای و یا جناحی سخنی به زبان نیاورد بلکه همواره مردم را به ماهیت دین که همان مبارزه با استکبار و طاغوت است، دعوت کرد. امام خمینی (ره) انقلاب خود را خدایی و الهی نامید و از این روی خداوند هم در تمامی بحران‌ها این انقلاب را یاری کرد.


 

در صحبت‌هایتان موضوع بعد مدیریتی امام خمینی (ره) را به عنوان یک عنصر مهم پیروزی این نهضت عظیم بر شمردید. به نظر شما فقدان رهبری ربانی و الهی مانند امام خمینی در امت‌های اسلامی چه تاثیری را در شکست انقلاب‌های عربی برجای گذاشت؟ 

در کشورهای عربی و خصوصا در مصر، علمای دین همانند علمای شیعه ایرانی نیستند. اینجا علما بسیار ضعیف و تابع سخنان و دستورات حکومت هستند بنابر این مرجعیت دینی کاملی، نظیر آنچه در ایران است وجود ندارد. اگر ده تن از افرادی که خود را عالم دین می‌دانند، پیرامون مساله‌ای به بحث و بررسی بنشینند هرکدام فتوایی متفاوت با دیگری صادر می‌کند. عالم دین در کشورهای عربی تنها به دنبال راحتی و کسب معیشت بوده و از همین رو برداشت دینی در میان علما بسیار اشتباه است. کتاب‌های دینی دارای تناقضات فراوانی است و عالم دین وقتی ذهن خود را درگیر این تناقض‌ها می‌کند توانایی اندیشیدن، رهبری کردن، سیاست مدار شدن را از دست می‌دهد. در اینجا معروف است که تنها کسانی برای آموزش و یادگیری مسائل دینی پیش قدم می‌شوند که نسبت به سایر افراد خانواده خود، دارای هوش بسیار پایین‌تری هستند. چنین افرادی وارد مدارس علوم دینی شده و عرصه سیاست را برای فعالیت طبقه سیاسی‌های غیر ملتزم به شرع فراهم می‌کنند و همین موضوع به عدم موفقیت در ابعاد مختلف دینی و سیاسی منجر می‌شود. اگر در میان علما و مردم اخلاص وجود داشت و از خط اسلام اصیل و ولایت فقیه تبعیت می‌کردند به سادگی می‌شد بر مشکلات فائق آمده و افکار انحرافی را تصحیح کرد اما آنان از روی حسادت و جهالت به جای همراهی با ولایت فقیه درصدد تخریب و دشمنی با آن بر آمدند؛ همانگونه که در زمان پیامبر یهودیت با آنکه به نبی بودن ایشان علم داشتند اما از روی حسادت با نبی اسلام (ص) دشمنی می‌کردند.

 


به موضوع مهمی اشاره کردید. زمانیکه مرحوم امام (ره) ولایت فقیه را مطرح ساخت این مساله با واکنش‌های تند و شدیدی از سوی برخی علمای الازهر مواجه شد. علت این همه مخالفت چه بود؟

با پیروزی نهضت امام خمینی (ره) انقلاب اسلامی و رهبری اسلامی و دولت اسلامی محقق شده است. هرکس که به دنبال انجام واجب شرعی خود است باید به این حرکت عظیم ملحق شود نه آنکه با حکومت اسلامی ایران مبارزه کند. ولایت فقیه یک نوع رهبری جهانی برای انقلاب‌های اسلامی است و ولی فقیه نیز رهبر و ولی امر مسلمین جهان است. هرکس خواهان انقلاب است چاره‌ای جز همراهی و پیوستن به انقلاب اسلامی ایران را ندارد.


جمعیت‌های به ظاهر اسلامی که خط ولایت فقیه را تکفیر می‌کنند همان خوارجی هستند که بر امام علی (ع) خروج کرده و با حضرت به جنگ برخاستند. علت مخالفت با ولایت فقیه آن است که این افراد نسبت به از دست دادن موقعیت و جایگاه دنیوی خود وحشت دارند. آنان از طرفی قدرت پیوستن به حق را ندارند و از سویی نمی‌خواهند دنیا پرستی‌شان با خطری مواجه شود. بسیاری از آنان دنیا را خریده و راه خدا و آخرت را فروختند مگر تعداد کمی از علما که آنان هم قدرت و جرات اظهار نظر ندارند. متاسفانه آل سعود، صهیونیسم و آمریکا تمام تلاش خود را برای گمراه ساختن علمای دین انجام دادند. آنان با تخریب وجهه اسلام حقیقی به جنگ حق و معرفت حق رفته و تنها معاویه را ملاک و معیار حکومت‌داری صحیح می‌دانند.

 


در اینجا مساله وظیفه علما موضوعیت پیدا می‌کند. امام خمینی (ره) بسیار به نقش علما در جلوگیری از اختلاف امت اسلامی و ایجاد وحدت معتقد بودند. با توجه به شرایط کنونی، چگونه می‌توان سخنان امام را جامه عمل پوشاند؟ 

به نظر بنده همکاری در جهت افزایش و ترسیخ هرچه بیشتر مشترکات و پرهیز از دامن زمن به مسائل اختلافی یکی مهمترین راهکارها است. باید بدانیم که مسلمانان همگی یک امت واحده بوده که دارای دشمنی واحد به نام اسرائیل هستند که وظیفه اول آنان آزادسازی مقدسات دینی از چنگال اختلاف‌های مذهبی است البته هرچند این همکاری تا حدودی محقق شده اما شیاطین برنامه‌ریزی دقیقی برای مسحور کردن اندیشه مسلمانان دارند. در شرایط کنونی هرکسی که حرف حق را زده یا در این مسیر گام بردارد به سرعت بازداشت می‌شود. شما ببینید که طاغوتیان تمام تلاش خود را برای ایجاد شکاف میان امت‌های عربی و ایران و تخریب وجهه شیعیان انجام می‌دهند. در داخل هم عده‌ای نادان و جاهل از روی حماقت با توجیه‌های شرعی و تمسّک به نصوص تحریف شده با آنان همکاری می‌کنند.

 


پس عدم درک صحیح از اسلام سرمنشأ این چند دستگی‌ها شده است. به نظر شما تمایز میان اسلام حقیقی و اسلام آمریکایی که امام بر آن تاکید داشت، چگونه حاصل می‌شود؟ چگونه می‌توان تفسیر صحیحی از اسلام به دور از هرگونه تعصّب ارائه داد؟

اسلام حقیقی واحد و مبتنی بر خط محمد و اهل بیت (ع) و قرآن کریم است و امام خمینی (ره) با دیدگاه ربانی و الهی خود ما را با اسلام اصیل پیوند داد. محور حرکت یک مسلمان در اسلام اصیل خداوند است نه حزب، مذهب و یا سازمان بلکه این خداست که هدف اصلی است. حرکت اسلامی یک حرکت مردمی جهانی است که مخاطب آن تمامی جهانیان بوده و هیچگاه افراد جاسوس و مزدور توانایی نفوذ در آن را ندارند. گروه بندی، جناح بندی و یا تشکیل سازمان‌ها تا اندازه‌ای صحیح است که برای خدمت به اهداف ربانی و الهی باشد. در اسلام اصیل افراد به عنوان پایه و اساس تکوین امت اسلامی به شمار می‌آیند. اسلام اصیل یعنی رجوع به اصل و این مهمترین عامل وحدت مسلمانان است. گرد آمدن به دور رهبری الهی و ربانی همچون امام خمینی (ره) و طرح فرهنگ و تمدن اسلامی با شیوه‌ای بدیع و نو که برای همگان قابل فهم باشد از دیگر مولفه‌های اسلام ناب محمدی است.


امام خمینی (ره) عالم حقیقی و انسانی الهی و ربانی بود که کارهایش را برای خدا انجام می‌داد که توانست چنین معجزه بزرگی را تحقق ببخشد. اسلام وهابی را نمی‌توان اسلام نامید بلکه باید آن را خط یزید و معاویه برای تخریب و نابودی اسلام دانست. اسلام وهابیت نقطه مقابل اسلام اصیل است که امام آن را مطرح کردند. نهضت امام خمینی (ره) امتداد خط انبیاء و اولیاء و ائمه معصومین (ع) بود و بی‌شک حضرت مهدی (عج) نیز امام خمینی را تایید می‌کردند. از طرفی باید میان مردم ایران با سایر ملت‌های منطقه تمایز قائل شد.

 


به نظر شما آیا ممکن است در آینده‌ای نزدیک شاهد انقلابی شبیه انقلاب اسلامی ایران در مصر باشیم؟

جمعیت‌ها و گروه‌های وابسته به اهل سنت در مصر تماما وهابی هستند. هرچند ممکن است تغییری در جامعه مصر رخ دهد اما هیچگاه دیگر انقلابی مانند انقلاب اسلامی ایران را نخواهیم دید زیرا از سویی مردم مصر به دلیل فقر شدید همواره درصدد تهیه نیازمندی‌های روزانه خود بوده و فرصتی برای فکر کردن به انقلاب را ندارند از سوی دیگر رهبران کنونی مدعی اسلام در جهان عرب نیز دارای دیدگاه و بینشی باطل و برآمده از وهابیت هستد، تنها زمانی می‌توان شاهد تغییر بود که اسلام گرایان روشنفکر، تعصّب را کنار گذاشته و به خط امام خمینی (ره) و مذهب جعفری به دید بهتری نگاه کنند که در این صورت شاید انقلابی آنهم نه به صورت کاملا اسلامی در مصر محقق شود نظیر آنچه که در سودان، عربستان و یا افغانستان اتفاق افتاده است. میان ایران و مصر تفاوت بسیار زیاد است. شیعیان در مصر از جانب مردم و هم از سوی نظام احساس غربت می‌کنند. من تنها چیزی که از حکومت و دولت مصر می‌خواهم این است که همکاری خود با ایران را بیش از پیش کند.


 

دیدگاه مردم مصر نسبت به ایران و انقلاب اسلامی چیست؟ 

مردم مصر ایران را بسیار دوست دارند اما به دلیل سرمایه گذاری‌های فراوان سعودی و دستگاه اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل در مصر آنان متاثر از اندیشه این سه کشور در حوزه دین و سیاست شدند. تمام مردم مصر رویای مهاجرت به عربستان سعودی را دارند تا از این طریق مشکل مادی خود را حل و زندگی راحتی را برای خود فراهم کند. جوان مصری زمانی که از دانشگاه فارغ التحصیل می‌شود هیچ شغلی را مناسب تخصص و حرفه خود پیدا نمی‌کند. تمام رویایش این می‌شود که به عربستان سعودی سفر کند. از طرفی حکومت مصر هم به دلیل مشکلات مادی فراوانی که با آن روبه رو است، نمی‌تواند مانع این مهاجرت‌ها شود. حال شما فرض کنید که جوان مصری برای کار به عربستان سعودی مهاجرت می‌کند اما پس از چند سال با فکری تماما وهابی به مصر باز می‌گردد.


 

برای همین هم با شیعیان و جمهوری اسلامی ایران دشمنی می‌کنند و اجازه تاسیس حکومتی اسلامی در مصر را نمی‌دهند؟

بله کاملا درسته، ایران اگر بتواند با حکومت مصر ارتباط مناسبی را برقرار کند به آن اهدافی که نیاز دارد دست خواهد یافت. اما الان شرایط بسیار غبار آلود است. افراد وابسته به سازمان‌های اطلاعاتی به تمامی ارگان‌ها، نهادها و حتی مجموعه‌های شیعی راه پیدا کردند. این را به صراحت اعلام کردم تا جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با مصر تامل بیشتری کند. امروز آمریکا و هم پیمانانش جبهه کفر و طاغوت را هدایت کرده و در مقابل جمهوری اسلامی ایران جبهه خداوند در روی زمین است./981/ب401/ک

ارسال نظرات