شگردهای فساد مدیران بانکها
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از تسنیم، حجتالله عبدالملکی با اشاره به مسئله عدم بازپرداخت وامهای کلان از سوی گیرندگان، آن را در جهت زدوبندهای بانکی دانست و تصریح کرد: این اتفاق چند مدل دارد، یا وام را میگیرد و ورشکست میشود و دیگر پولی برای بازپرداخت نمیماند و یا اینکه تعمدی است؛ یعنی عمداً شخص با اینکه پول دارد، اما پس نمیدهد. این حالت با هماهنگی خود بانک صورت میگیرد؛ یعنی با یک قرار قبلی قرار میشود که وام دیگر بازپرداخت نشود، مثلاً با هماهنگی مدیران شعبه بانک بعضاً با دو کارت ملی وام پرداخت میشود، وثیقه هم که باید از سوی مدیر بانک تعیین شود، تعیین نمیشود و البته حق حساب مدیر شعبه هم پرداخت میشود، کسی نیست که این پول را بخواهد و قوه قضائیه هم وثیقهای از او ندارد که بخواهد از او پول بگیرد. اگر هم کار به جای باریک کشید فرار میکند!
وی با بیان اینکه باید سختگیریهایی از سوی بانک در جریان وامهای کلان صورت پذیرد، ادامه داد: در این موارد بانک با وامگیرنده قطعاً هماهنگ است چراکه میتوانند این وام را با وثیقه محکم کند یا هنگام بازپسگیری کار را جدی پیش ببرد. حالت دیگر این است که کارشناس یک ملک را که قرار است وثیقه گذاشته شود، چند برابر قیمتگذاری میکند و بالطبع وام هم مقدارش بیشتر میشود. بعد زمان بازپرداخت، پول را نمیدهد و قوه قضائیه هم نمیتواند این پول را در صورت عدم بازپرداخت، پس بگیرد.
او با ابراز اینکه بخش مهمی از مفاسد بانکی از طریق کارمندان و مدیران خود بانکها اتفاق میافتد، افزود: الآن بازاری راه افتاده است بهنام بازار فروش وام؛ مثلاً مدیر اعتبارات بانک با یک واسطه، افرادی را که میخواهند وام بگیرند شناسایی میکند و خودش یا واسطهاش را برای مذاکره به خارج بانک میفرستد. او بهدنبال وامگیرنده میرود و به او میگوید اگر قبول کند مقداری از وام را به او بدهد، وامش را خارج از نوبت پرداخت میکند. این پول بین این واسطه و رئیس اعتبارات تقسیم میشود. این بازار در برخی بانکها راه افتاده است و فرد باید 8 درصد را رشوه بدهد. این موضوع با یکی از رؤسای بانکها مطرح شد، وی گفت: ما میدانیم که این بازار راه افتاده است که وام میفروشند و نرخش هم همین 8 درصد است!
وامهای با بهره پایین باید حمایتکننده بخشهای خاص باشند
عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، با بیان اینکه حقوقهای نجومی، جزو مفاسدی به حساب میآید که قانونی است، تصریح کرد: میگویند هیئت مدیره این پول را به ما داده است و ما هم باید دستور آنها را اجرا کنیم. در این دولت حقوقها خیلی بالا رفته است؛ در یک جایی در رده معاون وزیر، حقوق ایشان 6 میلیون تومان بود سال بعدش یعنی 92 مدیرکل منابع انسانی یکی از ردههای موازی همان رده 16 میلیون میگرفت.
عبدالملکی افزود: وقتی به یک معاون رئیس جمهور گفتند که مجموعههای اقتصادی زیرمجموعه وزارت رفاه چرا اینقدر حقوقهای کلان میگیرند؛ گفت "اینها به ما ربطی ندارد چون هیئت مدیره مجزا و بودجه جدا دارند". میگفتیم "از 9 عضو هیئت مدیره 6 عضو دولتی است، پس باز هم دست خودتان است؛ چرا جلوی آن رو نمیگیرید؟! چرا سالهای قبل اینچنین حقوقهایی دریافت نمیشده است؟". در یکی دیگر از زیرمجموعههای دولت، آخر سال فقط 150 میلیون پاداش میدهند به هیئت مدیرهای که در سال در کل چند جلسه دارد! کسی که حقوق را دریافت میکند لزوماً مجرم نیست، بلکه کسی که تصویبش میکند مفسد است.
وی یکی از مهمترین و متعارفترین انواع فساد اقتصادی را مفاسد بانکی عنوان کرد و افزود: برای نمونه به بانک میروید تا وام سه میلیون تومانی ازدواج بگیرید، به شما چنین وامی را نمیدهند چون اعتبار ندارند و باید صبر کنید؛ اما از سویی یک نفر دیگر ظرف یک هفته، ده میلیارد تومان وام میگیرد. وامهای کلان از مصادیق مفاسد اقتصادی است، البته همیشه نه؛ زمانی شخصی 10 میلیارد تومان سرمایه دارد، با پشتوانه این پول 30 میلیارد تومان وام میگیرد؛ اما زمانی که شخصی هیچ سرمایهای ندارد و دلیلی هم بر وام دادن به او نیست، اقدام به دریافت وام کلان میکند که این موضوع یکی از مصادیق بارز مفاسد اقتصادی است. گاهی جریان وامهای بزرگ با زدوبند همراه است؛ یعنی این فردی که میخواهد وام بگیرد، با این افرادی که میخواهند وام بدهند زدوبند میکنند و از این طریق وام میگیرند.
عبدالملکی یکدیگر از مفاسد اقتصادی را موضوع وامهای کلان با بهره پایین عنوان کرد و گفت: دولتها به بانکها حکم میکنند که تسهیلات تکلیفی به بخشهای خاص، مثلاً کشاورزی دهند تا از آن حمایت شود و درنتیجه وام با بهره پایین به آنها میدهند. در حالت عادی، افراد معمولی دسترسی ندارند اما ناگهان یک سری افراد این وام با بهره پایین را بهصورت کلان میگیرند درحالی که کشاورزهای عادی به این وام خرد هم دسترسی ندارند. در واقع کسانی که این بهره پایین را تملک میکنند یکی از مفسداناند که باید با این موضوع هم برخورد شود.
او پرداخت وامهای کلان بدون وثیقه از سوی بانکها را یکی از مشکلات اصلی اقتصادی دانست و افزود: طبق عرف بانکها باید یک و نیم برابر وام درخواستی وثیقه ملکی گذاشته شود تا در صورت عدم بازپرداخت، از این ملک هزینه وام و دادگاه برگردد. برای همین برای 70 میلیون تومان وام، 100 میلیون تومان وثیقه لازم است؛ یعنی حدود 70 درصد قیمت یک وثیقه ملکی وام داده میشود. حالا با همین زدوبندهایی که در بانکهای کوچک انجام میشود، بانکها بدون وثیقه وام میدهند یا بهجای وثیقه ملکی با سفته وام میدهند، چراکه وامگیرنده رفیق یا فامیل رئیس بانک است، این در حالی است که وامهای بالای 20 ــ 10 میلیون تومان حتماً وثیقه ملکی میخواهد.
نظام گمرکی نیاز به تغییر و تحول اساسی دارد
عبدالملکی با اشاره به اختلاس بهعنوان یکی دیگر از واقعیتهای موجود، به توضیح این نوع فساد پرداخت و گفت: اختلاس یعنی بودجه را در جایی مصرف کنید که برای آن در نظر گرفته نشده است، مثلاً بودجهای را که برای پژوهش است برای پاداش مدیران استفاده کنید، یا سرقت بودجه که با برگ خرید صوری این پول را به جیب خودتان منتقل کنید! برخی مواقع مدیر میگوید "مجبورم؛ چون فلان برنامهام عملیاتی نشده است و باید این پول صرف این کار شود" و برگ خرید صوری برای کار اصلیاش صادر میکند.
قائممقام انجمن مدرسان اقتصاد مقاومتی، یکی دیگر از مفاسد اقتصادی را ویژهخواری عنوان کرد و با اشاره به مجوزهای خاص گفت: این مجوزها برای واردات و کارخانههای خاص گرفته میشود. کار ویژه برخی نمایندگان مجلس همین است که برای بعضی از قوموخویشهای خودشان چنین مجوزهایی میگیرند، بهعبارتی با وزیر و نماینده وزیر صحبت میکند و با قدرتی که برای استیضاح و نظارت بر این وزیر دارد این مجوزها را میگیرد، مثلاً چهار مجوز برای حفر چاه میگیرد که مثلاً 50 هکتار زمین بیارزش را بهقیمت طلا بفروشد، چراکه مجوز چاه دارد و میشود روی آن کشاورزی کرد.
او یکی از مفاسد گمرکی را قاچاق غیررسمی بیان کرد و افزود: درواقع قاچاق غیررسمی این است که بدون اطلاع مسئولین گمرکی اتفاق میافتد؛ یعنی با استر و قاطر و ... اتفاق میافتد ولی بخش عمده قاچاق ما از این طریق نیست. ما سالیانه 20 تا 25 میلیارد دلار قاچاق داریم درحالی که کل واردات ما بین 65 تا 70 میلیارد دلار است.
عبدالملکی دسته دوم مفاسد گمرکی را قاچاق رسمی دانست و گفت: قاچاق رسمی این است که با اطلاع مسئولین گمرکی اتفاق میافتد ولی جلوی آن را نمیگیرند! از یک مسئول پرسیدند که میوه قاچاق به چه طریق وارد میشود گفت روی کولشان میآورند و میفروشند! یعنی این هزار تن را افراد روی کولشان میآورند؟ یکی از دلایل بالا بودن این مفاسد که شاید بیشتر از 70 درصد قاچاقهای ما را شامل میشود، نظام بوروکراتیک معیوب ما است، تمام اسناد گمرکی بهصورت دستی بررسی میشود چه در انبار یا هنگام ترخیص، یک سیستم عقبافتاده و ضعیف که سیستمعامل آن تحت داس DOS بوده است!
وی ادامه داد: این یک اتفاق برنامهریزیشده است چراکه تحت این سیستم ناقص برنج وارد میشود بهعنوان کائوچو ترخیص میشود، خلاصه اصلاً نمیشود فهمید چه اتفاقی میافتد./836/د102/ل