تشویش اذهان عمومی از نگاه فقه و قانون
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از حوزه، دایره جرم، تشویش اذهان عمومی و مصادیق آن گسترده تر و دایره و مصادیق همین جرم از نگاه قانون محدود می باشد.
«تشویش» مصدر باب تفعیل از ریشه «شوش» به معنای نابسامان کردن و بهم ریختن است.[1] مراد از تشویش اذهان عمومی، در معنای عام این است که انسان با گفتار، رفتار و یا نوشتار به صراحت یا به کنایه، سبب آشفتگی ذهنی جامعه نسبت به شخص یا اشخاص و گروه هایی شود که در نتیجه آبرو یا اعتبار آنان در جامعه خدشه دار گردد؛ چه آنکه آنچه نسبت داده شده، مطابق با واقع و راست باشد و یا آنکه دروغ باشد.
مبنای قانونی این جرم در ایران، ماده 698 قانون مجازات اسلامی می باشد: «هر کس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیلۀ نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون امضا اکاذیبی را اظهار نماید یا با همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت راساً یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد اعم از این که از طریق مزبور به نحوی از انحا ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا 74 ضربه ضربه محکوم شود».
اما مبنای شرعی این جرم در مفهوم و معنای کلی در آیه ذیل بیان شده است:
«إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»
«کسانى که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است و خداوند مى داند و شما نمى دانید».[2]
پروردگار متعال در مفهومی عام و کلی و بدون ذکر مصداق، اشاعه هرگونه امر ناپسند در جامعه را مذموم و عاملان آن را نیز به عذاب در دنیا و آخرت وعده داده است.
بر این اساس، دایره جرم «تشویش اذهان عمومی» و مصادیق آن از نگاه فقه گسترده تر و دایره و مصادیق همین جرم از نگاه قانون محدود می باشد.
در ادامه به برخی از مصادیق فقهی و قانونی این جرم اشاره و رابطه منطقی میان آنها مورد ارزیابی قرار می گیرد:
* غیبت
یکی از مصادیق تشویش اذهان عمومی در شریعت، غیبت است که از نظر شرعی حرام [3] و پروردگار متعال از آن به صراحت نهی نموده است.
* تهمت و افتراء
افتراء در شریعت دو معنا دارد؛ گاه گستره معنایی آن وسیع بوده و حتی شامل کذب و انتساب یک امر ساختگی به دیگران نیز می شود، چنان که پروردگار متعال در آیه: «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُون * وَ ما ظَنُّ الَّذينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ...» [4]
بگو آیا روزی هایى را که خداوند بر شما نازل کرده دیده اید، که بعضى از آن را حلال، و بعضى را حرام نموده اید؟!» بگو: «آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا افترا می بندید (و از پیش خود، حلال و حرام می کنید؟!)».
خداوند، انتساب امر ساختگی و خلاف واقع به خود از سوی برخی از مشرکان را افتراء نامیده است، و گاه دایره معنایی آن مضیّق و فقط در مفهوم خاص که همان تهمت جنسی و نسبت روابط نامشروع باشد به کار می رود که در کتاب های فقهی از آن به قذف تعبیر می شود. خدای متعال حکم این نوع از افتراء را در آیه: «وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً». بیان نموده و می فرماید اگر فرد مفتری نتواند با چهار شاهد ادعای خود را ثابت نماید مستوجب 80 ضربه شلاق حدی خواهد بود.[5]، [6]
اما افترا در اصطلاح حقوقی عبارت است از: نسبت دادن صریح عمل مجرمانه برخلاف حقیقت و واقع به شخص یا اشخاص معین به یکی از طرق مذکور در ماده 697 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات، مشروط به این که صحت عمل مجرمانه نسبت داده شده در نظر مراجع و مقامات قضایی ثابت نشود.
* توهین
در فقه اسلامی توجه خاص به موضوع توهین شده است و به لحاظ احترام زیادی که اسلام برای اشخاص و مقام آنها قایل است، سبّ به معنای شتم و دشنام را که یکی از مصادیق توهین می باشد حتی نسبت به مشرکان نیز منع کرده است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ ..».
«و شما مؤمنان بر آنان که غیر خدا را می خوانند، دشنام مدهید تا مبادا آنها هم از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام دهند».[7]
در اصطلاح حقوقی، توهین یا اهانت کاری است که متضمن اِسناد و اِخبار نبوده و به نحوی در حیثیت فرد، نوعی وهن وارد می کند و به استناد ماده 608 قانون مجازات اسلامی، غالباً با استعمال الفاظ رکیک و فحش محقق می شود و مجازاتش تا 74 ضربه شلاق تعزیری و نیز جزای نقدی می باشد.
* سخن چینی یا نمامی
«سخن چینی یا نمامی در اصطلاح فقهی عبارت است از نقل و بیان کردن سخن دیگران نزد فردی دیگر بدین گونه که فلانی درباره تو چنین و چنان گفته است».[8]
در پایان نتیجه می گیریم که بین تشویش اذهان عمومی در فقه و حقوق نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است. بدین توضیح که تشویش اذهان عمومی در فقه، عام و دارای گستره معنایی بیشتر و فراگیر بوده، ولی تشویش اذهان عمومی در قانون، گستره معنایی آن محدود است. از این رو هر چیزی که از نظر قانون مصداق تشویش اذهان عمومی باشد، از نظر شرع نیز مصداق تشویش اذهان عمومی خواهد بود، ولی برخی از امور – مانند سخن چینی - از نظر شرع و فقه، مصداق تشویش اذهان عمومی محسوب شده، ولی از نظر قانون تشویش اذهان عمومی بر آن صدق نمی کند.
پاورقی:
[1]. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، ص 232، بی نا، بی جا، بی تا.
[2]. نور، 19.
[3]. شیخ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، محقق و مصحح: گروه پژوهش در کنگره، ج 1، ص 315.
[4]. یونس، 60-59.
[5]. شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، الخلاف، محقق، مصحح، خراسانی، علی، شهرستانی، سید جواد، طه نجف، مهدی، عراقی، مجتبی، ج 5، ص 6، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1407ق.
[6]. ماده 697 قانون مجازات اسلامی در بخش تعزیرات: هرکس به وسیلۀ اوراق چاپی یا خطی یا به وسیلۀ درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر، به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آن ها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا (74) ضربه شلاق یا یکی از آن ها حسب مورد محکوم خواهد شد.
تبصره: در مواردی که نشر آن امر اشاعه فحشا محسوب گردد هرچند بتواند صحت اسناد را ثابت نماید مرتکب به مجازات مذکور محکوم خواهد شد.
[7]. انعام، 108.
[8]. کتاب المکاسب، ج 2، ص 63.
/836/د102/ل