۱۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۸
کد خبر: ۴۵۳۴۸۵
سلسله نوشتار‌ آیت الله صافی درباره قیام حضرت سید الشهدا؛

چیستی قيام امام حسین

دومین یادداشت از سلسله نوشتارهای حضرت آ‌یت الله صافی گلپایگانی درباره قیام حضرت سیدالشهدا منتشر شد.
آیت الله صافی گلپایگانی

به گزارش خبرگزاری رسا، دومین یادداشت از سلسله نوشتارهای  حضرت آ‌یت الله صافی گلپایگانی درباره قیام حضرت سیدالشهدا منتشر شد که به شرح زیر است:

در توصيف قيام مقدس سيدالشّهداء عليه السلام، و شرح نهضت جاودان و پايدار حسيني، زبان و بيان و الفاظ و كلمات ما در هر درجه از فصاحت و بلاغت باشد عاجز و ناتوان است، و بدون شك قيام امام يكي از حوادث بي‎نظيري است كه هنوز پس از سیزده قرن و اندي، اسرار و عظمت و اهميت آن كاملاً آشكار نگشته، و فروغ تجلّي آن خاموش نشده، و انوارش همواره در تابش و لمعان، و راهنماي بشريت بسوي آزادي، و عزّت نفس، و فداكاري، و جهاد در راه مبدء و عقيده و پايداري و مقاومت در برابر باطل و شرك و بشرپرستي بوده و خواهد بود.

مفاهيم عاليه‎اي كه براي پيشبرد مقاصد بلند و هدف‎هاي عالي انساني، و ساختن اجتماع مترقّي از آن استنباط مي‎شود از هيچ نهضت و انقلاب ديگر درك نمي‎شود.

خلاصه اين قيام اين است: در وقتي كه اسلام در چنگال عفريت كفر و شرك، و استبداد بني‎اميّه دست و پا مي‎زد، و قيافه كثيف و وحشتناك ارتجاع در همه جا مسلمانان را نگران و ناراحت مي‎كرد، و احكام خدا مسخره، و سنن دين پايمال، و كاري‎ترين ضربت بر قلب اسلام و نظام اسلام بنام حكومت يزيد وارد شده بود، بزرگترين رهبر و استاد الهي و معلم ربوبي با حدود هفتاد نفر از اهل بيت و خواص، و شاگردان ممتاز و فارغ التحصيل و تربيت ديده دانشگاه خود كه گوش و چشم جهان مانند آنان نديده و نشنيده قيام كرد، جان و مال و فرزندان خود را در طبق اخلاص گذارده، به ياري دين خدا شتافتند، و در جلوی مقاصد تخريبي بني‎اميّه سدّي استوارتر از آهن و پولاد ساختند، و درس‎هايي كه به انسان‎هاي خداپرست و آزادي‌خواه دادند خردمندان را مات و مبهوت، و ارباب بينش و بصيرت را واله و حيران ساخت. درس‌هايي كه فقط يك مشت الفاظ، و عبارات، و سخنراني، و فرياد، و ادّعا نبود. درس‎هاي آنها فداكاري‎هاي فهرمانانه، و از خودگذشتگي‎هاي خالصانه، و تصميم محكم و عزم راسخ بود.

مانند شعله‎هاي آتش بلكه اشعه نور در عمق درياهاي ژرف و بيكران مصائب جانكاه، و امواج خروشان آزمايش و بلا مردانه فرو مي‎رفتند و بر آفاق ابديت، پستي اين زندگي دنيا، و لذايذ جسماني را با قلم‎هاي نوري و زرين ثبت مي‎كردند، و نشان دادند كه جهاد و جانبازي در راه مبدأ و حفظ شرف و كرامت عقيده عزيرتر و گرامي‎تر از زندگي مادي است، و بشر والاتر و برتر از آن است كه اسير و بنده لذت‎هاي فانيه باشد.

اين جهان، و آنچه در آن بود از نعمت‎ها، و كامراني‎ها، و زر و زيوري كه بيشتر خود را بان مي‎فروشند، و براي آن دين و ايمان و شرف را از دست مي‎دهند، علاوه بر عزت و كرامت و شرافت خانوادگي و حسب و نسب و سوابق درخشان بيمانند و اموال و فرزندان كوچك و بزرگ، و بانوان و دختران، و برادران و خواهران، و آنچه بشر به آن دلبستگي پيدا مي‎كند، و متاع حيات دنيا است همه در اختيار حسين عليه السلام، بود و بدون هيچگونه چون و چرا احدي با حسين عليه السلام، هم وزن، و هم طراز نبود، و در جهان پهناور كسي مفاخر او را نداشت. هر چه در اختيار آن حضرت بود، براي بقاء دين فدا كرد، و با خود به قربانگاه كربلا برد، و در راه مبدأ و مقصد مقدس خود از همه چشم پوشيد.

اين قيام و فداكاري از هر ناحيه‎اي براي بشر متضمّن عبرت‎ها و درس‌هايي است كه به فرموده علامه كبير شيخ محمد حسين كاشف الغطا خردمندان در برابر آن خاضع، و در محراب عظمت آن عقول پيشاني خضوع بر زمين ادب گذارده‎اند.

كَالبَدرِ مِنْ حَيْثُ التَفَت وَجَدْتَهُ *** يَهدِي اِلي عَيْنَيكَ نُوراً ثاقِباً

كَالْشَمْسِ فِي كَبَدِ السَماءِ و َنُورُها *** يَغشَي البِلادَ مَشارِقاً وَ مَغارِباً

كَالبَحرِ يَمنَحْ لِلقَريبِ جَواهِراً *** غُرَراً وَ يَبْعَثُ لِلبَعيدِ سَحائِباً([1])

توفيق ابوعلم نويسنده فاضل مصري پس از آن‌كه اباء نفس، و عظمت روح امام را مي‎ستايد، و مي‎گويد جهان‌را از اينكه برايش همتا و شريكي بياورد عاجز ساخت. اقدام و قيام امام را به اينگونه توصيف مي‎كند:

اَقْدَمَ الامامُ الْحُسَينُ عَلَي المَوتِ مُقْدِمَاً لِنَفْسِه وَ اَولادِه، وَ اَطْفالِهِ، وَ اَهْلِ بَيْتِه لِلقَتْلِ قُرْباناً وَ وَفاءً لِدِينَ جَدّهِ صَلَّي اللهِ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم بِكُلِّ سَخاء وَ طِيْبَةِ نَفْس، وَ عَدَمِ تَرَدُد وَ تَوَقَفُ قائِلا بِلِسانِ حالِهِ.

اِنْ كانَ دِينُ مُحَمّد لَمْ يَستَقِم *** اِلاّ بِنَفْسِي ياسُيُوفُ خُذِينِي([2])

و پس از آن‌كه در وصف شجاعت آن حضرت شرحي سخن رانده مي‎گويد:

«وَ هُوَ الَذِي صَبَرَ عَلي طَعْنِ الْرّماحِ، وَ ضَرْبِ السُّيُوفِ، وَ رَمْي السُّهامِ حتّي صارَتِ السّهامُ فِي دِرْعِه كَالشّوَكِ فِي جِلْدِ القُنْفُذِ، وَ حتّي وُجِدَ فِي ثِيابِهِ مِأةُ وَ عِشرُونَ رَمْيَةً بِسَهْم، وَ فِي جَسَدِهِ ثَلاثُ وَ ثَلثُونَ طَعْنَةً بِرُمْح، وَ اَربَعُ وَ ثَلاثُونَ ضَرْبَةً بِسَيْف»

و در پايان مدح و ستايش از اهل بيت امام و همكاري آنها در اين قيام مقدس مي‎گويد:

«فِللهَ درُّهُمْ مِن عُصْبَة رَفَعُوا مَنارَا الفَخْر، وَ لَبِسُوا ثِيابَ العِزّ غَيْرَ مُشارِكيِنَ فِيْها، وَ تَجَلْبَبُوا جِلْبابَ الوَفاء، وَ ضَخَّمُوا اَعْوامَ الدَّهْرِ بِعاصِرِ ثَنائِهِم، وَ نَشَرُوا رَاَيَة المَجْدِ وَ الشَرَفِ تَخْفِقُ فَوقَ رُؤوسِهِمْ، وَ حَلّوُا جِيْدَ الزَمانِ بِاَفعالِهِمُ الجَمِيلَةِ، وَ اَمَسي ذِكْرُهُمْ حيّاً مَدَي الاَحْقابِ وَ الَدهُورِ مالِئاً المَشارِقَ وَ المَغارِبَ، وَ نَقَشوُا عِلي صَفَحاتِ الاَيّامِ سُطُورَ مَدْح و لاتُمْحي، وَ اِنْ طالَ العَهْدُ، وَ عادَسَنا اَنوارِهِم يَمْحُودُجَي الظُّلُماتِ وَ يَعلُوا نَوَر الّشَمسِ وَ الكَواكِب»([3])

و در وصف و ستايش اصحاب امام مي‎گويد:

«وَ اَمّا اَصْحابُهُ فَكانُوا خَيْرَ اَصْحاب فارَقُوا الاهلَ وَ الاْحْبابَ، وَ جاهَدُوا دُونَهُ جِهادَ الاَبْطالِ، وَ تَقَدَّمُوا مُسْرِعينَ اِلي مَيدانِ القِتالِ قائِلينَ لَهُ: اَنْفُسنا لَكَ الفِداء نقيكَ بِايْديْنا وَ وُجُوهِنا. يُضاحِكُ بَعْضُهُمُ بَعْضاً قِلَّةُ مُبالات بِالمَوتِ، وَ سُرُوراً بِما يَصيرُونَ اِلَيهِ مِنَ النِّعَمِ (الي ان قال) وَ اَبْدُوا يَومَ عاشُوراء مِنَ الشَجاعَةِ وَ البَسالَةِ ما لَم يُرَمِثَلُهُ»

اين يك منظر مختصر و كوتاهي است از قيام امام و اهل بيت و اصحاب آن حضرت و از مفهوم عالي و با ارزش آن از نظر يك نفر استاد و دانشمند معاصر از اهل سنت و امّا مناظري كه نويسندگان بزرگ و ادباء و شعراء و خطباء از اين قيام مقدس در قالب اشعار و نثر و نظم ساخته، و پرداخته‎اند بيش از اين است كه جمع‎آوري آن ممكن باشد.

[1]. جنة المأوى ص 111، مقاله (التضحية فى ضاحية الطف).

[2]. اهل البيت ص 446 تا 449.

[3]. اهل البيت ص 452.

/1323/د102/ج1

ارسال نظرات