آموزه ها و پیام های شهادت حضرت علی اصغر از دیدگاه آیت الله مکارم
به گزارش خبرگزاری رسا، بی تردید صحنه كربلا همه درس ها را در خود نهفته دارد.[1] واقعه ای كه تاريخ هرگز آن را فراموش نخواهد كرد و آثار حزن انگيز آن در دلها تا هميشه باقى خواهد ماند.[2]
از این رو پيام هاى عاشورا همه شنيدنى است[3] ،لذا با نگاهى گذرا به تاريخ اسلام بعد از حادثه كربلا مى بينيم پيام هاى عاشورايى تا چه اندازه سرمشق قيام هاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنكشان و طاغوتيان بوده است.[4] لیکن پيام شهادت كودك شيرخوار از همه شنيدنى تر و عبرت خيزتر است[5].
خون مقدسی که به زمین بازنگشت؛سند مظلومیت و حقانیت امام حسین(علیه السلام)
گفتنی است مظلوميت امام حسين عليه السلام و يارانش در واقعۀ کربلا ،در يك بعد نبوده است؛ بلكه ابعاد گوناگونى از مظلوميت در حادثه كربلا ديده مى شود؛ دعوت كردن امام عليه السلام و بى وفايى نسبت به آن حضرت، كشتن مهمان، بستن آب به روى آن حضرت و ياران و زنان و كودكان اهلبيت او، جنگ نا برابر سى هزار نيروى مجهز در برابر 72 تن و شهادت مظلومانۀ یاران باوفای آن حضرت و جهات ديگر، از جمله مصادیق مظلوميت آن حضرت به شمار می رود، لیکن كشتن كودك شيرخوار، ازجمله ويژگى هاى مظلومیت و حقانیت امام حسین عليه السلام در اين حادثه است كه آن را از حوادث مشابه ديگر جدا مى سازد.[6]
لذا هنگامى كه امام عليه السلام شهادت خاندان وفرزندانش را ديد و از آنان كسى جز امام و زنان و كودكان و فرزند بيمارش امام سجاد عليه السلام نماند، ندا داد: «هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد يخاف الله فينا؟ هل من مغيث يرجوا الله في إغاثتنا؟ هل من معين يرجوا ما عندالله في إعانتنا؟؛ آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟ آيا خداپرستى در ميان شما پيدا مى شود كه از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آيا فريادرسى هست كه براى خدا به فرياد ما برسد؟ آيا يارى كننده اى هست كه با اميد به عنايت خداوند به يارى ما برخيزد؟».[7]
با طنين افكن شدن نداى استغاثه امام عليه السلام، صداى گريه و ناله از بانوان حرم برخاست. امام عليه السلام به خيمه ها نزديك شد و فرمود:«ناولوني عليا ابني الطفل حتى اودعه؛ فرزند خردسالم «على» را به من بدهيد تا با او وداع كنم».[8]
فرزندش را نزد وى آوردند. امام عليه السلام در حالى كه طفلش را مى بوسيد، خطاب به او فرمود: «ويل لهؤلاء القوم إذا كان خصمهم جدك؛ بدا به حال اين گروه ستمگر آنگاه كه جدت رسول خدا صلى الله عليه و آله با آنان به مخاصمه برخيزد؟». هنوز طفل در آغوش امام آرام نگرفته بود كه حرملة بن كاهل اسدى، او را هدف قرار داد و تيرى به سوى وى پرتاب كرد و گلوى او را دريد، خون سرازير شد، امام عليه السلام دست ها را زير گلوى آن طفل گرفت تا از خون پر شد؛ آنگاه خون ها را به سوى آسمان پاشيد که به فرمودۀ امام باقر عليه السلام :«فلم يسقط من ذلك الدم قطرة إلى الأرض؛ از خون گلوى على اصغر كه امام عليه السلام آنها را به آسمان پاشيد، قطرهاى به زمين برنگشت!».[9]
استکبارستیزی حضرت علی اصغر(علیه السلام) با گلوی پاره پاره
از جمله مهمترین آموزه های شهادت جانسوز حضرت علی اصغر عليه السلام اين است كه در مبارزه با دشمنان حق، هيچ كس مستثنى نيست. بلکه سربازان شيرخوار دوش به دوش جوانان و سالخوردگان به ميدان مى آيند و به موقع در صفوف شهدا قرار مى گيرند.[10]
بنابراین هر سربازى سلاحى دارد، يكى تير و نيزه و شمشير؛ و ديگرى هم گلوى نازك و چندين قطره خون پاك كه گوياترين دليل مظلوميت و حقانیت امام حسین عليه السلام است. خونى كه هم به آسمان پاشيده شد و هم بر زمين، و هر دو با آن شكوهى تازه گرفت.[11]
امروزه نیز جوانان و نوجوانان و بزرگسالان در روز عاشورا يكپارچه در مراسم سوگوارى امام حسين عليه السلام و شهداى كربلا شركت می کنند و چنان تحولى در فكر و جان همه نمايان است كه اگر از آنها براى مبارزه با[12] دشمنان اسلام دعوت شود همه اسلحه به دست گرفته وارد ميدان مى شوند و از هر گونه ايثار و فداكارى ابا ندارند، گويى خون شهادت در عروق همه جارى شده و در همين لحظه و همين ساعت حسين عليه السلام و يارانش را در كربلا در ميدان جانبازى در راه اسلام در برابر خود مى بينند.[13]
این مسأله نشانه ای آشکار از استعمار ستیزی و استكبار ستیزی و عدم سازش کاری با ظلم و ستم، و انتخاب و ترجیح مرگ افتخارآميز بر زندگى ذلتبار است، که اين گفتمان يك سرمايه عظيم معنوى است كه بايد آن را حفظ كرد و از آن براى زنده نگهداشتن اسلام و ايمان و تقوا بهره گرفت.[14]
شهادت جانسوز حضرت علی اصغر(عليه السلام)؛ برهان قطعی اوج قساوت و جنایت دشمنان اهل بیت(عليهم السلام)
شالودۀ دستگاه بنىاميه نه براساس[15] تقوا و ايمان ، بلكه بر اساس مطامع دنيوى ريخته شده بود و كسانى كه شيطنت بيشتر، قساوت قلب شديدتر، دين فروشى زيادترى داشتند را به خود جذب مىكرد، لذا امام حسين عليه السلام براى از بين بردن اين بدعتها و احياى آن سنت ها قيام كرد.[16]
از این رو شهادت طفل شش ماهه با گلوی پاره پاره حاکی از این مسأله است که دشمنان ستمگر قساوت و جنايت را به بالاترين حد خود رساندند[17] و با ناجوانمردى، ستمگرى، پليدى، قساوت وبى رحمى [18] حتى بر كودك شيرخوار زاده زهرا عليها السلام در آغوش پدر نيز رحم نكردند!.[19]
امام حسین(عليه السلام) و صبر بر مصیبت شهادت طفل شش ماهه
«صبر» از مهمترين اركان ايمان است[20]؛ صبر بر مصيبت نیز يعنى پايدارى در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالى و ترك جزع و فزع.[21]
لذا در واقعۀ کربلا و قتی بناگاه تيرى از سوى ستمگرى سياه دل حرملة بن كامل اسدى حلقوم طفل را پاره كرد و از گوش تا گوش را دريد. امام دستانش را زير گلوى طفل گرفت[22] و گفت:«يا نفس اصبري فيما أصابك، الهي ترى ما حل بنا في العاجل فاجعل ذلك ذخيرة لنا في الاجل؛ اى نفس! در برابر اين همه مصيبت شكيبا باش! خدايا! تو مى بينى كه در اين دنياى فانى چه مصائبى براى ما رخ داده، پس آن را براى روز رستاخيزمان ذخيره ساز!».[23]
علامه مجلسى رحمت الله علیه نیز مى افزايد: امام عليه السلام فرمود: «هون على ما نزل بي أنه بعين الله؛ اين مصيبت بر من آسان است، چرا كه در محضر خداست».[24]
بنابراین یکی از مهم ترین پیام های شهادت طفل شش ماهۀ کربلا اين است كه تحمل همه درد و رنجها و مصيبت ها در راه خدا آسان است، چرا كه عالم محضر اوست و همه اينها در پيشگاه او انجام مى گيرد.[25]
با عنايت بخورم زهر كه شاهد ساقى است با محبت بكشم درد كه درمانم از اوست[26]
حضرت علی اصغر(عليه السلام)؛ شهید تیر سقیفه
بی شک ريشه هاى جريان خونين كربلا به ویژه شهادت طفل شش ماهه امام حسین عليه السلام را بايد در «سقيفه» پىجويى كرد[27]،اين جاست كه عمق اين كلام كه «قتل الحسين يوم السقيفة؛ امام حسين عليه السلام در همان روز سقيفه به شهادت رسيد» بيشتر آشكار مى شود.[28]
مرحوم محقق اصفهانى در دو بيت بسيار جامع و پر معنى به همين نكته اشاره كرده، مى گويد:
و ما رماه إذ رماه حرملة و إنما رماه من مهد له
سهم أتى من جانب السقيفة و قوسه على يدى خليفة[29]
«آن هنگام كه حرمله تير مىانداخت (و حلقوم على اصغر عليه السلام را نشانه مى گرفت) اين حرمله نبود كه تير مى انداخت، بلكه اين تير را كسى رها كرده است كه چنين بسترى را براى حرمله آماده ساخته بود! اين تيرى است كه از سوى سقيفه رها شده و كمانش در دستان خليفه بود!».[30]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت بعد از شهادت جانسوز و مظلومانۀ حضرت علی اصغر عليه السلام، امام عليه السلام از اسب پياده شد و با غلاف شمشير، قبر كوچكى كند و كودكش را به خونش آغشته ساخت و بر وى نماز گذارد (و دفن نمود).[31]
آرى چنين بود داستان غم انگيز اهلبيت عليهم السلام در كربلا،[32] خاطرات تشنگى و بى تابى على اصغر عليه السلام، حلقوم دريده او و پرپر شدنش روى دست پدر[33].
حال از آنجا که آنچه در درون سينه انسان جاى دارد «قلب» است نه «سنگ»! و اين قلب است که ترسيم كننده امواج عواطف انسانى است، لذا قلوب انسا ن ها با شنيدن حادثه جان سپردن يك طفل شيرخوار در آغوش پدر، و دست و پا زدن در ميان سيلاب خون، در حادثه كربلا، به لرزه در مىآيند و با سرازير كردن سيلاب اشك، خطوط اين امواج را در صفحه صورت ترسيم می کنند، و شراره هاى آتشين خود را به صورت قطره هاى اشك به خارج پرتاب می کنند.[34]
[1] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص460.
[2] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص124.
[3] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 500
[4] همان ؛ ص74.
[5] همان ص 500.
[6] همان ؛ ص33.
[7] همان ؛ ص497.
[8] همان.
[9] همان.
[10] همان ؛ ص500.
[11] همان.
[12] اعتقاد ما ؛ ص111.
[13] همان؛ ص 112.
[14] همان.
[15] اهداف قيام حسينى ؛ ص50.
[16] همان؛ ص 51.
[17] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص500.
[18] همان ؛ ص29.
[19] همان؛ص500.
[20] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص427.
[21] همان ؛ ص427.
[22] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص499.
[23] معالى السبطين، ج 1، ص 419.
[24] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 498.
[25] همان ؛ ص500.
[26] همان.
[27] همان ؛ ص47.
[28] همان ؛ ص126.
[29] ديوان اشعار مرحوم محقق اصفهانى( رضوان الله عليه).
[30] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص126.
[31] مقتل الحسين خوارزمى، ج 2، ص 32 و بحارالانوار، ج 45، ص 46.
[32] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص640.
[33] همان؛639.
[34] فلسفه شهادت ؛ ص18.
/1323/د102/ج1