۰۳ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۷
کد خبر: ۴۵۷۱۲۵
مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی مطرح کرد؛

ضرورت حذف زوائد علم اصول از زبان شیخ طوسی تا رهبر معظم انقلاب

حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد با اشاره به ماهیت زوائد، ضرورت حذف زوائد و پیشینیه ورود زوائد به علم اصول گفت: در این که اصل علم اصول برای فهم منطق دین لازم است حرفی نیست، اما مسائلی از اصول اهل سنت در این علم وارد شده که اصلا اصولی نیست و به کار فقیه نمی آید.
حجت الاسلام اکبرنژاد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی اکبرنژاد پیش از ظهر امروز در نشست علمی «بررسی زوائد علم اصول» که در حسینیه شهداء قم برگزار شد با اشاره به علم اصول به عنوان منطق فهم دین، تحصیل این علم را ضروری دانست، اظهار داشت: حتی اگر دقت کنیم اخباری ها نیز اصول دیگری را قبول داشتند و به طور کل منکر اصول نبودند، چراکه اصول فقه مقدمه فقاهت و فتوا دادن است.

در ضرورت اصل علم اصول حرفی نیست

مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی با بیان این که در ضرورت اصل علم اصول حرفی نیست، ابراز داشت: سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که این علم اصولی که در دست ما هست آیا گرفتار تورم شده است و آیا کشفیات و زوائد در آن وارد شده است یا نه؟ در این نشست می خواهیم در مرحله نخست ابعاد آن را بررسی کنیم و دوم ببینیم آیا این مسأله موافقین یا مخالفینی دارد؟  و در آخر متوجه شویم منشأ ورود زوائد به علم اصول چیست؟ و در جلسات بعدی وارد بحث های مصداقی می شویم.

وی عنوان کرد: بحث نخست ما در ماهیت شناسی زوائد علم است؛ این که به چه چیزهایی می توانیم بگوییم که زائد است؛ چون می دانیم یک توسعه علم داریم که لازمه ضروری حیات و رشد علم است، چراکه صورت زندگی انسان تغییر کرده است و تکنولوژی های زیادی وارد زندگی اشده است؛ حال هر علمی که متکفلی بخشی از زندگی انسان است باید متناسب با این رشدها، گسترش بیابد که البته این مسأله در حوزه کمرنگ است.

حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد ادامه داد: یکی از مسائی که رهبر معظم انقلاب بارها بیان کرده این است که «چرا حوزه ها ناظر به مسائل روز کار نمی کنند»؛ من امروز این مسأله را با جرأت اعلام می کنم که با تمام احترامی که برای مرحوم شیخ انصاری قائل هستم، ایشان و کتاب شان را از ثمرات فقه و فقهاهت می دانم؛ ولی کتاب مکاسب ایشان به درد امروز نمی خورد؛ ما گفتیم توسعه یافتن علم ضرورت است که در این کتاب وجود ندارد البته ما هیچ قصد توهین و یا کوچک شماری کتاب یا نویسنده آن را نداریم.

چرا دوره کتاب مکاسب محرمه گذشته است؟

استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با اشاره به این که کتاب مکاسب باید مباحثی در مورد اقتصاد اسلامی علمی باشد، عنوان کرد: چرا طلبه بعد از چهار سال مکاسب خواندن نمی داند چک تضمینی در بانک چیست؟ برخی اساتید حوزه القا می کنند که ما می خواهیم از این طریق روش اجتهاد یاد بدهیم؛ از شما سؤال می کنم آیا مکاسب به شما طلاب روش اجتهاد یاد داده است؟  چقدر مکاسب در آموختن روش اجتهاد موفق بوده و اساسا روش شناسی را بیان کرده باشد؟ نه خود شیخ به دنبال اجتهاد پروری بوده و نه امروز استاد روش اجتهادی شیخ را دنبال می کند که شیخ از این جا شروع کرد به این کتاب استناد کرد و به این جا رسید.

وی افزود: اصلا قبول که ما می خواهیم از این طریق اجتهاد را یاد بگیریم؛ من می گویم شما می خواهی به من روش اجتهاد یاد بدهی چرا با مسائل 150 سال پیش؟ چرا با مسائل روز روش اجتهاد یاد نمی دهی که هم به درد کارهای روزمره بخورد و هم اجتهاد را یادبگیریم و اصلا اگر این قضیه اصلاح می شد بسیاری از طلبه ها علاقه بیشتری به درس خواندن پیدا می کردند.

مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی با بیان این که کتاب مکاسب به هیچ عنوان متنی اجتهادی نبوده است، عنوان کرد: چرا افرادی که مکاسب درس می دهند و درس خارج را برگزار می کنند وقتی با مسائل روز برخورد می کنند دست به دامن اصول عملیه می شوند؛ رهبر معظم انقلاب می فرمودند: «وقتی ما می گوییم کتاب ها را عوض کنید می گویند امام خمینی(ره) همین کتاب ها را خواند و امام شد در حالی که امام جنبه های شخصیتی متفاوتی داشت»؛ من از شما می پرسم اگر کتاب فقهی دیگری در اختیار امام بود، به این نتایج نمی رسید.

وی افزود: امروز در درس های خارج باید مسائلی که در نحوه اداره جامعه و قانونگذاری و مدل های آن و تأثیر گذاری آن در حاکمیت و روش های جلوگیری از استبداد حکومت های دنیا بحث شود که از جمله فقه سیاسی است ولی ما هنوز ولایت فقیه را در درس خارج مطرح می کنیم که هیچ ارتباطی با فقه سیاسی ندارد و تکراری شده است چرا که ولایت فقیه امری مسلم و پذیرفته شده است و الان لازم است روی کارکردها و تأثیرات آن بحث کنید.

زوائد وارد شده به علم اصول و تورم این علم

حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد با اشاره به این که زوائد وارد شده در علم اصول نتیجه تورم در این علم است، تصریح کرد: ما در هر علمی یک توسعه مثبت داریم و یک تورم که توسعه منفی است؛ اگر توسعه در راستای نزدیک کردن به اهداف اصلی باشد مبارک است ولی اگر فقط زیاد کردن بدون هدف باشد زائد است؛ به عنوان نمونه معانی حرفیه و این که آیا حکم الله شامل کافر می شود یا نه؟، مقدمه واجب و بحث ضد آیا واقعا در راستای اهداف علم اصول است که قرار بود برای فهم دین منطق بدهد؟ و آیا واقعا یک کبری به دست انسان می دهد که با صغری در مسائل نتیجه گیری کنیم؟.

مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی افزود: قبل از مرحوم شیخ انصاری مباحثی از جمله بحث ضد و مقدمه واجب، فقط دو سه صفحه بحث می شد ولی در زمان شیخ رشد فزاینده ای کرد و همین مقدمه واجبی که دو یا سه صفحه بحث می شد به 300 صفحه رسید و حتی برخی می گویند شیخ حبیب الله رشتی هشت سال طول کشید تا مقدمه واجب را تدریس کرد که ما حساب کردیم اگر قرار بود ایشان کل علم اصول را درس بدهد 200 سال طول می کشید؛ این تورم است امروز در حوزه اصول فقه که مقدمه فقه بود خودش هووی فقه شده است.

وی با بیان این که فلاسفه یک بار منطق می خوانند و یک عمر کار فلسفی می کنند، عنوان داشت:  در حوزه علمیه همواره یک فقه و اصول در کنار هم قرار گرفته و هر دو هویت جداگانه پیدا کرده است در حالی که اصول قرار بود مقدمه ای برای فقه باشد، بنابراین اگر بخواهیم به نتیجه مطلوب برسیم باید بنابر فرمایش رهبر معظم انقلاب روش فقه و اجتهاد را متحول کنیم و فقط به مسائل ضروری و لازم در اصول بپردازیم.

موافقان نظریه تورم اصول

استاد سطح عالی حوزه علمیه با اشاره به بخش دوم سخنان خود مبنی بر موافقان نظریه تورم اصول خاطرنشان کرد: تورم به دو معنا است که هردو مذموم است، نخست ورود مسائل زائد به علم اصول و دوم پرداخت های بیجا و کاذب به یک مسأله؛ جالب است بدانیم سیدمرتضی و شیخ طوسی که هر دو اولین نفراتی هستند که کتاب اصولی نوشتند در مقدمه کتاب های شان «الذریعة» و «العده» متعرض زوائد علم اصول شده اند و بیانات مشابهی دارند؛سید مرتضی بیان می کند: «مراد از اصول فقه آن علمی نیست که علم فقه جز به آن کامل نمی شود چرا که اگر چنین باشد باید همواره از مباحث فلسفی و کلامی نیز بحث کنیم در حالی که یقینا این مسائل از علم اصول نیست» و به همین دلیل است که ایشان در کتاب خود خیلی از مباحث زائد را کنار می گذارد.

وی با اشاره به نظرات دیگر بزرگان حوزه قدیم مبنی بر حذف زوائد از علم اصول افزود: محقق حلی می گوید: «به من اصرار شد که کتابی اصولی بنویسم و اصرار داشتند که فقط ضروری ها را بنویس و من معارج را نوشتم که در آن فقط بحث های لازم را آورده ام، دنبال طول دادن بحث ها نیستم و دیدگاه های متفاوت را بحث نکرده ام»؛ میرزای قمی نیز در قوانین همین بیان را دارد که «من اعراض کردم از بسیاری از زوائد علم اصول».

حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد ادامه داد: ملاعلی نهاوندی که از شاگردان بزرگ شیخ انصاری است در این باره تعبیر تندی دارد و می گوید: «حتی اگر این فن(علم اصول) مفنی روزگار و مبطل عمرها نبود بازهم فقه هم روز به روز گسترش می یافت، بنابراین بحث های واقعی و حقه اصول در تحقیق فقه لازم است که یکی از این هزارانی است که در اصول بحث می شود و بقیه زائد و غیرلازم است»؛ شیخ عبدالکریم حائری نیز در «درر الفوائد» بیان می دارد: «من غالب مسائل علم اصول را آورده ام، به حاشیه نرفته ام و البته توضیح کافی داده ام و از ذکر چیزهایی که ثمره ای ندارد پرهیز کرده ام» و آیت الله بروجردی نیز معتقد بود که اصول از مقدمیت خارج شده و ورم کرده است، به همین خاطر ایشان در تمام عمر یک بار درس اصول را تدریس کردند که آن هم اصول مهذب و خلاصه شده بود.

مخالفت امام راحل با زوائد اصول

وی با بیان این که آیت الله خویی و امام راحل نیز از مبسوط شدن علم اصول دل خوشی نداشتند، اظهار کرد: تعدادی از شاگردان نزد آیت الله خویی رفتند و گفتند خوب است کمی بحث ها را بسط و گسترش بدهید تا ما نیز بهره بیشتری از علم اصول ببریم؛ ایشان فرمودند «همین مقدار کافی است، شما دنبال فقه بروید چراکه اصول یک فن بوده و مطالبش زیاد است و خیلی از اوقات ثمره ای بر آن مترتب نیست»؛ امام راحل می فرمود: «گاهی می شود که شخصی بیست سال کار فقهی می کند و قواعدی از علم اصول هست که اصلا به کار این فقیه نمی آید، این که برای گسترش ذهن طلبه مسائل اصولی را گسترش بی جا بدهیم غیروجیه است».

مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی تأکید کرد: رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب و علمای خراسان رضوی فرمودند: «این که بخواهیم طلبه ها به همه چیزهایی که لازم دارند برسد باید متونی را بخوانند، بنابراین باید متون خلاصه شود و قدرت تعمق را با پیچیده کردن نمی شود به طلاب داد، باید با روش های نو، ذهن را پرورش بدهیم».

وی در ادامه با بیان این که یک سری از فقها طرفدار وضع موجود هستند، ابراز داشت: برخی معتقدند اصلا اصول زوائدی ندارد و یکی از بزرگواران در مصاحبه ای که داشتند گفته بودند: «تورم در علم اصول معنا ندارد چون وقتی وارد بحث علمی می شوید و می خواهی محققانه بحث کنید، طبیعت کار محققانه این است که وقتی حرفی می زنید اگر شخصی اشکال کند باید به سؤال او پاسخ بدهید و دوباره قیل و قال هایی پیش می آید و تا جایی که سؤال تمام شود باید پیش بروید و اگر غیراز این باشد اصلا علم رشد نمی کند».

حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد در پاسخ به این شبهه عنوان کرد: این سخن از یک منظر درست و از منظر دیگر غلط است؛ این که باید باب گفت‌وگو و تعمق باز باشد حرف درستی است ولی این که نباید در پاسخ به سؤالات ترمز داشته باشیم به هیچ عنوان حرف صحیحی نیست و ایشان گویا حسن ذاتی برای سؤال قائل هستند، درحالی که آیه قرآن می گوید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ» که از چیزهایی که به صلاحتان نیست سؤال نکنید.

وی ادامه داد: روایت داریم: «سؤال خوب نصف علم است» نه این که هر سؤالی حتی زراره که بزرگ ترین صحابه امام صادق(ع) است و با عظمتی که داشت نقل می کند من از حضرت در مورد آیه ای که می گوید «از اهل ذکر سؤال کنید» سؤال کردم اهل ذکر چه کسانی هستند، حضرت فرمود: اهل ذکر ما هستیم؛ زراره می گوید من دوباره سؤال کردم آیا ما وظیفه داریم از شما سؤال کنیم، حضرت فرمودند: «بله ولی قرار نیست هرسؤالی که بپرسید ما جواب دهیم»و یا ابوبصیر نیز که از اصحاب خاص امام صادق(ع) است از امام سؤال می کند حورالعین خلق دنیوی دارد و یا بهشتی؟ امام فرمود: «این بحث را رها کن که فایده ای ندارد، نمازت را درست کن این بد است که انسان عمری بگذرد و نتواند عبادت خدا را درست انجام دهد»، بنابراین به عنوان پژوهشگر باید بررسی کنیم فلان سؤال صحیح است یا خیر.

طولانی شدن علم اصول ذهن طلبه را باز نمی کند

استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با اشاره به یکی از اشکالات شایع در حوزه مبنی بر این که می گویند طولانی کردن علم اصول باعث شرح و گسترش اذهان می شود، تأکید کرد: این که ذهن طلبه و یا دانشجو باید قوت بگیرد و گسترش بیابد مطلوب است و اصلا معنای اجتهاد همین است ولی واقعا راه شرح ذهن و گسترش آن پرداختن بی حد و حصر به قیل و قال ها است یا بهتر است به مسائل نو پیدا بپردازیم؟.

وی با بیان این که اگر ما می خواهیم ذهن طلبه باز شود راه دارد، گفت: هر علمی از مسائل کوچک و ساده شروع می شود و رفته رفته سخت تر می شود باید در فقه و اصول نیز همین کار را بکنیم از طهارت و صلاة شروع کنیم و کم کم مسائل سخت را بحث و بررسی کنیم و روزآمد شویم نه این که روی یک مسأله اصولی بی فایده روزها و ماه ها وقت بگذاریم و همان را پیچیده کنیم.

مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی ادامه داد: تصور کنید ریاضی دان به جای این که مسائل جدید ریاضی را پاسخ بدهند بیاید همان ریاضیات اقلیدس را پر و بال بدهد و معتقد باشیم که این ذهن دانشجو را تقویت می کند حرف اشتباهی است؛ حال در اولیات فقه مثل احکام طهارت و نجاست که همه به آن احتیاج دارند و کسی می آید با همین اولیات فقه بازی می کند که مشابه همان ریاضی اقلیدس حل شده است که دوباره روی همان ها بحث کنیم تا مسأله پیچیده تر شود.

فقیه باید بیست سال جلوتر فتوا بدهد

وی افزود: امام فرمود فقیه باید بیست سال جلوتر را ببیند و فتوا بدهد؛ حال اگر فقیهی سال ها وقت خود را روی یک مسأله اصولی بگذارد که ثمره ای برای آن مترتب نمی شود برای مسائل جامعه خود نیز نمی تواند نظر بدهد چه رسد به این که بخواهد آینده را ببیند.

حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد با بیان این که معاون سابق قوه قضاییه می گفت که بعد از انقلاب بیست هزار مسأله در قوه قضاییه مطرح شده که جواب ندارد، ابراز داشت: چه اشکالی دارد فقیه به این مسائل بپردازد و یا مسائل پزشکی که اصل مسأله پیچیده است و ذهن طلبه را تقویت می کند نه این که بحثی ساده را خودمان پیچیده کنیم؛ طلبه فاضلی بود با افتخار می گفت شش ماه طول کشید تا ما به این نتیجه رسیدیم که نماز جمعه واجب تعیینی است یا تخییری که واقعا تن انسان با این حرف ها می لرزد.

وی با اشاره به فواید مطرح کردن این گونه بحث ها تصریح کرد: درست است که خیلی از شما و ما این کتاب ها را خوانده و از آنها گذشته ایم، اما فعلا صدای ما به جایی نمی رسد، بنده خودم سال ها روی این مسائل بحث کرده ام و حتی کتابی در مورد زوائد علم اصول نوشته ام ولی این نشست ها خودش باعث می شود تا باب گفت‌وگو باز شود و یک جریان علمی و گفتمان شود و تدریجا زمینه حذف یک سری مطالب را از کتاب های اصولی و فقهی فراهم می کند و وقتی حوزه فضای این گفت‌وگوها را باز کند می توانیم بعدها استادان را نیز درگیر این گونه مباحث لازم، ضروری و حیاتی کنیم.

آبشخور ورود زوائد به علم اصول

مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی با اشاره به محور سوم بحث خود عنوان داشت: در این قسمت می خواهیم بدانیم زوائد علم اصول از کجا وارد شده و آبشخور اصلی آن کجا است؟ در این که اصول به صورت ارتکازی از زمان خود پیامبر گرامی اسلام وجود داشته تردیدی نیست؛ اما بعدها تبدیل به علم تفصیلی شد و برای همه علوم نیز به مرور زمان انگیزهایی پیش می آمد تا این علوم تدوین شود؛ دلیل این مطلب رساله های اصولی است که یونس بن عبدالرحمن، فضل بن شاذان و افراد دیگری در موضوعات خاصی همچون اختلاف اخبار و قیاس تدوین شده است؛ اما تدوین علم اصول به صورت در بین شیعه بعد از دوران غیبت کبری و از زمان شیخ طوسی و سید مرتضی آغاز شد.

وی ادامه داد: در مقابل اهل سنت بعد از زمان پیامبر به محدودیت منابع برخوردند و زودتر به مشکل برخوردند به همین دلیل اصول به معنای مجامع علمی و آن چیزی که امروز به عنوان علم اصول شناخته می شود در بین اهل سنت زود تر آغاز شد و در واقع علم اصول ما پالایش یافته و با نگرش شیعی به اصول اهل سنت است و چون در ابتدا ما اصولمان را از اهل سنت گرفتیم که دارای زوائد بود می توان گفت از همان ابتدا یعنی زمان شیخ طوسی و سید مرتضی زوائد وارد علم اصول شد.

حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد تصریح کرد: سید مرتضی تصریح می کند قبل از من هیچ کسی در اصول کتابی ننوشته است و در مقدمه ذریعه بیان می کند مخالفین ما از اهل سنت کتاب های زیادی در این زمینه نوشته اند که البته زوائد زیادی دارند و من می خواهم آنها را منقح کنم و شیخ طوسی هم که شاگرد سیدمرتضی است در مقدمه عده بیان می کند در اصحاب ما کسی اقدام به نوشتن اصول نکرده غیر از اندکی که استاد ما شیخ مفید نوشته است؛ البته شاید شیخ طوسی از کتاب ذریعه خبر نداشته است.

وی افزود: این دو کتاب هر دو تأکید می کنند که قبلا اهل سنت در اصول وارد شده اند؛ حال بزرگانی همچون شیخ طوسی در این فضا می خواستند در برابر جریان غالب یعنی اهل سنت عرض اندامی کنند و شروع به نوشتن کتاب های اصولی بر اساس فهرست کتب اهل سنت کردند و به همین دلیل موارد غیرلازم را نیز نقل کرده اند.

مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی با بیان این که العده فی اصول الفقه کتابی از عالم اهل سنت است که شیخ طوسی نیز به همان ترتیب و با جابجایی جزئی کتابی را تدوین کرد، ابراز داشت: اصول فقه شیعه در مقطع زمانی بود که جواب دادن از اهل سنت موضوعیت داشته است؛ حال با این رویکرد در کنار این که باید کار شیخ طوسی را تحسین کنیم که در آن مقطع شیعه را نجات دادند ولی طبیعی است که در برخی جاها برخی از زوائد را وارد کردند.

نمونه مسائل غیر لازم

حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد در پایان تصریح کرد: نمونه این موضوع مسائلی است که در زمان شیخ وارد شد و هنوز هم هست؛ به عنوان نمونه آیا امر شامل کافر هم می شود یا نه که در واقع ابوحنیفه آن را مطرح کرد، این که امر به شیء مستلزم نهی از ضد آن است، بحث های ادبی، الفاظ جمع و جنس که همه لغوی است و اصلا ربطی به اصول فقه ندارد، بنابراین اگر توجه در زمان شیخ طوسی می شد دیگر این زوائد وارد نمی شد.

گفتنی است، در پایان این نشست حاضران سؤالات خود را مطرح کرده و حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد به این سؤالات پاسخ داد و قرار بر این شد که جلسه بعد روز دوشنبه هفته آینده در همین محل و همین ساعت با موضوع مصادیق زوائد در علم اصول برگزار شود./1330/ز504/ی

خبرنگار: داود جعفری

ارسال نظرات