۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۹
کد خبر: ۴۶۴۸۶۳

دولت بايد خودش را جمع و جور کند

پايه رقابت‌هاي سياسي صحيح، کوشش براي ارائه راه حل‌هاي بهتر است، نه خواست توقف يا تضعيف نيروهاي عمل کننده، و تا آن جا که به ما مربوط است، محدوديتي براي ارائه راه حل‌هاي بهتر نداريم.
مذاکرات5+1 نشست بغداد

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری  رسا به نقل از روزنامه رسالت، درباره برجام و خلف وعده‌های کشورهای اروپایی و آمریکا مطالبی باید به دولت تذکر داده شود که در زیر می‌آید.

* مطلب 1:

به عنوان منتقد دولت، موضع ما ابداً توقف يا تضعيف دولت نيست. از يک ديد وسيع‌تر، هدف ما از فعاليت سياسي در اين کشور آن است که هر روز، وطن را يک گام به سوي عظمت افزون برانيم. پايه رقابت‌هاي سياسي صحيح، کوشش براي ارائه راه حل‌هاي بهتر است، نه خواست توقف يا تضعيف نيروهاي عمل کننده، و تا آن جا که به ما مربوط است، محدوديتي براي ارائه راه حل‌هاي بهتر نداريم. اميد ما اين است که دولت به خودش بيايد و در اين چند ماه باقي مانده کشور را به حال خود رها نکند. دولت، بيش از حد ضعف نشان مي‌دهد و اين برازنده دولت جمهوري اسلامي ايران نيست؛ حال، اين دولت در اختيار هر يک از جناح‌هاي فکري داخل کشور باشد. دولت يازدهم بايد خودش را جمع و جور کند.

* مطلب 2:

در يک سياست ورزي حکيمانه، جريان کلي فعاليت‌ها به اين شرح است: يک جريان سياسي، درگير سياست ملي مي‌شود که بخش مرکزي آن، شامل توسعه استراتژي در سطح کل نيروهاي عمل کننده کشور است تا مزيت‌هاي نسبي يا همان «ظرفيت»هاي ملت را بالفعل سازد. اين، هدف صحيح يک سياست ورزي اخلاق‌مدار است. وقتي يک جريان سياسي براي کسب رياست جمهوري و اريکه اجرايي مصمم مي‌شود، در همان گام اول اين پرسش را مطرح مي‌کند که «فلسفه وجودي ملت ما چيست و ظرفيت‌هاي آن کدام است؟» پاسخ به اين پرسش، به کل ملت در شکل دهي به يک خط مشي مشترک سياسي کمک مي‌کند و باعث اتحاد ملت در پشت دولت خواهد شد. اين، چيزي است که دولت هم اکنون به آن احتياج دارد. دولت ما، امروز، ملت را در پشت سر مهم‌ترين تصميمات خود ندارد و اين، در ريشه، باز مي‌گردد به اين که فاتحان نود و دو اريکه دولت، از ابتدا نگاه به بيرون داشتند و به «ظرفيت»هاي ملت بي‌اعتنايي کردند. امام (ره) به ما ياد داد که در طول تاريخ ايران، هر دولتي که به خارج از اين کشور نظر داشت شکست خورد و هر دولتي که به «ظرفيت»هاي ملت اتکاء کرد، در مقابل خرد کننده ترين فشارهاي خارجي تاب مقاومت آورد.

*  مطلب 3:

کارکرد اتحاد فرهنگي-ملي، آن گونه که ما امروزه، آن را مي‌شناسيم، يکي از پيامدهاي فعال‌گرايي اجتماعي عميق ملت ايران بوده است که در قرون و حتي هزاره‌هاي پيشين ظهور کرده و استمرار يافته است. ملت ايران، به اتکاء زمينه‌هاي فرهنگي خود و نيز، بر مبناي تحکيم فرهنگ اسلام شيعي حسيني، ملتي نيست که گوشه‌اي بنشيند و ديگران را حاکم بر مشيت خويش ببيند. نخبگان اين جامعه بايد اين حقيقت تاريخي را درک کنند، و فکر پيشبرد تقدير اين ملت را بدون همراهي خود ملت کنار بگذارند. يک گروه نمي‌تواند به نام «گروه عقلا» هر چه خواست بر اين ملت براند. آن‌ها بايد با ريشه‌ها و ظرفيت‌هاي ملت زندگي کنند، با آن‌ها دمخور باشند، آن‌ها را درک کنند و سياست‌ها و تدابير خويش را بر پايه اجماع ظرفيت‌هاي فرهنگي ملي پيش ببرند. در اين کشور، کاري بدون پشتوانه اتحاد فرهنگي-ملي، به درستي پيش نمي‌رود.

* مطلب 4:

اتحاد فرهنگي-ملي، به عنوان يکي از کارکردهاي سياست، برخاسته از برنامه‌هاي مجزا ولي همسويي است که چند محور را تقويت مي‌کند: 1- ارتباط پوياي دولت با ملت 

2- ارتباط عناصر مختلف ملت با يکديگر

 3- ارتقاي عواطف انساني و معنوي که توان فرهنگي ملت براي اتحاد را بالا و بالاتر مي‌برد

4- بالا بردن توان گفتگوي ملي و کاهش اصطکاک‌ها بر سر موضوعات اختلافي

5- معطوف کردن تلاش‌ها، عليه دشمنان خارجي و داخلي و مادي و معنوي ملت. اين‌ها محورهاي اصلي مهارت‌هايي است که هر دولت براي ايجاد اتحاد فرهنگي-ملي، بايد از آن برخوردار باشد.

متأسفانه، دولت يازدهم، تقريباً در هيچ يک از پنج محور از مهارت‌ها و توانمندي‌هاي کافي برخوردار نيست. به نظر مي‌رسد براي آن‌ها، همين که از «گروه عقلا» باشند، کافي است.

*  مطلب 5:

-  کارکرد مهم اتحاد فرهنگي-ملي براي دولتي مانند دولت يازدهم اين است که لااقل کمک مي‌کند که اجراي برنامه‌هاي «گروه عقلا» تسهيل شود. حتي اگر آن‌ها اعتقادي به «ظرفيت»هاي ملت ندارند، توجه به نقش اتحادساز اين «ظرفيت»ها، حداقل اين فايده را دارد که نيروهاي اجتماعي را در مسير اجراي تدابير آن‌ها قرار مي‌دهد. آن‌ها بايد با مهارت، تدابير خود را در مسير اجماع ملي قرار دهند. آن‌ها يک بار سعي کردند اين کار را بکنند، ولي آن قدر در اين کار کم‌مهارت بودند که همه فهميدند آن‌ها اعتقادي به ظرفيت‌هاي ملي ندارند. آن‌ها با تشخيص اين حقيقت که در زمينه «اقتصاد مقاومتي» اجماع فرهنگي-ملي وجود دارد، به همه برنامه‌هاي پيشين خود، يک برچسب اقتصاد مقاومتي زدند، ولي آنچنان اين کار مشحون از تصنع بود که ناگزير همه چيز لو رفت و امروز گمان نمي‌رود کسي در اين کشور معتقد به باور دولت به اقتصاد مقاومتي باشد.

*  مطلب 6:

- اتحاد فرهنگي-ملي، مانند يک پنجره عمل مي‌کند؛ در يک سوي، خارجي‌ها مي‌فهمند که بايد سياست‌هاي دولت را جدي بگيرند؛ دولتمردان و ديپلمات‌هايي که از ملت خود دور هستند يا در انظار به نمايندگان ملت پرخاش مي‌کنند و آن‌ها را عملاً به هيچ مي‌گيرند، هر قدر هم که کار بلد باشند، جدي گرفته نخواهند شد.

- در سوي داخلي پنجره اتحاد فرهنگي-ملي، مردم مي‌توانند با اعتماد به ديدگاه دولت، شرايط در حال تغيير محيط بين الملل را درک کنند و در مورد تغيير سياست‌ها، پشتيباني لازم را فراهم نمايند. اگر مردم به دولت اعتماد نداشته باشند، به روايت‌هاي دولت از شرايط مذاکرات با نيروهاي خارجي اعتماد نخواهند داشت و همواره مي‌دانند که چيزهايي هست که به آن‌ها گفته نشده است، يا به درستي گفته نشده است. در نتيجه در موقعيت احتياط باقي مي‌مانند و عملاً درگير برنامه‌هاي پسامذاکراتي دولت نمي‌شوند.

*  مطلب 7:

-  تشبيه اتحاد فرهنگي-ملي به پنجره، حاوي اين نکته هم هست که پنجره به دولت اجازه مي‌دهد که در تعاملات خود با محيط، گاهي پل بزند و صراحت و صميميت به خرج بدهد و گاه پرده‌ها را بکشد و حائل قاطعي برقرار نمايد. دولتي که واقعاً پشت گرم به اتحاد ملي است، مي‌تواند به دوستان خود، در موقعيت‌هاي لزوم، واقعاً ابراز دوستي کند و دوستي خود را در عمل و در حدود «ظرفيت»هاي اقتدار ملي کشوري مانند ايران که ابداً کم نيست، نشان دهد. چنين کشوري، واقعاً از مساعدت همه دوستان خود در موقعيت‌هاي بين المللي بهره مي‌برد و بسياري از مسيرهاي دور دست را براي خود نزديک مي‌کند. در مقابل، با افزايش عدم اطمينان محيطي در سياست بين الملل امروز، يک دولت متکي به حمايت متحد مردم، مي‌تواند عوامل مزاحم را با يک تهديد زباني به پس براند، و اغلب، نيازي به زبان سخت‌تر نخواهد داشت.

*  فرجام:

- به گمان ما، دولت و دوستانش، بايد به جاي حاشيه‌تراشي‌هاي ناجور و

پشت سر هم و يکي پس از ديگري، به سبک زمانه مجلس سوم، مانند ماجراي «صادقي» و «بورسيه‌ها» و «پرخاش‌هاي بيجا به برادران» و «آمارهاي غلط» و «تک‌خواني زنان» و «کنسرت» و ... ، حاشيه‌هايي که مردم نيز خريدار آن نبوده‌اند و نخواهند بود، به سمت راه صحيح کشورداري باز گردند. حتي اگر همه اين حاشيه رفتن‌ها کار طراحان تبليغات انتخاباتي باشد.

- دولت بايد خودش را جداً جمع و جور کند، و سمت و سويش را به سمت پنجره اتحاد فرهنگي-ملي برگرداند. ما يک توصيه منصفانه داريم: چه عيبي دارد که يک دولت پشت مردمش و «ظرفيت»هايشان سنگر بگيرد؟ شايد اين، دليل آن باشد که پارسيان، «ميهن» را «مادر» مي‌دانند؛ چرا که فرزند عصيان‌گر، همواره مي‌تواند به دامان آن باز گردد./836/د102/ل

ارسال نظرات