۰۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۷
کد خبر: ۴۸۲۷۱۴
پیشنهاد کتاب برای مطالعه آخر هفته؛

تصویری متفاوت از روحانیت با چاشنی نقد

یکی از بارزترین نکاتی که در مورد رمان «برکت» می‌توان ذکر کرد به تعبیری نقدی است که بر نظام تبلیغ و ترویج حوزه علمیه وارد می‌کند.
کتاب

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، «می‌خواستم آیه‌ای بخوانم، که بر زبانم خشکید. ترق. مجلس به هم ریخت. تعدادی آمدند طرفم و چند نفری بلند بلند خندیدند. تکه‌های لهیده سیب پاشید روی عمامه‌ام، روی صورتم. بوی گندش همه‌جا را گرفت. با آستین صورتم را پاک کردم. تا خود را جمع‌وجور کنم و بیایم پایین، دومی را هم پرت کرد که از بیخ گوشم رد شد. به آرامی از منبر پایین آمدم ...»

آنچه خواندید ورودی رمان «برکت» اثر ابراهیم اکبری دیزگاه است که در همان ابتدا ضربه محکمی به خواننده می‌زند و او را با شتاب به عالم «شیخ یونس برکت» پرتاب می‌کند. ماجرای این رمان در ارتباط با طلبه‌ای است که عازم سفر تبلیغی به روستایی به نام «میانرود» شده و در آنجا با دردسرهای بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند.

نویسنده با این آغاز خوب خواننده را وارد داستان می‌کند و از همان ابتدا تصویری از مشقت‌های طلبه مُبَلِّغ را به خواننده نشان می‌دهد. این مشقت‌ها تا حدی است که شیخ یونس برکت بارها در میانه راه تصمیم به بازگشت می‌گیرد. او در ماه مبارک رمضان به این روستا آمده تا از قرآن و اخلاق و اسلام برای آنها سخن بگوید اما ساکنان این روستا بسیاری از مسائل ابتدایی دینی و شرعی را نمی‌دانند و همین بر سخت شدن شرایط بر یونس برکت اضافه می‌کند.

در این کتاب خواننده با حالات درونی یک طلبه و اتفاقاتی که در زندگی شخصی او افتاده روبرو می‌شود و تصویری واقع‌گرایانه‌تر از این قشر را به مشاهده می‌نشیند. این تصویر تا جایی پیش می‌رود که خواننده روحانیتی را می‌بیند که خود گاهی حواسش به خویش نیست و گاهی تلنگری که مردم به او می‌زنند سبب می‌شود به خودش بیاید.

یکی از بارزترین نکاتی که در مورد این رمان می‌توان ذکر کرد به تعبیری نقدی است که بر نظام تبلیغ و ترویج حوزه علمیه وارد می‌کند. دیالوگی که بارها از زبان اهالی روستا شنیده می‌شود این است که «روحانی قبلی چنین گفته بود و شما چنان گفتید» و این نشان می‌دهد در تبلیغ مشی و روش ثابتی وجود ندارد و روحانیون که عازم روستاها و مناطق دیگر می‌شوند به تعبیری خود اجتهاد می‌کنند و همین مسئله کار را بر سایر روحانیون که پس از آنها پا در منطقه می‌گذارند دشوار می‌کند. از این حیث شاید بتوان گفت که رمان «برکت» در واقع نظام تبلیغی حوزه علمیه را به نقد کشیده و تلنگری زده است.

در مورد برخی شخصیت‌ها و افراد حاضر در رمان نیز می‌توان نکاتی را طرح کرد که مثلا برخی از آنها در حد چند رفتار و دیالوگ باقی مانده‌اند و نویسنده برای معرفی آنها پا را از این حد فراتر نگذاشته است. همچنین به نظر می‌رسد شیخ یونس برکت در برخی اتفاقات منفعل است و این را می‌توان اینطور تعبیر کرد که او به خاطر عدم آشنایی با محل گاهی سعی می‌کند محتاطانه برخورد کند.

در این اثر خواننده از نظر ذهنی اذیت می‌شود که این به خاطر عمق خوب شخصیت «شیخ یونس برکت» است او علاوه بر مشقت‌هایی که در روستا با آنها مواجه است از سوی همسرش نیز در تنگنا قرار دارد و همین سبب می‌شود که بسیار بی‌انگیزه و ناراحت باشد و این حس به خواننده نیز در طول رمان منتقل می‌شود.

در رمان «برکت» اثر ابراهیم اکبری دیزگاه خواننده با سفرهای تبلیغی روحانیون آشنا می‌شوند و ذهنیتی که ناشی از روحانیون حاضر در محیط‌های شهری است کمی جابجا می‌‌شود و همین نکته را می‌تواند نقطه قوت اثر برشمرد که توانسته در ارائه تصویری متفاوت از روحانیت موفق ظاهر شود.

رمان «برکت» را انتشارات کتابستان معرفت منتشر کرده و توانسته بود در بخش رمان نهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد کاندیدا شود و همچنین در بخش آزاد جایزه ادبی شهید حبیب غنی‌پور نیز به عنوان کاندیدا معرفی شده است./1325//102/خ

ارسال نظرات