۱۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۷
کد خبر: ۴۸۵۲۹۸

سیری در گفتمان صیانت از محیط زیست از دیدگاه آ‌یت الله مکارم

حضرت ‌آیت الله مکارم تأکید کرد: عده ای سودجو به جان جنگل ها و مراتع افتاده اند و این ثروت طبیعی را به زودی بر باد خواهند داد؛ باید تدبیری برای جلوگیری از آنها با استفاده از وسایل ارتباط جمعی و نظارت کمیته های محلی اندیشید.
آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، ضرورت حفظ محيط زيست‏ و حمايت از حيوانات در اسلام[1] از جمله مسائل مهمی است که علاوه بر رابطه ی ما با خدا و خلق خدا، ارتباط ناگسستنی جوامع بشری با محیط زیست را یادآور می شود، زیرا خداوند در این دنیا نعمت هایی آفریده است ولی این نعمت ها محدود است و اگر تخریب شود چیزی جانشین آن نمی شود. حتی اکسیژن هوا، آب های روی زمین، زمین های قابل کشت و معادن روی زمین محدود می باشد. از این رو باید این منابع را برای نسل های بعدی نگه داریم و نباید محیط زیست را برای آنها ویران کنیم و زندگی آنها را به خطر بیندازیم.[2]

قرآن مجید در این زمینه می فرماید:«إِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً ؛[3] کسانی که اسراف و تبذیر می کنند (چه در اموال خودشان باشد و چه در منابع طبیعی) آنها برادران شیطان هستند(زیرا کار شیطان تخریب است)، و ابلیس آن شیطان بزرگ همواره نسبت به نعمت هاى پروردگارش ناسپاس بوده است».[4]

محیط زیست؛ امانتی الهی برای آیندگان در جوامع بشری

باید اذعان نمود امانت سرمايه اصلى جامعه انسانى و سبب پيوند مردم با يكديگر و نظم معاش و معاد آنها است، در حالى كه خيانت آتش سوزانى است كه همه پيوندها را از ميان مى‏ برد، و سبب هرج و مرج جامعه و فقر و ضعف و بدبختى است. امانت از جمله صفاتى است كه هم در رابطه خلق با خالق و هم انسان‏ها نسبت به يكديگر و هم انسان نسبت به خودش و نیز نسبت به محيط زيست‏ او صادق است.[5]

از آنجا که  یکی از ویژگی های دستورات اسلام جامعیت است لذا نفع رساندن به برادران دینی مفهوم عامی دارد و مخصوص نفع مادی نیست بلکه منافع معنوی، اخلاقی، علمی و هدایت و مانند آن را شامل می شود،در این بین نفع به اخوان، دستور به محیط زیست را نیز در بر می گیرد یعنی انسان برای استفاده ی نسل های آینده از محیط زیست که نوعی منافع راهبردی به دیگر افراد در جوامع بشری است باید از محیط زیست محافظت کند.[6]

لذا نعمت‏ هاى معنوى و مادى كه خداوند در جسم و جان انسان آفريده و نیز مواهب بی شمار طبیعی همه امانت‏ هاى او هستند.[7] و مردم مأمور به حفظ آنها هستند،[8] از این رو باید برنامه ای ترتیب داد و با تمرین و ممارست،[9] همگان را به محيط زيست‏ خود آشنا و بر ابزار بهره بردارى بهینه و اصولی از آن مسلط نمود.[10]

حفاظت از محيط زيست در منظومه ي معرفتي اسلام

انسان با مطالعه قوانين متعالى و دستورات حساب شده و مترقى، به عظمت اسلام و گستره رحمت اسلامى پى مى‏ برد و انگشت حيرت به دهان مى‏ گيرد؛ چرا كه رحمت اسلامى در كانون خشونت، حتى شامل درختان نيز مى‏ گردد؛ لذا پيامبر رحمة للعالمين به سربازان خويش دستور مى‏ دهد كه هيچ درختى را در هنگام جنگ و نبرد قطع نكنند و به محيط زيست‏ احترام بگذارند.[11]

از طرفى ديگر روشن است كه اسلام مى‏ خواهد با توسعه و رشد اقتصادى بستر آبادانى بيشتر زمين يعنى بستر توسعه كشاورزى، صنعت، بازرگانى و هر آنچه تأمين كننده رفاه زندگى از جمله (صیانت از محيط زيست) را فراهم كند[12] تا از طريق دست­يابى به اين هدف، به ديگر اهداف مادى و معنوى نايل آيد.[13]

اینگونه است که در نظام اقتصادى اسلام‏ براى حصول رشد و پیشرفت، در عين حال كه براى مالكيت شخصى اصالت قائل است و برخلاف نظام سوسياليزم، انگيزه‏ هاى شخصى و تمايلات فردى را به عنوان حق طبيعى و فطرى مطرح مى‏ كند دو نوع مالكيت ديگر به نام مالكيت عمومى و مالكيت امام (حكومت اسلامى) را نيز تشريع كرده، برخلاف نظام سرمايه‏ دارى بخش مهمی از منابع‏ طبيعى‏ را ملى مى‏ داند.[14]

افزون بر اين، اسلام از «استئثار (ويژه سازى منابع درآمد و انحصارطلبى)» نيز منع كرده است. از موارد استعمال واژه «استئثار» به خوبى استفاده مى‏ شود كه اهل استئثار، به سرمايه‏ داران پرنفوذى گفته مى‏ شود كه با نفوذ در دستگاه حكومت ‏ها، اموال عمومى و منابع‏ طبيعى‏ و ملى همانند مالكيت بر مراتع، معادن، جنگل‏ها و درياها و يا امتياز توليد يا تجارت كالايى خاص را در اختيار و انحصار خويش در مى ‏آورند و از اين راه به ثروت‏ هاى هنگفتى دست مى‏ يابند و اين از نظر اسلام‏ ممنوع است. بلکه اسلام با ايجاد بخش عمومى و انفال، مالكيت بر اراضى موات و آباد طبيعى، جنگل‏ ها، درياها، نهرها، معادن و امثال اين ها را به دولت اسلامى واگذار كرده است.[15]

جایگاه صیانت از محیط زیست در رهیافت های قرآنی

در آيات قرآن کریم، نمونه‏ هاى فراوانى در موضوع حفاظت از محيط زيست‏ يافت مى ‏شود،[16] به عنوان نمونه تعبير به عمران و آبادسازى به وسيله حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام و نسل او در آموزه های قرآنی مبین این مسأله است كه بايد هدف همه انسان ها عمران و آبادى زمين باشد، نه تخريب آن به وسيله جنگ ها و اختلافات ويرانگر و يا تنبلى و سستى و بيكارى و يا حتى تخريب محيط زيست‏! و جالب اينكه اين عمران و آبادى بعد از توبه صورت گرفته و تا انسان از خطاهاى خود توبه نكند توفيق اين عمران و آبادى تحقق نمی یابد. لذا در قرآن مجيد مى‏ خوانيم: ««هو أنشأكم من الأرض و استعمركم فيها فاستغفروه ثم توبوا إليه»؛ اوست كه شما را از زمين آفريد و آبادى آن را به شما واگذاشت؛ پس از او آمرزش بطلبيد سپس به سوى او باز گرديد (و به عمران و آبادى زمين بپردازيد)»[17] .[18]

بی تردید این آيه‏ تابلويى است كه به روشنى، آبادانى زمين را به عنوان يكى از اهداف نظام اقتصادى اسلام نشان مى ‏دهد گرچه دليل عقلى نيز به‏ طور آشكار بر آن دلالت دارد زيرا اگر زمين مهد حيات انسانى است و همه اهداف مادى و معنوى زندگانى انسان در چنين بسترى تحقق مى ‏يابد طبعاً بايد مقدمات زيست‏ و حيات در آن فراهم شود و پر واضح است كه چنين چيزى در زمين ويرانه، دست نايافتنى است.[19]

از سوی دیگر اسلام از فساد و تباهى در زمين نهى و آنان را كه به فساد و تباهى در زمين روى مى‏ آورند، شديدا نكوهش كرده است: «... ويفسدون فى الأرض أولئك لهم اللعنة ولهم سوء الدار»؛ آنان كه در زمين فساد مى‏ كنند، دورى از رحمت خدا براى آن هاست و بدى و مجازات سراى آخرت».[20]،[21]

از این رو قرآن كريم در معرفى يكى از منافقان عصر رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم مى‏ فرمايد: «وَإِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِي الأَرضِ لِيُفسِدَ فيها وَيُهلِكَ الحَرثَ وَالنَّسلَ ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الفَسادَ؛ هنگامى كه روى برگرداند (و از نزد تو خارج شد) در راه فساد در زمين كوشش مى‏ كند و زراعت‏ ها و چهارپايان را نابود مى‏سازد (با اينكه مى‏ داند) خدا فساد را دوست ندارد».[22]،[23]

اين آيه نابودسازى محيط زيست‏ و آسيب رساندن به گياهان و حيوانات را، مصداق روشن «فساد فى الارض» ناميده و به شدت از آن نهى كرده است، چرا كه در آيه بعد چنين شخصى را تهديد به جهنم مى‏ كند و مى‏فرمايد: «وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ ۚ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» ( لجاجت آنان بیشتر می شود ) ، و لجاجت و تعصب ، آنها را به گناه می کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است! ».[24]،[25]

اهمیت حفظ محیط زیست در آموزه های روایی

روايات زيادى از پيامبر اكرم و ائمه معصومين عليهم السلام در زمينه صیانت از محیط زیست و اهمیت حقوق حیوانات صادر شده كه اين مسأله مهم را در عالى ‏ترين شكل و صورت ارائه کرده است.[26]

از جمله اين كه دستور داده شده است: «كنار نهرها را آلوده نسازيد؛ و همچنين زير درختان ميوه ‏دار و مقابل درهاى خانه ‏ها و محل نزول كاروان‏ ها و اطراف مساجد».[27] در دستورات جنگى اسلام نيز نقل شده: «درختان سرزمين دشمن را قطع نكنيد؛ نسوزانيد و با جريان سيل آساى آب، آن‏ها را از ميان نبريد. آب آشاميدنى دشمن را آلوده نسازيد».[28]،[29]

هم چنین در زمينه حمايت از حيوانات و رعايت حقوق آن‏ها در ماجرايى از پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم مى‏ خوانيم: آن حضرت شترى را ديد كه آن را خوابانده ‏اند و پاى آن را بسته ‏اند؛ ولى جهازش بر او بود (در حالى كه در اين گونه موارد جهاز را از پشت شتر بر مى‏ دارند تا استراحت كند) پيامبر فرمود: «أين صاحبها؟ مروه فليستعد غدا للخصومة؛ به او بگوييد: خود را فرداى قيامت براى دادخواهى آماده سازد!».[30]،[31]

در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم نقل شده است: «لا تتوركوا على الدواب و لا تتخذوا ظهورها مجالس؛ به صورت يك طرفى بر چهارپايان ننشينيد (زيرا سنگينى پاها بر يك طرف بدن حيوان وارد مى ‏شود)[32] و پشت آن‏ها را به صورت مجلس انتخاب نكنيد (اشاره به اين كه اگر در راه به دوستانتان رسيديد و مى ‏خواستيد با آن‏ها گفتگوهايى داشته باشيد از مركب پياده شويد؛ هنگامى كه گفتگوى شما تمام شد سوار شويد!)».[33] هم چنین در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‏ خوانيم: « چهار پا بر صاحبش شش حق دارد اين كه پيش از طاقتش بر آن بار نكند و پشت آن را مجلسى براى سخن گفتن قرار ندهد و هنگامى كه در منزلگاه پياده مى‏شود، نخست‏ آذوقه او را آماده كند (سپس به خود بپردازد) و بدن او را داغ نكند و به صورتش شلاق نزند؛ چرا كه تسبيح خدا مى‏ گويد و هر زمان از كنار آب مى‏ گذرد آب را بر او عرضه كند (زيرا او نمى‏ تواند تشنگى خود را اظهار كند!).»[34]،[35]

اين احاديث و احاديث فراوان دیگر در زمينه حفاظت از محیط زیست و حمایت از حقوق حیوانات به خوبى نشان مى ‏دهد اسلام، دقيق‏ترين دستورات را در این گونه مسائل ارائه کرده است؛ و به جرأت می توان ادعا نمود چنين دستوراتى در هيچ مكتبى ديده نمى‏ شود.[36]

مبانی فقهی حفاظت از محیط زیست در یک نگاه

بی شک اسلام به هيچ وجه به ضرر ديگران رضايت نمى ‏دهد، حديث مشهور «لا ضرر» كه در كتب اهل سنت و شيعه از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم وارد شده است‏[37]، وجود هر نوع توليد زيان‏ آور را ممنوع مى ‏كند، خصوصاً آنجا كه توليد فرآورده ‏اى به زيان ‏هاى عظيم اجتماعى منجر شود و يا حقوق گسترده ديگران را پايمال كند؛ مانند توليداتى كه به تخريب محيط زيست‏، به خطر افتادن زندگى آبزيان و حيوانات، نابودى جنگل ‏ها و آلودگى درياها، و يا توليد سلاح‏ هاى كشتار جمعى منجر گردد.[38]

از این رو در فقه اسلامى بايدها و نبايدهاى فراوانى در زمينه مسائل مربوط به زندگى طبيعى انسان وجود دارد، كه او را از امور زيانبار و خطرات حفظ مى ‏كند. که تحريم بعضى از تصرف‏ هاى زيانبار در طبيعت كه محيط زيست‏ را ويران مى‏ كند و به طور كلى تحريم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسان‏ ها خطرآفرين است (و ممكن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنيافته باشد) از جمله آن موارد به شمار می آید.[39]

اسلام مخصوصا با وضع قاعده لاضرر (لا ضرر و لا ضرار فى الاسلام)، از اين نوع ضرر رسانى به‏[40]جامعه جلوگيرى مى ‏كند، مطابق‏ اين‏ قاعده‏ كه‏ از قوانين‏ مهم‏ و حاكم‏ بر ساير قوانين‏ است، هر نوع اقدام ضررى، چه در مرحله وضع آن و چه در مرحله اجرا مشروعيت ندارد. مطابق اين قاعده مردم حق ندارند به يكديگر ضرر رسانند، اين قانون از هر چه موجب اضرار به مردم، محيط زيست و جامعه بشرى مى‏شود، جلوگيرى مى‏ كند و به يقين شامل توليد مواد زيان‏ آور نيز مى‏ شود.[41]،[42]

بدین ترتیب در مواجهه با چالش های مرتبط با محیط زیست جامعه می توان اینگونه گفت هر كارى كه موجب ضرر و زيان مسلمين، در كوتاه مدت يا درازمدت مى‏ شود، جايز نيست، و لازم است مردم مسلمان در اين گونه مسائل، كه با محيط زيست‏ انسان ‏ها ارتباط شديد دارد، كاملا هوشيار و مراقب باشند.[43]

از سوی دیگر این پرسش در موضوع منابع طبیعی و ملی  مطرح می شود که آیا هر کسی می تواند هر قدر در توان دارد از مواهب طبیعی را حیازت[44] کند؟[45] حق این است که دلیلی بر آن نیست بلکه هر کس باید به مقدار نیازش به حیازت مواهب طبیعی قیام کند نه اینکه کسی تمامی زمین ها را حیازت کند و خود را مالک آنها بداند. در این موارد باید حدود عقلاییه[46] را لحاظ کرد.[47]

همچنین است در مورد احیاء اراضی. حتی نسل موجود نمی توانند تمامی مواهب طبیعی را استفاده کنند و چیزی برای نسل های آینده نگذارند. مثلا اگر مواهبی باشد که نسل موجود بتواند همه ی آن را حیازت کند مثلا کل درخت های جنگل ها را ببُرند و بفروشند و یا یک گونه پرنده را کاملا حیازت کنند و نسل آن را منقرض کنند چنین چیزی جایز نیست. زیرا طبق آیه ی «خَلَقَ‌ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً»[48]  خداوند هرآنچه در زمین است را برای همه ی انسان ها خلق کرده است نه افرادی خاص و یا نسل موجود.[49]

حتی یکی از ادله ی محیط زیست که باید همه در محافظت آن دقت کنند و آن را از بین نبرند و نسل  های آینده را نیز در نظر بگیرند همین آیه است.[50]

عقلانیت و محیط زیست

بی تردید توجه به پيوندهاى اجتماعى و اينكه هيچ كار بدى در اجتماع انسانى در نقطه خاصى محدود نمى‏ شود، بلكه هر چه باشد همانند آتش ممكن است به نقاط ديگر سرايت كند؛  به عبارت دیگر در اجتماع چيزى به عنوان «ضرر فردى» وجود ندارد، و هر زيان فردى امكان اين را دارد كه به صورت يك «زيان اجتماعى» درآيد، لذا دليل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه مى ‏دهد كه در پاك نگه داشتن محيط زيست‏ خود از هر گونه تلاش و كوششى خود دارى نكنند.[51]

انسان‏ هاى چنين جامعه ‏اى در صورت عمل به اين بينش‏ ها و انديشه‏ ها[52] در از بين بردن وسيع منابع طبيعى، تخريب محيط زيست‏ و نابودى منابع طبيعى براى ثروت اندوزى به دور خواهند بود.[53]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت چون عده ای سودجو به جان جنگل ها و مراتع افتاده اند و این ثروت طبیعی را به زودی بر باد خواهند داد لذا باید تدبیری برای جلوگیری از آنها با استفاده از وسایل ارتباط جمعی و نظارت کمیته های محلی اندیشید،[54] زیرا در جوامع بشری  صدها ميليون كشاورز، جنگل‏ نشين‏ ها و مردم بومى كه تأمين معاش آنان به زمين و وضع مساعد محيط زيست‏ بستگى دارد، به مشكلات عدیده ای دچارند.[55]

لذا انتظار می رود همگان قوانین و مقررات زیست محیطی راکاملاً رعایت کرده و از آلوده کردن محیط زیست جداً بپرهیزند.[56]

[1] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص11.

[2] بیانات حضرت آیت الله مکارم شیرازی؛درس تفسیر قرآن؛

92/05/0213.

[3] سورۀ اسراء؛ آیۀ27.

[4] بیانات حضرت آیت الله مکارم شیرازی؛درس تفسیر قرآن؛

2/5/1392.

[5] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص173.

[6] بیانات حضرت آیت الله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛23/2/1394.

[7] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص173.

[8] همان.

[9] معاد و جهان پس از مرگ ؛ ص166.

[10] همان؛ ص 167.

[11] والاترين بندگان ؛ ص30.

[12] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص149.

[13] همان؛ ص150.

[14] همان ؛ ص258.

[15] همان؛ ص 441.

[16] آيات ولايت در قرآن ؛ ص280.

[17] سوره هود؛ آيه 61.

[18] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص167.

[19] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص150.

[20] سورۀ رعد؛ آيه 25.

[21] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص370.

[22] سورۀ بقره؛ آيه 205.

[23] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص370.

[24] سورۀ بقره؛ آيه 206.

[25] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص370.

[26] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص438.

[27] ر.ک: وسايل الشيعه؛ احكام الخلوة؛ باب 15 .

[28]  وسايل الشيعه؛ كتاب الجهاد؛ باب 16 و 15 از باب جهاد العدو.

[29] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص439.

[30]  وسايل الشيعه؛ ج 8؛صفحه 394.

[31] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص438.

[32]  در بعضى از منابع لغت« تورك على الدابه» به اين صورت تفسير شده كه يك پاى خود را بالا بياورد و بر زين بگذارد.

[33]  اصول كافى؛ جلد 6؛ صفحه 539.

[34] همان؛ ص 537؛ حديث 1.

[35] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏6، ص: 439.

[36] همان.

[37]  ر. ك: كافى، ج 5، ص 280؛ مسند احمد، ج 1، ص 313.

[38] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص334.

[39] همان ؛ ج‏1 ؛ ص68.

[40] همان ؛ ج‏2 ؛ ص370.

[41]  ر. ك: القواعد الفقهيه؛ ج 1؛ قاعده لاضرر.

[42] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص: 371.

[43] استفتاءات جديد ؛ ج‏2 ؛ ص188.

[44] «حيازت‏» (دست يافتن به منابع و مواهب طبيعى پيش از آن كه ديگرى به آن دست يابد) يكى ديگر از اسباب مالكيت است، كه در فقه اسلام تحت عنوان‏ «من حازملك»؛ كسى كه حيازت‏ كند مالك مى‏شود» ذكر شده است.( اسلام در يك نگاه ؛ ص90).

[45] القواعد الفقهيه؛ ج2؛ ص135.

[46] همان.

[47] بیانات حضرت آیت الله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛18/8/1394.

[48] بقره/سوره2، آیه29.

[49] بیانات حضرت آیت الله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛18/8/1394.

[50] همان.

[51] تفسير نمونه ؛ ج‏3 ؛ ص37.

[52] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص75.

[53] همان؛ ص 76.

[54] نوشتاری از حضرت آیت الله مکارم شیرازی با عنوان «بیست پیشنهاد به دولت انقلاب»؛روزنامۀ اطلاعات:5/12/1357.

[55] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص62.

[56] بیانات حضرت آیت الله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛27/8/1394.

/1323/د102/ص

ارسال نظرات