۱۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۶
کد خبر: ۵۰۳۵۳۶
به مناسبت ماه نزول رحمت؛

رمضان؛ بهار قرآن

ماه رمضان از قطعه زمان‌های معنوی و مناسبی است که تلاوت قرآن در آن طراوت دیگری داشته و نوای دل‌نشین قرآن در حال و هوای این ماه خدا جاذبه و حلاوت ویژه‌ای دارد؛ به همین دلیل در روایات از آن به عنوان «ربیع‌القرآن» یاد شده است.
ماه رمضان

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، «بهار» در ادبیات فارسی و «ربیع» در ادبیات عربی، مصادیق و جلوه‌های فراوانی دارد، گاه این واژگان در مفهوم واقعی خود به کار می‌رود و گاه در مفهوم نمادین.

«بهار» به عنوان یک فصل از فصول سال که در آن فصل، طبیعت با شکفتن شکوفه‌ها رویش را نشان می‌دهد، لباس زیبا بر اندام درختان پوشیده می‌شود، فصل وزش نسیم‌های دلپذیر، فصل سبزه و سرسبزی، فصل نشاط و حیات و بالاخره فصل لبخند طبیعت و آغاز حیات دوباره درختان و گیاهان و رستاخیز طبیعت به شمار می‌رود.

از این فصل به روح و جان دیگر فصول یاد شده است: «اَمَّا فَصْلُ الرَّبِیعِ فَاِنَّهُ رُوحُ الْاَزْمَانِ»(1) و دستور بهره‌برداری از نسیم آن از سوی شرع رسیده است: «اغْتَنِمُوا بَرْدَ الرَّبِیعِ؛ از باد بهار بهره بردار»(2)

بهار قرآن

قرآن همواره هدایتگر و الهام‌بخش و انسان‌ساز است؛ لکن در برخی از زمان‌ها دل‌نشین‌تر و اثرگذارتر است. زمان و مکان و مخاطب و آمادگی‌های روحی و شرایط اجتماعی مؤلفه‌هایی هستند که زمینه بهره‌وری از معارف قرآنی را بیشتر و گسترده‌تر می‌سازند.

ماه مبارک رمضان از قطعه زمان‌های معنوی و مناسبی است که تلاوت قرآن در آن طراوت دیگری دارد، نوای دل‌نشین قرآن در حال و هوای ماه خدا جاذبه و حلاوت ویژه‌ای دارد، به همین دلیل در روایات از آن به عنوان «ربیع‌القرآن» یاد شده است. «لِکلِّ شَی‌ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان؛ هر پدیده‌ای را بهاری است و بهار قرآن ماه رمضان است.»(3)

بهار دل‌ها

دل آدمی فراز و فرودهایی دارد، گرچه خداوند مقلب‌ القلوب است؛ اما شرایط و زمینه‌های دگرگونی دل‌ها به دست انسان‌هاست، برخی از گفتارها و رفتارها زمینه قساوت دل و نفوذناپذیری آن می‌شود و برخی از اقوال و اعمال عامل نرم‌دلی و نورانیت آن می‌گردد. بعضی از دل‌ها دل نیست «ده» است، همه چیز در آن پیدا می‌شود؛ اما در درون برخی از دل‌ها و جان‌ها جز یک چیز و آن هم خدا پیدا نمی‌شود، برخی از قلب‌ها جایگاه محرم اسرار عالم است و در برخی از آن‌ها بیگانه نیز نفوذ کرده و آن را به اشغال درآورده است.

لسان‌الغیب می‌فرماید: «خانه دل نیست جای صحبت اغیار/ دیو چون بیرون رود فرشته درآید» و در حدیث هم داریم که «الْقَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلَا تُسْکنْ حَرَمَ اللهِ غَیرَ الله؛ دل حرم خداست، غیر خدا را به آن نباید راه داد.»(4)

دل‌ها دو گونه است؛ دل‌بهاری و دل خزانی، دل‌های بهاری دل‌هایی است که از نشاط و سرور سرشار است، در این‌گونه دل‌ها ترس از خدا و ترس از گناه دیده می‌شود و اما ترس از دشمن و طمع به داده‌های او به چشم نمی‌خورد.

این‌گونه دل‌های باشهامت و پرجرأت همان دل‌هایی است که بر اثر بارش باران بهاری قرآن سرسبز و سرزنده شده است و گل‌بوته‌های انسانیت و شرافت در آن روییده است.

در روایت می‌خوانیم: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَاِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ؛ قرآن را بیاموزید که بهار دل‌هاست.»(5) و همچنین «اللَّهُمَّ اجْعَلِ الْقُرْآنَ رَبِیعَ قَلْبِی؛ خدایا قرآن را بهار دلم قرار ده.»(6)

روشن است که دل خزانی آن دلی است که همواره ریزش دارد و از رویش معارف در آن خبری نیست.

بهار مؤمن

انسان‌ها در عالم هستی بر دو گونه‌اند:

الف: آن‌هایی که دارای آدرس و کروکی برای حرکت در صراط مستقیم هستند.

ب: کسانی که گیج و حیران از این‌سو به آن‌سو می‌روند و هیچ هدف و آدرسی برای رسیدن به آن ندارند.

مؤمن در این جهان پهناور در عالم خلقت هدف‌دار زندگی می‌کند، مقصد و مقصود خود را باور کرده و از آغاز به‌سوی انجامی در حرکت است. «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ»(7) طبیعی است کسی به شهر بزرگی وارد شود و آدرس منزل محبوب خود را هم در دست داشته باشد هیچ‌گونه اضطراب و دغدغه‌ای ندارد بلکه با کمال آرامش حرکت به‌سوی مقصد و مقصود را ادامه می‌دهد و به آن می‌رسد. مؤمنان چنین هستند؛ زیرا خدا را شناخته و به‌سوی او در حرکت هستند. «اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(8) و «اللهُ وَلِی الَّذینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ»(9)

اما انسان بی‌ایمان همواره حرکت در «تیه»(10) دارد؛ یعنی هرچه راه می‌رود آخر خود را در همان جای اول می‌بیند، حیرت و ضلالت در زندگی او را از نور به «ظلمات» کشانده است. «وَ الَّذینَ کفَرُوا اَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلُماتِ»(11)

از تقابل ایمان و کفر که قرآن را ترسیم کرده است روشن می‌شود که مؤمن خداباور معادشناس، کسی است که در یاد خدا شناور است و از فرصتی برای اتصال به مبدأ عالم هستی بهترین بهره را می‌گیرد. شب‌های طولانی زمستان برای عبادت و شب‌زنده‌داری بستر و زمان مناسبی برای برقراری این ارتباط است؛ ازاین‌رو در روایات آمده است که «الشِّتَاءُ رَبِیعُ الْمُؤْمِنِ؛ زمستان، بهارِ انسان باایمان است.»(12) و «سهر اللیالی ربیع المؤمن؛ شب زنده داری بهار مؤمن است.»(13)

بهار بی‌کسان و نیازمندان

آن‌ها که ثروتمند و برخوردارند، همه فصول بر آنان بهار است؛ زیرا هرگاه اراده کنند همه امکانات رفاهی و متنوع غذایی برای آنها فراهم است و احساس خلأ و کمبود نمی‌کنند.

این‌گونه کسان همیشه در حال خوب خوردن و خوش چریدن و لذت بردن به سر می‌برند؛ درنتیجه غفلت زندگی آن‌ها را فرا گرفته و از لذت بهار معنوی بی‌بهره‌اند.

این گروه از انسان‌ها مانند درختان خانه‌ای هستند که به کوچک‌ترین چیزی رنگ رخسارشان عوض می‌شود و اگر چند روزی به آن‌ها آب نرسد برگ‌ریز می‌شوند و رنگ‌پریده.

اما در برابر کسانی هستند که مانند درخت کوهی‌اند، محکم و استوار با دشواری و سختی زندگی می‌گذرانند و رخدادها و حوادث روزگار آن‌ها را آبدیده کرده و همواره سرسبز و پربرگ و بارند. (14) چون روح اعتمادشان به خالق رازق بالاست.

گرچه سرپرست خانوار خود را از دست داده‌اند و بیوه و یتیم شده‌اند و یا عضوی از اعضای بدنشان از کار افتاده و قدرت کسب و کار ندارند و مستمند و نیازمندند، اما توکل و تکیه‌گاهشان خداست.

در آموزه‌های دینی کمک به این‌گونه کسان در ردیف نماز و روزه و حج است، ماه مبارک رمضان از یک نگاه «بهار نیازمندان و بی‌سرپرستان» است. در روایات آمده است که «شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللهِ تَعَالَی وَ هُوَ رَبِیعُ الْفُقَرَاءِ؛ ماه رمضان ماه خدا و بهار نیازمندان است.»(15) و در روایت دیگر خطاب به رمضان گفته شده که «کنت ربیع الایتام و عصمه الانام؛ تو ماه رمضان! بهار یتیمان و پناهگاه مردمان هستی.»(16)

روشن است مؤمنان همواره با پرداخت خمس و زکات و صدقات به افراد نیازمند کمک می‌رسانند. لکن در ماه رمضان این کمک‌رسانی شور و شوق دیگری دارد و فضای مساعدت به خانواده‌های بی‌بضاعت و بی‌سرپرست و بیماران و نیازمندان مناسب‌تر و آماده‌تر است. خوشا به حال کسانی که با خواندن دعای «اللَّهُمَّ اَغْنِ کلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ اَشْبِعْ کلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکسُ کلَّ عُرْیانٍ»(17) در عمل نیز به فقیران کمک می‌رسانند و گرسنگان را سیر و برهنگان را زیر پوشش می‌گیرند.

بهار رسالت و امامت

ستمگران و مستکبران بوستان بشریت را خزان و بهار مردمان را به زمستان تبدیل می‌کنند. هرجا چهره ستمگری همراه با قدرت و ثروت ظهور کرده، زیانباری و ریزش و غارت همراه آن بوده است.

دیکتاتوران عالم در گام نخست ذهن و فکر و خود مردم را به «استخفاف» می‌کشند و سپس از سبک کردن و تحقیر مردمان آن‌ها را به برده‌های بی‌اراده و مطیع بی‌چون و چرای خویش بدل می‌کنند.

پیامبران الهی که در تاریخ ظهور کردند و به داد بشریت رسیدند در حالی که بوستان بشری برگ‌ریزان شده بود و تمام آثار انسانیت رو به ویرانی و نابودی نهاده بود.

آن‌ها آمدند تا پس از فصل زمستان، فصل بهار را نوید دهند و استعدادها و نیروهای بالقوه را شکوفا ساخته و فصل رویش و رشد و بالندگی را به وجود آورند.

در روایت می‌خوانیم که درباره پیامبر خاتم چنین آمده است «لِاُمَّتِهِ وَ رَبِیعاً لِاَهْلِ زَمَانِهِ؛ خداوند او را بهار مردم زمانش قرار داد.»(18) مردم با بعثت نبی اکرم (ص) نفس تازه‌ای کشیدند مانند طبیعت که در فصل بهار نفس می‌کشد و سرسبزی و طراوت و حیات و حرکت می‌آفریند.

او نیز فرصت بهاری به مردم داد تا نفس تازه کنند و پس از پایان فصل زمستان جاهلیت چهره بهار دیانت را به تماشا بنشینند. او آمد تا به درد و رنج بشری پایان دهد و عدل و داد را به جای ظلم و بیداد بنشاند: «رَبِیعاً لِلْبِلَاء؛ بهاری بود در فصل بلاء و دشواری.»(19)

فهم‌ها را برانگیخت، استعدادها را شکوفا ساخت، همت‌ها را والا و بلند ساخت. چشم‌انداز بشریت را دگرگون کرد و مدنیت دینی را به جای وحشی بودن و حمیت جاهلی نوید داد.

آری او نسیم سحری بود در پایان شب جور و ستم و تباهی، باران بهاری بود در فصل رویش همت‌ها و انسانیت‌ها و فضیلت‌ها. او می‌خواست مکارم اخلاقی را به اوج برساند و مفاسد و منکرات اجتماعی را از جلو راه بشریت برچیند.

جانشینان او هم یکی پس از دیگری بهارآفرین شدند و با رشد و رقای فرهنگی مزرعه جان و دل و فکر و خرد بشری را پربار و پرثمر و سرسبز و خرم ساختند. شخصی که خود از خوارج و دشمنان امام علی (ع) بود از ابن عباس خواست شخصیت امیرالمؤمنین را برایش توصیف کند. ابن عباس در آغاز به او پاسخ نداد، سپس پرسش را تکرار کرد، ابن عباس گفت: «به خدا قسم امیر مؤمنان مانند ماه نورافشان و شیر بیشه و دریای مواج و بهار پرباران و پراثر بود. در نورافشانی ماه بود، در شجاعت شیر، در جود و بخشش دریا و در بهار بودن پرباران و رفاه‌آفرین. زنان عقیم‌اند که مانند او بزایند.»(20)

آری پیامبر اکرم (ص) و جانشینش علی (ع) و امامان معصوم (ع) چون ابر بهار گونه می‌بارند. دریاوش می‌بخشند، شیرگونه می‌غرند، ماه‌گونه می‌تابند و در این تابش و بارش همگان را زیر پوشش می‌گیرند.

امید است که کشور و نظام و رهبری معظم آن در پرتو این تابش و در زیر این بارش اهل بیت (ع) قرار گیرند و بوستان معنویت و فضیلت را برویانند و گل‌های معطّر آن را به دنیای بشری صادر کنند./200/9314/ب1

منابع و مآخذ:

1. بحارالانوار، ج 59، ص 312.

2. بحارالانوار، ج 59، ص 271.

3. کافی، ج 2، ص 630.

4. بحارالانوار، ج 67، ص 25.

5. تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 112.

6. بحارالانوار، ج 83، ص 312.

7. بقره، آیه 156.

8. رعد، آیه 28.

9. بقره، آیه 257.

10. بقره، آیه 257.

11. بقره، آیه 258.

12. بحارالانوار، ج 64، ص 304.

13. بحارالانوار، ج 67، ص 304.

14. نهج‌البلاغه، نامه 45، ترجمه دکتر شهیدی.

15. النوادر للراوندی، ص 19.

16. بحارالانوار، ج 16، ص 369.

17. مستدرک‌الوسائل، ج 7، ص 447.

18. بحارالانوار، ج 18، ص 225.

19. کافی، ج 1، ص 444.

20. بحارالانوار، ج 32، ص 604.

ارسال نظرات