۰۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۲
کد خبر: ۵۰۷۸۲۴
آیت الله مکارم شیرازی:

ذكر خدا انسان را در برابر نفوذ شيطان مصون می کند

حضرت ‌آیت الله مکارم شیرازی تأکید کرد: ذكر خدا از بزرگترين عبادات و بهترين‏ حسنات است و در برابر تهاجم وسوسه ‏هاى نفس و نفوذ شيطان به انسان مصونيت مى‏ بخشد.
آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، تفسیر دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان از دیدگاه حضرت آیت الله مکارم شیرازی به شرح زیر است:

دعای روز سى‏ ام ماه مبارک رمضان: اللهُمَّ اجْعَلْ صِيامى فيهِ بِالشُّكْرِ وَالْقَبُولِ، عَلى‏ ما تَرْضاهُ وَيَرْضاهُ الرَّسُولُ، مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ، بِحَقِّ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ؛ خدايا در اين ماه روزه‏ ام‏ را مورد سپاس و پذيرش و مطابق آنچه تو و پيامبرت را خشنود مى‏ سازد قرار ده در حالى كه احكام آن با اصول (شرع) محكم شده، به حقّ آقاى ما محمّد و خاندان پاكش و حمد و سپاس از آن خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.»[1]

‏ تفاوت روزه صحیح و روزه مقبول

در فراز آغازین دعای روز سى‏ ام ماه مبارک رمضان می خوانیم: اللهُمَّ اجْعَلْ صِيامى فيهِ بِالشُّكْرِ وَالْقَبُولِ؛خدايا در اين ماه روزه‏ام را مورد سپاس و پذيرش قرار ده.»[2]

بی شک فرق است بين قبولى و صحت عمل، چه بسا عملى صحيح باشد اما مورد قبول‏ درگاه خداوند قرار نگيرد. صحيح بودن عمل يعنى تمام اجزا و شرايط آن را آورده است اما قبول بودن عمل يعنى اين عبادت داراى روح است و روح عبادت حضور قلب است كه نهى از فحشا و منكر مى‏ كند اگر بعد از عبادت، گناه انجام دهد معلوم مى‏ شود عبادتش مقبول واقع نشده است، روح روزه‏، تقواست اگر بعد از ماه رمضان تقوا و خداترسى او بيشتر شد اين روزه‏ مورد قبول واقع شده و الا فقط تكليف از گردنش ساقط شد.[3]

امام علی عليه السلام در گفتاری حكيمانه در يكى از اعياد (عيد فطر)، عید واقعی را در تحقق روزۀ مقبول بر می شمرد و می فرماید: «امروز تنها براى كسانى روز عيد است كه روزه آن‏ها مقبول درگاه پروردگار و عبادت‏ هاى شبانه آنان مورد پذيرش او قرار گرفته باشد»[4]

‏بی تردید کلام امام عليه السلام مبنی بر اینکه در روز عيد فطر، عيد براى كسانى است كه روزه‏ و طاعات آن‏ها قبول‏ شده، يك واقعيت است. كسانى كه خداى‏ نكرده اصلًا روزه نگرفته ‏اند و يا روزه ‏هاى آن‏ها آلوده به گناهان و نافرمانى ‏ها بوده و به همين دليل مقبول درگاه حق واقع نشده نمى ‏توانند شاد و خوشحال باشند؛ شادى از آن كسانى است كه طاعاتشان مقبول درگاه حق شده است.[5]

به عنوان نمونه غيبت سبب مى‏ شود كه نماز و روزه‏ انسان تا چهل روز، مقبول درگاه خداوند نشود چنان كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده که فرمود: «مَنْ اغتابَ مُسْلِماً او مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَل اللَّهُ تَعالى صَلاتَهُ وَ لا صِيامَهُ ارْبَعِيْنَ يَوْماً وَ لَيْلَةً الَّا انْ يَغْفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛ كسى كه مرد يا زن مسلمانى را غيبت كند، خداوند نماز و روزه او را چهل شبانه روز قبول‏ نخواهد كرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد».[6]،[7]

و یا خوردن غذاى حرام ، عدم قبول‏ نماز و روزه‏ و عبادات را موجب می شود ؛ از جمله، در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‏ خوانيم: «هركسى لقمه‏ اى از غذاى حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمى‏ شود، و تا چهل روز دعاى‏[8] او مستجاب نمی گردد؛ و هر گوشتى كه از حرام برويد، آتش دوزخ براى آن سزاوارتر است؛ و حتّى يك لقمه نيز باعث روييدن گوشت مى‏ شود!»[9]،[10]

شرایط روزۀ مقبول

بر همگان فرض است تا با توجّه به فلسفه احكام، اعمال خود را ارزيابى كنند، كه تا چه اندازه مقبول درگاه خداوند واقع شده است و تا چه اندازه از آن دور مى‏ باشد. لذا بايد ملاحظه كنيم كه آيا بعد از انجام روزه و نماز، روح تقوا و پرهيز از گناه‏ در ما حاصل شده است، يا نه؟ و به اين ترتيب، ارزش عبادات و اعمال خود را به دست آوريم.[11]

در این بین  يكى از آداب صوم كامل و مقبول در اسلام اين است كه انسان هنگام روزه‏ گرفتن زبان خود را از آلودگى به گناه‏ و سخنان باطل حفظ كند همان گونه كه چشم و گوش را بايد از آلودگى به گناه محافظت كرد. امام صادق عليه السلام در حديثى مى‏ فرمايد: «روزه تنها از غذا و نوشيدني ها نيست (مگر نمى‏ بيند كه) مريم گفت: من براى خداوند رحمان روزه‏ اى نذر كرده‏ ام؛ يعنى، سكوت را، بنابراين هنگامى كه روزه هستيد زبان هاى خود را حفظ كنيد و چشمان خود را (از گناه) ببنديد!»[12]،[13]

اینگونه است که دروغ گفتن باعث عدم قبولى بعضى از عبادات مى ‏شود همان گونه كه درباره روزه داران آمده است، در حديثى از امام صادق عليه السلام مى ‏خوانيم كه فرمود:« هنگامى كه روزه‏ مى‏ گيريد زبان را از دروغ حفظ كنيد، و چشمان خود را (از نگاه گناه‏ آلود) فرو گيريد».[14]،[15]اين حديث دليل بر آن است كه اين گونه اعمال از ارزش روزه مى‏ كاهد.[16]

هم چنین در قرآن کریم پس از تشريع روزه‏ ماه مبارك رمضان ‏ می خوانیم كه هدف نهايى از آن تقوا است؛« لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[17]؛ تا شايد شما تقوا پيشه كنيد »، و به اين ترتيب تقواورزی از جمله شرایط روزۀ مقبول است که در پرتو اين رياضت مخصوص اسلامى، تسلّط بر نفس و هوس ‏هاى سركش حاصل مى‏ گردد.[18] و اين نشان مى‏دهد كه تمام اين برنامه‏ ها وسيله‏ اى هستند براى پرورش روح تقوا و خويشتندارى و ملكه پرهيز از گناه‏ و احساس مسؤوليت در انسان ها![19]

در تبیین این مسأله باید به قرآن کریم مراجعه نمود آنجا که در باب ویژگی های پيشگامان در خيرات می خوانیم: «وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‏ رَبِّهِمْ راجِعُونَ» آن ها كسانى هستند كه نهايت كوشش را در انجام طاعات به خرج مى‏ دهند و با اين حال دل هايشان هراسان است از اينكه به سوى پروردگارشان بازمى‏ گردند».[20]،[21]

در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد در ذيل اين آيه شريفه از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله نقل شده است كه سؤال كردند: آيا منظور از آيه كسانى هستند كه معصيت مى ‏كنند و از گناه‏ خود مى ‏ترسند؟ فرمود: نه! «بل الرّجل يصوم و يتصدّق و يخاف أن لا يقبل منه؛ منظور كسى است كه روزه‏ مى‏ گيرد و در راه خدا انفاق مى‏ كنند و در عين حال از اين بيم دارد كه از او پذيرفته نشود».[22]،[23]

به همين دليل در روايات اسلامى تأكيد زيادى بر آداب نماز و روزه و ساير عبادات شده است تا عبادات افزون بر اسقاط تكليف به درجه قبولى در نزد پرورگار برسد.[24]

روزه‏ داران بى‏ نصيب ؛ شب زنده ‏داران بى‏ خبر

عبادات نيز مانند انسان، روح و جسمى دارند. امام علی عليه السلام در یک كلام حكيمانه به عبادات بى‏ روح و كم‏ نتيجه يا بى ‏نتيجه كرده مى‏ فرمايد: «چه بسيار روزه‏ دارانى كه از روزه‏ خود جز گرسنگى و تشنگى بهره ‏اى نمى ‏برند و چه بسيار شب زنده دارانى كه از قيام شبانه خود جز بى‏ خوابى و خستگى ثمره‏اى نمى‏ گيرند. آفرين‏ بر خواب هوشمندان و افطارشان»[25]

عبادات، ظاهرى دارد و باطنى يا صورتى و سيرتى؛ صورت عبادات افعالى است كه در ظاهر بايد انجام شود؛ ولى باطن آنها فلسفه ‏هاى تربيتى است كه نتيجه آن قرب الى الله است. براى رسيدن به اين نتايج قناعت به شكل عبادات كافى نيست بلكه توجه به آداب آن نيز لازم است.[26]

حال كسانى هستند روزه مى‏ گيرند؛ اما انواع گناهان را در حال روزه انجام مى‏ دهند؛ ظلم مى‏كنند، مال مردم مى‏خورند، آبروى مسلمانان را مى‏ ريزند و با غيبت و تهمت افراد بى‏ گناه را آزار مى‏ دهند به يقين اين‏گونه اشخاص از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره ‏اى نمى ‏برند، چنان‏كه شب زنده دارانى هستند مانند خوارج كه خون بى ‏گناهان را مى‏ ريزند، با امام معصوم به مبارزه برمى‏ خيزند و جنايات بى‏ رحمانه‏ اى مى‏كنند و با اين حال شب تا به صبح نماز و قرآن مى‏ خوانند. اين ها هرگز بهره ‏اى از عبادات شبانه نخواهند برد.[27]

منظور از «اكياس» (جمع كيّس به معناى انسان با هوش است) نیز، تنها پرهيزگاران و افراد با معرفت و هوشمند به همه اسرار عبادات آگاهند و آداب آن را به كار مى‏ بندند. آنها اگر چه روزه مستحبى به جا نياورند و عبادات مستحب شبانه را انجام ندهند خواب و افطارشان از عبادات گروه اول بالاتر است؛ خواب و افطارى كه به آنها براى اطاعت خالق و خدمت به خلق نيرو مى‏ دهد.[28]

روزه اخص الخواص؛ بالاترین مرتبه روزه داری

روزه داری به سه مرتبه و درجه تقسیم می شود:[29]

روزه عام: عبارت است از امساك و خوددارى از مبطلات روزه، كه در روايات به اين نوع روزه اشاره شده، على عليه السلام مى‏فرمايند:«كَمْ مِن صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنَ الصِّيامِ إلّاالظَّمَأ...؛ چه بسا روزه ‏دارانى كه از روزه خود جز تشنگى، بهره ‏اى ندارند».[30]،[31]

روزه خاص: علاوه بر اينكه از مبطلات روزه خوددارى مى‏ كند، از گناهان چشم، گوش، زبان، دست و پا و ساير جوارح نيز اجتناب مى ‏كند. امام على عليه السلام مى‏فرمايند:«الصِّيِامُ اجتنابُ المَحارِمِ كَما يَمْتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ‏؛ روزه دورى كردن از حرام‏ هاست، آن گونه كه انسان از خوردن و آشاميدن دورى مى‏ كند».[32]،[33]

روزه اخص: عبارت است از دورى از مبطلات روزه؛ و همچنين اعضا و جوارح او هم از گناه دورى كند، بعلاوه، دل او هم روزه باشد و توجّه به خدا داشته باشد.امام على عليه السلام مى‏ فرمايند:«صَوْمُ القلبِ خَيْرٌ مِن صيامِ اللِّسانِ، وصِيامُ اللِّسانِ خَيرٌ من صِيامِ البَطْنِ‏؛ روزه قلب بهتر است از روزه زبان و روزه زبان بهتر است از روزه شكم».[34]،[35]

منظور از شاکر بودن خداوند چیست؟

بايد توجه داشت كه تعبير به«شاكر»در مورد پروردگار تعبير لطيفى است كه از نهايت احترام خداوند به اعمال نيك انسانها حكايت مى‏ كند جايى كه او در برابر اعمال بندگان شكرگزار باشد تكليف آنها در برابر يكديگر و در برابر خداوند معلوم است.[36]

لذا بيان واژۀ «بالشکر» در فراز اول دعای روز سی ام ماه رمضان، خود لذت و لطف خاصى دارد  و نشان می دهد خداوند بزرگ، در برابر اطاعت و انجام كار نيك به وسيله پاداش نيك از اعمال بندگان تشكر مى‏ كند؛[37] همانگونه که در قرآن کریم آمده است: «وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ؛[38] كسانى كه كار نيك به عنوان اطاعت خدا انجام دهند خداوند شاكر و عليم است» [39]

از این رو خداوند ابرار و نيكان را مخاطب ساخته و به عنوان قدردانى و تشكر از آنها مى‏ گويد: اينها همه پاداش اعمال شما است، و سعى شما مشكور است،[40] به گفته بعضى از مفسران اين نعمتى است ما فوق همه نعمت ها و موهبتى است بالاتر از همه مواهب كه خدا از انسان تشكر كند.[41]

پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله و سلم؛ تجسم رضايت و سخط الهي

در فراز دوم از دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان می خوانیم:«عَلى‏ ما تَرْضاهُ وَيَرْضاهُ الرَّسُولُ؛ مطابق آنچه تو و پيامبرت را خشنود مى‏ سازد».[42]

در قرآن کریم مى‏ خوانیم:«وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ[43]؛ اگر آنها(منافقان) راست مى‏ گويند و ايمان دارند، شايسته ‏تر این است كه خدا و پيامبرش را راضى كنند».[44]

جالب توجه اينكه در جمله فوق چون سخن از«خدا» و«پيامبر» در ميان است و قاعدتا بايد«ضمير» به صورت«تثنيه» آورده شود، ولى با اين حال ضمير مفرد به كار رفته است (منظور ضمير« يرضوه» مى‏باشد) اين تعبير در حقيقت اشاره به اين است كه رضايت پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم از رضايت‏ خدا، جدا نيست، و او همان مى‏ پسندد كه خدا مى‏ پسندد، به تعبير ديگر اين اشاره به حقيقت«توحيد افعالى» است، چرا كه پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم در مقابل خدا از خود استقلالى ندارد، و رضا و غضب او همه به خدا منتهى مى‏ شود، همه براى او و در راه او است.[45]

در پاره ‏اى از روايات نقل شده كه در عصر پيامبر مردى ضمن سخنان خود چنين گفت:«من اطاع اللَّه و رسوله فقد فاز، و من عصاهما فقد غوى‏؛ كسى كه خدا و پيامبرش را اطاعت كند رستگار است، و كسى كه اين دو را مخالفت كند گمراه و نارستگار است».[46]

هنگامى كه پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم اين تعبير را شنيد كه او خدا و پيامبر را در يك رديف قرار داده و با« ضمير» تثنيه ذكر كرده، ناراحت شد، و فرمود:«بئس الخطيب انت، هلا قلت و من عصى اللَّه و رسوله‏؟؛ تو بد سخن گويى هستى! چرا نگفتى هر كس نافرمانى خدا و پيامبرش را كند ...» (بلكه با ضمير تثنيه آوردى و گفتى هر كه آن دو را مخالفت كند)[47] .[48]

حقیقت عبادت الهی

گفتنی است بالاترین درجه احترام و تواضع و خضوع پرستش و عبوديّت است.[49] لذا شخص عبادت‏ كننده به دليل خضوع بى حدّش در برابر خداوند سعى مى‏ كند رضايت‏ او را جلب كند، و به او تقرّب جويد، و چون مى‏داند جلب رضاى او از طريق اطاعت فرمان او است در اين راه مى‏ كوشد و دستورات او را بر سر و چشم مى ‏نهد.[50]

اصل ولایت؛ کلید قبولی عبادت

در فراز سوم از این دعای نورانی می خوانیم:«مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ؛ در حالى كه احكام آن با اصول (شرع) محكم شده است.»[51]

در حديثى كه يار وفادار امام باقر عليه السلام «زُرارَه» از آن حضرت نقل كرده، مى‏ خوانيم:[52]اسلام بر پنج پايه بنا شده: بر نماز و زكات و حجّ و روزه‏ و ولايت (رهبرى معصومين)، زراره مى‏ گويد: عرض كردم: كداميك از اينها افضل است؟ ولايت از همه چيز برتر است؛ چرا كه ولايت (و تشكيل حكومت اسلامى) كليد بقيّه است و والى (امام) راهنماى مردم نسبت به آن چهار امر مهم مى‏ باشد».[53]،[54]

از اين تعبير بخوبى استفاده مى ‏شود كه ولايت و اقتدا به اولياء اللَّه سبب احياءِ ساير برنامه‏ هاى دينى و مسايل عبادى و فردى و اجتماعى است؛ و اين اشاره روشنى به تأثير مسأله ولايت در امر تهذيب نفوس و تحصيل مكارم اخلاق مى‏ باشد.[55]

آرى؛ با تشكيل حكومت دينى و پذيرش حاكمان صالح به خوبى مى‏توان به اجراى احكام الهى كمك كرد و اصول، اخلاق و احكام شريعت را تحقّق عينى بخشيد.[56]

سخن آخر

در فراز پایانی دعا می خوانیم:« بِحَقِّ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ؛به حقّ آقاى ما محمّد و خاندان پاكش و حمد و سپاس از آن خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.»[57]

ذكر خدا از بزرگترين عبادات و بهترين‏ حسنات است و در برابر تهاجم وسوسه ‏هاى نفس و نفوذ شيطان به انسان مصونيّت مى‏ بخشد؛[58] لذا  مخاطب در این فراز نورانی خداوند متعال است، لیکن خداوند را به حقّ شخصى كه در پيشگاه او احترام ويژه‏ اى دارد مى‏ خوانيم تا حاجت ما را روا كند.[59]

[1] كليات مفاتيح نوين، ص: 817.

[2] همان.

[3] گفتار معصومين(ع) ؛ ج‏2 ؛ ص123.

[4] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏15 ؛ ص432.

[5] همان؛ ص 433.

[6] بحارالانوار، ج 72، ص 258، ح 53.

[7] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص116.

[8] همان ؛ ج‏1 ؛ ص210.

[9]  سفينة البحار، ج 1، مادّه اكل.

[10] اخلاق در قرآن، ج‏1، ص: 211.

[11] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص631.

[12]  نورالثّقلين، ج 3، ص 332.

[13] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص300.

[14]  وسائل الشيعه، ج 7، ص 119، ح 13.

[15] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص233.

[16] همان.

[17] سورۀ بقره؛ آیۀ187.

[18] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص268.

[19] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏1 ؛ ص168.

[20]  مؤمنون؛ آيه 60.

[21] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏7 ؛ ص559.

[22] شرح ابن ابى الحديد؛ ج 10؛ ص 146.

[23] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏7 ؛ ص560.

[24] همان ؛ ج‏13 ؛ ص178.

[25] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏13 ؛ ص177.

[26] همان.

[27] همان ؛ ص178.

[28] همان؛ ص 179.

[29] گفتار معصومين(ع)، ج‏2، ص: 127.

[30]  بحارالانوار، ج 96، ص 294.

[31] گفتار معصومين(ع)، ج‏2، ص: 127.

[32]  بحارالانوار، ج 96، ص 294.

[33] گفتار معصومين(ع)، ج‏2، ص: 127.

[34]  ميزان الحكمه، ج 5، ص 471.

[35] گفتار معصومين(ع)، ج‏2، ص: 127.

[36] تفسير نمونه ؛ ج‏1 ؛ ص545.

[37] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏1 ؛ ص142

[38] سورۀ بقره؛آیۀ158.

[39] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏1 ؛ ص142.

[40] تفسير نمونه ؛ ج‏25 ؛ ص373.

[41] همان؛ ص 374.

[42] كليات مفاتيح نوين، ص: 817.

[43] سورۀ توبه؛ آیۀ62.

[44] تفسير نمونه ؛ ج‏8 ؛ ص19.

[45] همان ؛ ص20.

[46] همان.

[47]  تفسير ابو الفتوح رازى ذيل آيه.

[48] تفسير نمونه ؛ ج‏8 ؛ ص20.

[49] پيام قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص342.

[50] همان.

[51] كليات مفاتيح نوين، ص: 817.

[52] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص376.

[53]  كافى، ج 2، ص 18، باب دعائم الاسلام.

[54] اخلاق در قرآن، ج‏1، ص: 377.

[55] همان.

[56] عاشورا ريشه‏ها، انگيزه‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص248.

[57] كليات مفاتيح نوين، ص: 817.

[58] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص347.

[59] آيات ولايت در قرآن ؛ ص250.

/۱۳۲۳/د۱۰۲/ج۱

ارسال نظرات