مسجدگریزی جوانان چرا؟ مسجدگرایی چه سان؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، در یک نگاه کلان و کلی میتوان گفت که پهنه گیتی سجدهگاه عاشقان و نمازخانه شیفتگان و معبد فرشتگان و دوستان خدا است، علی (ع) در پاسخ به کسی که دنیا را نکوهش میکرد فرمود: «انّ الدّنیا مسجدُ احبّاءِ اللهِ و مصلّی ملائکهِ اللهِ وَ مهبِطُ وحیِ الله وَ مَتجَرُ اولیاءِ الله»؛ دنیا مسجدگاه دوستان خدا، جای نماز فرشتگان الهی، فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست.[1].
در این نگرش و نگاه سراسر عالم هستی در حال رکوع و سجودند و انسان نیز این کاروان رو به کمال را همراهی میکند و از فرصت بهدستآمده در سپنج سرای دنیا به اندازه ظرفیت و قابلیت خویش بهره میبرد و محبت خدا را در تجارتخانه دنیا که مسجد نیز هست کسب میکند و خود را به خدا نزدیک میسازد.
مسجد در فرهنگ و آموزههای دینی دارای جایگاه رفیع و مقدسی است که به دلیل حرمت و قداست آن را خانه خدا مینامند. مساجد، مکانهای عبادت، پایگاههای معنویت و حلقههای اتصال بینهایت کوچک به بینهایت بزرگ است. جامعه اسلامی قالبی است که قلب تپنده آن مسجد است روح حیات و حرکت و پویایی از این مرکز بر جان و جامعه دینی میدمد.
از این فرودگاههای زمینی آدمیان سفر از فرش به عرش و از ملک به ملکوت را آغاز میکنند و با سیر در عالم معنا به معراج انسانیت راه مییابند و به آیات «انفسی و آفاقی »[2] آشنا میشوند و به مدال افتخار «عبد صالح » دست مییازند.
«مسجد محیطی است که روزی پنج مرتبه از آن صلح و صفا مساوات و مهرورزی، دوستی و برادری، جای کشمکش و گیردارهای زندگی را میگیرد و در میان حسدها و دشمنیهای روزانه افراد راه جوانمردی و تواضع را هموار میسازد »[3]
رسالت مسجد آن است که در گام نخست جانها را به جانان پیوند زند و با صیقل معنویت و نورانیت فضای دلها را مصفا میسازد و ابرهای تیره گناه و نافرمانی را از محیط روح و جان انسانها کنار زند و در گام بعدی به صدور این ارزشها به محیط پیرامون خود و جهان بشریت بپردازد.
به گفته مرحوم آیتی آن مورخ شهیر و توانا: «مسجد نهتنها محل عبادت و صفا و صمیمیت بود و نهتنها رذایل اخلاقی و گرد و غبارهای روحی را علاج کرده و شستشو میدهد، بلکه مسجد مرکز قدرت اسلامی و ستاد نیروی عظیمی بود که توانست کمتر از سی سال سایه دولت و حکومت اسلامی را بر خاور و باختر جهان بگستراند، رایتها در مسجد بسته است و تا پای دیوار چین و از طرفی تا جبلالطارق و صحرای آمریکا با کمال قدرت پیش میرفت، فرمانهای عظیمی که امپراتورهای بزرگ دنیا را تکان میداد و از جا میکند از میان مسجد و روی منابر صادر میشد.»[4]
مساجد در نگاه قرآنی میتوانند و باید مهد پرورش ابر انسانهایی باشند که در پی طهارت جان و تطهیر جهان گام برمیدارند.[5]
مسجد همواره الهامبخش و امدادرسان نیروهای خالص و مخلص بوده است که بعد از فتح سرزمین وجود خویش در تاریخ فتح الفتوحها آفریدند و زنجیرهای بردگی و خواری و ذلت و اسارت را از گردن بشریت گسستند، در یک ترسیم جامع و همهسونگر میتوان گفت: «مسجد در نگرش قرآنی خانه خدا، جایگاه پرستش و نیایش، مرکز دعا و راز و نیاز پایگاه دعوت پیامبران و امامان نور، دانشگاه راستین دانش و آگاهی، شعور و شناخت و شفاخانهای است که دلها و جانها و مغزها را از آفت کفر و نفاق ریا و تظاهر، فریب و بیداد، سالوس و زهد فروشی، دجّال گری و بازی با احساسات و عواطف، عوامزدگی و عوام زادگی، تعصب و تعصب انگیزی، دنبالهروی و شخصی پرستی پاک ساخته و مزرعه وجود و کران تا کران جان را به زیور اخلاص و ایمان انصاف و آزادگی و عدالت و جوانمردی آراسته میسازد؛ و اگر جز این بود مسجد نیست و بر اساس تقوا و جلب خشنودی خدا سنگ بنای آن نهاده نشده و یا به دست کسانی است که دوست ندارند پاک و پاکیزه باشند و دیگران را بدان فراخوانند و یا آن را با تجارتخانه و یا مغازه و پاساژ اشتباه گرفته و یا دنبالهروهایی بیارادهاند که بسان طوطی دعا یا نفرین میکنند.»[6]
مسجد و جوانان
ارتباط جوانان با مساجد، یکی از زیباترین پدیدهها در جامعه دینی و مذهبی است. راهکارهای جذب جوانان به مساجد و مبارزه با عوامل گریز جوانان از مساجد، موضوعی است که باید مبلغان دینی، امامان جمعه و جماعت و همه متولیان دلسوز فرهنگی در آن با دقت و ظرافت بیندیشند و با کار کارشناسی و حرکت و اقدام واقعبینانه آن را مدیریت و سازماندهی کنند.
این نوشتار به سهم خود در پی پاسخگویی به دو سؤال فوق است. امید آنکه توانسته باشد افقهای کاربردی واقعبینانهای را به روی اهل فکر و اصحاب فرهنگ گشوده باشد.
فرصت جوانی و تهدیدها
جوانی بهار زندگی و جوانان گلهای زندگی هستند، اگر گذر عمر را به کوهنوردی مانند کنیم که نخست به سمت قله پیش میرود سپس به قله راه مییابد و مرحله سوم از قله به سمت پایین فرود میآید، جوانی همانند رسیدن به قله زندگی است که شاهد مناظر زیبا و صحنههای چشمنواز آن است.
رسیدن به قله یک آرزوست؛ اما استفاده بهینه از این فرصت یک هنر است بسیاری این فرصت را تبدیل به تهدید میکنند، جوان موفق یعنی کسی که با اعتماد به نفس، تمرکز فکر، خودشناسی، خویشتنداری و خویشتن بانی به آینده خود خوشبین است، پایههای تعالی شخصیت خود را مدیریت میکند و با سلامت روان و گرایش به معنویت غنچه فطرت خود را شکوفا ساخته و از ثمرههای آن بهرهمند میشود.
برخی بر این باورند که پنج عامل در شکلگیری شخصیت جوان مؤثر است:
1- فطرت خدادادی که در جهتدهی معنوی سنگ زیرین است.
2- خانواده از دو بعد فیزیکی و موروثی و نیز رفتارهای معنوی و ارزشی.
3- جامعه در نگاه وسیع آنکه شامل نظام سیاسی و نظام تعلیم و تربیت و نهادها و مراکز اجتماعی و رسانهها و فضاهای حاکم بر آن است.
4- مؤلفه چهارم تفکر و اراده جوان است که در این سن و سال توانایی تمایز مناسبات خود با خویشتن خانواده، خلقت خالق و خلق را پیدا میکند.
5- نیروی پنجم و عامل دیگری که برخی آن را زیرمجموعه فطرت و فرهنگ دانسته و بعضی آن را مستقل به شمار میآورند دین است که در تکوین و تکوّن شخصیت جوان سهم اساسی دارد.[7]
جوان و معنویت
امام راحل در یک جمله کوتاه و پرمغز فرمودند: «جوانان به ملکوت نزدیکترند»، زمینههای گرایش جوانان به معنویت و کسب فضیلت فراهمتر است، به گفته برخی از صاحبنظران غربی: «جوانان با ندای ارزشها به لرزه درمیآیند» و یا «معنویات داربست وجودی نسل جوان است».[8]
از نگاه دین و فرهنگ دینی نیز سرزمین وجود جوانان آیش است، بِکر و دستنخورده و آماده رویش است، هر بذری که در آن پاشیده شود آن را میپذیرند، علی (ع) فرمود: «انّما قلبُ الحَدَثِ کالأرضِ الخالِیَه ما اُلقِیَ فیها مِن شَیء قَبِلَتهُ»؛ جان و دل جوان نورس مانند زمین خالی است که هر چه در آن ریخته شود آن را پذیراست. [9]
امام صادق (ع) هم فرمودند: «علَیکَ بالا حداث فانهم اسرع الی کل خیر»؛ جوانان و نوجوانان را در یاب که آنان در پذیرش خیر و نیکی از همه شتابندهترند. [10]
عقلانیت و معنویت
جوان بر اساس موقعیت فیزیکی و سن و سالی که دارد انسانی آرمانگرا است. قهرمانپرست و الگوخواه است، اگر معنویتگرایی او را با خردمندی و عقلانیت همسو نسازیم اسیر عواطف و احساسات خواهد شد و قهرمانهای بدلی را به جای قهرمانهای راستین بر خواهد گزید؛ ازاینرو باید آرمانگرایی جوان را یک فرصت دانست و او را به سمت و سوی معنویت استعلایی سوق داد.
آرمانگرایی با آمال و آرزوهای دور و دراز داشتن (طول اَمَل) فرق دارد. آرزو انسان را فریب میدهد، انسانهای ضعیف همواره روی بال و پر خیال پرواز میکنند از خود اراده و عزم جزمی ندارند با خیالات خود سرگرماند و بر مرکب خیال که سریعالسیر است سوارند؛ لکن افراد بااراده و بلندهمت میدانند که کاخ آمال و آرزو سخت سست بنیاد است و آنچه پایههای شخصیت آدمی را میسازد کار و تلاش و برنامهریزی و بهکارگیری عقل و خرد در زندگی است.
جوان موفق، جوانی است که برای رسیدن به معنویت، عقلانیت را نیز بهعنوان وسیله خدادادی به کار میگیرد تا به آرمانهایش نزدیک شود، دستاندرکاران تعلیم و تربیت در نظام اسلامی باید فضایی ایجاد کنند که جوان با این دو بال معنویت و عقلانیت پرواز کند و مسیر خودسازی را با بصیرت و خردمندی بپیماید و اگر چنین فضایی برای جوانان فراهم شد بیتردید با آغوش باز به سوی دین و نهادهای دینی عاقلانه و عاشقانه خواهند آمد.
تاریخ ادیان و سیره رسولان الهی گواه صادقی بر این حقیقت واقعیت است که همواره جوانان در خط مقدم نهضتهای الهی قرار داشتند و در شمار پیشتازان و پیشقراولان جریان بعثت بودهاند.
قرآن درباره زمان و زمینه بعثت موسی (ع) و ایمان آوردگان به او میفرماید: «و ما آمنَ لِموسی الاّ ذُرّیَهَ مِن قَومِه»؛ تنها گروهی که به موسی ایمان آوردند فرزندانی از قوم او بودند.[11] «ذریّه» به نسل نو که از نوجوانان و جوانان تشکیل میشود اطلاق میشود.
در هر انقلابی نخستین گروهی که به آن جذب میشوند جوانان هستند؛ زیرا افزون بر دلهای آماده و پاکی که دارند از شور و جوشش انقلابی و روحیه پیشتازی و مبارزه با موانع در مسیر راه نیز برخوردارند وابستگیهای مادی که بزرگسالان را به سازش و ملاحظهکاری میکشاند در این سن و سال در جوانان وجود ندارد نه مال و ثروتی اندوختهاند که برای از دست دادن آن نگران باشند و نه قدرت و مقامی دارند که از به خطر افتادنش خوفی داشته باشند.
شاهد گویا و مسلم آن نهضت پیامبر اعظم اسلام (ص) است که نخستین گرونده از میان جنس مردان نوجوانی است به نام علی ابن ابیطالب (ع) و نیز در شمار پیشتازان نهضت اسلام جوانانی را تاریخ ثبت کرده است که در محیط پر خفقان مکه جزء پرچمداران حرکت توحیدی پیامبر (ص) بودند.
شاهد این سخن فرمایش پیامبر اکرم است که فرمود: «اوُصیکُم بِالشَّبابِ خَیراً فَاِنَّهُم اَرَقُّ اَفئِدَهً اِنَّ اللهَ بَعَثَنی بَشیراً و نَذیرا فَحالَفَنی الشّبابُ وَ خالَفَنی الشّیوخُ»؛ شما را به نیکی درباره جوانان سفارش میکنم چراکه آنان دلی رقیق و نرم دارند خداوند مرا بهعنوان (پیامبر) بشارتدهنده و بیم دهنده فرستاد در پذیرش این دعوت جوانان با من دوست و همپیمان شدند و بزرگسالان به دشمنی و ستیز برخاستند. [12]
این سند که محتوای آن را تاریخ اسلام تأیید میکند حکایتگر این واقعیت است که گرایش جوانان به معنویت و همسویی آنان با دعوت بر اساس فطرت بیشتر است تا بزرگسالان. جوانان هنوز رنگ تعلق نگرفتهاند؛ ازاینرو برای رنگ حقیقت و «صبغهَ الله» آمادگی بیشتر و بهتری دارند.
آنچه مهم است و باید برای آن فکر کرد و طرحی در انداخت چگونگی فراهمسازی زمینههای جذب و هدایت آنها است اگر این زمینه به شایستگی و درستی فراهم شود گرایش آنان به معنویت تضمین شده است: «آب کم جو تشنگی آور به دست/ تا بجوشد آبت از بالا و پست»
رهبری و جذب جوانان
گفتن و نوشتن درباره جوانان کاری است نه چندان آسان و از آن دشوارتر جذب و رهبری آنان است، جوان مجموعهای از انرژی متراکم است که باید آنها را جهتدهی کرد تا در مسیر درست به کار گرفته شود.
جوان سد بزرگی را مانند است که در خود ذخیرههای بسیاری را نهفته دارد اگر رهبران دینی کانالها و جویبارهای درستی را طراحی کنند میتوانند از آن ذخیره بهرههای فروان ببرند و هنر مدیریت و رهبری انسان در اینگونه موارد ارزیابی میشود.
اگر رهبران دینی امامان جمعه و جماعات، مبلغان و مروجان مذهبی معلمان متعهد و اساتید دلسوز در این نظر برنامهریزی و مدیریت هدفمند و سامانمندی داشته باشند بسیاری از ناهنجاریها اجتماعی رخت برمیبندد و چهره حیات طیبه دینی با رعایت ارزشهای دینی و جوانان مؤمن و متعهد رخ مینماید.
رهبر معظم انقلاب خطاب به امامان جمعه فرمودهاند: منبرهای جمعه را بایستی پرجاذبه کرد و جوانان را به آن جذب نمود اگر به فضای نماز جمعه نگاه کردید و دیدید افراد غالباً در سنین چهل سال و پنجاه سال به بالایند بدانید که از آن قافله عقب ماندهاید این برو برگرد ندارد، الآن اکثر جمعیت جواناند نمیشود گفت که اینها بیدیناند، جوانها متدین پرشور و علاقهمندند، بدانید در اینطرف تریبون عیبی وجود دارد همهاش نباید آن طرف تریبون را متهم کرد که جوانها نمیآیند و بیاعتنایی میکنند باید دید در اینطرف اشکال چیست باید فوری جستجو کرد و آن عیب را برطرف نمود به نظر من این نکته بسیار مهم و تعیینکننده است. [13]
هنر مدیریت و رهبری نسل جوان را نباید دستکم گرفت همزبان شدن و همزمان شدن با نسل نو یک ضرورت است، در این آشفتهبازاری که دشمنان هرگونه متاع بنجل و بیارزش خود را با رنگ و لعاب به خورد جوانان ما میدهند ما که از بهترین متاع فرهنگی و معنوی برخورداریم چرا نباید بتوانیم آنها را جذب کنیم نباید بگذاریم که جوانان ما آنچه خود داریم از بیگانه تمنا کنند، فرهنگ غنی و انسانساز اسلام توانایی اقناع و تغذیه فکری و روحی جوانان را دارد این ماییم که باید آنها را دستهبندی و بستهبندی کنیم و به نسل جدید عرضه کنیم.
روشن است رهبری نسل جدید راهکارها و شیوهای نو میطلبد شهید مطهری سالها پیش از آنکه تهاجم فرهنگی آشکارا خود را نشان بدهد و سرمایههای انسانی را به غارت ببرد در گفتاری هوشمندانه و از روی دلسوزی و آیندهنگری در رابطه با هدایت و رهبری نسل جوان گفته است: «اگر خدای نخواسته فکری برای هدایت و رهبری این نسل نشود آینده به کلی از دست خواهد رفت ... این فکر باید در ما قوت بگیرد که مسأله رهبری و هدایت از لحاظ تاکتیک و کیفیت عمل در زمانهای متفاوت در مورد اشخاص متفاوت فرق میکند و ما باید این خیال را از کله خود بیرون کنیم نسل جدید را با همان متد رهبری کنیم.
اولاً باید نسل جوان را بشناسیم و بفهمیم دارای چه مشخصات و ممیزاتی است درباره این نسل دو طرز فکر شایع است و معمولاً دو جور قضاوت میشود؛ از نظر یک طبقه اینها یک عده مردمی هستند خام، مغرور، گرفتار هوی و هوس، شهوتپرست، دارای هزار عیب، این طبقه همیشه به این نسل دهنکجی میکنند و ناسزا میگویند اما از نظر خود نسل جوان درست به عکس است آنها در خودشان عیب نمیبینند خودشان را مجسمه هوش، مجسمه فطانت مجسمه آرمانهای عالی میدانند، نسل کهن اینها را تکفیر و تفسیق میکنند و ...
در رهبری نسل جوان پیش از هر چیز دو کار باید انجام شود یکی باید درد این نسل را شناخت و آنگاه در فکر درمان و چاره شد ... دیگر اینکه نسل کهنه باید اول خود را اصلاح کند و از بزرگترین گناه خود که مهجور قرار دادن قرآن است توبه کند.»[14]
مسجد گریزی
بر اساس آنچه پیش تر گفتیم مساجد پایههای علم و معرفت، عبادت و طهارت، برادری و الفت و کانونهای مهر و شفقت به شمار میروند و جوانان نیز بر پایه فطرت خدادادی به ملکوت نزدیکترند و بین آنان و معنویت انس و الفت ذاتی وجود دارد و دل آنان نرمتر و آمادهتر برای پذیرش حق و حقیقت است.
در این جا این سؤال پیش میآید که چرا نسل جوان از مساجد گریزاناند؟ چرا آنگونه که توقع خانوادههاست جوانان در مساجد حضور فعال پیدا نمیکنند؟ چرا برخی از آنان گمان میکنند مسجد برای پیرمردان و پیرزنان و بیکاران ساخته شده است؟ چه شده است که مساجد ما جاذبه کمتری برای نسل جوان پیدا کردهاند؟ مقصر کیست؟ مشکل چیست؟ راه و چاره کدام است؟
این پرسش بنیادی و اساسی را به اندازه توان خویش و مجال این نوشتار دنبال خواهیم کرد تا بتوانیم بر اساس واقعیتهای موجود به ترسیم وضع مطلوب برسیم و راهکارهایی برای پررونق نکردن مساجد و حضور چشمگیر جوانان جستجو کنیم.
برای رسیدن به پاسخ روشن باید عوامل گریز جوانان از مساجد را شناسایی و آسیبشناسی کنیم؛ زیرا بر این باوریم که شناخت درد نیمی از درمان است اگر آسیبها و مشکلات بهدرستی شناسایی شوند آسیب زدایی و درمان و چارهجویی آسانتر است.
در آغاز مناسب است به فرمایش نورانی امام حسن مجتبی (ع) در این رابطه اشاره کنیم از آن بزرگوار پرسیده شد غفلت چیست؟ فرمود: «الغفله ترکک المسجد و طاعتک المفسد»؛ غفلت قطع ارتباط با مسجد و پیروی از مفسد است. [15]
در این کلام معصوم (ع) به دو نکته بسیار مهم اشاره شده است؛ الف) یکی از مصادیق غفلت و ناآگاهی و بیخبری آن است که انسان رفت و آمد و ارتباطش را با مراکز آگاهیبخش و هشداردهندهای که بصیرت و بینش و بیدارباش میدهند کمرنگ کند تردیدی نیست که مساجد و ائمه جماعات و جمعه بهعنوان اهرمهای تذکر و یادآوری و غفلت زدایی به شمار میروند اگر کسی به هر دلیلی به این مراکز و این افراد الهامبخش و آگاهی گستر کمتر مرتبط باشد به همان اندازه در معرض بیخبری و ناآگاهی بیشتری قرار میگیرد و زمینه لغزش در او فراهمتر است.
ب) اگر کسی بر اثر قطع رابطه با کانونهای علم و معرفت یعنی مساجد و عدم ارتباط با انسانهای آگاهیبخش و هدایتگر یعنی ائمه جماعات و روحانیون در فضای غفلت قرار گرفت دشمنان کمین کرده و شیاطین انس و جن با دامهای آشکار و پنهانی که گستردهاند آن انسان غافل را بهآسانی بهسوی خود جذب و جلب میکنند.
به فرمایش امام حسن (ع) چنین انسانی بهویژه اگر جوان و کمتجربه هم باشد طعمه تورهای نامرئی تباهی گستران میشود و پیروی و تقلید کورکورانه از انسانهای فاسد و مفسد برای او امری عادی و آسان میشود و در نهایت ابر تیره و فساد سپهر معنوی جامعه جوان را تیره و تیرهتر میسازد.
روشن است که در چنین موقعیتی انگیزه و ارادهای برای روی آوردن به مسجد و روحانیت و حتی نماز و عبادت در او باقی نمیماند و بهتدریج و بر اثر گناه و غفلت چراغ روشن فطرت او نیز کم سو کمفروغ خواهد شد و دشمن او را به آنجایی که خاطرخواه اوست، میبرد.
بنابراین نفس ارتباط جوانان با مساجد دستکم فایدهای که دارد آن است که آنان را از فضای غفلت به فضای ذکر و یاد خدا میکشاند و این حالت دستکم در پیشگیری بسیاری از مفاسد اثرگذار خواهد بود.
تحلیل مسجد گریزی جوانان
برای رسیدن به پاسخ روشن و ریشهیابی این آسیب بزرگ اجتماعی در جامعه دینی باید نخست به چهره فعلی مساجد و شیوه مدیریت آن بپردازیم تا با بررسی این موضوع و تحلیل آنچه هست به آنچه باید باشد راه یابیم.
در یک نگاه کلان هر مسجدی را میتوان با لحاظ جذب و دفع و جاذبه و دافعه داشتن به چهار رکن و به چهار عامل دستهبندی کرد؛ فضای فیزیکی مسجد، امام جماعت مسجد، دستاندرکاران اداره مسجد و نمازگزاران در مسجد.
فضای فیزیکی مسجد
تردیدی نیست که ساختمان و چگونگی ساخت مسجد جایگاه منطقهای و محلهای آن، کیفیت فرش و نقاشی و نور و حتی وضوخانه و دستشوییهای آن هر کدام در جذب یا دفع مردم بهویژه جوانان به آن مسجد مؤثرند.
مسجدی که از نظر موقعیت مکانی در محیطی آرام، تمیز، کم ترافیک ساخته شده باشد و برخوردار از نور لازم، دارای فرشهای تمیز و بهداشتی، نظم و انضباط مدیریتی باشد از مشتریهای بیشتری برخوردار است و جاذبه بهتری را برای افراد فراهم میکند./9314/ی703/ب1
ادامه دارد....
پینوشتها:
1) نهجالبلاغه، دشتی، حکمت ص 133.
2) سوره فصّلت، آیه 53.
3) سرمایه سخن، مرحوم آوینی، ج 1، ص 76.
4) همان مدرک، ج 1، ص 78.
5) سوره توبه، آیه 108.
6) ترجمه تفسیر مجمعالبیان، طبرسی، علی کرمی، چاپ وزارت ارشاد اسلامی، ج 6، ص 73.
7) جوان و نیروی چهارم زندگی، محمدرضا شرفی، ص 2-1.
8) همان مدرک.
9) نهجالبلاغه، نامه 34.
10) تحف العقول، ص 70.
11) سوره یونس، آیه 83.
12) شیوههای جذب مردم به نماز جمعه، معاونت فرهنگی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، ص 66.
13) همان مدرک (سخنرانی 30/6 ص 771).
14) ده گفتار شهید مطهری، صفحات 221 – 206.
15) میزان الحکمه، ج 8، ص 490.