۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۳:۲۰
کد خبر: ۵۱۹۶۰۴
بایدهای دستیابی به تمدن مهدوی؛

«دفاع از حرم» مسیر تمدن نوین اسلامی را هموار کرد

انتظار نه به عنوان عاملی برای خاموش ساختن نفس سرکش اجتماع، بلکه باید در جهت دگرگونی وضعیت موجود تبیین شود. اگر باور ما بر این است که تمدن بزرگ آخرالزمانی، زمینه ساز ظهور است باید با تأکید بر تکاپو به آینده ای روشن امیدوار باشیم.
تشییع ۶ شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون در قم

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از شبستان، تبیین شاخصه های تحقق تمدن نوین اسلامی در عصر غیبت و بررسی و چارچوب شناسی صحیح حرکت به سمت و سوی تمدن غایی اسلامی و مهدوی ذیل مناسبات دینی، فرصتی را فراهم آورد تا با حجت الاسلام والمسلمین دکتر امیرمحسن عرفان، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم گفت وگویی ترتیب دهیم که قسمت دوم و پایانی آن را در ادامه می خوانید:

گسترش فرهنگ مهدوی، در گستره بین المللی با چه  موانع و تضاد هایی مواجه است؟

در پاسخ به این سؤال می بایست به این مهم اشاره داشته باشیم که پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در حقیقت منجر به بازنمایی جریانات فکری در رویکرد به مقؤله انتظار شد؛ به عبارت دیگر، اشغال فلسطین و شکلگیری رژیم اشغالگر اسرائیل در فلسطین مظلوم، بر اساس ایدئولوژی های آخرالزمانی بود. تئودور هرتسل، بنیانگذار جنبش صهیونیسم معتقد بود باید فلسطین اشغال شود برای اینکه زمینه ظهور مسیحا یا مشیح فراهم شود و ما نظاره گر جنگ آخرالزمانی آرماگدون، در کنار تپه صهیون و در بیت المقدس باشیم.

منطقه آرماگدون در غربِ رود اردن و در میان الجلیل و السامره در دشت یزرعین قرار دارد؛ جایی که حتی ناپلئون بناپارت نیز روزگاری درباره آن گفته بود که در آن بزرگترین نبرد جهان رخ خواهد داد.

انقلاب اسلامی ایران که در سال 1979 میلادی به وقوع پیوست، با نگاه آخرالزمانی حضرت امام خمینی(ره) شکل گرفت. انقلاب اسلامی ایران، به تعبیری، زمینه سازی بود برای رسیدن به عصر ظهور؛ و انتظاردر باور حضرت امام(ره)، یک راهبرد کلان معرفتی، ارزشی و تمدنی در مسیر نیل به عصر ظهور و امامت حضرت حجت(عج) تعریف می شد.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حقیقت، ظهور رویکرد تمدنی و اندیشه ای مهدوی بود و این نهضت عظیم، عمق ایدئولوژیِ درگیری های سیاسی در آخرالزمان را به منصه ظهور و بروز رسانید.

هم اکنون در گستره بین المللی، تقابل نهایی جبهه حق و باطل به خوبی مشاهده می شود؛ این امر به این خاطر است که از نظرگاه فیلسوفان بزرگ نظریه پردازی در تاریخ اسلام، محرک تاریخ، در درگیری جبهه حق و باطل نهفته است. نهایت این ستیز تاریخی، با پیروزی غایی حضرت مهدی(عج) همراه خواهد بود. هم اکنون تحولات منطقه و در عرصه بین المللی، عمق گفتمان انتظار منجی را، دوچندان کرده است. هم اینک مشاهده می نمایید که رقبای دینی مسلمانان، مانند مسیحیان و یهودیان، می خواهند مضامین آخرالزمانی را در گفت وگوهای خود جای دهند و در درون اتاق های فکرشان و در درون برنامه های استراتژیکشان، می خواهند گفتمان های آخرالزمانی را ارزش گذاری کنند.

این اتفاقی است که هم اکنون در عرصه بین الملل در حال وقوع است. در همین حال می بینید که انقلاب اسلامی با تفسیری دقیق تر از بنیادهای ارزشی مهدوی در ایران اسلامی در جریان است،. در حال حاضر، تقابل دو رویکرد تمدن گرایان مسلمان را با رویکرد جنبش صهیونیسم یهودی و مسیحی نظاره گر هستیم. تمدن گرایان مسلمان در رویکردشان نسبت به آموزه های مهدوی، اولاً؛ قائل هستند به پذیرش حکومت دینی در عصر غیبت امام عصر(عج) و همچنین به ضرورت تأسیس نهادهای مدنی برای عملیاتی کردن احکام اسلامی و نیز زمینه سازی برای رسیدن به تلألو عصر ظهور، ثانیاً این تمدن گرایان، معتقدند به، ارائه عقلانیت دینی و روش های کاربردی، برای تحقق اصول و ارزش های دینی و مهدوی در ساحت های فردی و اجتماعی.

نکته دیگر این است که تمدن گرایان مسلمان به نگرش نظام وار تلقی جامعه و دیدگاه مجموعه نگر به مقؤله انتظار موعود قائل اند و در نهایت تمدن گرایان مسلمان، به تحقق تمدن نوین اسلامی در راستای زمینه سازی ظهور مهدی موعود(عج) قائل هستند؛ تحولات منطقه و بخصوص کشور سوریه و حضور مسلمانانی از نژادها و مذاهب گوناگون در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب کبری(س)، در حقیقت این سنخ نگاه تمدنی را نشان می دهد.

هم اکنون در کشور سوریه و در راه دفاع از حرم اهل بیت(ع)، شهیدان از ایران، عراق، پاکستان، افغانستان و لبنان و چه از اهل تسنن و چه از اهل تشیع، دیده می شوند که این نشان می دهد در این جبهه گیری های آخرالزمانی، جامعه و جبهه حق، به یک بلوغ اجتماعی مطلوب رسیده و در نتیجه، تمایزات مذهبی و نژادی را به کناری نهاده و در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی، در حال حرکت است.

از یک سو تمدن گرایان مسلمان هستند و از سوی دیگر جنبش صهیونیسم مسیحی و یهودی که می خواهند از درون سرزمین های اسلامی به جمع کردن افراد و همراه مبادرت کنند. مهمترین یارگیری و نفوذ آنها در نفوذ به حاکمیت قبیله ای و خودکامه آل سعود در سرزمین حجاز دیده می شود. در نگرش اسلام آمریکایی می بینید که این رویکرد بشدت، به جنبش صهیونیسم یهودی و مسیحی نزدیک است.

 

ظرفیت های اساسی این جنبش های ناحق، در تحقق اهدافشان، در چه مؤلفه هایی بروز و ظهور یافته است؟

سوگمندانه می بایست بیان کنیم که جنبش های صهیونیسم مسیحی و یهودی، از ظرفیت های بسیار کلان رسانه ای و برنامه سازی برخوردار و با ساخت فیلم ها و انیمیشن های گوناگون، درصدد بهره برداری سوء از باورهای مردم هستند. این بهره برداری سوء، درصدد غالب کردن یک نوع تفکر خاص، بر مبنای ارزش های منجی گرایانه صهیونیسم بین المللی، در جامعه جهانی است. بنده در این مقام به روایتی بسیار زیبا و دلنشین از نبی مکرم اسلام(ص) اشاره خواهم داشت که ایشان فرمودند: «در آخرالزمان، قائم و مهدی ما(عج)، مقتدای حضرت عیسی بن مریم(ع) خواهند بود و در نماز، حضرت مسیح(ع) به مهدی موعود(عج) اقتدا خواهد کرد.»

از یک سو از جهت اقتدای حضرت مسیح(ع) به حضرت حجت(عج)، پیامبراسلام(ص) اشاره دارند به قرائت شیعی از مباحث مهدویت و اینکه لزوماً حضرت حجت(عج) می بایست امام باشند و از سویی دیگر در رویکردی آینده نگرانه، حضرت محمد(ص)، به جامعه امروزی شیعی، پیام می دهند که هم اکنون دشمن و رغیب باورهای اسلامی در عرصه بین الملل، مهدی موعود(عج) را به مثابه آنتی کراست و ضد مسیح و دجال آخرالزمان، معرفی می نماید.

ما می بایست در عرصه جهانی، همنوایی و همگرایی بین حضرت مهدی(عج) و حضرت مسیح(ع) را تبیین و ترویج کنیم. پیام بین المللی این روایت پیامبر اکرم(ص)، در حقیقت، بر همنوایی و هم افزایی جهان مسیحیت و جهان اسلام و عالم تشیع در دوران آخرالزمان اشاره دارد؛ در حقیقت این رویکرد، ضد راهبردی است علیه مهدی ستیزان نرمی که، مهدویت را به مثابه آنتی کراستِ ضد مسیح(ع) معرفی می کنند.

 

در مواجهه با فرهنگ ها و باورهای گوناگون چه راهکارهایی را برای توسعه و ترویج تفکر مهدوی در عرصه بین الملل، پیشنهاد می دهید؟

اول اینکه؛ ما به شدت نیازمند بازتعریف گفتمان انتظار هستیم. در بازتعریف گفتمان انتظار، نمی بایست انتظار، به سکوت و سکون تبیین گردد و نمی بایست تحمل ظلم و دم فروبستن از ناملایمات تشریح شود؛ نمی بایست انتظار به معنای در جا زدن برای رسیدن دستی از غیب  و کنار زدن مشکلات تعریف گردد.

انتظار نه به عنوان عاملی برای خاموش ساختن نفس سرکش اجتماع، بلکه می بایست به عنوان ابزاری در جهت دگرگونی وضعیت موجود تبیین گردد. اگر باور ما بر این است که تمدن بزرگ آخرالزمانی، زمینه ساز ظهور است و این رویداد، مقدمه ای است برای شکل گیری عصر نوین مهدوی، نمی بایست فقط به واقعیت های موجود اکتفا کنیم بلکه می بایست با تأکید بر تکاپو و جنب و جوش، به سمت و سوی حرکت به سوی آینده ای روشن امیدوار و پویا باشیم.

از سویی دیگر پیشنهاد می کنم که جایگاه هویتی گفتمان انتظار در جهان اسلام بازتبیین شود؛ اگر ما جایگاه هویتی گفتمان انتظار را بازتعریف نماییم، این امر باعث همگرایی بین ملت مسلمان در سراسر جهان خواهد شد. بلوغ اجتماعی، بزرگترین کارکرد هویتی تحقق انتظار جمعی است. انتظار اجتماعی و شاخصه های بلوغ اجتماعی، عبارت اند از: رغبت اجتماعی به معنای میل و باور قلبی مسلمانان به تحقق دولت کریمه حضرت مهدی(عج)؛ دومین شاخصه بلوغ اجتماعی، بحث شکایت اجتماعی است؛ یعنی شکوه و شکایت انسان ها به درگاه الهی به علت غیبت امام زمان(عج) و در نهایت سومین شاخصه بلوغ اجتماعی، بحث استعانت اجتماعی است. این امر به این معنا است که، این رویکرد، باعث درخواست فتح و نصرت از جانب خداوند منان قرار گیرد. اگر بحث بلوغ اجتماعی در جامعه اسلامی محقق شود، ما قطعاً در جهت توسعه فرهنگ مهدوی در عرصه بین المللی گام برداشته ایم. این مطلب برای این است که، گفتمان انتظار، تشابه سازی و تمایزسازی توأمان دارد. به عبارتی در سایه باورداشت اندیشه مهدویت، مهدی ستیزان و دشمنان حقیقی مهدویت در آخرالزمان، به حقیقت؛ دشمنان این فرهنگ و اندیشه شناخته خواهند شد.

بنابراین جامعه اسلامی در سایه گفتمان انتظار، به تشابه سازی و تمایزسازی توأمان در جهان اسلام دست خواهد یافت. در حقیقت در سایه گفتمان انتظار، اندیشه مهدویت، با نشان ها و اِلمان های مشترک، موجب انگیزش و بسیج اجتماعی در زمینه رسیدن به اهداف مشترک در جهان اسلام خواهد شد. آموزه های مهدوی، فهم مشترک به وجود می آورند که این امر، موجب تقویت سرمایه های اجتماعی نیز خواهد شد.

تفکر مهدویت، تعهد و وفاداری و پایبندی به اتحاد و یکپارچگی را به دنبال خواهد داشت. تحقق همه این اصول، با عنایت و اهتمام نخبگان جامعه، امری محقق و میسور خواهد بود. طرح مطالبات فرهنگی و بازخواست از کوتاهی و بی توجهی مسئولان امور فرهنگی جهان اسلام در جهت تحقق آرمان ها و ارزش های مهدوی، از مهمترین مصادیق بارز دعوت به خیر و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. ما می بایست از مسئولان فرهنگی مطالبه داشته باشیم.

نهادینه سازی رویکرد تمدنی به آموزه های مهدوی و پیاده سازی صحیح گفتمان انتظار، از الزامات بسیار حیاتی در جامعه اسلامی است که، متأسفانه و سوگمندانه می بایست بیان شود، در این زمینه ها، با کاستی های فراوانی در جهان اسلام مواجه هستیم./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات