۲۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۵
کد خبر: ۵۲۶۸۰۱
یادداشت؛

پادزهر حاشیه‌نشینی و آسیب‌های اجتماعی

فاکتورهایی همچون بیکاری ناشی از ضعف زیرساخت‌ها، کمبود اشتغال در نقاط محروم و تمرکز امکانات در کلان‌شهرها موجب مهاجرت گروه‌هایی از جوانان جویای کار به شهرهای بزرگ و صنعتی می‌شود.
حاشیه نشینی

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه «جام جم»، این روزنامه در یادداشتی از «رضا تقی‌پور» نوشت:

حاشیه‌نشینی یکی از مشکلاتی است که از بدو تشکیل تمدن شهری ایجاد شد و به‌تدریج  به یکی از معضلات اصلی کلان‌شهرها تبدیل گردید. این پدیده مانند دیگر پدیده‌های اجتماعی ریشه‌ها، علت‌ها و عواملی دارد و معلول صنعتی شدن شهرها و تغییر در شیوه تولید اجتماعی است. به‌عبارت‌دیگر، با تبدیل شیوه تولید از حالت سنتی به شکل صنعتی، تغییراتی پدید آمد که باعث تفکیک بین گروه‌های اجتماعی گردید، اما دلیل عمده برای حاشیه‌نشینی را باید نفوذ سرمایه‌داری و فرهنگ ثروت‌اندوزی دانست که نوعی فضای کاذب در میان روستانشینان و ساکنان شهرهای کوچک ایجاد کرده و آن‌ها را به مهاجرت به شهرهای بزرگ تشویق می‌کند.

در کنار این علت، فاکتورهایی همچون بیکاری ناشی از ضعف زیرساخت‌ها، کمبود اشتغال در نقاط محروم و تمرکز امکانات در کلان‌شهرها موجب مهاجرت گروه‌هایی از جوانان جویای کار به شهرهای بزرگ و صنعتی می‌شود که به دلیل ضعف قوانین و بازار ناکارآمد در نقاطی از شهر که تأسیسات شهری مناسب و کافی ندارند سکنی می‌گزینند که همه این عوامل به توسعه حاشیه‌نشینی منجر می‌شود. حاشیه‌نشینی ازاین‌رو، نارسایی‌هایی اقتصادی، پیامدهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به بار می‌آورد و امنیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به مخاطره می‌اندازد. لذا توجه به آثار فرهنگی و اجتماعی این پدیده ضروری به نظر می‌رسد.

1. از آنجا که فرهنگ، زیربنای هر تحول اجتماعی است، فقر فرهنگی بر این اساس، اصلی‌ترین ثمره نامیمون پدیده حاشیه‌نشینی به شمار می‌آید و به دلیل اینکه این افراد، از شغل دلخواه و درآمد کافی برخوردار نیستند و معمولاً از آموزش و تحصیلات نیز محروم بوده‌‌اند، دچار فقر فرهنگی و روانی می‌شوند. از این جهت، آن‌ها قادر نیستند که خود را با محیط اطراف انطباق داده، احساس تعلق به شهر ندارند و خود را بیگانه تلقی می‌‌کنند. برنامه‌های پراکنده و نبود یک مرکز تصمیم‌گیری واحد درباره این معضل، موجب شده که چندین نسل از حاشیه‌نشینان در اطراف شهرها زندگی کنند و فرهنگ مختص به خود را شکل دهند. اگر نگاهی به پرونده‌های بزه‌های اجتماعی داشته باشیم، در می‌یابیم که برخی جرائم که به تیتر خبرها تبدیل می‌شوند، از سوی افرادی از این طیف سر میزند که خود را منزوی، طرد شده و بدون هیچ‌گونه تعلق نسبت به شهروندان و هموطنان خود می‌پندارند. برخی از قتل‌های سریالی که در سال‌های اخیر به دست حاشیه‌نشینان اتفاق افتاده، هشداری جدی به مسئولان است که از برگزاری اجلاس و همایش فراتر بروند و برای جلوگیری از این فرهنگ ناهمگون و خطرناک، به فکر چاره باشند.

2.عوارض و مشکلات اجتماعی از قبیل اعتیاد، طلاق و شکاف طبقاتی دومین اثر شوم ناشی از مهاجرت ناموفق به شهرهاست. آمارها نشان می‌دهند که میزان طلاق و اعتیاد در میان حاشیه‌نشینان، نسبت به جمعیت شهرنشین بیشتر بوده و زمینه فعالیت‌ باندهای تبهکار را در این مناطق بیشتر کرده است. به عنوان نمونه، باندهای مواد مخدر و فحشا، سرمایه‌گذاری ویژه‌ای بر حاشیه‌ شهرها کرده‌اند و برای انتقال مواد مخدر از افراد حاشیه‌نشین استفاده می‌کنند، چراکه فضای باز این مناطق و نبود نظارت کافی در حاشیه شهرها، بهترین فضا را برای جرم و جنایت‌های سازمان یافته ایجاد می‌کند.

گفتنی است که در انحرافات اجتماعی مفهومی به نام «برچسب زدن» یا همان «انگ زدن» وجود دارد. وقتی به فردی برچسب خلاف‌کار بودن زده شود و از چپ و راست، هدف بمباران فکری در این زمینه قرار ‌گیرد، ناخودآگاه، زمینه خلافکاری اجتماعی در فرد شکل می‌گیرد. وقتی این مفهوم تکرار می‌شود که در حاشیه شهرها، انسان‌های خلاف‌کار و منحرفی زندگی می‌کنند، حتی اگر بخشی از آن‌ها هم انسان‌های شریف و خدومی باشند، به دلیل همان بمباران‌های فکری، احتمال جذب آن‌ها به سمت بزه‌های اجتماعی افزایش می‌یابد.

همان‌گونه که ذکر شد، علت اصلی حاشیه‌نشینی، رواج فرهنگ سرمایه‌داری است و به همین دلیل، راه درمان این معضل اجتماعی در بکارگیری تلفیقی از اهرم‌های قانونی و نسخه‌های فرهنگی نهفته است. البته نباید انتظار داشت که مشکلات اجتماعی به‌طور کلی برطرف شوند اما می‌توان متوقع بود که با بکارگیری این راهکارها، تا حد زیادی آن‌ها را تعدیل کرد. در این خصوص، دو راه حل پیشنهاد می‌شود.

اول، بکارگیری اهرم‌های نظارتی، قهری، پلیسی و قانونی از جمله افزایش حضور نیروهای انتظامی در حاشیه شهرها برای مقابله با باندهای بزهکار.

دوم، کم‌کردن فاصله فرهنگی بین مراکز شهری با حاشیه شهر، به این معنا که فعالیت‌های فرهنگی که در سطح شهر انجام می‌شوند، به حاشیه شهرها نیز کشانده شوند. احداث مساجد، برگزاری هیئت‌های مذهبی بزرگ در اطراف شهرها، برگزاری اردوهای جهادی در این مناطق و تأسیس کانون‌های فرهنگی، نقش بسزایی در این زمینه دارند. ضمن اینکه افزایش تولیدات فرهنگی، افزایش مشارکت‌های اجتماعی و استفاده از سرمایه‌های اجتماعی از قبیل شورایاری‌ها در کنار احداث مکان‌های تفریحی به‌منظور تبادل فرهنگ و شناخت بیشتر حاشیه‌ شهرها در بهبود این آسیب اجتماعی ضروری به نظر می‌رسند.

از سوی دیگر، بی‌توجهی به موضوعات ذکر شده، قطاری از بزهکاری اجتماعی را به راه می‌اندازد که اولین ایستگاه آن، دستگاه قضایی است. در حال حاضر، قوه قضائیه در کنار حجم عظیم مسئولیت‌های خود در حوزه‌های مختلف، با پرونده‌های مختلفی دست‌وپنجه نرم می‌کند که به دلیل اهمال دستگاه‌های مسئول برای رفع معضل حاشیه‌نشینی ایجادشده و به جای اینکه دستگاه قضا آخرین مرحله در برخورد با این قبیل جرائم باشد، در اولین ایستگاه قرار گرفته و در کنار دیگر مسئولیت‌های سنگین خود، بار کم‌کاری دیگر سازمان‌ها را نیز به دوش می‌کشد. لذا برای حل این معضل می‌طلبد که ضمن ترویج سبک زندگی ایرانی – اسلامی به عنوان پادزهر فرهنگ بیگانه ثروت‌اندوزی و سرمایه‌داری، همه دستگاه‌های وارد میدان شده و اصل پیشگیری را جایگزین درمان‌های مقطعی و زودگذر نمایند./۱۳۲۵//۱۰۳/خ

ارسال نظرات