حسرت می خورم که نتوانستم همراه شهید در اردوهای جهادی باشم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، پدر شهید مدافع حرم محسن حججی، صبح امروز در جلسه ای که به میزبانی خانواده شهید و با حضور رییس و معاونان دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، با نقل خاطرهای از عملکرد شهید در اردوهای جهادی، اظهار داشت: شهید در روستایی به نام «دورک» از توابع پشتکوه فریدونشهر خدمت میکرد، ما فقط میدانستیم که در اردوهای جهادی شرکت میکند و اهمیت نمیدادیم و امروز افسوس ما همین است، چون آن ها در اردوی جهادی خود در آن منطقه ساخت مسجدی را شروع کرده و موفق به اتمام آن نشده بودند و عمر شهید ما نیز کفاف نداد تا ساخت مسجد را ادامه دهد، امروز بنده این افتخار را دارم تا به جای شهید در اردوهای جهادی شرکت کنم.
وی افزود: هنگام ثبتنام برای شرکت در اردوی جهادی خاطرهای از شهید برایم تعریف کردند و گفتند زمانی که برای شناسایی منطقه به روستای دورک رفتیم ماه رمضان بود و به همراه بزرگ روستا و جمعی از اهالی آنجا در اتاقی جمع شدیم، با وجود اینکه روزه نبودیم اما به احترام اهالی درخواست کردیم چیزی برای پذیرایی نیاورند.
پدر شهید حججی ادامه داد: گفتند هیچ اشکالی ندارد و چای آوردند و همه برداشتند و بعد از خوردن چای، سیگاری هم آتش زدند، به بزرگ آن روستا گفتیم مگر ماه رمضان نیست و شما روزه نیستید، گفت مگر خوردن چای و کشیدن سیگار روزه را باطل میکند، معلوم بود که فرهنگ دینی آن روستا خیلی ضعیف است.
بیان احکام و توزیع کتاب های دینی در میان اهالی مناطق محروم از سوی شهید حججی
وی ابراز داشت: زمانی که اهالی رفتند یکی از همراهان گفت اینها که نه نماز میخوانند و نه روزه میگیرند، پس ما برای چه کسی مسجد بسازیم، وقتی برای آماده کردن تجهیزات برگشتیم محسن یکسری کتاب احکام با خود آورد و طی بیست روزی که در منطقه بودیم کار او بیان احکام برای اهالی بود.
پدر شهید حججی ادامه داد: زمانی که من به آن روستا رفتم بزرگ روستا پیش من آمد و گفت اگر برگ درختان و ریگهای بیابان بخواهند از فرزند شما تعریف کنند، نمیتوانند، ما هرچه از احکام و دینداری و حتی بهداشت داریم همه را مدیون فرزند شما هستیم و با اشک شوق از محسن تشکر کرد و این تشکر مخلوق است که رضایت خالق را به همراه دارد، من آنجا به حال خودم گریه کردم که چگونه میشود ما پدر و مادرها فرزندان به این خوبی داشته باشیم و در کنار ما باشند، اما درکشان نکنیم و همه امورات ما صرف دنیا شود.
حسرت پدر شهید از همراهی نکردن فرزندش در اردوهای جهادی/ خلوص بالای شهید عامل تحول در این زمانه
وی افزود: اگر محسن را درک کرده بودم، شاید همراهش در اردوها شرکت میکردم و امروز اینقدر حسرت نمیخوردم، توصیه من به شما این است که در کنار کارهای بزرگی که انجام میدهید زمانی را نیز به شناخت فرزندان تان اختصاص دهید و در کنارشان زندگی کنید تا اگر روزی مانند محسن باعث سربلندی و سرافرازی خانواده و کشور و دین خود شدند، حسرت نخورید.
پدر شهید حججی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: خداوند به شهید ما لطف ویژه داشت که آن نیز به برکت شهدای دیگر بود، چنانکه رهبر معظم انقلاب فرمودند شهید به واسطه خلوص خود تحولی عظیم در زمانی خاص و ویژه به وجود آورد و همه این ها به خاطر مظلومیت شهدای مدافع حرم است.
وی بیان داشت: زمانی که شهید در حرم امام رضا(ع) از مادر خود کسب رضایت کرد، مادرش گفت راضیام به سوریه بروی، ولی راضی نیستم که شهید شوی، ولی وقتی خبر اسارتش را شنیدیم، مادرش گفت خدایا راضیام که شهید شود، چون میدانستیم داعش او را تحویل نمیدهد و شکنجه میشود، آن روز برای ما خیلی سخت بود، مادرش نذر کرد شهید شود، حتی به مزار شهدای گمنام رفت و همان جا حاجت گرفت.
شهید دوست داشت مانند حضرت زهرا گمنام دفن شود
پدر شهید حججی اضافه کرد: ما از ابتدا منتظر آمدنش نبودیم و حتی زمانی که به ما گفتند اسیر شده و برای تبادلش دعا کنید ما گفتیم منتظر مبادله و حتی پیکرش نیستیم، چون خود شهید دوست داشت مثل حضرت زهرا(س) گمنام باشد و خواستهاش اجابت شد، حالا چرا ما بخواهیم مخالفت کنیم، حتی زمانی که در سوریه بودیم، اعلام کردیم راضی نیستیم یک ریال برای مبادله پیکر شهید، به داعش پول پرداخت شود، منتها لطف خدا بود که بحث مبادله پیش آمد و من همه جا گفتهام که خداوند از دل بنده خود بیشتر آگاه است، قسمتی از پیکر شهید را به خاطر دل ما به ایران فرستاد و قسمت عمدهاش را نیز به خاطر دل خودش پیش خود نگه داشت، زمانی که در خاک سوریه بودیم محسن را بیشتر احساس میکردیم و وقتی میخواستیم برگردیم دنیایی از غم وجودمان را فرا گرفت، اما نمیتوانیم خلاف اراده الهی عمل کنیم و همواره خدا را شکر میکنیم.
شهید از کودکی و قبل از سن تکلیف نماز شب می خواند و روزه می گرفت/ می خواست مثل حضرت زهرا درد پهلو را احساس کند
مادر شهید حججی نیز در این دیدار اظهار کرد: ما از کودکی راه و روش زندگی را به محسن نشان دادیم و کار ویژه دیگری انجام ندادهایم، محسن از کودکی به ائمه(ع) علاقه داشت و در بعضی از مراسمات زیارت عاشورا و حدیث کساء میخواند، به سن تکلیف نرسیده بود که روزه میگرفت، نماز شب میخواند و اینگونه بود که خدا او را به این درجه و مقام رساند. به ائمه(ع) خیلی متوسل میشد.
وی افزود: شهید در وصیتنامهاش نوشته که میخواهم مثل حضرت زهرا(س) درد پهلو را احساس کنم و مثل امام حسین(ع) و علیاکبر(ع) شوم و به تمام این ها هم دست یافت، احترامی که به پدر و مادر میگذاشت باعث شد تا خدا این جایگاه را به او بدهد، نذر کتاب میکرد و کتاب میخرید و آنها را روی قبر شهدا میگذاشت تا مردم استفاده کنند، به شهدا علاقه زیادی داشت، همیشه میگفت یک شهید را انتخاب کرده و او را الگوی خود قرار دهیم، خودش شهید کاظمی را الگو قرار داده بود و بیشتر شب های جمعه را به زیارت شهید میرفت./869/پ201/ب1