۰۲ دی ۱۳۹۶ - ۲۰:۴۶
کد خبر: ۵۴۴۲۶۲
یادداشت؛

محاسبات شیطانی و جامعه کنونی

متأسفانه امروزه در عرصه های مختلف اجتماع قیاس هایی از جنس قیاس شیطان، مجوز گناهان شمرده شده و به عنوان توجیهی برای عدم پذیرش امر به معروف ها و خیر خواهی دیگران تلقی می شود.
شیطان تفکر، فکر، اندیشه، باور

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، تنها یک خطای محاسباتی کافی بود تا او را از ردیف ملائک ساقط کند. او که از نظر آفرينش جزء طایفه جن بود، اما به دلیل عبادت ساليان دراز در صف مقربان درگاه خدا و فرشتگان بزرگش جاى گرفته بود.

ابلیس را می گویم. او که شش هزار سال خدا را عبادت کرده بود، با یک خطای محاسباتی از ردیف ملائک خارج شد و سقوط کرد. این خطای بزرگ  که ابلیس را از عرش به فرش ساقط کرد چه بود؟

پاسخ را از زبان امام صادق علیه السلام بشنویم،آنجا که حضرت فرمود «فَأَوَّلُ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ وَ اسْتَكْبَرَ وَ الِاسْتِكْبَارُ هُوَ أَوَّلُ مَعْصِيَةٍ عُصِيَ اللَّهُ بِهَا...؛اولین کسی که قیاس کرد ابلیس بود.تکبر ورزید و تکبر اولین گناهی بود که به با آن معصیت خدا شد...»؛ یک مقایسه اشتباه ریشه تکبر و همان عامل نابودی ابلیس بود.

وقتی خدای متعال بعد از خلقت آدم دستور سجده داد، ابلیس دچار خطای محاسباتی شد. او آفرينش خود را از نظر مادى با آفرينش آدم، مقايسه کرد و برترى آتش را در پاره‏اى از جهات، بر خاک دليل بر برترى همه جانبه گرفت و گفت «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ، خَلَقْتَنِي مِن نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» بدون اينكه به ساير امتيازات خاک و از آن بالاتر به امتيازات روحانى و معنوى آدم توجه كند، حكم به برترى خود بر آدم کرد و فرمان خدا را به خاطر همين مقایسه باطل زير پا گذاشت و سقوط کرد. آن هم به جایگاهی که تا روز قیامت مورد لعن خدای متعال قرار گرفت.

متأسفانه بعدها این مقایسه و محاسبه شیطانی بین انسان ها نیز رایج شد.

در بین انسان ها می توان از ابو حنیفه به عنوان رییس قیاس کننده ها نام برد. رییس مذهب حنفی بزرگ‌ترین مذهب اهل سنت. او كوفى الاصل و از مردم كابل متولد 80 هجرى قمرى در شهر كوفه و البته هم عصر امام صادق(ع) بود.

روزی ابو حنيفه وارد بر امام صادق(ع) شد؛ امام(ع) به او فرمود به من خبر داده ‏اند كه تو در احكام خدا قياس مى‏ كنى، ابو حنيفه گفت: آرى چنين است من قياس مى ‏كنم، امام(ع) گفتند: اين كار را ديگر تكرار نكن، زيرا نخستين كسى كه قياس كرد ابليس بود، آنجا كه گفت «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» او آتش و گل را با هم  مقايسه كرد، در حالى اگر نورانيت و روحانيت آدم را با نورانيت آتش مقايسه مى‏كرد، تفاوت ميان آن دو را در مى ‏يافت و برترى يكى را بر ديگرى تشخيص مى‏داد.

آری! روش فقهی ابوحنیفه همان قیاس شیطانی بود. یعنی به مجرد اينكه دو موضوع از پاره ‏اى جهات، مساوى بودند، حكم يكى را درباره ديگرى اجرا می کرد و به اين ترتيب هرج و مرجى از نظر قوانين و احكام دينى به وجود آورد.

اما اگر چه قیاس روش فقهی ابوحنیفه و پیروانش بود، اما امروزه قیاس بین مردم عادی در اعمال فردی و روزانه نیز بسیار شایع است.

وقتی به بعضی گفته می شود چرا بی نمازی؟ چرا کم فروشی؟ چرا دروغ؟ چرا رشوه؟ چرا بد حجابی؟...چرا دزدی؟...چرا عروسی مختلط و بزن و برقص حرام؟، در جواب پاسخ می دهند «آیا هر کس نماز می خواند فرد خوبی است؟ نماز خوانی را می شناسم اهل رشوه گرفتن است! همه می گیرند ما چرا نگیریم! مگر هر کس حجاب دارد پاک است؟ هستند کسانی که چادر می گیرند ولی اهل فسادند! شتر را با بار بردند خوردند حالا کمی ما بخوریم چه می شود؟ برو جلوی 3 هزار میلیارد را بگیر، برو جلوی فیش های حقوقی چند ده میلیونی را بگیر و از این دست جواب ها که امروزه بسیار شنیده می شود.

این پاسخ ها به چه معناست؟ آیا جز قیاس چیز دیگری است؟ قیاس بین عمل خود و دیگران.یعنی چون دیگران خیلی بد هستند کمی بد بودن من چه اشکالی دارد؟

گویا خدا دنیا را کنکور قرار داده و سهمیه ای برای بهشت و جهنم تعیین کرده است. لذا چون تعداد افراد جهنمی و صاحبان گناهان بزرگ  زیاد است پس صاحبان گناهان کوچک و کم یقینا سهمیه ورود به بهشت می گیرند!

در حالی که خدای متعال دنیا را مدرسه ای قرار داده که قبولی یا رد شدن افراد ارتباطی به یکدیگر ندارد. بهشت و جهنم او آن قدر وسعت دارد که نیازی به سهمیه بندی نباشد.

خداوند در مورد جهنم می فرماید «یَومَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امتَلاَتِ وَ تَقُولُ هَل مِن مَزید؛ روزی که به دوزخ میگوییم آیا پر شدی؟ و می گوید آیا باز هم هست؟».

همچنین در مورد بهشت نیز می فرماید «وسارِعُوا إِلى‌ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ‌؛ بشتابید به سوی بخششی(عظیم) از پروردگار تان وبهشتی که گستره آن همان گستره آسمان‌ها به انضمام زمین می‌باشد که فراهم و تدارک دیده شده است برای اهل تقوا».

بهشت و جهنم او آنقدر وسعت دارد که نیاز به سهمیه بندی نیست.

همین است که خدای متعال پنج بار در قرآن فرموده است «أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى؛ هيچ باربردارى بار گناه ديگرى را برنمى‏دارد» و با  صراحت اعلام کرده گناه عمل کسی به دیگری مربوط نیست و هر کس باید پاسخ گوی اعمال خودش باشد، چه گناهان کوچک و کمی انجام داده باشد چه گناهان بزرگ و زیاد و هر کسی هر عملی هر چقدر کوچک انجام داده باشد آن را خواهد دید.

امیرالمؤمنین(ع) نیز در جواب شخصی که از حضرت درخواست کرد که درجات اهل محبت را برایم بیان کنید،حضرت فرمودند «أَدْنَى‏ دَرَجَاتِهِمْ‏ مَنِ اسْتَصْغَرَ طَاعَتَهُ وَ اسْتَعْظَمَ ذَنْبَهُ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنْ لَيْسَ فِي الدَّارَيْنِ مَأْخُوذٌ غَيْرُهُ؛ پایین ترین درجه اهل محبت این است که شخص طاعت خود را کوچک و گناه خود را بزرگ بداند وگمانش هم اين است كه خدا در دنيا و آخرت فقط او را به محاكمه می‌كشاند».

بنابراین نباید بزرگی و زیادی گناهان دیگران ما را دچار خطای محاسباتی ای کند و مثلا تصور کنیم چون فردی 3 هزار میلیارد اختلاس کرد پس مصرف نامشروع 3میلیون از بیت المال چیزی نیست وگناهی محسوب نمی شود.

متأسفانه امروز در عرصه های مختلف اجتماع اینگونه قیاس ها مجوز گناهان شمرده شده و توجیهی برای عدم پذیرش امر به معروف ها و خیر خواهی دیگران است، غافل از اینکه همین قیاس و محاسبه خطا عامل اولین گناهی بود که انجام شد و ابلیس را از مقام قرب الهی به مقام لعن ابدی ساقط کرد./۸۴۱/پ۲۰۰/س

سید میلاد حسینی، دانش آموخته حوزه علمیه قم

منابع

سوره کهف آیه 50

سوره ص/ 76

قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجيمٌ-وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتي‏ إِلى‏ يَوْمِ الدِّينِ(77-78/سوره ص)

سجده/30

آل عمران/133

نجم/ 38

سوره الزّلزَلة/ 7و8

مستدرك الوسائل/ محدث نوری/ج1/ 20- باب استحباب الاعتراف بالتقصير ص 133

ارسال نظرات