۱۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۰
کد خبر: ۵۵۴۰۵۴

"اسلام" در برابر "شعبده هالیوود"

شعبده هالیوود چه می کند که به مدد جلوه های ویژه و دستمزدی میلیون دلاری، دین، فرهنگ و عزت تمدن ها را از کلاه جدایی خود با تمثال خشونت، تروریسم و ذلت بیرون می آورد.
هالیوود

به گزارش خبرگزاری رسا، شاید هنگامی که «فوکویاما» ایده‌ی پایان تاریخ را مطرح کرد و در آن لیبرالیسم را همیشگی دانست کسی به این موضوع فکر نمی‌کرد که دنیای لیبرال‌ها چه برنامه‌ی کلانی را برای جهان ترتیب داده است. به همین دلیل آن‌ها پس از فروپاشی شوروی تنها دشمنی را که در مقابل خود می‌دیدند، اسلام بود؛ چرا که گسترش روزافزون گرایش به اسلام و تعالیم دینی باعث شده بود که دنیای غرب که سردمدار لیبرالیست بود، به خاطر دشمنی دیرینه‌ای که با اسلام داشت شروع به تخریب آن از هر جهت کند و با تهاجم همه جانبه‌ی نظامی و فرهنگی سعی در محو کردن اسلام داشت.

در این بین استفاده از رسانه‌های تصویری و سینما پس از مدتی بیش از گذشته در دستور کار قرار گرفت، آن‌ها به اهمیت رسانه‌ها در این امر واقف شده بودند، برای همین، هالیوود که بهترین ابزار برای این امر بود شروع به تخریب فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان کرد، تخریبی که تاکنون در مورد هیچ گروه، هیچ کشور و هیچ آیینی صورت نگرفته بود.

آن‌ها به خوبی می‌دانستند که یکی از راه‌های ضربه به اسلام، تخریب بی‌وقفه و شبانه روزی آن و به خصوص خشن نشان دادن اسلام در رسانه‌ها و به ویژه سینماست، برای همین شروع فیلم‌های ضد اسلامی و به تعبیری اسلام هراسی، زده شد. این همجمه‌ها در حالی کلید خورد که سینمای غرب به خوبی می‌دانست، که باید این حرکت را هماهنگ با سیاست‌های کلی غرب، انجام دهد.

اسلام هراسی، سناریویی از پیش تعیین شده!

فیلم‌هایی که در آن‌ها مسلمانان در اوج شقاوت و بی‌رحمی آدم می‌کشند. در بیش‌تر این فیلم‌ها جریانی یکسان حاکم است که کاملاً بیان‌گر نوعی سناریوی مشخص برای برانگیختن حس ضد اسلامی بینندگان در سراسر جهان است.

در حالی که موج اسلام هراسی در فیلم‌ها و سینمای هالیوود توهین خود را به مقدس‌ترین نمادهای مسلمانان آغاز کرده است تناقضی بزرگ در سینمای آمریکا، بر علیه اسلام آشکار گردید. زیرا سینمایی که صحبت از دموکراسی و احترام به حقوق دیگران می‌کرد در تمام این فیلم‌ها بدون در نظر گرفتن عقاید بخش بزرگی از مردم جهان شروع به توهین‌های بسیار وقیحانه به آن‌ها کرده است.

نمونه‌ی آشکار این موضوع را می‌توان در فیلم «هواپیمای آقای رییس‌جمهور» مشاهده کرد. فیلمی که مسلمانان جواب هر اعتراضی را در آن با گلوله می‌دهند و اوج وقاحت فیلم جایی است که با نمایش نماز گروه مسلمانانی که هواپیما را ربوده‌اند، سعی دارد به بیننده القا کند که یکی از دلایل جنایت‌های مسلمانان، نماز آن‌هاست و نمازشان به آن‌ها دستور کشتار و ترور می‌دهد. بارها در طول فیلم، سرکرده‌ی کسانی که هواپیمای رییس جمهور را دزدیده‌اند از واژه‌هایی مانند «الله اکبر و محمد رسول الله» استفاده می‌کند تا به صورت کامل تمام این نمادهای مقدس اسلامی را ترویج کننده‌ی جنایت، نشان دهد.

اما تروریست نشان دادن مسلمانان که تبدیل به یک رویه‌ی ثابت در فیلم‌های هالیوودی شده، تنها محدود به فیلم هواپیمای آقای رییس جمهور نمی‌شود بلکه در فیلم پادشاهی، به صورت کاملاً عریان‌تری این توهین به مسلمانان صورت گرفته است. تمام تلاش فیلم در این است که مسلمانان را ذاتاً تروریست و جانی معرفی کند، به ویژه صحنه‌هایی که در آن کودکان مسلمان را اسلحه به دست نشان می‌دهد.

در طول فیلم شاهد انواع بمب‌گذاری‌ها و ترورها توسط مسلمانان هستیم. در صحنه‌هایی از فیلم مشاهده می‌شود که سربازان آمریکایی یک کودک مسلمان را نجات می‌دهند اما همان کودک مسلمان اسلحه به دست می‌گیرد و سرباز را می‌کشد، که این صحنه از فیلم اوج تخریب روانی و فرهنگی مسلمانان را به تصویر می‌کشد و تمام تلاش خود را می‌کند تا همگان را به این باور برساند که مسلمانان، حتی کودکان، تنها جنایت می‌فهمند و به دنبال کشتار انسان‌ها هستند. در پایان هم فیلم سعی دارد آمریکا را تنها ناجی دنیا در برابر موج ترور مسلمانان، نشان دهد.

بابل، نمایشی فریب کارانه از دروغی بزرگ!

ساخت فیلم پادشاهی در حالی بود که پس از مدتی فیلم «بابل» به کارگردانی «آلخاندرو گونزالز اینیاریتو» با بازی «براد پیت» و «کینت بلاشت» ساخته شد. فیلمی که درباره‌ی سوء قصد چند کودک مسلمان به یک زوج جوان توریست آمریکایی در یکی از کشورهای مسلمان است. در بسیاری از صحنه‌های فیلم این موضوع به نمایش گذاشته می‌شود که کودکان مسلمان وسیله‌ای برای بازی جز اسلحه ندارند. از سوی دیگر سعی دارد که قساوت مسلمانان را درباره‌ی این زوج آمریکایی، به تصویر بکشد.

اما در این بین، حادثه‌ی 11سپتامبر نقطه‌ی عطفی در این راه بود چرا که 11 سپتامبر بیش از پیش به بهانه‌ای برای هالیوود جهت تخریب همه جانبه‌ی مسلمانان بدل گشته بود به گونه‌ای که پس از این ماجرا، کارگردانان هالیوودی برای تخریب مسلمانان هیچ حد و مرزی را نمی‌شناختند و تمام خط قرمزها را زیر پا گذاشتند که نمونه‌ی بارز این هتاکی‌های سینمایی را می‌توان در فیلم «فتنه» به کارگردانی «گیرت وایلدرز» مشاهده کرد. فیلمی که در آن خط به خط قرآن را عامل جنایت و ترور معرفی می‌نماید به گونه‌ای که پس از خواندن قرآن در هر بخش از فیلم، رفتار طالبان و القاعده را به عنوان معلول علت آن یعنی قرآن به نمایش می‌گذارد.

فیلم آن قدر پوچ و بی محتواست که از لحاظ فنی به هیچ وجه قابل بررسی نیست، اما صحنه‌هایی هم در فیلم وجود دارد که شاید در تاریخ سینما بی‌سابقه است، به عنوان مثال در صحنه‌ای از فیلم صفحه‌ای از قرآن کریم را نشان می‌دهد، سپس صفحه تار می‌شود در حالی که صفحه سیاه شده، صدای پاره شدن صفحه به گوش می‌رسد.

این رفتار در مورد یکی از مقدس‌ترین کتب آسمانی در تاریخ سینما بی‌سابقه بوده  و تاکنون تنها علیه مسلمانان صورت گرفته، که نشان از کینه‌ای عمیق دارد. این در حالی است که گیرت وایلدرز بعدها مورد حمایت گروه‌های مختلف سیاسی در آمریکا قرار گرفت که این رفتار لابی‌های سیاسی آمریکا نشان از مهر تأیید برکار او داشت. چرا که همگان می‌دانند که حداقل کاری که سیاسیون یک کشور در مقابل چنین کاری می‌توانند انجام دهند محکوم کردن آن می‌باشد. اما سیاسیون آمریکا که درلابی‌های مختلف از جمله لابی صهیونیستی «آی پک» برنامه ریزی منسجمی برای تخریب مسلمانان داشتند از فیلم فتنه وایلدرز تمام قد، حمایت کردند. حتی بعضی از لابی‌های صهیونیستی از تخصیص اعتبار برای ساخت فتنه‌ی 2، خبر دادند.

نکته‌ی قابل توجه این‌جاست که در هالیوود نمایش گروه‌های مسلمانان به عنوان تروریست یک رویه‌ی ثابت شده، چرا که به عنوان مثال در فیلم «مرد آهنی» به محض این‌که شخصیت مرد آهنی شکل می‌گیرد اولین گروهی که او به مبارزه‌ی آن‌ها می‌رود طالبان و القاعده هستند، هر چند که روند کلی فیلم، مسلمانان را مورد هدف قرار می‌دهد و طالبان و القاعده بهانه‌ای هستند برای توجیه اهانت‌ها ! از سوی دیگر در تمام طول فیلم به طور مستمر صحبت از ساخت اسلحه‌های جدید برای مقابله با تروریست وجود دارد.

نفرت پراکنی علیه مسلمانان، شاکله‌ی اصلی سناریو!

در کنار توهین‌ها گویی نفرت پراکنی هم جزو اصلی سناریوی اسلام هراسی است، چرا که به عقیده‌ی دستگاه سینمایی- سیاسی غرب این کار باعث می‌شود که دنیا در مقابل جنایت علیه مسلمانان سکوت کند و به نوعی هر حرکتی علیه آنان را بپذیرد.

نمونه‌ی این موضوع را می‌توان، در فیلم مجموعه‌ی «دروغ‌ها» به کارگردانی «ریدلی اسکات» و با بازی «دی کاپریو» مشاهده کرد، فیلم از تمام ابزار برای ایجاد حس نفرت به مسلمانان استفاده کرده است. به‌ویژه صحنه‌ای که انگشت دی‌کاپریو که مأمور «سی.آی.ای» در مراکش می‌باشد توسط گروه‌های اسلام‌گرا قطع می‌شود. این درحالی است که در تمام طول فیلم سعی دارد آمریکایی‌ها و مأموران آن‌ها را افرادی نشان دهد که در کشورهای اسلامی به دنبال تروریست‌ها و حفظ بشریت هستند. موضوعی که به صورت کاملاً مشخص در فیلم «چشم عقاب» تکرار شده و در این فیلم هم کشورهای اسلامی را سرزمین‌هایی نشان داده می شود که مکانی برای پرورش تروریست هستند و خواهند بود.

این در حالی می‌باشد که پس از حادثه‌ی 11 سپتامبر موج چنین فیلم‌هایی علیه مسلمانان چندین برابر شده است به نحوی که گویی که دست اندرکاران هالیوودی به طور کامل ارکان دموکراسی که گوش دنیا را با آن کر کرده‌اند را فراموش کرده‌اند. چرا که یکی از ابتدایی‌ترین اصول دموکراسی احترام به عقاید گروه‌های مختلف است، به ویژه مسلمانان که جمعیت زیادی از جهان را تشکیل می‌دهند.

از سوی دیگر باید به این نکته اشاره کرد که در عرف سینمایی دنیا اعتبار یک محصول سینمایی به میزان واقع بینی است که در فیلم‌نامه وجود دارد و به طور کلی یکی از معیارهای سینمای حرفه‌ای قضاوت بی‌طرفانه‌ای است که فیلم انجام و تحویل مخاطب می‌دهد. به طور قطع فیلم‌هایی از این دست تنها به بی‌اعتبار شدن روزافزون هالیوود کمک خواهند کرد چرا که کاملاً وابسته به مسایل سیاسی و لابی‌های سیاسی به مسایل نگاه می‌کنند که این موضوع به کُل سینمای هالیوود را زیر سؤال برده است./۸۷۶/د۱۰۳/س

منبع: برهان

ارسال نظرات