گفتوگوی ملی؛ بازتولید نفاق زیر پرچم اصلاحات
به گزارش خبرگزاری رسا، مردم انقلابی ایران در تماشایی ترین حضور حماسی، ورود به دهه چهارم انقلاب اسلامی را جشن گرفتند. دشمنان انقلاب كه 40 سال است چهار چشمی حضور مردم را از زمین و آسمان رصد میكنند، به خوبی دیدند خیابان ها و حتی كوچه های شهرها و روستاها مملو از جمعیت برای تكریم و تعظیم اسلام، انقلاب، امام (ره) و رهبری بود. نظرسنجی های پیدا و پنهان آنها هم قبل از این راهپیمایی همین حضور حماسی را حكایت می كرد.
بر سر راه اتحاد و همگرایی ملت در همه لایه های قومی، مذهبی، نژادی، ملی و... هیچ مانع و رادعی نیست. ملت ایران یكپارچه عزم آن دارند كه شكوه و عظمت و عزت ایران را حفظ كرده و در برابر دشمنان اسلام بایستد. رمز اتحاد ملت در این است که در آفاق و انفس به یک مقوله فکر می کنند؛ عزت اسلام و عظمت ایران.
ایران اسلامی با روشهای انقلابی در مسیر اصلاح قرار گرفته است و اصلاحات انقلابی در این كشور تعطیلبردار نیست.
زمانی یك جماعت به دروغ پرچم اصلاحات را بر دوش گرفتند و به این بهانه فریبكارانه در برابر انقلاب و نظام صف آرایی كردند. هر چه از آنان خواسته شد اصلاحات را تعریف كنید، به بیراهه گویی افتادند و زبان به پاسخگویی این كجراهه نگشودند. در عمل به وادی ای افتادند كه معلوم شد این مسیر، مسیر افساد است نه اصلاح!
كسانی كه انقلاب را با تكیه بر تئوریهای پوپر نفی می كردند، دنبال انقلابی بودند که افكار پوسیده مدرنیته و دموكراسی لیبرال را با مارك اصلاح به جامعه انقلابی ما قالب كنند. الگوی آنها ارزشهای مدرنیته، آن هم از نوع منحط آن، به ویژه قرائت كثیف و غلط از مفهوم آزادی و در نهایت مدل تحریف شده ای از دموكراسی لیبرال بود كه بزرگترین مشخصه آن بازگشت استبداد و استعمار و تداوم سلطه دولت های غربی و بخصوص آمریكا بود.
سرّ اینكه آمریكا و دولت های غربی همه استعداد و توان رسانه ای خود را به بهانه عدم آزادی و نقض حقوق بشر برای حمایت از این جماعت هزینه كردند، این بود كه اینها بارها سرسپردگی خود را به غرب و اندیشه های غربی اعلام كرده بودند.
هر انقلابی به نیت اصلاح روشها و تصمیمات نادرست، در رژیمی كه با آن درگیر است، به وقوع می پیوندد. هر انقلابی به منظور بهبود اوضاع نابسامان مانده از بی انضباطی رژیم گذشته به وجود می آید. هر انقلابی با این رویكرد كه نقد و مراقبت دائمی از نوع تصمیمات خود داشته باشد تا روز به روز مردم از نعمت آزادی و استقلال كشور بهره مند شده و از زیر بار تصمیمات تحمیلی و تحقیرآمیز سلطه خارجی بیرون آیند، به وقوع می پیوندد. انقلاب اسلامی خوشبختانه طی 4 دهه پس از پیروزی انقلاب همین مسیر را طی كرده است. اصلاحات همیشه در متن تصمیم گیریها و تصمیم سازی های نظام بود و هست.
اینكه یك عده ای از واژه مقدس «اصلاحات» یك راهبرد برای مقابله با نظام، اسلام و انقلاب بسازند و در دو نبرد نرم آمریكا علیه انقلاب به عنوان سرباز پیاده نظام عمل كرده و تا مرز محاربه به پیش بروند، از شگفتی های روزگار انقلابی ماست! اصلاحات می توانست این تعریف را در برگیرد؛ «مبارزه با فقر، فساد و تبعیض»،اما اصلاح طلبان با هر سه این مفاهیم بیگانه بودند.
كسانی كه اصلاحات را نه برای اصلاح امور مردم بلكه بهانه ای در برابر انقلاب و نظام قرار می دهند، در حقیقت به نوعی بازتولید نفاق روی آورده و در مبارزات اجتماعی پشت سر منافقین و ضد انقلاب حركت خواهند كرد.
فتنه 78 و 88 نشان داد این جماعت مدعی اصلاح طلبی با خود چه كردند و چه هزینه هایی را بر انقلاب و نظام و مردم به بار آوردند. آنها با انقلابی درافتادند كه یكی از شگفتی های عظیم تاریخ بشر و نقطه عطف تاریخ انسان است. آنها با انقلابی درافتادند كه تمام ارتشهای بزرگ جهان، دور تا دور آن را محاصره كردهاند و سرویسهای جاسوسی و امنیتی غرب در آن مشغول جست و خیز هستند. آنها مبلغ و مروّج ایدئولوژی ای هستند كه بارها فیلسوفان سیاسی و حكمای اجتماعی ما آنها را نقد كرده و پاسخی از سوی نخبگان غربی دریافت نكردند.
حال همین جماعت، شیپور گفتگوی ملی را به صدا درآورده اند بی آنكه بگویند گفتگو، در مورد چه ، برای چی و...؟ یكی از همین جماعت نیست بلند شود و صادقانه به اهل همین فراخوان بگوید اگر ما اهل گفتگو هستیم چرا در دو فتنه 78 و 88 تا سرحد محاربه با نظام پیش رفتیم و باب هر گفتگویی را در سطح ملی در چارچوب قانون اساسی بستیم؟ یكی نیست از همین جماعت اهل گفتگوی فعلی و اهل محاربه قبلی به این سوال پاسخ دهد؛ وقتی شما در شورش علیه جمهوریت و اسلامیت نظام فریاد می زنید؛
- «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»
- «مرگ بر اصل ولایت فقیه»
چه مبحثی دیگر باقی می ماند كه درباره چند و چون آن گفتگو، آن هم در سطح ملی صورت گیرد؟
وقتی دشمن ترین دشمنان انقلاب كه چنگال خونین خود را از گرده ملت بر نمی دارد و با تهدید، تحریم و تحقیر به «انقلاب آزاری» روی آورده و در عین حال از اصلاح طلبان به عنوان یك جریان میانهرو بدون هر گونه پرده پوشی حمایت می كند، جریان اصل انقلاب چگونه می تواند گفتگو با این جماعت را «ملی» تلقی كند؟
حداقل اگر در همین ادعای گفتگوی ملی صادق هستید چرا بستر آن را فراهم نمی كنید؟ اولین بسترسازی، فاصله گرفتن از دشمنان انقلاب و بیزاری از تفكر كفرآلود لیبرال دموكراسی غرب و مخالفت صریح با مداخله غرب در امور داخلی كشور است. چرا یك قدم در این وادی به عنوان حسن نیت بر نمیدارید؟
اینكه روزنامه های اصلاحات تیتر اول خود را با شبگفتههای «بی بی سی» و «رادیو آمریكا» تنظیم كنند، آیا راهی برای گفتگوی ملی باز می كنند؟ انقلاب با روشهای جدید، راه خود را می رود و به كج راهه های پدید آمده از ریزشها و نیز كسانی كه از اول سر ناسازگاری با انقلاب داشتند توجهی نمی كند. البته گفتگوی ملی در كشور در جریان است، صدای آن را فقط در راهپیمایی 22 بهمن می شود شنید. کسانی که مدعی اصلاح طلبی هستند، اگر این صدا را نشنوند، از گفتگوی ملی عقب می مانند.
گفتگوی ملی برای چه صورت می گیرد؟ برای تضمین امنیت ملی، برای تحكیم اقتدار ملی. مردم خود خوب می دانند برای تضمین امنیت و اقتدار ملی با چه زبانی صحبت كنند.
راهپیمایی عظیم 22 بهمن در سراسر كشور با گویشهای متفاوت و با زبان های گوناگون، یك فهم و برداشت از گفتگوی ملی دارند. برگزاری تماشایی ترین راهپیمایی تاریخ انقلاب، نمایش وجهی از گفتگوی ملی بود و جهان را به حیرت انداخت. انقلاب در آستانه ورود به 40 سالگی خود با این حضور عظیم، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. آیا این حرف ها را مدعیان گفتگوی ملی درك می كنند؟
متأسفانه بخشی از سخنان رئیس جمهور در مراسم راهپیمایی 22 بهمن نشان داد وی فهم درستی از گفتگوی ملی ندارد. او شناخت درستی از منافقین جدید كه از قطار انقلاب در فتنه 88 پیاده شدند، ندارد. پیاده «شدن» آنها را پیاده «كردن» از سوی انقلابیون ترجمه می كند! او عربده كشی و اعلام جنگ آنان با جمهوریت و اسلامیت نظام را توسط نامحرمان و تجدیدنظرطلبان، نادیده می گیرد. این كژاندیشی در درك مصالح و امنیت ملی تا كنون هزینه های زیادی در مدیریت سیاسی داخلی و سیاست خارجی و نیز اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی روی دست مردم و نظام نهاده كه جبران آن مشكل است. رئیس جمهور به جای پاسخگویی به افكار عمومی در مورد عدم اجرای 80 درصد بودجه ای كه خودش لایحه آن را به مجلس داده، مطالبی می گوید كه مسموع نیست. رئیس جمهور در حالی كه اساساً اصل 54 و 55 قانون اساسی را انكار می كند و جایگاه دیوان محاسبات را در قانون اساسی نادیده می گیرد، سخن از پاسداشت اصل 59 قانون اساسی، که در حیطه وظایف قوه مقننه می باشد، به بهانه ای بی پایه و اساس به میان می آورد.
بارِ سوگند ریاست جمهوری در پاسداری از نظام و انقلاب و اسلام بر دوش آقای روحانی سنگینی میكند. او با این دست فرمان، آن هم در تماشایی ترین و حماسی ترین حضور مردم در جشنهای 40 سالگی انقلاب نشان دادكه بیراهه می رود. اصل 59 قانون اساسی دردی از ناكارآمدی او در پاسخ به مطالبات حقیقی مردم را دوا نمی كند./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: رسالت