«همراهی و نصرت امام »، الگوی رفتاری زینب
به گزارش خبرگزاری رسا، تاکنون دیدگاههای مختلفی نسبت حضرت زینب (س) مطرح شده که هر یک به نحوی بیانگر عظمت و جایگاه آن حضرت به خصوص در ماجرای کربلاست، اما از جمله عالیترین منظرها، چشماندازی است که به نقش و جایگاهی که خداوند برای ایشان در نظر گرفته اشاره دارد که بررسی برخی از آیات قرآن میتواند ما را بدان رهنمون کند.
خداوند از آیۀ 60 سورۀ مبارکۀ شعراء به بیان یکی از مهمترین قصص قرآنی میپردازد، ماجرای شکاف دریا و عبور حضرت موسی (علیهالسلام) و یارانش از آن. وقتی سپاه فرعون داشتند به موسی (علیهالسلام) و یارانش نزدیک میشدند، یاران موسی (علیهالسلام) گفتند: ﴿ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ﴾؛ ما قطعاً گرفتار خواهیم شد، اما رفتاری که حضرت موسی (علیهالسلام) در آن صحنه بروز میدهد درسی بزرگ برای زندگی امروز و فردای محسوب میشود. آن حضرت در برابر این گفتۀ یاران، محکم و استوار میایستد و میگوید: «کَلاَّ» هرگز، و در مقابل از «همراهی، معیت و هدایت» خداوند سخن میگوید و میفرماید: نه تنها دست فرعونیان به ما نخواهد رسید، بلکه به زودی هدایت الهی بر ما جاری خواهد شد؛ ﴿ إِنَّ مَعی رَبِّی سَیَهْدینِ﴾.
از همین یک رفتار میتوان این درس را گرفت که در سختترین شرایط حتی در شرایطی که گمان میکنیم دشمن در آستانۀ دستیابی به ما است، باید دست قدرت الهی را در نظر بگیریم. رهبر معظم انقلاب نیز چندی پیش با اشاره به همین موضوع فرمودند: «إِنَّ مَعِىَ رَبِّى»، بدانید خدا با ما است؛ اگر ما خودمان، انگیزهمان، ایمان و عزم راسخمان را حفظ کنیم، عقلمان را به کار بیاندازیم، تدبیر درست بکنیم، ما بر تمام این ترفندهایی که دشمنان از جبهههای مختلف و از جهتهای مختلف به کار میبرند و حملاتی که میکنند ـ که بعضی خیال میکنند ما محاصره شدیم ـ بر همۀ اینها فایق خواهیم آمد و همه را به خاک خواهیم نشاند، انشاءالله.
خداوند در آیۀ 2 سورۀ طلاق نیز میفرماید: ﴿ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً﴾؛ هر کس تقوای الهی را پیشه کند، [خدا] برای او راه برونرفتی قرار میدهد. وقتی این آیه را در کنار آیۀ فوق قرار میدهیم، به زیبایی میتوان چگونگی باز شدن راه بر موسی (علیهالسلام) و یارانش را نتیجه بگیریم. موسی (علیهالسلام) به عنوان یکی از رسولان اولواالعزم قطعاً از درجۀ تقوای بالایی برخوردار بوده و خداوند نیز وعده داده که هر کسی با تقوا باشد، موانع از سر راه او کنار زده خواهد شد، این وعدۀ الهی است، وعدۀ کسی که خود فرمود ﴿ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ﴾ (آلعمران/ 9).
حضرت موسی (ع) با تقوا بود، تقوایی بسیار زیاد، تقوایی که منجر شد خداوند به موجب آن، دریا را برایش بشکافد و او و یارانش را از آن بنبست خارج کند. به راستی تقوای ما در چه حدّی است؟ آیا تقوای ما در حدّی است که خداوند به خاطر آن، بنبستها و موانع موجود در مسیر زندگیمان را برطرف کند؟
خداوند در همان ابتدای قرآن کریم و در همان نقطۀ آغازین سورۀ مبارکۀ بقره به معرفی متقیّن و مشخصههای آنان میپردازد که نخستین آن «ایمان به غیب» است ﴿ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ﴾، امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) در ذیل این آیه یکی از مصادیق غیب را امام زمان (عج) معرفی میکنند که در ادامه به روایاتی در تأیید این موضوع اشاره میکنیم:
الَّذِینَیُؤْمِنُونَبِالْغَیْبِ فَقَالَ الْمُتَّقُونَ شِیعَةُ عَلِیٍّ ع وَ الْغَیْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِب. (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص341)
الَّذِینَیُؤْمِنُونَبِالْغَیْبِ، قال: الغیب یوم الرجعة، و یوم القیامة، و یوم القائم، و هی أیام آل محمد. (مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین علیه السلام، ص254)
و قال الَّذِینَیُؤْمِنُونَبِالْغَیْبِ هم مَن أقر بقیام القائم أنه حق و إن لصاحب هذا الأمر غیبة. (الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، ج2، ص228)
وَالَّذِینَیُؤْمِنُونَبِالْغَیْبِ وَ هُوَ الْبَعْثُ وَ النُّشُورُ وَ قِیَامُ الْقَائِمِ ع وَ الرَّجْعَة (تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص34)
بر همین اساس میتوان گفت حضرت موسی (علیهالسلام) به غیب یعنی امام زمان (عج) ایمان داشته است، این ایمان به اهلبیت(ع) به ویژه حضرت ولیّ عصر (عج) مقدمهای شد تا تقوا در ایشان شکل گیرد، آن هم تقوایی که منجر به شکافتن دریا شد، در حقیقت:
عبور موسی (ع) از دریا به خاطر تقوایی بود که خدا در وجود ایشان قرار داد و این تقوا نیز به خاطر ایمان او به وجود اهلبیت(ع) به ویژه شخص امام زمان (عج) است.
حال میخواهیم از این منظر به نقش حضرت زینب (س) در جریان کربلا بپردازیم:
بیتردید ابلیس و ایادی او در واقعۀ کربلا تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا به ایجاد یک بنبست قطور، مانع از انتقال مفاهیم، معارف و حقایق کربلا شوند و کربلا در کربلا بماند. این امر ممکن بود، اما با وجود حضرت زینب (س) نه، آن حضرت سدّ ابلیس و ایادی او را شکست و حقیقت کربلا را از آن سرزمین خارج کرد و به گوش همۀ جهانیان رساند.
اینکه حضرت زینب (س) زنده ماند و همچون امام حسین (ع) و دیگر اهلبیت ایشان به شهادت نرسید، بر اساس برنامهای الهی بوده است، ایشان باید میماند تا سدّ و بنبست ایجاد شده توسط ابلیس را بشکند و معارف والای جریان عاشورا را به جهانیان برساند و اگر او نبود این سدّ شکسته نمیشد و کربلا در کربلا میماند.
به عبارت دیگر، حضرت زینب (س) بعد از شهادت امام حسین (ع)، با تقوای بسیار زیاد و مثالزدنی در قبال فرزند رسول زمانش ـ یعنی نگه داشتن خود در موقعیت همراهی و نصرت امام (ع) ـ باعث شد وعدۀ ﴿ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً﴾ بار دیگر محقق شود که این تقوا نتیجۀ ایمان او به امام زمانش یعنی امام سجاد(ع) بوده است. گرچه در ظاهر این حضرت زینب (س) بود که کاروان سالار بود، اما در حقیقت ایشان شیعۀ امام زمانشان (امام سجاد) بودند و تحت ولایت ایشان پیش میرفتند.
وقتی از این منظر به ماجرای کربلا مینگریم در مییابیم که درس کربلا چیزی جز تقوا و ایمان نبوده است، پس درسی که باید بگیریم این است که راهبرون رفت از هرگونه اختلال و بنبستی که شیاطین برایمان در موضوعات مختلف ایجاد میکنند، زینبی رفتار کردن است./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: تسنیم