جریان شناسی "باستانگرایی" در ایران
اشاره: بررسی باستانپرستی را میتوان از ابعاد مختلف مورد اشاره و توجه قرار داد. یکی از مهمترین مسائلی که درباره این نگاه افراطی به مقوله گذشته ایران، میتوان یافت؛ توجه به جریانشناسی عملکرد آنها در تاریخ معاصر است که میتواند راهگشای محققین در حوزه مطالعات ایران باستان باشد.
سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا در ادامه گفت و گوی پیشین درباره ریشههای انحراف از یک واقعیت تاریخی، این بار جریانات موثر باستانپرستی معاصر را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است. از این رو گفتوگویی با حجت الاسلام علی عزیزی کارشناس باستانگرایی ترتیب دادیم تا به بحث و تبادل نظر در این حوزه بپردازیم.
رسا- تمام ماجرا به اینجا ختم نمیشود و میتوان مسائل دیگری را نیز از تاریخ باستان بیرون کشید. راستی چرا شما تاکیدتان بر باستانپرستی است و نمیگویید باستان گرایی؟
وقتی گذشته باستانی را تحریف میکنند و تمام عیبهایش را برمیدارند و فقط شکوهی را معرفی میکنند که همه آنها علیه شماست و اتفاقاتی است که خلاف جریان دینگرا رخ داده است، این چه معنا میدهد؟ اینها به دنبال معرفی واقعیتهای تاریخی هستند یا اینکه تاریخ را تحریف میکنند؟
رسا- چرا تاریخ را تحریف میکنند و چه کسانی فعالیت دارند و به دنبال تحریف تاریخ ما هستند؟
جریانی که گذشته پرشکوه و واقعی ما را حذف میکند، پیامبران را از تاریخ جدا میکند، دین کشورشان را میکوبد، زبانشان را تحقیر میکند و تلاش مینماید تا زبان و خط فارسی را تغییر بدهد، هویت و لباس ما را تغییر میدهد، همان جریان غربزده است که دست به کشف حجاب میزند. آخوندوف به عنوان یک روشنفکر ایرانی، به شوروی میرود و تنها کاری که به تمدن ما میکند، این است که قیافه ایرانیها را مسخره میکند.
آخوندوف یکی از سران جریان باستانپرستی بود و قبل از اینکه روسها شمال ایران را در قراردادشان جدا کنند، با خانواده زیر دست روسها میافتد، در سن 18 سالگی منشی فرماندار روس میشود و تا آخر عمر نیز آنجا میماند. فرماندار روس چه کسی میباشد؟ کسی که دستش به خون ایرانیان آغشته است و منطقه شمال ایران را تسخیر کرد، آخوندوف خادم این فرد است.
رسا- باستانگرایی در ایران کلا به چند دسته تقسیم میشود؟
پنج دوره باستانگرایی در ایران داریم. جریان اول زیر نظر روسها اتفاق میافتد. روس به معنای روسیه تزاری. روسیه مسیحی ارتدوکس است که در ادامه جنگهای صلیبی مادربزرگ امپراتور روس و امپراتور انگلستان یکی بود و همین اتفاق یعنی شما بدانید که با چه کسانی طرف هستید. مهمترین شاخصه جریان باستانپرست مخالفت با زبان فارسی میباشد. عناصر بنیانساز زبان فارسی که امروز بخش مهمیاش در عربی است، برمیدارند و کلمات خارجی پر از تناقض را وارد میکنند.
کلمات فرانسوی، روسی و ... را الی ماشالله استفاده میکنند، در حالی که معادل فارسی آنها وجود دارد. نکته دیگر این است که وارد جریان نژادپرستی شدند و به یک نژاد خاص دست گذاشتند. آریایی نژادی است که وجود خارجی ندارد. داخل ایران میتوانید یک آریایی به بنده نشان دهید؟ نه تنها در ایران بلکه در هیچ کجای دنیا ما آریایی نداریم. آلمانها هم نژادشان مشخص بود و بعد ادعای آریاییگری کردند.
کتاب آقای ضیاء ابراهیمی به نام پیدایش ناسیونالیسم ایرانی است که میگوید، این نژادها را مطرح کردند و کاملا هم غلط است، اصلا وجود خارجی ندارد. یکی از شاخصههای باستانگرایی نژاد آریاییگری است. پانایرانیسم ضدیت با عرب میباشد. ضدیت با عرب پوششی است برای ضدیت با هر آداب و رسومی که در اسلام داریم تا تحت پوشش مخالفت با عرب، توهین کنند.
یعنی حتی در مسیحیت، ارمنیگری، زرتشتی و یهودی کافی است که آداب خوبی وجود داشته باشد و منتسب به اسلام باشد؛ مانند حجاب، به عنوان عرب پرستی میزنند. وقتی میگویی که حجاب در زرتشت نیز هست، پاسخی ندارند. خود رضا شاه میگفت که ما اشتباهی در خاورمیانه قرار گرفتیم و در واقع آریایی هستیم.
رسا- باید در کجا میبودیم؟
میگفت، باید ما را اروپایی حساب کنید. حتی اینها جغرافیای ما را قبول ندارند. ما در کشوری زندگی میکنیم که هارتلند دنیا است. دو دریا در دست ماست و چهار رشته کوه که کاملا بر آن مسلط بودیم. در دریا تنگه هرمز و خرز نقطه طلایی حضور ماست، هیچ کجای دنیا چنین اهمیتی ندارد. زشت است که قیافه و لباس ملتی را بکوبی و حتی تحمل نکنی که چیزی از گذشته خودت داشته باشی و آن وقت ادعا کنی که ایرانی هستی.
مثل این میماند که آفریقاییها را به خاطر اینکه سیاه پوست هستند، بکوبیم. کوبیدن فرهنگ خودی و کشور در مقابل غربیها و کوبیدن اسلام بعد از ورود به ایران، بالا بردن تاریخ ایران قبل از ورود اسلام یکی از پیامهایش این است که ناسیونالیسم در حال حذف جریان نبوت و تاریخ پیامبران از تاریخ ماست و به آن هم اصرار دارد.
رسا- یعنی پیامبرانی در داخل ایران حضور داشتند؟
در تمدن ایران، دانیال نبی پنجاه سال صدراعظم بود، میخواهید ادعا کنید که تاثیری نداشت. حضرت عیسی میگوید که در زرتشت منظور از فاراقلید من هستم و در انجیل نیز همه میدانند که منظور از فاراقلید پیامبر اسلام است. یعنی بشارت به پیامبران آخرالزمان، ایران را تکان داده است و ایرانیان منتظر پیامبر اسلام بودند.
جریان بوذرجمهر برای مسیحیان غرب ایران است که آماده ظهور پیامبر اسلام بودند و انوشیروان مجبور میشود تا مردم را بکشد و ما چرا این را حذف میکنیم؟ در جریان ابرهه و خراب کردن کعبه، یمن را داریم که تاریخ ایران را تکان داده است. اینها غیر از پیامبرانی بودند که به عنوان وزیر یا صدراعظم در حکومتها حضور داشتند و زمینهساز تمدن در ایران بودند. چطور ممکن است که کشور کوچکی به ایران ساسانی حمله کند و آن را تسخیر نماید.
کشوری مثل روم با لشکر 300 هزار نفره نزدیک مرز ایران به خاک و خون کشیده شد و حالا چطور ممکن است که مقابل عربهای پابرهنه شکست بخورد. مگر میشود؟ در جنگ مهمی نزدیک تیسفون و بغداد ده برابر لشکر مسلمانان نیرو آورده بودند. یعنی اگر پنج هزار نفر از مسلمانان بودند، آنها بالای پنجاه هزار نفر آوردند. اگر آنها پابرهنه بودند، ایرانیان تا بن دندان مسلح بودند و چطور میشود که شکست بخورند؟
چرا باید نقش پیامبر را از تاریخمان حذف کنند؟ علت این جریان شاخصهای جریان باستانپرستی است که تاریخ را تحریف میکند.
رسا- درباره جریان باستانگرایی در ایران میگفتید؟
بله! دوره قاجار و رضاخان تا قبل از جنگ جهانی اول، ابتدای مسیر جریان باستانپرستی است. دوره دوم در دوران خود رضاخان است. باستان پرستی سوم به جشنهای 2500 ساله برمیگردد. باستان پرستی چهارم در دوران خاتمی آغاز شد و جریان پنجم نیز با فتنه 88 و شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران جدی گشت.
خاتمی به تخت جمشید رفت و حاشیههای زیادی به نفع جریان باستانپرستی رخ داد که مورد حمایت برخی جریانات سیاسی همسو با دولت بود. رهبر انقلاب اول فروردین 78 در حرم امام رضا گفت که این کار اشتباه است. رهبر انقلاب فرمود که آثار موجود در تخت جمشید نشانه طاغوتیگری است، معنویتی در آن نیست و ما را به انحراف میبرند. فیلم این مطلب در سایت رهبر انقلاب منتشر شد و اخیرا نیز به مناسبت هفت آبان در فضای مجازی بسیار دست به دست شد.
جریان پنجم هم که بعد از فتنه 88 سرباز کرد، از طریق فیسبوک و شبکههای اجتماعی مدیریت و وارد فرهنگ عمومی شد. در جریان پنجم پتانسیلهای شبکههای اجتماعی و بازوهای صهیونیستی خودش را جا میاندازد. جریان بینالمللی که خیلیها حواسشان نیست به دنبال تحریف و جعل تاریخ هستند که ما در جریان باستان پرستی صدماتی را شاهد هستیم که مهمترین آنها جعل و وارونه کردن تاریخ است.
در نتیجه این کار باعث میشود تا اختلافات قومیتی، تضادهای قومی، تجزیهطلبی و ناسیونالیسم ایجاد شود و بسیاری از انقلابیون کشورهای دیگر به خصوص وقتی با برخی طلاب آرژانتینی و کلمبیایی صحبت میکردیم، میگفتند که اگر به سمت ملیگرایی بروید، انقلاب خودتان را در مرزهای ایران حبس کردید.
رسا- اگر انقلاب اسلامی، ایرانی یا قومیتی معرفی شود، چه اتفاقی میافتد؟
وقتی انقلاب ایرانی و قومی معرفی شود، دست از شعار جهانی بودن برمیدارید و انقلاب به جهان صادر نمیشود و آرام آرام از بین میرود. باستانپرستی عملا اهداف آینده انقلاب اسلامی را میزند و اهداف جهانی انقلاب را که قرار بود صادر بشود، محدود میکند. از همه مهمتر در مقابل اسرائیل است که یهودیان در این سی سال اخیر بر عید پوریم تاکید زیادی دارند و آن سالروز کشتار ایرانیان است.
آنها از خودشان دفاع میکنند و میگویند که در دفاع از خودمان آنها را کشتیم. مهمترین سوال ما این است که واقعا چرا هامان و مردم ایران را قتل عام کردید؟ یک نفر میخواست شما را کنار بگذرد ولی قدرت را دست گرفتید و مردم را قتلعام کردید. یهودیان اعتقاد دارند که 77 هزار نفر ایرانی را کشتند که در جمعیت 50 میلیونی آن ایام عدد قابل توجهی نیست. در حالی که باید گفت شما دو برابر جعمیت خودتان آدم کشتید و ادعا میکنید، این چیز خوبی نیست. شما مهمان بودید و صاحب حکومت نبودید، پادشاه ایران به ملتش خیانت کرد و شما را آزاد نمود. حتی وقتی به شما مجوز بازگشت داد، برنگشتید و حکومت را در دست گرفتید و مردم را قتل عام کردید.
نکته مهم اینجاست که اسرائیل بر روی پوریم مانور میدهد و برای خودش مشروعیت بینالمللی دست و پا میکند. هرچند اسرائیل در اندازهای نیست که برای ایران خطری داشته باشد، ولی همان طوری که در آلمان ادعای مظلومنمایی کردند و هولوکاست را مطرح نمودند، همین کار را هم شاید سر ایران بیاورند. آنها با هولوکاست تلاش کردند و سرزمین مستقلی را برای خودشان گرفتند.
دنیا باید در افکار عمومی علیه اسرائیل قدعلم کند. در این ده سال اخیر نتانیاهو به هر کجا که رفت درباره ماجرای پوریم سخنرانی کرد و آن را مثال میزند، بعد میگوید که ایرانیها میخواهند ما را از بین ببرند. انرژی هستهای هم بهانه است و موشکی نیز بهانه خاص خودشان را دارند و تمام نیروهای دفاعی و علمی را هم بهانه خواهند کرد و آخرین حرفشان نیز همین تورقوزآباد بود.
رسا- یعنی مهمترین جریانی که امروز به دنبال مطرح کردن این سخنان هستند، از خود اسرائیل خط میگیرند؟
برای شما در مورد نمونه دوران خاتمی بگویم که حضرت آقا فرمودند، خدا میداند به مناسبت همین عید نوروز چقدر ایرانی در مناطقی مانند تخت جمشید کشته شدند و این افتخاری ندارد. تقریبا با این بیان جریان باستان پرستی خاتمی سوخت. چون با این کار دنبال این بودند که دولت ملی سرکار شیعه بیاورند و حکومت دینی را با همین بهانه به پائین بکشند.
حکومت ناسیونالیستی چیزی بود که این جریان دنبال میکرد و زمان خاتمی با صحبت رهبری تقریبا جریان خوابید و وقتی دیدند که افکار عمومی با آنها همراهی نکرد، روزنامه سلام شروع به توهین کرد. روزنامه سلام وابسته به عبدالله نوری وزیر کشور خاتمی بود و بعد از اینکه به نتیجه نرسیدند به کوی دانشگاه رفتند و نهایتا اتفاقات آن ایام رخ داد.
آنها تلاش داشتند تا ایدئولوژی نظام اسلامی را از راس پائین بیاورند و جریان ملیگرایی به عنوان تز اصلی حکومت مطرح شود. این اتفاق نتیجههای زیادی داشت: 1- ایران در مرزهای خودش مشغول شود. 2- نتانیاهو تبلیغات برای مظلومنمایی میکند که رهبر ایران ما را تهدید میکند تا از میان بردارد. آنها با همپیمانی آمریکاییها سعی دارند تا زمینه تهاجم به ایران را فراهم کنند و افکار عمومی نیز پشت اسرائیل قرار بگیرد.
هیچ کسی در ماجرای هخامنشیان کاری نکرد و به این موضوع نپرداختند و تنها کسی که وارد شد، رهبر انقلاب بود. مجموعه اوج نیز مستندی در این موضوع درست کرده است و البته نسبت به مستند تولیدی آنها انتقاداتی وجود دارد که بعدا میتوان درباره آن طرح موضوع کرد.
چه کسی غیر از مقام معظم رهبری درباره این موضوع سخن گفت؟ فیلمی تولید کردید که تنها گفتار رهبری نیز مطرح نشد. رهبر انقلاب از توطئهای سخن گفتند که تفکر شیعه را زیر سوال میبرد و از اسرائیل دفاع میکند. دشمنان اسلام درباره پوریم سخن میگویند و علیه نظام اسلامی و رهبری برنامهریزی میکنند. چه بلایی بر سر کشور ما آوردهاند که وقتی از مغازههای اطراف قبر استر و مردخای سوال میکنی که اینها کیستند، نمیدانند.
چرا باید مردم را در جهل نگاه داشت و نتانیاهو اینگونه کل دنیا را علیه ایران و جمهوری اسلامی بشوراند. برخی از دوستان که نقد باستانپرستی میکنند، نقد زرتشتیگری انجام میدهند و همه این افراد در جاده خاکی به سر میبرند. برخی موسسات حوزوی نیز که در حوزه باستانگرایی وارد شدند، اسنادی دارم که به خاطر کارشناسی غیر دقیق در این حوزهها، در حال بازی در زمین دشمن هستند.
رسا- به عنوان سوال آخر، یعنی تفکیک میان زرتشتیگری و باستانگرایی باید داشت؟
باستانگراها بخشی از شعارهایشان همان شعارهای زرتشتی است ولی آنها باز زرتشت را قبول ندارند. جریان صهیونیستی مانند ریچارد فرای و ... درباره باستانگرایی سخنانی را مطرح کردند که جدای از زرتشتیگری است. اردشیر جی ریپورتر و پدرش که از مامورهای انگلیس بودند، چه جریاناتی را مدیریت کردند و در این حوزه نقش جدی داشتند.
برخی جریانات مانند محمدعلی فروغی را به راه انداختند و در ادامه امثال هدایت حضور داشتند، آخرش اسرائیل است و نه زرتشت. پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک ابتدا به عنوان شعارهای زرتشت شنیده میشد ولی آرام آرام به نام جملات کوروش از آن یاد میشود. یعنی تمام شعارهای رسمی زرتشت را از زبان کوروش بیان میکنند و آخرش هم با جریان حکومت خاخامنشیان یعنی آخوندهای یهودی روبه رو هستید و این اسم هم جدید است و قدمت تاریخی ندارد.
رسا- با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار رسا قرار دادید. /۹۱۸/گ۴۰۲/س
خبرنگار: مهدی کمالی