میانجی یا منجی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در لشکریان ابا عبدالله(ع) بودند افرادی که گمان داشتند ایشان همانند برادر تن به صلج داده و میانجیگریها مانع جنگ خواهد شد؛ اما پس از مشخص شدن مقصد نهایی، این جماعت در تاریکی شب از سپاه عشق جدا شدند. چشم امید این جماعت به ریز و درشت میانجیهایی بود که قصد داشتند از پشم جوش دادن معامله صلح برای خود کلاهی ببافند. میانجیها رفتند و منجی تنها ماند با ۷۲ تن یار مخلص و انسان سالهای سال شد آواره ننگی که در کرب و بلا دامنش را لکه دار کرد.
نه زمان ما کربلاست و نه ما حتی ذرهای از خاک نشسته بر قدوم آن ۷۲ اسطوره شهامت و غیرت؛ اما گویی ماجرای منجی و میانجی تمامی ندارد. گویی همواره در میانه میدان چشمان دوخته به میانجیها کورکورانه از خورشید روی گردانند و به چراغ زنبوری آلمانی یا لامپهای کم مصرف ژاپنی میل دارند.
اینکه نماینده نظم آهنین غرب یا زندگی منظم شرق چه در پیامدان خود به ارمغان آوردهاند چه اهمیتی دارد زمانیکه میدانیم، وَلَن تَرضى عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم، و اینکه در کاخ سفید شیطان چه صلح نامهای نوشته میشود چه ارزشی دارد وقتی که محصول تلاش آن یانکی مودب و باهوش؟! در دهان موریانه زرد مو پاره شد، انگار نه انگار که جانِ کَری آمده و جوادِ ظریفی رفته.
دوستان میانجی مسلک، آنچه شما میخواهید نه میانجی که یک منجی است تا شما را از غمِ تحریمِ گاریِ آخرین مدلِ فرزندانتان، یا غصهی تابستانی دور از شنهای داغِ مدیترانه، نجات دهد؛ حال چه چشمِ تنگ شرقی باشد یا چشمِ روشنِ غربی، چه داداش کایکو و دوستان یا سمیر گرکان و برادران کبرا ۱۱، چه هایکویی از جنس ماست یا شینزویی که کلا خوابه.
نیازی به تیمم با خاک ذلت و میانجیطلبی نیست وقتی که «ولیّ»، زلالِ جاریِ شهامت را برایمان روان ساخت و قبلهمان را مستقیم رو به سوی مقاومت نشان گذاشت./918/ی704/س
علیرضا داودی
تبیین و تحلیل تاریخی کوتاه و جذابی بود