۱۱ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۱۰
کد خبر: ۶۱۵۳۲۳
یادداشت؛

بیراهه‌های شیک

بیراهه‌های شیک
اگر انسان به جای رهاکردن چشم و به دنبال آن رها کردن دل، همسرش را جلوه و موهبت الهی ببیند همواره در همه شئونات زناشویی به سوی تکامل و آرامش بیشتر پیش خواهد رفت.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | حسین رحیمی جونقانی

می‌گویند «انسان ذاتاً تنوع‌طلب است؛ برای همین میل به تجربه‌های گوناگون از جمله تنوع ارتباط جنسی دارد! و این ابداً خواسته بدی نیست. زن و شوهر باید برای علایق و نیاز‌های یکدیگر ارزش قائل شوند و نام این تجربه‌های متنوع را خیانت نگذارند! مگر شما همیشه یک نوع غذا می‎خورید که همسرتان را از تجربه رابطه با انسان‌ها و حتی حیوانات دیگر محروم می‌کنید! محوریت همه چیز در عالم، انسان و لذات انسان است و هیچ‌کس حق ندارد انسان را از لذت بردن منع کند!» (کَلِمَة حَقٍّ یُرادُ بِه الباطِل) و بر اساس همین مبنا دائما آزادی روابط و برهنگی را – با ابزار‌های رسانه‌ای‌شان - در دنیا تبلیغ و ترویج می‌کنند. مبنایی برخاسته از اومانیسم! تفکری که _به گفته خودشان_ سطح درکش از طبیعت فراتر نمی‌رود و البته درستش این است که سطح درکش در حد حفظ و استفاده از خود طبیعت هم نیست؛ چرا که با دستوراتی چون آزادی بی‌قید لذّات، نابودی، سرنوشت محتوم طبیعت است.

بگذریم؛ اسلام اما، نه تنها انسان را ذاتا تنوع‌طلب نمی‌داند بلکه او را، کمال‌ مطلق‎خواه معرفی می‌کند! از نظر اسلام انسان پیوسته و علی‌الدوام جوینده‎ی کمال مطلق است؛ و این یعنی از هر فضیلتی کامل‌ترینش را می‎خواهد: زیبایی، قدرت، لذت، علم، ثروت و... و اصلاً این عقل اوست که امر می‌کند به حداقل راضی نباشد و برای به دست آوردن حداکثر تلاش کند! همچنان که امیرمؤمنان علی علیه‌السلام در حدیثی می‌فرمایند: العاقِلُ یَطلُبُ الکَمالَ.

شاید گزافه نباشد اگر بگوییم، این کمال طلبی از اصلی‌ترین شخیصه‌های فطری انسان است؛ همان فطرتی که خداوند متعال در قرآن از آن با تعبیر فطرَتَ الله یاد کرده‌است! اینکه انسان تماماً نقص، کاستی و نیاز به کمال مطلق است، کلیدی‌ترین بخش تعریف اسلام، از انسان است. برای اثبات این مدعا آیات و روایات زیادی را می‌توان فهرست نمود؛ فی المثل: قرآن کریم در سوره رعد، تنها راه آرامش انسان را توجه به خدا می‌داند؛ و این یعنی گمشده انسان -در عالم هستی- فقط و فقط خداست! اگر انسان این گمشده را یافت، همه چیز را یافته و اگر نیافت هیچ بهره‌ای از زندگی‌اش نبرده است؛ و برای همین است که انسان همواره در جست‌وجوی بهره کامل‌تر به این در و آن در میزند و خودش هم نمی‌داند که آرامش ناب و کامل، در اتصال به منبع لایزال ربوبی است، لذا از حل مشکل عاجز است؛

شاهد این عجز، شخصیت‌هایی مانند اسکندر مقدونی هستند که پس از عمری سعی و تلاش بین سراب‌های میان‌تهی دنیا برای کسب قدرت و ثروت و... وصیت کرد دو دستش را از تابوت بیرون بگذارند تا همه بدانند که شخصی مثل او که برای مکنت دنیا به هر راهی متوسل می‌شد، اکنون با دست خالی از دنیا می‌رود. این باید برای ما درس باشد؛ که عمر خود را صرف مسیر‌هایی نکنیم که به هیچ مقصدی منتهی نمی‌شوند حتی اگر این راه‌ها و یا به تعبیر دقیق‌تر بیراهه‌ها نامی شیک و فریبده داشته باشند؛ و باز حتی اگر به کمک تبلیغات رسانه‌های غربی ترافیک سنگینی بر روی آن‌ها در جریان باشد.

به عنوان مثال می‌توانیم تفاوت این بیراهه را با راهی که اسلام پیش روی ما گذاشته است، در موضوع خیانت‌های زناشویی بسنجیم؛ خواهیم دید که کدام راه منتج به نتیجه است؛ فرض کنید مردی را که به جای برآورده کردن نیاز توجه همسرش، دائما او را با زنان برهنه فضای مجازی و بدحجابان کوچه و خیابان مقایسه می‌کند و بعد از مدتی به این جمع‌بندی می‌رسد که همسرش به لحاظ زیبایی چهره و اندام همسر ایده‌آل او نیست، اینجاست که ذهنش پر می‌شود از وسوسه تجربه روابط جنسی متنوع دیگر، بعد از یک یا دوبار تجربه کردن رابطه با زنانی غیر از همسرش، دائما برای برقراری روابط با دیگران تلاش می‌کند و این تسلسل هیچ پایان رضایت بخشی ندارد، چرا که همیشه احساس می‌کند هنوز اوج لذّت را تجربه نکرده است و هیچ‌گاه نیز تجربه نخواهد کرد.

اما اگر به جای رهاکردن چشمش و به دنبال آن رها کردن دلش، همسرش را جلوه و موهبت الهی می‌دید و به شکرانه این موهبت، تمام توجه و محبت خود را خرج او می‌کرد و همواره در همه شئونات زناشویی به سوی تکامل و آرامش والبته لذت بیشتر پیش می‌رفت؛ چرا که فرمود لَأِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَّکُم؛ به عبارتی دیگر محصول این توجه و محبت به مظهر جمال خدا (همسر)، از این جهت که همه زیبایی‌هایی خَلقی و خُلقی‌اش انسان را به سمت علت و به وجود آورنده آن زیبایی رهنمون می‌شود، تقویت رابطه با خود خداست و این همان آرامشی است که قرآن وعده‌اش را داده است. اینجاست که از پس هر نقصی، هزار کمال و فضل دیگر خودنمایی می‌کند و این مرد را از تجربه‌های جنسی و عاطفی دیگر بی‌نیاز می‌گرداند؛

مگر نه آنکه وقتی انسان به آرامشی دست پیدا کرد محال است از آن دست بکشد؟ آن هم آرامشی که زمینه سعادت‌مندی ابدی انسان را فراهم کند! درتاریخ آمده است که وقتی حضرت رسول اکرم ص در آغاز زندگی زناشویی امیرالمومنین(ع) از ایشان در مورد همسرشان(حضرت فاطمه سلام الله علیها) سؤال کردند، حضرت علی فرمودند: فاطمه بهترین کمک در اطاعت پرودگار است! و این اطاعت همان هدف خدا از خلقت انسان است؛ شکی نیست که قدم نهادن در مسیر تحقق این هدف، جاده‌ای است که انسان را به یقین می‌رساند؛ زیرا، فرمود وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ؛ و دیگر نمی‌گویم که این یقین بالاترین درجه ایمان یک انسان است.

حال می‌توان به وضوح مشاهده کردی راهی که اسلام برای برطرف کردن نیاز جنسی پیش روی ما گذاشته است نتیجه بخش است یا راهی که اومانیسم غربی با تبلیغات رسانه‌ای به خورد جامعه می‌دهد؟!/918/ی703/س

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۰
بسیارخوب بود ممنون
فقط دقت بیشتری شود تا غلط املایی نداشته باشید
1
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۴
چشم چرانی آغاز انحرافات بزرگ است
1
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۵
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
1
0
الا بذکر الله تطمئن القلوب
Iran, Islamic Republic of
۱۲ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۶
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ *النور30*
0
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۸
الرجاء نشر الاخبار و الفيديو حول معارف المهدوية و خروج السفیانی من علائم الظهور للمسلسل.
حظا سعيدا
0
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۰
داستان کوتاه پند آموز

یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار … منم راه افتادم راه زیاد بود. کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.

تا چشمم به رودخانه افتاد، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم! بدنم شروع کرد به لرزیدن؛ نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم … می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه، چندین دختر جوان مشغول شنا بودند. همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه مےکند، که من نگاه کنم؛ هیچ کس هم متوجه نمی شود! اما خدایا من به خاطر تو، از این گناه می گذرم!

از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود. یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم! حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک میریختم و مناجات می کردم. خیلی با توجه گفتم یا الله یا الله … به محض تکرار این عبارات،

صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد. به اطرافم نگاه کردم؛ صدا از همه سنگریزه های بیابان و درخت ها و کوه می آمد!!! همه می گفتند: «سبوح القدوس و رب الملائکه و الروح …» از آن موقع، کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد …»

در سال ۱۳۹۱، دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد آقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود، بدست آمد.در آخرین صفحه نوشته شده بود: در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی (عج) را زیارت کردم ...
0
0