پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با ۴۰۴ جایزه پر افتخارترین نهاد پژوهشی
به گزارش خبرگزاری رسا، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی طی سالهای اخیر در جشنوارههای علمی فرهنگی متعدد جایگاهی ممتاز احراز کرده است و همانطور که در گزارش بیست ساله اخیر ملاحظه میشود در مجموع ۴۰۴ جایزه، نشان و امتیاز توسط این نهاد علمی کسب شده که در نوبه خود در میان دستگاههای پژوهشی کشور کمنظیر است. حال سوال این است که معیار شناخت و ارزشگذاری موسسات پژوهشی چیست؟
در گفتگو با دکتر محسن ردادی مدیر برنامهریزی و ارزیابی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی افتخارات کسب شده توسط پژوهشگاه از آغاز سه دهه فعالیت ارزشمند خود تاکنون پرداختیم. این مصاحبه خواندنی در ادامه تقدیم حضور شما خواهد شد:
با سلام؛ لطفا بفرمایید اهمیت و ارزش جوایز و افتخارات یک مؤسسه علمی پژوهشی، خاصه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در چیست؟
با عرض سلام و تشکر از شما، اجازه دهید که ابتدا این سوال را مطرح کنم که معیار شناخت و ارزشگذاری موسسات پژوهشی چیست؟ پژوهشگاهها و مراکز پژوهشی فراوانی در کشور وجود دارند. چطور میتوان این مؤسسات را رتبهبندی کرد؟ یکی از راهها برای شناسایی برترینها، تعداد جوایز علمیای است که این مؤسسات دریافت میکنند. قاعدتا مرکزی که بیش از سایرین مفتخر به کسب جوایز علمی شده باشد اعتبار علمی بیشتری دارد.
وضع پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این میان چگونه است؟
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی موفق شده بیش از۴۰۰ جایزهی علمی کسب کند که به نظرم این آمار، کمنظیر و بلکه بینظیر است. فکر میکنم برای پژوهشگاهی که کمتر از سه دهه از تأسیس آن میگذرد این میزان از جوایز علمی، شگفتانگیز است.
به نظر کمی اغراق آمیز می رسد؛ اگر شما را در معرض این سوال قرار دهند که جوایز سازمانی پژوهشگاه و نه جوایزی که اعضای وابسته به پژوهشگاه کسب کردهاند چه تعداد است، آن وقت هم میتوانید با همین قاطعیت از افتخارات پژوهشگاه سخن بگویید!؟
خب سوال شما کمی غافلگیرکننده بود! اما اجازه دهید برای پاسخ، نظر شما به سیر کیفیت و کمیت جوایز پژوهشگاه در طول این سالها جلب کنم. اگر به روند جوایز نگاه کنیم که از سال ۱۳۷۸ آغاز شده، مشاهده میکنیم که به تدریج کیفیت و کمیت و تنوع جوایز بهتر شده است. یعنی از سه چهار عنوان جایزه در سال به دهها عنوان جایزه سالانه رسیده است. از طرف دیگر کیفیت جوایز نیز بهبود پیدا کرده است. جوایز شایستهی تقدیر جای خود را به جوایز ممتازتر داده است. تنوع حوزهی جوایز علمی نیز قابل توجهتر شده است. به طوری که جوایز حوزوی و دانشگاهی توأمان کسب میشود و از جشنوارهی بینالمللی فارابی (که در هر دورهی برگزاری آن حتما نامی از پژوهشگاه و پژوهشگران آن وجود دارد) تا جشنوارهی کتاب خانواده و کتاب بانوان، حضور موفق پژوهشگاه آشکار است. من نام این را موفقیت یک سازمان پژوهشی میگذارم. در واقع پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی توانسته در طول این سالها عملکرد بهتری در جشنوارهها نشان دهد.
این بهبود عملکرد و کسب جوایز، حاصل تلاش افراد وابسته به پژوهشگاه است. چگونه شما میخواهید بین جایزهای که این افراد کسب کردهاند با موفقیت پژوهشگاه ارتباط برقرار کنید؟
بنده احساس میکنم در اینجا مغالطهای در حال صورت بستن است. شما نمیتوانید اینقدر پررنگ مرز بین هویت جنگل با مجموع درختان را ترسیم کنید. جمع درختان است که یک جنگل را میسازد. مگر غیر از این است که پژوهشگاه عبارت است از مجموع تک تک اعضای هیأت علمی؟ پس اگر جایزهای توسط هر عضو پژوهشگاه کسب شده، نتیجهی مدیریت دانش و مکتبوارگی تولید علم در پژوهشگاه بوده است. ادعای صریح من این است که اگر این افراد ممتاز و برجسته، در جایی غیر از پژوهشگاه حضور داشتند موفق به کسب جایزههای علمی نمیشدند و یا حداقل این سطح از جوایز را کسب نمیکردند.
پس اگر یک مؤسسه، بتواند بهترین اساتید را استخدام کند و با استفاده از این اساتید جوایز علمی فراوانی کسب کند نشانهی موفقیت علمی آن موسسه است؟! یعنی این پژوهشگاه توانسته به خوبی پژوهشگران را هدایت کند؟
البته جذب بهترین اساتید یک موفقیت و نقطهی قوت برای یک سازمان پژوهشی است و در این شکی نیست. بسیاری از مراکز پژوهشی به سبب در اختیار داشتن امکانات و بودجهی فراوان، به محققان برجسته، پیشنهادهای وسوسهکنندهای میدهند که به راحتی نمیتوان آن را رد کرد! اما من با شما موافق هستم که در این صورت نمیتوان گفت این مؤسسه توانسته هدایت درستی برای تولید علم داشته باشد. چون این پژوهشگرانِ عضوِ مؤسسه هستند که با تکیه بر قابلیتها و تواناییهایی که «بیرون سازمان» کسب کردهاند توانستهاند افتخار بیافرینند. قطعا در این وضعیت کسب جوایز علمی نشانهی «ادامهی» موفقیت افراد است و هیچ ارتباطی به هدایت علمی آن پژوهشگاه ندارد. اما این مدلی نیست که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اتفاق افتاده است. اگر شما به اسامی نامآوران پژوهشگاه در دههی نود نگاهی بیاندازید و آن را با فهرست جوایز کسب شده در اوایل دههی هشتاد مقایسه کنید، یک نوع قرابت و تکرار آشکار اسامی را مشاهده میکنید. افرادی که در این اواخر افتخارات ممتاز و بسیار برجسته را کسب کردهاند، همان کسانی هستند که در دههی هشتاد نامشان به عنوان برندگان جشنوارههای دانشجویی ثبت شده است! معنای این چیست؟ یعنی افراد با استعدادی در پژوهشگاه استخدام شدهاند، در طول این بیست سال پرورش یافتهاند و اکنون استعداد آنها به بار نشسته است. این یعنی موفقیت سازمان پژوهشی.
مطلقا هیچکدام از این افراد نیستند که در جای دیگری رشد کرده و سپس به استخدام پژوهشگاه در آمده باشند. بلکه طلاب جوان و دانشجویان با استعدادی بودند که پژوهشگاه توانست به خوبی آنها را هدایت و تربیت علمی کند و اکنون به عنوان اعضای مرجع و برجستهی جامعهی علمی همچنان در پژوهشگاه مشغول تولید علم هستند. در واقع پژوهشگاه به یک فناوری هدایت علمی دست پیدا کرده است. هنر پژوهشگاه این است که استعدادهای جوان را شناسایی و جذب کرده و آنها را شکوفا میکند. پس با آن فرضی که شما مطرح کردید کاملا متفاوت است.
فکر میکنید که این روند ادامه پیدا کند؟ یعنی پژوهشگاه همچنان در آینده خواهد توانست جوایز ممتاز علمی کشور را کسب کند؟
ببینید گذشتهی پژوهشگاه نشان میدهد که این روند قابل ادامه دادن است و همانطور که گفتم پژوهشگاه به فناوری هدایت محققان دست یافته است. اما شخصا معتقدم اگر وارد عرصهی رقابت علمی جهانی نشویم، این روند متوقف شده و چه بسا شیب نزولی را آغاز کند. در مسابقات ورزشی تیمها با به میدان آوردن بهترین ورزشکاران، توان خود را به آزمون میگذارند تا جایگاه خود را با سایر رقبا بسنجند و رشد کنند. اما اگر همین تیم موفق ورزشی در سطح ملی، نتواند پا به رقابتهای جهانی و المپیک بگذارد، دچار افول میشود. در جشنوارههای علمی هم همینطور است. واقعیت این است که اکنون پژوهشگاه در هر جشنوارهی علمی ملی که وارد میشود جوایز را درو می کند. اما اگر به سطح بسیار دشوار و جدی بینالمللی ورود نکند حتما توسط رقبایی که این سطح را تجربه کردهاند کنار زده میشود. باید محصولات علمی پژوهشگاه در عرصهی بینالملل عرضه و سنجیده شود تا بتوان روند رشد را ادامه داد. خیلی صریح عرض میکنم که ماندن در سطح ملی و ترس از حضور در همایشها و جشنوارههای بینالمللی موجب رکود است. پژوهشگاه ناچار است که در عرصهی سختتر و رقابتی دشوارتر به نام علوم انسانی جهانی حضور پیدا کند.
در پایان اگر نکتهای دارید بفرمایید.
علاقهمند هستم که توجه شما را به این نکته جلب کنم که در تمام دنیا این پژوهشگاهها هستند که مرزهای علم را جابجا میکنند. در ایران این وضعیت خیلی جدیتر صادق است. تولید علم در دانشگاهها صورت نمیگیرد. آنجا ذاتا محل ترویج و آموزش علم است و همکاران محترم من در دانشگاهها وظیفه و رسالت خود را آموزش تعریف کردهاند و البته در کنار این ممکن است به امر تحقیق و پژوهش هم بپردازند. این بسیار تفاوت میکند با وضعیت اعضای هیأت علمی پژوهشی که اصلا برای تولید علم و تحقیق کردن حقوق میگیرند. به نظرم این سطح از تولید دانش در پژوهشگاههای دولتی و وزارتی هم رخ نمیدهد. چون با آفت سیاستزدگی مواجه هستند و با تغییر دولتها کل جریان مدیریت پژوهش دستخوش دگرگونی میشود. در مرکزی مانند پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که مؤسسهای عمومی و غیردولتی است این امکان وجود دارد که به دور از دغدغههای سیاسی و جناحی، روندی باثبات برای پژوهش و تحقیق در پیش گرفته شود. میخواهم بگویم شاید یکی از علتهایی که پژوهشگاه توانسته در عرصهی رقابتهای علمی موفق باشد، همین دوری از سیاستزدگی است./998/د102/ب1