فهم اشتباه و آشکار از "عُرف"
نقدی بر "نقد سیاهپوشی"
پوشیدن لباس سیاه و سیاهپوش کردن در و دیوار در ایام محرم مصداق بارزی از محزون بودن در حزن اهل بیت(ع) است؛ جای خدشه ندارد و بدعتی هم به حساب نمیآید.
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، بابک شکورزاده
اخیرا یادداشتی در روزنامه همدلی منتشر شد که سیاهپوشی در محرم را به باد انتقاد گرفته بود. نگارنده آن یادداشت کلام خود را نیز مستند به آیات و روایات کرده است.
در ابتدا جا دارد که متذکر این نکته شویم که از نظر شرعی اجمالا کراهت رنگ سیاه برای پوشش، امری واضح است و در کلیّت آن بحثی نیست. سخن در استدلالی است که سیاهپوشی در عزای سالار شهیدان را شبههدار میکند.
نویسنده این یادداشت که در قامت جامعه شناس دین قلم زده است، با طرح این سوال که «آیا رنگ سیاه رنگ شیعه است؟» میگوید: «در قرآن ۷ بار از رنگ سیاه نام برده شده و همه ۷ بار در کراهت آن سخن رفته است».
درست است که ۷ بار در قرآن سخن از رنگ سیاه شده، ولی اینکه همه ۷ بار سخن از کراهت شده باشد ادعایی نادرست است. در واقع میتوان گفت که در هیچ جا بحث کراهت، به آن صورتی که مدنظر نویسنده است مطرح نیست.
در ابتدا جا دارد که متذکر این نکته شویم که از نظر شرعی اجمالا کراهت رنگ سیاه برای پوشش، امری واضح است و در کلیّت آن بحثی نیست. سخن در استدلالی است که سیاهپوشی در عزای سالار شهیدان را شبههدار میکند.
نویسنده این یادداشت که در قامت جامعه شناس دین قلم زده است، با طرح این سوال که «آیا رنگ سیاه رنگ شیعه است؟» میگوید: «در قرآن ۷ بار از رنگ سیاه نام برده شده و همه ۷ بار در کراهت آن سخن رفته است».
درست است که ۷ بار در قرآن سخن از رنگ سیاه شده، ولی اینکه همه ۷ بار سخن از کراهت شده باشد ادعایی نادرست است. در واقع میتوان گفت که در هیچ جا بحث کراهت، به آن صورتی که مدنظر نویسنده است مطرح نیست.
بررسی آیاتی که سیاهی در آن آمده است
در دو آیه سخن از سیاهرویان در قیامت است که به خاطر کفر و دروغ بستن بر خدا اینگونه هستند: «یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ... . آل عمران/۱۰۶»؛ «وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى الَّذینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ... . زمر/۶۰»
در این دو آیه در واقع واژهای که معنای سیاهی در آن باشد سه بار آمده است. (تَسْوَدُّ، اسْوَدَّتْ، مُسْوَدَّةٌ)
دو آیه هم مربوط به مشرکین زمان جاهلیت است که وقتی خبر دختر دارشدن را به آنها میدادند، از شدت غضب چهرههایشان سیاه میشد: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ. نحل/۵۸»؛ «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ. زخرف/۱۷»
ظاهرا سیاهی در این آیات کنایه از برافروختگی چهره است و نه سیاهی واقعی. در این آیات سیاهی بار منفی دارد، ولی دلیل نمیشود که کراهت رنگ سیاه از آن فهمیده شود.
دو آیه دیگر که اصلا بار منفی هم ندارد و به هیچ عنوان کراهتی از آن استنباط نمیشود؛ یکی آیهای که بیان کننده زمان طلوع فجر و آغاز زمان روزه است: «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ وَ... . بقره/ ۱۸۷».
آیه دیگر اشاره به رنگ برخی کوهها دارد: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابیبُ سُودٌ. فاطر/۲۷»
همچنانکه ملاحظه میشود آیات مذکور ربطی به ادعای نویسنده ندارد و نمیتواند مستندی برای کراهت پوشیدن لباس سیاه، آن هم در عزای سیدالشهدا باشد.
در این دو آیه در واقع واژهای که معنای سیاهی در آن باشد سه بار آمده است. (تَسْوَدُّ، اسْوَدَّتْ، مُسْوَدَّةٌ)
دو آیه هم مربوط به مشرکین زمان جاهلیت است که وقتی خبر دختر دارشدن را به آنها میدادند، از شدت غضب چهرههایشان سیاه میشد: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ. نحل/۵۸»؛ «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ. زخرف/۱۷»
ظاهرا سیاهی در این آیات کنایه از برافروختگی چهره است و نه سیاهی واقعی. در این آیات سیاهی بار منفی دارد، ولی دلیل نمیشود که کراهت رنگ سیاه از آن فهمیده شود.
دو آیه دیگر که اصلا بار منفی هم ندارد و به هیچ عنوان کراهتی از آن استنباط نمیشود؛ یکی آیهای که بیان کننده زمان طلوع فجر و آغاز زمان روزه است: «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ وَ... . بقره/ ۱۸۷».
آیه دیگر اشاره به رنگ برخی کوهها دارد: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابیبُ سُودٌ. فاطر/۲۷»
همچنانکه ملاحظه میشود آیات مذکور ربطی به ادعای نویسنده ندارد و نمیتواند مستندی برای کراهت پوشیدن لباس سیاه، آن هم در عزای سیدالشهدا باشد.
مصداقی از "نؤمن ببعض و نکفر ببعض"
نویسنده روایاتی را در مذمت لباس سیاه آورده، ولی نکته مهم این است که یک طرفه به قاضی رفته و - عمدا یا سهوا- اشارهای به سایر روایاتی که به صراحت کراهت رنگ سیاه را در بعضی امور منتفی میداند نکرده است. مثلا در روایتی آمده: «کان رسول الله یکره السوداء إلا فی ثلاثة: العمامة و الخفّ والکساء؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله رنگ سیاه را مکروه میدانست، مگر در سه چیز: عمامه، کفش، عبا.»
این روایت به روشنی بعضی چیزها را از کراهت استثنا کرده است. در سیره رسول خدا و امیر مؤمنان علیهماالسلام هست که گاهی اوقات از عمامه سیاه استفاده کردهاند؛ مثلا نقل شده که امیرالمؤمنین علیهالسلام در جنگ صفین و رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام فتح مکه عمامه سیاه به سرداشتند. با این وجود نمیتوان به طور کلی حکم کرد که پوشیدن لباس سیاه مطلقا مکروه است.
این روایت به روشنی بعضی چیزها را از کراهت استثنا کرده است. در سیره رسول خدا و امیر مؤمنان علیهماالسلام هست که گاهی اوقات از عمامه سیاه استفاده کردهاند؛ مثلا نقل شده که امیرالمؤمنین علیهالسلام در جنگ صفین و رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام فتح مکه عمامه سیاه به سرداشتند. با این وجود نمیتوان به طور کلی حکم کرد که پوشیدن لباس سیاه مطلقا مکروه است.
فرهنگ سیاهپوشی
از اینها که بگذریم به طور خاص در مورد سیاهپوشی در ایام محرم میتوان گفت که اصولا هر رنگی در فرهنگهای مختلف نماد موضوعی است. یکی از نمادهای مهمی هم که رنگ سیاه در اکثر فرهنگها و آیینها دارد دارا بودن نماد حزن، عزا و اندوه است.
مگر نه این است که اهل بیت علیهمالسلام فرمودهاند شیعیان ما در حزن ما محزون و در شادی ما شاد هستند؟ در این که ایام محرم ایام حزن اهل بیت است تردیدی وجود ندارد؛ نمونه بارز آن روایت معروف «ریان بن شبیب» از امام رضا علیهالسلام است که حضرت بعد از ذکر برخی مصیبتهای امام حسین علیهالسلام به او فرمود: «اگر دوست داری که با ما در درجات بالای بهشت باشی پس در حزن ما محزون باش و در شادی ما شاد باش....»
با این وصف پوشیدن لباس سیاه و سیاهپوش کردن در و دیوار در ایام محرم مصداق بارزی از محزون بودن در حزن اهل بیت علیهمالسلام است و به نوعی اظهار مودت و محبت به ساحت این بزرگان به حساب میآید، جای خدشه ندارد و بدعتی هم به حساب نمیآید؛ بلکه جزیی از تعظیم شعائر است. سیره بزگان و شیعیان و علمای شیعه نیز در طول تاریخ مؤید این مطلب است و فقها هم این سیاهپوشی را مکروه نمیدانند.
فهم اشتباه از عرف
نکته دیگری که نویسنده همدلی! به آن اشاره کرده بود این است که لباس عباسیان در گذشته سیاه بوده و شیعیان برای تفکیک از آنها لباس سبز و سفید را اختیار میکردند و یا اینکه لباس داعش و حتی پرچم آنها سیاه است.
به نظر میرسد که این نوعی خلط مبحث و نسجیدن عرفیات زمان و مکان باشد. شاید هم نوعی مغالطه هوشمندانه به حساب بیاید. سیاهپوشی مسئلهای نیست که حکم ذاتی کراهت به صورت دائمی بر آن بار شود. واضح است هدفی که شیعیان و محبین اهل بیت علیهمالسلام در پوشیدن لباس سیاه داشته و دارند، با هدف عباسیان و داعش تفاوت اساسی دارد. اصلا در ایام محرم به خصوص در مناطق شیعه نشین کسی سر سوزنی هم به ذهنش خطور نمیکند که مثلا افرادی که سیاهپوش هستند ممکن است داعشی باشند. آنچه که عرف از این حالت میفهمد حالت حزن و عزاداری است. /۹۹۹/ی701/س
بابک شکورزاده
ارسال نظرات