چرا اینجوری شد؟
به گزارش خبرگزاری رسا، «کمیل خجسته» در یادداشتی نوشت: حقیقت اینست که فارغ از اصل موضوع، دولت شروع خوبی نداشت.
اول اینکه بدترین نوع اطلاعرسانی را انتخاب کرد. میتوانست رییس دولت بیاید همان شب و در ساعت 00 اعلام و با مردم صحبت کند و دلایل تصمیم را بیان کند. اما مردم صبح تعطیل با یک اطلاعیه روبهرو شدند و حجم احساسی از دیده نشدن و محترم نشمردنشان.
دوم اینکه دولت کار را شروع نکرده، در مواجهه با پدیده به جای اینکه از طرح دفاع و استدلال کند شروع کرد به اینکه این مصوبه سران قواست و... دولت بیاعتمادبهنفس بود. انگار از همان اول دنبال شریک گناه میگشت.
سوم اینکه آقای دولت در هفته قبل دو سفر استانی داشت. سفری که در نقش یک رویداد رسانهای بهترین ابزار بود برای ایجاد آمادگی در افکار عمومی برای این تصمیم بزرگ اما تبدیل شد به نطقهای اختلافی و دعوای دو قوه و ایجاد التهاب در جامعه نتیجهاش شد.
نتیجه چه شد؟
مردم و نخبگان توجیه نبودند. صبح از خواب بلند شدند احساس کردند به آنها توهین شده و قدرت مالیشان کاهش پیدا کرده است. مسئولینی احساس کردند چوب نارضایتی بالاست و باید صف خود را در آستانه انتخابات از دولت جدا کنند یا دلسوزانی که نگران حال مردم بودند. مردم هم ناراضی و نگران بودند. حاکمیت هم یکپارچه در برابر این تصمیم نبود و دچار اختلال بود. این نارضایتی و این اختلال در صف مسئولین ، فرصت رخنه و انحراف از مسیر درست را میداد.
چرا نگران باشیم؟
هفته پیش اردوغان خبر داد که میخواهند حوادث عراق را به ایران سرایت بدهند. رهبری قبل از این اتفاقات و در دیدار پدافند دو مرتبه به فتنه جدید هشدار داد و در کنارش ما هنوز دور نشدهایم از تجربه آشوبهای دی 96 و تابستان داغ 97.
تجربه نشان داده است رهبری در میدان است. آنجا که خلاء است شجاعانه وارد میدان میشود. دو خلا بزرگ این روزها را بر غبار فضا میافزود. اول اینکه موضع رهبری موجب شد تا صف مسئولین و نخبگان یکپارچه شود تا مسئله واقعی حل شود و رخنه از بین برود. رخنه بسیار خطرناک است. در اطراف کشورمان تجربهاش را دیدیم.
فرض کنید مجلس امروز طرح سوال از رییسجمهور را پیش میکشید؟ طرح دو فوریتی لغو آن را به صحن میآورد؟ چه میشد؟ درون حاکمیت بحث و جدلهای زمانبر دوای درد مردم نبود و از آن طرف هم جماعت آشوب نقطه تمرکزی برای تجمع پیدا میکردند و تازه اول شکلگیری آشوب گسترده بود و در پی آن به خطر افتادن کسب و کارهای مردم، برهم خوردن امنیت که مقدمه هر اقدامی است.
دوم اینکه رهبری در خلا صحبت مسئولین طرح و عدم توجیه مردم وارد شد از مسئولین ضمنی تضمین گرفتند و البته هشدار دادند که مطابق وعدهشان مراقب گرانی باشند.
چه باید کرد؟
رهبری شجاعانه وارد میدان شد و حالا یکی از اهداف رسانهای دشمن روشنتر عمل میکند. اعتراضات به سمت او سوق پیدا میکند. همه میدانند که سوخت و بنزین را بالاخره باید چارهای کرد. این وضعیت نه عدالت است و نه الگوی صحیح مصرف و نیاز به یک جراحی بزرگ بوده است و حالا آن اتفاق افتاده است. اما اینکه «الان زمانش بود؟ و یا این نحوه رفتار با این جزئیات باید صورت میگرفت؟» را چه جایی بهتر از آنی که باید اجرایش کند و مردم انتخابش کردهاند. این مجوز را مجلس هم در طرح کلی بودجه هر ساله به همین استدلال به دولت وامیگذارد و حالا که مستظهر به مصوبه سران قواست و یک تصمیم ملی است باید نگرانیهایش را رفع و طرح را اصلاح و تکمیل کرد.