۲۳ دی ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۵
کد خبر: ۶۳۵۱۰۸

یک قرن فتنه‌پزی سفارتِ انگلستان در ایران؛ از مشروطه تا دی ماه ۹۸

یک قرن فتنه‌پزی سفارتِ انگلستان در ایران؛ از مشروطه تا دی ماه ۹۸
مرکز توطئه در جریان مشروطه سفارت انگلستان بود و باید نخبگان سیاسی آن زمان به این نتیجه می‌رسیدند مشروطه‌ای که از دیگ «پلوی انگلیسی» بیرون می‌آید، تأمین‌کننده منافع ملی ما نیست.

به گزارش خبرگزاري رسا، حدود یک قرن پیش انگلیس به دلایلی از جمله بحران اقتصادی که پس از جنگ جهانی دوم با آن روبرو شده بود، تصمیم گرفت به جای اینکه در کشور‌های مختلف حضور سیاسی و نظامی داشته باشد، از طریق سفارتخانه‌های خود اثرگذار باشد. از این رو انگلیسی‌ها در سال ۱۳۰۰ و پس از کودتای سوم اسفند از ایران خارج شدند و از آن پس نقش‌آفرینی سفارت انگلیس و عوامل انگلیسی‌ها آغاز شد. هرچند پیش از آن نیز از جمله اتفاقات سال ۱۲۸۵ و نهضت مشروطه مداخله‌های فراوانی داشت که به بازخوانی برخی از آن‌ها می‌پردازیم:

** نقش سفارت انگلستان در ناکامی نهضت مشروطه

مداخلات سفارت انگلیس در ایران به پیش از سال ۱۳۰۰ نیز برمی‌گردد. در جریان مشروطه دو جریان روحانیون و روشنفکران پیش‌قراولان مشروط شدن قدرت شاه بودند. دسته روشنفکران در اعتراض به استبداد شاه در کشور و در جریان شکل‌گیری مشروطیت جذب سفارت انگلیس شده و آنجا تحصن کردند. در مقابل روحانیون و چهره‌های مذهبی و در رأس آن‌ها حضرات آیات بهبهانی، طباطبایی و شیخ فضل‌الله نوری در حرم حضرت معصومه و عبدالعظیم متحصن شدند. در نتیجه تحقق مطالبات مردم در مشروطه ذیل دو گرایش اسلامی و غربی جلوه کرد.

پس از امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین‌شاه قاجار اختلاف نظر میان جریان اسلامی و غربگرا شدت گرفت. طیف روشنفکر اعتقاد داشت برای پیشرفت کشور باید قوانین دولت‌های غربی عیناً جاری و ساری شود، اما گروه‌های مذهبی اعلام کردند مصوبات مجلس ملی باید ناظر بر قرآن و احکام اسلامی باشد. ازاین‌رو استعمار انگلیس از اختلاف نخبگان پایه‌گذار مشروطه سوءاستفاده کرد. وقتی انگلستان شیخ فضل‌الله نوری را به بهانه اینکه خواستار قانونگذاری مطابق شرع مقدس بود، اعدام می‌کند، مشخص می‌شود اصلاً بیگانگان تمایلی برای برقراری دموکراسی در ایران ندارند و هدف اصلی آن‌ها عدم تحقق اهداف مشروطیت در ایران است.

فهم روحانیت نسبت به مشروطه بسیار متفاوت بود با آنچه غربی‌ها فکر می‌کردند. آن‌ها صرفاً مطالبات مردم و آزادی ملت از ستم شاهان مستبد را دنبال می‌کردند، درحالی‌که استعمارگران حاضر در ایران، چون روس و انگلیس و فرانسه تسلط و نفوذ در لایه‌های مختلف سیاسی اجتماعی کشورمان با هدف تأمین منافع خود را شرط لازم مشروطه کردن قدرت شاه می‌دانستند. متأسفانه بخش اعظم روشنفکران هم با این موضوع موافق بودند. این شکاف عقیدتی علاوه بر اینکه درنهایت موجب فروپاشی نهضت شد و ظهور دیکتاتوری رضاخانی شد.

به دلیل موقعیت استراتژیک و وجود منابع نفت و گاز و دسترسی به آب‌های گرم، ایران همواره در کانون توجه قدرت‌های بزرگ بوده و خواهد بود؛ لذا تحولات ما برای آن‌ها مهم است، به‌گونه‌ای که یا جلوی تحولات مثبت داخلی گرفته می‌شود یا به نفع خود بر آن مسلط می‌شوند. مرکز توطئه در جریان مشروطه سفارت انگلستان بود و باید نخبگان سیاسی آن زمان به این نتیجه می‌رسیدند مشروطه‌ای که از دیگ «پلوی انگلیسی» بیرون می‌آید، تأمین‌کننده منافع ملی ما نیست.

علمای برجسته دینی همچون شیخ‌فضل‌الله نوری از همان ابتدا مخالف حضور مشروطه‌خواهان روشنفکر در سفارت انگلستان و پذیرایی شدن با خرج انگلیسی‌ها بود و اعتقاد داشت اگر ما نسبت به ظلم و جور شاه اعتراض داریم، سفارت یک کشور بیگانه محل مناسبی برای پژواک این مطلب به جامعه نیست و حتماً استعمارگران با تطمیع افراد سوار این مطالبه شده و آن را در راستای منافع خود به‌کار می‌برند. همان‌طور هم شد و ما دیدیم که سفارت انگلستان محل مناسبی برای برپایی جلسات و سخنرانی‌های مشروطه‌خواهان روشنفکر و پهن کردن بساط دیگ پلو نبود.

یک قرن فتنه‌پزی سفارتِ انگلستان در ایران؛ از مشروطه تا دی ماه ۹۸
پلوپزی در سفارت انگلیس در جریان مشروطه

** از کودتای سوم اسفند تا تجاوز به ایران

انگلیس به عنوان پشتیبان و طراح کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ نقش مهمی در روی کار آمدن رضاخان داشت. انگلیس، کودتا را در راستای خروج هدفمند از ایران طراحی و اجرا کرد. انگلیسی‌ها که با رقیبی قدرتمند یعنی روسیه روبرو بودند، تصمیم گرفتند برای تامین منافعشان در ایران، فردی وابسته به خود به قدرت برسانند.

دهم اردیبهشت سال ۱۳۰۰ و پس از کودتای رضاخانی و استقرار دولت سیدضیاءالدین طباطبایی و آسوده‌خاطرشدن دولت انگلیس از تامین منافعش در ایران، انگلیس نیرو‌های خود را که شامل ۱۱ هزار و ۶۰۰ سرباز انگلیسی و هندی بود، به تدریج از ایران خارج کرد. از این به بعد دوره جدیدی از مداخلات انگلیس در ایران آغاز شد.

اما دیری نگذشت که با جریان جنگ جهانی دوم، نیرو‌های نظامی انگلیس دوباره وارد ایران شدند. انگلیسی‌ها پس از بیست سال راهی ایران شدند و از غرب و جنوب به مرز‌های کشور حمله کردند.

در جنگ جهانی دوم، انگلیس و فرانسه از تضعیف شوروی توسط آلمان نازی خوشحال شدند، اما با پیشرفت‌های آلمان و به خطر افتادن منافع اروپا در غرب آسیا، آنان مجبور به دفاع از شوروی شدند. تنها راه انگلیسی‌ها برای کمک به شوروی و ورود به خاک این کشور، ایران بود که در همسایگی شوروی قرار داشت.

در نهایت روز سوم شهریورماه ۱۳۲۰ سفیران شوروی و انگلستان با تسلیم یادداشتی خطاب به دولت ایران اعلام کردند که، چون ایران در مقابل متفقین و درخواست‌های آنان سیاست مبهمی در پیش گرفته و در اخراج عمال آلمان اقدامی نکرده ارتش‌های شوروی و انگلستان وارد ایران شده و مشغول پیشروی هستند.

متجاوزان انگلیسی با عبور از مرز خسروی تاسیسات نفتی شاه را تصرف و به سمت کرمانشاه حرکت کردند. دسته دیگر هم با تصرف آبادان، نیروی دریایی ایران را بمباران کردند. در برخی قسمت‌ها مانند آذربایجان و کرمانشاه، قوای دولتی مقاومت کردند، اما ساعت ۸:۳۰ روز ۵ شهریور فرمان ترک مقاومت به همه واحد‌های نظامی ابلاغ شد و ارتشی که رضاشاه ساخته بود در عرض چند ساعت تار و مار شد.

با اشغال ایران، دولت نخست‌وزیرِ وقت «رجبعلی منصور» سقوط کرد و ذکاءالملک فروغی عهده‌دار دولت شد و در یادداشتی به دولت‌های اشغالگر حسن نیت ایران را اعلام کرد. با ورود متفقین به خاک ایران، رضاشاه که روی کارآمدنش با همکاری انگلیسی‌ها بود، مجبور به ترک تاج و تخت و اخراج از کشور شد. وی در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ و زمانی که قوای روس و انگلیس به سمت تهران در حرکت بودند، استعفا داد.

یک قرن فتنه‌پزی سفارتِ انگلستان در ایران؛ از مشروطه تا دی ماه ۹۸
ورود متفقین و انگلیسی‌ها به ایران

با وجود استعفای رضا شاه، ارتش روسیه و انگلیس در ۲۶ شهریور تهران را اشغال کردند. رضاشاه و خانواده‌اش از اصفهان به یزد و از آنجا به کرمان و بندرعباس عزیمت کردند تا با یک کشتی بریتانیایی برای گذراندن باقی عمرش به جزیره موریس (در جنوب غربی اقیانوس هند) تبعید شود. انگلیسی‌ها که گزینه‌های متعددی برای پادشاهی ایران در نظر داشتند، در نهایت با وساطت فروغی، محمدرضا پهلوی را به حکومت رساندند.

انگلیس در ابتدای حکومت پهلوی دوم، اقدامات بسیاری برای تثبیت و افزایش درآمد‌های نفتی خود از ایران کرد. شرکت نفت ایران و انگلیس تا سال ۱۹۵۱ که نفت در ایران ملی شد، همه امور مربوط به نفت ایران را ابتدا بر اساس قرارداد دارسی و بعد بر اساس قرارداد ۱۹۳۳ در دست داشت و تنها ۱۶ درصد از سود سالانه خود را به دولت ایران می‌پرداخت.

طبق قرارداد دارسی که در زمان مظفرالدین شاه میان دولت ایران و ویلیام ناکس دارسی امضا شده بود، امتیاز استخراج و بهره‌برداری از نفت در سراسر ایران به‌استثنای ایالات شمالی شامل گیلان، مازندران، گرگان، خراسان و آذربایجان برای مدت ۶۰ سال به دارسی واگذار شد. همچنین بر اساس این قرارداد، دارسی متعهد شد ظرف دو سال، شرکت یا شرکت‌هایی برای بهره‌برداری از این امتیازات تأسیس کند و سالیانه مبلغ ۲۰ هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و نیز ۱۶ درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد.

در سال ۱۳۱۲، در دوره رضاشاه تصمیم گرفته می‌شود که به قرارداد دارسی پایان داده شود. با الغای قرارداد دارسی، اما دولت ایران نتوانست مالکیت منابع نفتی را در اختیار بگیرد و با فشار سیاسی و نظامی بریتانیا وادار به پذیرش قرارداد دیگری شد که براساس آن، شرکت نفت ایران و انگلیس همچنان به اکتشاف و استخراج و فروش منابع نفتی ایران، بدون هیچ الزامی به ارائه صورت عملکرد به دولت ایران، ادامه می‌داد.

اما با روی کار آمدن دولت دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت، انگلیس وضعیت آشفته‌ای در ایران پیدا کرد. در مهر ماه سال ۳۱ از سوی مصدق روابط ایران و انگلیس قطع و سفارت انگلیس در ایران تعطیل شد. اگرچه روابط ایران و انگلیس قطع شد و سفارتخانه این کشور در ایران تعطیل شد، اما انگلیسی‌ها دست از مداخله در امور ایران برنداشتند و تصمیم گرفتند با طراحی و اجرای کودتا، مسیر را برای تامین منافع خود هموار سازند.

** کودتا برای براندازیِ دولت ملی

با ملی شدن صنعت نفت در ایران، انگلیسی‌ها سلطه انحصاری خود را بر نفت ایران از دست دادند. دولت انگلیس به منظور بازگرداندن وضعیت قبل از ملی شدن نفت، تصمیم گرفت از راه‌های مختلف مصدق را زیر فشار قرار دهد. انگلیس به منظور وادار کردن دولت ایران به قبول شرایط خود در مساله نفت، کوشید از لحاظ اقتصادی و سیاسی بر دولت ایران فشار وارد کند.

دولت انگلیس، از همان ابتدای ملی شدن نفت، اقدام‌های مختلفی را به منظور تضعیف دولت مصدق انجام داد. ابتدا کوشید با فرستادن هیات‌هایی از راه گفتگو مساله را حل کند،، اما پس از شکست گفتگوها، سعی کرد با توسل به مراجع بین‌المللی مساله را به نفع شرکت نفت انگلیس و ایران، حل نماید. دولت انگلیس، همواره می‌کوشید، اقدام دولت ایران را یک اقدام غیرقانونی قلمداد کند و ملی کردن را در حکم تصرف اموال شرکت سابق بداند. دراین زمان، به رغم اینکه آمریکایی‌ها معتقد بودند که باید اختلاف‌های بین دولت ایران و شرکت سابق را از طریق گفتگو حل کرد، انگلیسی‌ها عقیده داشتند که رسیدن به توافق با مصدق امکان پذیر نیست و کنارآمدن با مصدق سیاست ناشی از ناامیدی است، دولت انگلیس، گفتگو با مصدق را بی‌فایده و تنها راه حل مساله نفت را، کاربرد نیروی نظامی می‌دانست.

بدین ترتیب، دولت انگلیس تنها راه حل مساله نفت را سرنگون ساختن مصدق و جایگزین کردن دولتی دیگر که موافق با سیاست‌های بریتانیا باشد، می‌دانست. کوشش مداوم برای براندازی دولت مصدق، تحریم نفت و ایجاد پاره‌ای مشکلات اقتصادی علیه ایران، از جمله تلاش‌هایی بود که بریتانیا در مقابله با مصدق به کار برد.

یک قرن فتنه‌پزی سفارتِ انگلستان در ایران؛ از مشروطه تا دی ماه ۹۸

یکی از اقدام‌های موثر بریتانیا در فراهم کردن زمینه کودتا، ایجاد پاره‌ای مشکلات اقتصادی علیه ایران بود. دولت انگلیس بعد از ملی شدن نفت در ایران، بلافاصله اعلام کرد که هرکس نفت ایران را خریداری کند، تحت تعقیب قضایی قرار خواهد گرفت. در نتیجه کشور‌ها تمایلی به خرید نفت ایران از خود نشان نمی‌دادند. تحریم نفت ایران موجب شد تا دولت نتواند برنامه‌های اقتصادی خود را پیاده کند، زیرا دولت مصدق بعد از ملی شدن نفت شدیداً به عواید نفت به منظور بهبود اوضاع اقتصادی، نیاز داشت.

اما تحریم نفت ایران توسط بریتانیا باعث شده بود تا دولت با مشکلات مالی و اقتصادی بزرگی در داخل روبرو شود. گرانی و تورم باعث نارضایتی در میان مردم بخصوص قوای نظامی شده بود. تلاش دیگر بریتانیا که از اهمیت بالایی برخوردار است، کوشش‌های مداوم بریتانیا در سرنگون ساختن دولت مصدق بود. دولت انگلیس یک سلسله عملیات پنهانی توسط عوامل خود، علیه مصدق آغاز کرد.

دولت انگلیس همه امکانات موجود را برای برکناری مصدق به کار گرفت. همکاری‌های آمریکا و انگلیس در موفقیت کودتا بسیار مهم بود. تمام اقدام‌هایی که در دوران دولت مصدق صورت گرفت توسط برادران رشیدیان انجام شد. برادران رشیدیان از عوامل انگلیس در داخل ایران بودند که در مجلس و بازار نفوذ بالایی داشتند و می‌توانستند به راحتی مردم کوچه و بازار را برای اجرای سیاست‌های انگلیس، وارد میدان کنند. وود هاوس معتقد است که برادران رشیدیان کلید اصلی طرح دولت بریتانیا بودند.

در نتیجه دولت انگلیس که با ملی شدن صنعت نفت، ضربه مهلکی به سیاست‌هایش در ایران وارد شده بود، با همکاری آمریکا و با اجرای کودتای ۲۸ مرداد توانست دولت ملی مصدق را که برآمده از رای مردم ایران بود را ساقط کند. انگلیس تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، پس از آمریکا نقش مهمی در سیاست ایران داشت.

** نقش‌آفرینی در یک فتنه

پس از پیروزی انقلاب اسلامی روابط ایران و انگلیس فراز و نشیب‌های بسیاری داشت و در چند برهه سفارت این کشور در ایران تعطیل شد، اما از میانه دهه ۷۰ روابط ایران و انگلیس در مسیر عادی قرار گرفت.

با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸، انگلیس بار دیگر رُخ نشان داد و در اتفاقات پس از آن انتخابات نقش مهمی ایفا کرد. سفارت انگلیس در فتنه ۸۸ مانند اتاق جنگ عمل می‌کرد و بسیاری از اغتشاش‌ها و اتفاقات از سفارت انگلیس هدایت و رهبری می‌شد.

ساموئل مورگان، دیپلمات بخش روابط عمومی سفارت انگلیس یک روز بعد از انتخابات و آشوب‌های تهران در حوالی خیابان مطهری و شریعتی حین آشوب دیده شد. او بعد‌ها به حضور خود در اغتشاشات خیابان کریم‏خان و راه‏پیمایی غیرقانونی اعتراف کرد.

حسین رسام، یکی از بازداشت‌شدگان فتنه ۸۸ که کارمند سفارت انگلیس در تهران بود، اعترافاتی در این زمینه دارد. او در اعترافات خود از ارتباط‌گیری سفارت با اصلاح‌طلبان، نفوذ در ستاد کاندیدا‌های انتخابات، حضور فعال در اغتشاشات و برنامه‌ریزی درازمدت انگلیسی‌ها برای تأثیرگذاری در روند سیاسی کشور گفت.

رسام کارمندی ایرانی بود که به استخدام سفارت انگلیس در آمده بود و در ایام فتنه دستگیر شد؛ او در اعترافاتی که در دادگاه داشت، گفت که در سفارت انگلیس مامور ایجاد شبکه‌ای از نخبگان ایرانی شده و نزدیک به ۱۶۰ نفر از نخبگان را به سفارت متصل کرده و در جریان فتنه از این شبکه استفاده کرده است.

یک قرن فتنه‌پزی سفارتِ انگلستان در ایران؛ از مشروطه تا دی ماه ۹۸

او همچنین در اعترافات خود گفت: وظیفه اصلی من فکر می‌کنم این‏جا نیاز به اشاره باشد به آن، در سفارت جمع‌آوری اطلاعات و اخبار مورد نیاز انگلستان بود از طریق ارتباط با مرتبطین سفارت در تهران و شهرستان‌ها که از عناصر سیاسی و حزبی گروه‌های خاص بودند و عمدتاً با آن‌ها به تبادل نظر می‌پرداختیم و بعد از اینکه نظرات این در واقع مرتبطین خودمان را دریافت می‌کردیم گزارش‌هایی را که متکی بر این نظرات بود این‌ها را برای لندن ارسال می‌کردیم.

رسام در بخشی دیگر اعتراف کرد که بر اساس دستورالعمل‌های رسیده از لندن به سفارت انگلیس در ایران، کارمندان این سفارتخانه به سفر‌های استانی رفته و برخی از هماهنگی‌های لازم برای اغتششات در استان‌ها در این سفر‌ها صورت گرفت.

رسام همچنین بار‌ها در این اعتراف تأکید کرد که دولت انگلیس درصدد بود به مرتبطین خودش القا کند که این انتخابات نقطه عطفی است برای کسانی که با نظام زاویه دارند تا آن‌ها به این باور برسند که با اقدام مؤثر در این دوره انتخابات می‌توانند کشور را دچار تغییر ساختار و یا حداقل تغییر رفتار بکنند و به آن‌ها امید بدهند که در صورت بروز مشکل از حمایت‌های اروپایی‌ها و اتحادیه اروپا برخوردار خواهند بود.

اسناد اسنودن هم بخشی از دخالت‌های سفارت انگلیس در فتنه ۸۸ را آشکار کرده است؛ بر اساس اسناد اسنودن، اداره ارتباطات دولتى بریتانیا که وظیفه جاسوسى اینترنتى را بر عهده دارد و خواهرخوانده آژانس امنیت ملى آمریکا به شمار مى‌آید، تیم ویژه‌اى در ایام فتنه براى تمرکز بر ایران ایجاد کرده بود.

حجت‌الاسلام مصلحی وزیر وقت اطلاعات هم درباره نقش انگلیس در فتنه ۸۸ و دخالت‌های سفارت‌خانه این کشور در ایران، گفته است: در فتنه ۸۸ بیش از ۲۵۰ نفر که در سفارت انگلیس کار می‌کردند و ۲۰۰ نفر آن‌ها ایرانی بودند، در سطح کشور پراکنده شده بودند و با ارتباط برقرارکردن با خواص و ملاقات‌های مختلف، سعی در ایجاد شک و تردید و اشتباه در آن‌ها را داشتند.

شب گذشته و در جریان تجمعات مردمی در پی سقوط هواپیمای اوکراینی، بار دیگر سفارت انگلیس نقش آفرین شد و این بار رابرت مکر سفیر انگلیس خود به میدان آمد و با حضور در یکی از مغازه‌های نزدیک به محل تجمعات اعتراضات را مدیریت و سازماندهی کرد./1360/

منبع: تسنیم

منبع: تسنیم
ارسال نظرات