انتخابات به وقت کرونا
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ و اجتماع خبرگزاری رسا، حوالی هشت صبح از خانه بیرون آمدم، هوایی مطبوع بعد از باران و آفتاب سرد صبحگاهی، به قول گزارشگرهای فوتبال همه چیز برای یک رقابت حساس و جذاب آماده و مهیا است.
برخلاف انتظارم ماشینها در حال حرکت هستند و مردم در حال خرید نان و سوار ماشین خودم میشوم و ماسکم را روی صورتم میگذارم. دلیلش را هنوز نمیدانم. آن را برمیدارم و به روی صندلی کنارم پرتاب میکنم. باهم جور درنمیآید اینکه اینهمه اتفاق باهم روی دهد. از شهادت حاج قاسم و سیلی سپاه و سقوط هواپیما که هر چه لذت برده بودیم از عزت و اخلاص سردار و صلابت سپاه را با خود شست و برد و حالا هم بعد از حضور جانانه مردم در حماسه 22 بهمن حالا هم انتخابات تعیینکننده مجلس سر و که مهمانی ناخوانده پیداشده است.
همه دربارهاش اظهارنظر میکنند زن و مرد، کارمند و کارگر، سنتی و کلاسیک، اسلامی و غربی اما در این میان چه بازاری دارند برادران مافیای دارو.
کسانی که تا دیروز یک نفر هم نمیدانست چنین جاهایی در کشور وجود دارد؛ حالا درباره جهش ویروس نظرهای کارشناسی میدهند. همین امروز خواندم که رئیس دانشکده فلان شهرستان گفته انگشت استامپی خود را بعد از رأی ضدعفونی کنید.
با بیمیلی فرمان ماشین که کمی سرد است را میچرخانم و دستانم را کمتر به نقاطی که احتمال آلودگی دارد، آغشته کنم. آنقدر در فضای مجازی در گوشم خواندهاند که حضور در فضای بیرون سبب بیماری میشود که اکنون خودم را یکی از بیماران درگیر با کرونا میدانم.
توی ماشین خودبهخود خندهام میگیرد. از اینهمه شیطنت. اگر ذهن خلاقی داشته باشید حسابوکتابش خیلی سخت نیست.
یادم میآید پاییز مریض شده بودم و رفتم بیمارستان کامکار جلوی درب بیمارستان پلیس جلوی من را گرفت و گفت اینجا مخصوص آنفولانزای پاکستانی است و اگر از جانت خسته نشدی اطراف اینجا هم پیدایت نشود. آن روز خبری از هیاهوی رسانهای و تسخیر مویرگی فضای مجازی نبود.
جلوی چند شعبه اخذ رأی میایستم و نگاهی اجمالی به داخل شعبهها میکنم. وقتی به چند شعبه اخذ رأی سر زدم با جمعیتی باورنکردنی آنهم در اول وقت رأیگیری مواجه شدم، خانوادههای قمی اعم از طلاب و غیر آنها با خانواده و فرزندان خود در صحنه حاضر هستند.
کودکی که در آغوش پدرش در صف حدوداً 45 نفره اخذ رأی خوابش برده بود نظرم را جلب کرد. نکته جالب اینکه بیشتر افرادی که حاضر بودند ماسک بر روی صورتشان نبود. مثلاینکه فقط من خیلی جدی گرفته بودم از خودم با این هیکل و قد خجالت کشیدم به قول شاعر "بر بساطی که بساطی نیست" هنوز مسئولان بهداشت کشور بین آنفولانزا نوع B و کرونا در حال رفت آمد هستند، امثال من قضیه را جدی گرفته و انتخابات و زندگی و همه چیز را مختل کرده اند. امان از دست بعضی افراد که اگر این واژه "برخی" نبود نمی دانم باید می کردیم.
ارادهها فولادین است از آسمانسنگ هم ببارد، وظیفه و تکلیف در قم حرف اول را زده و خواهد زد. همه میدانند که کرونا با همه فراز و نشیبش چند روزی بیشتر مهمان ما نیست و دیر یا زود با نه نه سرما میرود و سیاهی برای زغال و دغلبازان سیاسی خواهد ماند. مردم میدانند که کرونا میرود اما امان از سرطانی که اگر امروز در روز انتخابات غفلت شود و درمان نشود؛ تا چند سال گلوی یک ملت را خواهد فشرد./979/ 704/
هادی شاملو
یک انسان میان تهی که نمی داند چه می نویسد و صرفا کلمات را کنار هم می چیند
از دوستان خواهش میکنم تا دیگر از این فرد چیزی کار نکنند و به فکر آبروی رسا باشید
... که یادداشت را ..فکر کنم خودش را ابراهیم فیاض یا سید مهدی شجاعی میداند که ضمیر اول شخص را برای یادداشتش درست میکند. واقعا نویسنده با خودش چه فکری کرده که اینطوری نوشته است
لطفا از یادداشت هایی که محتوای علمی و یا تحلیل های اقناع کننده داشته باشد در سرویس خود استفاده کنید. فکر میکنم این یادداشت ارزش و اعتبار انتشار در خبرگزاری رسا را نداشته باشد. احترام مخاطب را با انتشار مطالب مناسب حفظ کنید
چرا اعتبار سایت تان را با این ...زیر سوال می برید؟
جسارتا بیشتر به انشا دبستان شبیه هست تا یک یادداشت ژورنال!
متن یادداشت کمی اذیت کننده بود؛ ولی نتیجه گیری خوبی داشت...
علی الخصوص آنجایی که به دغل بازی سیاسیون نسبت به انتشار کرونا اشاره کردید.
ممنون
رمان مینویسی؟!!؟
از نگارنده کمال تشکر را دارم
واقعا رمان خوبی بود و در تمام لحظات خواننده را درگیر تصورات نویسنده میکرد.