سامانههای پدافند موشکی آمریکا توان مقابله با حملات موشکی ایران را ندارند
به گزارش خبرگزاري رسا، اندیشکده آمریکایی بنیاد هریتج در مقالهای به قلم توماس اسپور مدیر مرکز دفاع ملی این بنیاد نوشت: در روز ۱۱ مارس، حدود ۳۰ راکت به پایگاه هوایی تاجی در مرکز عراق شلیک شد که در نتیجه آن، دو نیروی آمریکایی و یک سرباز انگلیسی کشته شدند. سه روز بعد، راکتهای دیگری نیز در تاجی فرود آمدند که سه سرباز دیگر آمریکایی را مجروح کردند. قانونگذاران در هفته گذشته مقامات پنتاگون را در رابطه با فقدان پدافند موشکی و راکتی در پایگاههای عراقی محل استقرار نیروهای آمریکایی تحت فشار قرار دادند. اینکه چرا ارتش ما از سامانه گنبد آهنین یا قابلیتهای دیگر برای محافظت از سربازان استفاده نمیکند؟ پیشتر نیز، پس از حملات موشکی ایران به پایگاههای هوایی عین الاسد و اربیل که در واکنش به ترور ]سردار[ قاسم سلیمانی انجام گرفت، نگرانیهای مشابهی مطرح شده بود.
اسپور در این خصوص میگوید: پاسخ خلاصه به سؤال فوق این است که سامانههای پدافند موشکی فعلی ارتش آمریکا برای استفاده در پایگاههای دوردست بهینهسازی نشدهاند. پدافندهای راکتی ما نسبت به آنچه از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ در میدان جنگ عراق استفاده کردیم، پیشرفتی نکردهاند.
مقامات پنتاگون یادآور شدهاند که آمریکا برای استقرار موشکهای پاتریوت در خاک عراق، به مجوز بغداد نیاز دارد. این به تنهایی نمیتواند توجیه قانعکنندهای برای عدم استفاده از پاتریوت باشد. در واقع، استقرار سامانههای کاملاً دفاعی، به ندرت بحثبرانگیز میشود. منطقی به نظر نمیرسد که در صورت احساس نیاز آمریکا به استقرار سامانه پاتریوت در عراق، دولت این کشور با این خواسته مخالفت کرده باشد. حتی اگر چنین مخالفتی اتفاق میافتاد، احتمال کمی وجود داشت که آمریکا پاسخ «نه» را بپذیرد.
در ادامه این گزارش آمده است: این عدم موفقیت در استقرار سامانه پاتریوت احتمالاً ناشی از ترکیبی از سه عامل است؛ تغییر ضوابط مربوط به محافظت از نیروهای آمریکایی، کمبود کلی داراییهای دفاع موشکی آمریکا و محدودیت بکارگیری عملیاتی. داراییهای دفاع موشکی آمریکا محدود و اندک است. معمولاً این سامانه برای رای محافظت از تعداد بسیار محدودی از داراییهای استراتژیک مهم و کلیدی اختصاص پیدا میکنند.
ارتش آمریکا فقط ۱۵ گردان پاتریوت دارد؛ ۱۳ مورد از آنها صرفاً پاتریوت و ۲ مورد ترکیبی از سامانههای پاتریوت و اَوِنجر هستند. ۶۰ یگان نیز تحت فرماندهی این گردانها قرار دارند که به عنوان «آتشبار» مورد اشاره قرار میگیرند.
آتشبارها حکم اسب بارکش سامانه پاتریوت را دارند. آنها معمولاً از ۶ تا ۸ موشکانداز، یک رادار و یک مرکز کنترل تشکیل میشوند. این آتشبارها در سطح جهان پراکندهاند وظیفه پشتیبانی از مرکز عملیاتهای هوایی آمریکا در قطر، سایتهای مهم و حساس کره جنوبی و چندین مکان حیاتی دیگر را به عهده دارند.
سامانههای دفاع موشکی پاتریوت از جمله داراییهای نظامی ارتش آمریکا محسوب میشوند که مکرراً مستقر شده و به شدت تحت کنترل قرار دارند. به دلیل تقاضای بالایی که برای استفاده از یگانهای پاتریوت وجود دارد، معمولاً پس از یک سال استقرار، برای یک و نیم سال استراحت، آموزش و تعمیر به کشور بازمیگردند. تصمیم به استقرار یک سامانه پاتریوت برای درخواستی جدید، معمولاً زمان توقف این یگان در داخل کشور را کاهش میدهد.
اندیشکده هریتج در بخش دیگری از گزارش خود مینویسد: به دلیل تعداد محدود یگانهای پاتریوت موجود و سطح نسبتاً پایین تهدیدهای غالب در عراق در ژانویه ۲۰۲۰، استقرار یک آتشبار برای محافظت از ۱۵۰۰ نیروی نظامی آمریکا در پایگاه عین الاسد در ژانویه ۲۰۲۰ کاملاً غیرعادی بود. قاعده معمول در این شرایط، اتکا بر تدابیر پدافند غیرعامل مانند استحکامات، پناهگاهها و هشدار سریع خواهد بود. با توجه به توقع روزافزون مردم آمریکا برای محافظت از نیروهای آمریکایی، رهبران ارتش باید این نوع مفروضات را مورد بازنگری قرار دهند.
اما حتی اگر این سامانهها برای استفاده در عراق در دسترس قرار داشتند، محدودیتهایی برای بکارگیری عملیاتی آنها وجود دارد که باید در نظر گرفت. سامانههای پاتریوت برای استفاده در خط مقدم یا نزدیکی آن، مناسب نیستند. حتی گلولهای با کالیبر کوچک میتواند به موشکاندازهای حساس و آسیبپذیر یا رادار آنها آسیب وارد کند. پاتریوت نیازمند منطقهای امن و فارغ از خطر شلیک مستقیم سلاحهایی مانند موشکهای ضدتانک است.
عین الاسد چنین سطحی از محافظت را فراهم نمیکند. فنسهای اطراف آن، در بسیاری موارد، در دیدرس باندهای پرواز و تأسیسات مهم قرار دارد. از این رو، احتمال بکارگیری سامانههای پاتریوت در عین الاسد بعید به نظر میرسد، مگر اینکه عراق و آمریکا آگاهانه اقدام به توسعه این پایگاه یا تغییر سطح امنیتی آن کنند.
این وضعیت نشانگر این است که آمریکا باید سامانه دفاع بالستیکی مستحکمتری را توسعه دهد، اما این کار دشوار است، به خصوص وقتی بحث رادار در میان باشد. ممکن است روزی رادار فضایی این مشکل را حل کند. اما در این فاصله، شاید راهحل این است که همه نیروهای آمریکایی که در تیررس موشکهای ایران قرار دارند به پایگاههایی (در هرجایی از خاورمیانه) منتقل شوند که قابلیت بکارگیری سامانههای پاتریوت را داشته باشند و یا در دستههای کوچکتر، در موقعیتهایی پراکنده شوند که از سامانههای هشدار سریع واقعی و پناهگاه برخوردارند.
محافظت از نیروها در برابر شلیک راکتها در پایگاههایی مانند تاجی مشکلی متفاوت و حتی به لحاظ فنی، دشوارتر است. راکتها مسیری با ارتفاع بسیار کم را از بالای پشتبامها طی میکنند و زمان پرواز آنها بر حسب فقط چند ثانیه و نه دقیقه محاسبه میشود. این ویژگی، هم تشخیص و هم رهگیری آنها را پیچیدهتر میکند.
در زمان اوج عملیاتهای آمریکا در عراق، ارتش در اقدامی ابتکاری، سامانه پیچیدهای متشکل از رادارهای نظامی و مسلسلهای گاتلینگ فالانکس نیروی دریایی را ایجاد کرد که قادر بود خمپارهها و راکتهای نزدیک را با رگباری از گلولههای ۲۰ میلیمتری در هم بکوبد. اما این سامانه نیازمند تعداد قابل توجهی اپراتور و تجهیزات بود و حتی وقتی همه اینها بطور کامل تأمین میشد، بطور ۱۰۰ درصد مؤثر عمل نمیکرد و علاوه بر این، سیار نیز نبود.
این سامانه که ضد راکت و خمپاره یا C-RAM نام گرفته بود، برای فضای محدود مأموریت امروز آمریکا در عراق که آموزشی و ضد تروریسم است، تناسب چندانی ندارد. با این وجود، در ۱۳ مارس، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی، ژنرال فرانک مکنزی از سپاه تفنگداران دریایی آمریکا اعلام کرد که سامانههای پاتریوت و C-RAM هر دو برای استقرار در عراق مورد توجه قرار خواهند گرفت.
بنیاد هریتج در بخش دیگری در گزارش خود مطرح میکند که ارتش آمریکا سالهاست که برای حلوفصل این تهدید به شیوهای منسجمتر در تلاش است و در نظر دارد سامانهای قابل استقرار را برای محافظت از سربازان در برابر انواع تهدیدها عملیاتی کند. تهدیدهایی که از جمله آنها میتوان به موشکهای کروز، پهپادها، راکتها و توپخانههای دشمن اشاره کرد. البته این مسئلهای دشوار است، زیرا هر یک از این تهدیدها، مسیر پرتابی و سرعت منحصربهفرد خود را دارد. در نتیجه، برنامه ارتش موسوم به قابلیت محافظت غیرمستقیم در برابر شلیکها (IFPC) به سختی پیش رفته است.
در سال گذشته، بر اساس تغییر رویکرد کلی در جهت رقابت قدرتهای بزرگ، ارتش تصمیم گرفت برنامه IFPC را بیشتر بر تهدید ناشی از موشکهای کروز متمرکز کند. به علاوه، سامانه دفاع هوایی جدید مبتنی بر استرایکر یا سامانه دفاع هوایی کوتاهبرد خود را در جهت تهدیدهایی مانند پهپادها متمرکز کرده است.
متأسفانه، به نظر میرسد که این طرح جدید، به جز اتکا بر سامانه دستوپاگیر و پرزحمت C-RAM، محافظت در برابر راکتها، حملات توپخانه و خمپارهها را نیز حذف کرده است. سال گذشته، کنگره در اقدامی که شاید راهی برای شروع این برنامه باشد، ارتش را ملزم به خرید دو آتشبار سامانه گنبد آهنین اسرائیل کرد. اگرچه این آتشبارها هنوز تحویل نشده، اما ارتش اخیراً اعلام کرده که ممکن است یکپارچه کردن گنبد آهنین با سامانه فرماندهی و کنترل دفاع هوایی سراسری کاری بسیار دشوار باشد. بنابراین ممکن است سامانههای گنبد آهنین ارتش همچنان «یتیم» باقی بمانند.
در پایان این گزارش آمده است: طبق ادعاها ایران بزرگترین و پیچیدهترین برنامه موشکهای بالستیک و کروز خاورمیانه را دارد. واقعیت تأسفآوری که وجود دارد این است که تا زمانی که نیروهای آمریکایی در منطقه حضور دارند، به ناچار باید تحت تهدید همیشگی حملات راکتی و موشکی فعالیت کنند. بنابراین، یافتن روشهایی نوآورانه برای محافظت از آنها در برابر موشکها و راکتها در پایگاههای دوردست، باید به شدت در نظر گرفته شود. مستحکمسازی پاتریوت، پراکنده کردن یا متمرکز کردن نیروها در پایگاههای محافظتشده و همچنین، مدرنسازی سامانه C-RAM در جهت بالا بردن قابلیت بکارگیری عملیاتی آن، راهحلهایی بالقوه هستند که باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند./1360/
منبع:مشرق