۳۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۵
کد خبر: ۶۴۸۷۴۵

9 نکته ضروری در مورد بورس به بهانه عرضه اولیه شستا

9 نکته ضروری در مورد بورس به بهانه عرضه اولیه شستا
ورود شستا و توجه عده‌ای زیادی به بورس بهانه‌ای خوبی شد برای گفتن چند نکته با زبانی ساده برای همان معمولی‌هایی که بازار بورس را حریم امن سرمایه خود از هیجانات و آن دلالان دولتی و خصولتی بازارهای ارز و سکه می‌دانند.

به گزارش خبرگزاري رسا، هم‌زمانی رکود و تورم در اقتصاد، مردم را برای محافظت از ارزش پول و یا پس‌انداز خود به سمت بازارهای مختلف پولی و مالی یا به قولی trade سوق می‌دهد. در سال‌های اخیر با کاهش دنباله‌دار سود بانکی و دزدیدن گوی سبقت توسط تورم، تمایلی برای نگهداری پول در بازار پولی (سیستم بانکی) نماند و عمدتاً این بازارهای طلا و ارز و سکه (بازارهای مالی) بودند که در کانون توجهات سرمایه‌گذاران قرار گرفتند. درنهایت اما این بازارها هم به دلیل بروز هیجانات بسیار چه از جانب ذی‌نفعان دولتی و چه سودا گران همیشه درصحنه با هیجانات بسیاری همراه شدند که جذابیت‌های خود را برای سرمایه‌گذاران معمولی‌تر که توانایی تحلیل‌های شوک‌های سیاسی و تحرکات دلالی را نداشتند از دست داد. معمولی‌ترها در ادامه به دلیل بضاعت مالی ناکافی خود، درهای بازار مسکن و خودرو را هم به روی خود بسته دیدند و آنجا بود که بورس تبدیل به خانه اول و آخر سرمایه هرچند اندک آن‌ها شد. این بازار در آخرین مشارکت مردمی خود برای عرضه اولیه صبا در حدود دو میلیون سرمایه‌گذار را به خود دید که این میزان در دو سال پیش برای عرضه اولیه‌ها نهایتاً 100 هزار نفر بود. البته رکوردشکنی‌های بازار احتمالاً فردا با ورود عرضه اولیه شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی (شستا) و این سطح از استقبالی که در چند روز اخیر در کارگزاری‌ها مشاهده شده است، تکمیل خواهد شد. ورود شستا و توجه عده‌ای زیادی به بورس بهانه‌ای خوبی شد برای گفتن چند نکته با زبانی ساده برای همان معمولی‌هایی که بازار بورس را حریم امن سرمایه خود از هیجانات و آن دلالان دولتی و خصولتی بازارهای ارز و سکه می‌دانند.

1- حسن اساسی بورس برای معمولی‌هایی که شاید هیچ‌گاه نتوانند خانه و یا واحدی از یک کارخانه بخرند این است که با سرمایه اندک خود درصدی از همین‌ها را در بورس می‌خرند و با آن نه‌تنها در روزگار تورمی سبد دارایی‌های خود را متنوع می‌کنند بلکه ریسک پایین آمدن ارزش پولشان را نیز به حداقل می‌رسانند. در این حالت شرکت‌ها نیز با تأمین مالی خود از همین پس‌اندازهایی سرازیر شده به سمت بورس برای تولید استفاده می‌کنند و چرخ اشتغال را نیز می‌چرخانند.

2- در طول بازه زمانی 96 تا 98، حضور معمولی‌ترها پررنگ، پررنگ‌تر شد به‌طوری‌که دیگر کار از استفاده از پس‌انداز در بورس گذشت و عده‌ای برای حضور در آن کارا را به وام گرفتن، قرض گرفتن و فروش دیگر دارایی‌های خود رساندند. سرازیری همین پول‌های داغ (Hot Money) و بالا رفتن تقاضا برای خرید سهام‌ها، قیمت‌ها را روزبه‌روز بالاتر برد و با ثبت بازده 231 درصدی در سال 1398، سودهایی را نصیب عده‌ای کرد. این بازدهی در حالی رقم خورد که 4/ از نقدینگی کل کشور در بازار بورس حاضر است و روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند. برای عمق مسئله کافی است بدانید که نقدینگی موجود در بورس در سه سال پیش تنها صدمی از نقدینگی کل بوده است؛ بنابراین برای صعود هرچند ملایم‌تر در سال جاری نیاز مبرمی به نقدینگی جدید هست و در غیر این صورت نتیجه مشخص است.

3- نقدینگی تبدیل به نقش اول بازار بورس شد و افسارگسیخته در بین گروه‌های سهامی و سهام‌ها گردش کرد تا جایی که در آخرین برآوردها ارزش کل بازار سهام را برابر با کل نقدینگی موجود در جامعه یعنی حدود 2500 هزار میلیارد قرارداد. از طرفی دیگر، بازار بورس 30 درصد از کل تولید خدمات و کالا (تولید ناخالص داخلی) کشور را در خود جای داده است.

4- بااینکه ارزش بازار بورس روزبه‌روز بالاتر می‌رود اما باید دقت داشت که حدود نیمی از سهام‌ها و شرکت‌های این بازار دارای قیمت حبابی شده‌اند و ارزش هر برگه سهم آن‌ها چندین برابر از ارزش ذاتی آن‌ها بالاتر رفته است. این اتفاق عمدتاً در شرکت‌های کوچک افتاده به‌طوری‌که عمده شرکت‌های بزرگ همچنان قیمت‌های پایینی مانند 200 تومان دارد. باید توجه داشت که در بازار بورس هرچند ممکن است ارزش کاغذی سهام از ارزش ذاتی فاصله بگیرد اما این بازدهی موقتی بوده چراکه ارزش سهام در بلندمدت نمی‌تواند از ارزش دارایی‌های مشهود و غیر مشهود شرکت فاصله بگیرد.

5- فلان تعداد برگه سهمی که ما از فلان شرکت خریداری می‌کنیم صرفاً یک واسطه است تا سرمایه‌گذاران معمولی و کلان در بازار بورس را به بخش حقیقی اقتصاد متصل کند؛ بنابراین بازار سهام به‌خودی‌خود منبع تولید ارزش در اقتصاد نبوده و فقط نقش «واسطه‌گری مالی» را بازی می‌کند.

6- از 4 و 5 نتیجه خواهیم گرفت که بورس آیینه «آینده‌نگر» (Forward-Loking) بخش حقیقی اقتصاد است و بازده آن نمی‌تواند در تعادل بلندمدت فاصله زیادی از بازده بخش حقیقی بگیرد.

7- سود مازاد در بازار سهام از جنس «بازی جمع صفر» خواهد بود. سود مازاد سودی است که ورای سود متناسب با بلندمدت به دست می‌آید، بنابراین سودهای بالای بورس همچون شرایط حاضر به انداز برنده‌ها بازنده خواهد داشت و احتمالاً جمع این سودها در میان‌مدت نزدیک صفر خواهد بود. بازی جمع صفر شبیه به آن است که در یک شرط‌بندی روی یک مسابقه همگی برنده شوند که چنین چیزی منطقاً ممکن نیست.

8- بازار بورس در سال گذشته با تمام نقدینگی که به آن جذب‌شده کمکی به تولید و خلق ارزش و مزیت اقتصادی نکرده، به‌طوری‌که از مجموع 300 هزار میلیارد معاملات انجام‌شده در سال گذشته تنها 2 هزار میلیارد جذب عرضه اولیه‌ها و فقط 20 هزار میلیارد جذب افزایش سرمایه‌ها شده است و باقی صرفاً در بازار ثانویه و معاملات برگ سهام‌ها بوده است. برآوردهای ساده نشان می‌دهد با نگاه به بازده و نقدینگی گردش یافته در بازار بورس باید حداقل چند ده هزار شغل جدید در سال گذشته ایجاد می‌شد که این اتفاق نیفتاده است؛ بنابراین تا عمق نبخشیدن به بازار و جذب نقدینگی‌های موجود در بورس به تولید و ظرفیت آن نمی‌توان از رونق بازار سرمایه صحبت کرد. البته به نظر می‌رسد عرضه قسمتی از شرکت‌های دولتی بسیار بزرگ مانند شستا هرچند به‌طور کوتاه‌مدت عمق‌بخشی به بازار باشد اما درنهایت تا زمانی که با عدم‌تغییر ماهیت مواجه هستیم تغیری در تولید و ارزش واقعی نخواهیم داشت.

9- مطالعات فراوان نشان می‌دهد که موفقیت ادامه‌دار و بلندمدت در بازار بورس بدون داشتن اطلاعات و مهارت تکنیکالی و بنیادی امری غیرممکن بوده و از طرفی دیگر مورد 9 نشان می‌دهد که روحیه‌ای سوداگری و سفته‌بازی ممکن است در سطح وسیع‌تری از بازارهای طلا و ارز به این بازار انتقال پیداکرده باشد. در چنین بازاری سودهایی که مبادله گران حرفه‌ای، افراد با دسترسی به اطلاعات خاص و واسطه گران و امثال آن‌ها کسب می‌کنند نباید شاخص سودآوری بورس باشد.

بنابراین در یک اقتصاد رکودی همچون کشور ما، بازار بورس نباید به شکلی تبلیغ شود که هرکسی با حضور سرمایه خود چه زیاد و چه اندک گمان سودهای فضایی را ببرد. این نگاه در علم اقتصاد انتظارات تورمی نامیده می‌شود و روزی حباب آن خواهد ترکید. جان کلام اینکه؛ روند بازار بورس در سال اخیر تغییری در بخش حقیقی اقتصاد، تولید، رفاه و ... نداشته و در صورت ادامه این مسیر بازهم معمولی‌ترها متضررتر از بقیه گروه‌ها خواهند بود. از طرفی در اقتصادی که با تورم 41 درصد روبه‌رو است برای حفظ ارزش پول خود حرکت بین بازارها (Inter Market) را فراموش نکرده و از دیگر بازارهای مالی غافل نشوید. این بازار مهارت بالایی می‌خواهد یا تلاش کنیم بیشتر بدانیم یا از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری وارد گود شویم./1360/

ارسال نظرات