رقابت شبکهها و سردرگمی مخاطبان ماه رمضان تلویزیون
به گزارش خبرگزاري رسا، تلویزیون مثل هر سال برنامههای رمضانیاش را روی آنتن میبرد؛ از 12 شب به بعد مناجات را در همه شبکههای سیما دارد و سحر و افطار هم مهمان منازل مردم میشود. اما نکتهای که هیچوقت به آن توجه نکرده، رقابت بیش از حد و بیمعنایی است که همه باید برنامه رمضانی تولید کنند. اینجا مخاطب نمیداند کدام برنامه و شبکه را دنبال کند؟ آنقدر مخاطب را سردرگم کردهاند که بعضاً برنامهها به هم ترجیح داده میشوند. این معضل بزرگ باعث شده نه تنها همه برنامهها به خوبی دیده نشوند بلکه عمدتاً از روی دستِ همدیگر بنویسند.
مشکل سریالسازی را بگذاریم در مجالی دیگر، برنامهسازی فقط خلاصه شده در دکور و ظواهر و چشم و همچشمیهای شبکهای؛ ببینیم آن برنامه مجری چه کت و شلواری پوشیده و اینجا چه سخنران و مناجاتخوان و مهمانی آوردهاند... اما کسی مشتری محتوا نیست؛ متأسفانه مدیران و صاحبان تصمیم در صداوسیما هم همینگونه نظارت و ارزیابی میکنند. تحقیق، پژوهش، خلاقیت و نوآوری به فراموشی سپرده شده و سوژهها و پرداختها کلیشهای و تکراری شدهاند. امسال همه به مدافعان سلامت میپردازند؛ بسیار خوب و واجب است که این تلاشها دیده شوند و از آنها در برنامههای تلویزیونی گفته شود اما چقدر برنامه و فشردگی؛ این مخاطب در ایام ماه مبارک رمضان به تلاوت قرآن، کسب معنویت و استفاده از سخنرانیهای عالمانه و حتی کنار هم بودن و استراحت نیاز دارد.
تلویزیون را روشن میکنیم انگار همه شبکهها دعوایِِ دیده شدن و جلب توجه دارند؛ مجری آن برنامه مهمانی دعوت کرده و سری به کانال دیگر هم بزنیم همین خبرها است. در سحر اگر "ماه خدا" را با چهار استودیو میبینیم و هنوز هم اتفاق قابل تأملی در آن رخ نداده، در شبکه 2، "پگاه عاشقی"، در شبکه 3 "ماه خدا"، در شبکه 4 "سحوری"، در شبکه 5 "خلوتگه عارفان"، در شبکه قرآن "مهمان خدا" و همچنین در شبکههای آموزش و افق سیما هم همین سفره سحری پا برجاست. کدام را بیننده ببیند؟ آیا با این چشم و هم چشمیها و رقابتهای غیرمنطقی شبکهها این سرمایه تلویزیون به هدر نمیرود؟
حالا جلوتر برویم دیگر برنامههای رمضانی خصوصاً زمان افطار آنقدر پیک شلوغی تلویزیون دارد که مخاطب نمیداند کدامش را ببیند؟ "دعوت"، "مکث"، "مثل ماه" و یا "جشن رمضان" و دیگر برنامهها را! به جای از روی دست هم نوشتن و اجرای برنامه و تهیهکنندگی و کارگردانی و مدیران ما هم چشم و هم چشمی را کنار بگذارند و به دادِ وقت این بیننده و هزینه بیتالمال رسانهملی باشند. این رسانه آنقدر کمیّت برنامه نمیخواهد مخاطب ایرانی کیفیت و تأثیرگذاری و محتوا میخواهد.
وقتی سریالها را نگاهی داریم و ایضاً برنامهها، آن نکات شتابزدگی و فقط روی آنتن ماندن و بدون اندیشه ساخت برنامه همه به یادمان میآید. واقعاً وقت آن فرا نرسیده که تلویزیون برای ساخت برنامههای مناسبتی تأمل ویژه داشته باشد؟ تا چه زمانی قرار است همه برای یلدا، نوروز و رمضان، به جانِ آنتن بیفتند و مخاطب هم نداند کدام شبکه و کدام برنامه را ببیند؟
تلویزیون مدتها است از فقدان تحقیق و پژوهش لازم در مقوله برنامهسازی رنج میبرد؛ برنامههایی که هیچ بینندهای ندارند و یا بیننده از تماشایشان لذت نمیبرند، عالمانه و محققانه ساخته نمیشوند. باید این تغییر کارکرد و رویکرد برنامهسازی خصوصاً در مناسبتها اتفاق بیفتد، در واقع باید مدیریت فرهنگی خلاقانهای حاکم شود و نه از روی ذوق صرف کاری کنند. همان لحظهای که ایدهای به فکرشان میرسد روی آنتن اجرایی نشود! زیرا ایده باید از ذهن بگذرد، کنکاش و تحقیق بهروی آن اندیشه صورت بگیرد و پس از خردورزی به مرحله اجرا درآید.
قاعدتاً بزرگترین مشکل برنامهسازی همان فقدان توجه به چرایی المانهای برنامهسازی است؛ برنامهساز با خود بگوید "چرا این مهمان را دعوت کردم، این دکور را استفاده میکنم و با این هدف و موضوع بهسراغ ساخت این برنامه میروم؟". بهخلاف رویه موجود معتقدیم اگر به چرایی در برنامهسازی توجه شود، چگونگی آن پیدا میشود. اگر ذوقزده، مقلّدانه، بدون زیرساخت معنادار، معنایی و فلسفی برنامهای تولید شود یا در واقع آن برنامهسازی از فقدان توجه به چرایی رنج ببرد، برنامه هیچ حسّ تأثیرگذاری به مخاطب القاء نخواهد کرد، چون غفلت از چرایی، راه چگونگی را هموار میکند؛ مثلاً مهمان را دعوت کردم درگیر چگونگی میشوم و هدف رسانهای آن برنامه محقق نمیشود.
زمانی که برنامهساز بداند چرا این مهمان را دعوت کرده آنگاه میداند نحوه گفتوگو و پرسش و پاسخ از مهمان و هدف رسانهای برنامه چگونه باید پیش برود. متأسفانه امروز در حوزه ساختار و تکنیک کاملاً برنامهسازان مقلد شدهاند و هیچ رویکرد خلاقانهای نسبت به این مقوله ندارند، مثل مُدهای لباس، یک دورهای برنامههای گفتوگومحور، رئالیتیشو و استعدادیابی مُد میشود. در صورتی که باید بر اساس چراییهایمان به ساختار و اعتقاد در برنامهسازی برسیم. اینکه برنامهساز ما بداند کارمندی نباید رفتار کند و حتماً دغدغهمند تحقق اهداف برنامه باشد.
متأسفانه باید این عبارت را دوباره تکرار کرد که امروز برنامهها شبیه به هم ساخته میشوند و هنوز دقیقه نودی خودشان را به آنتن میرسانند. وقتی همهچیز در خدمت برنامه باشد و هیچگونه ذوقزدگی در کار نباشد همهچیز بر اساس مبنا و هدف جلو میرود. شاید نقطه عطف برنامههای رمضانی امسال تا اینجا استفاده از مجریان کاملاً تلویزیونی باشد که قدری به هدایتهای برنامهها کمک کرده است اما هنوز آن مشکلِ اصلی عجلهای کار کردن و دقیقه 90 طرحی را به آنتن رساندن و همه شبکهها برنامه داشتن پا برجاست.
مردم ما نیازمند دید تازه در برنامهسازیاند؛ حتماً روانشناسی و جامعهشناسی را باید در برنامهسازی مدنظر قرار دهیم. نگاه خلاقانه اهمیت دارد؛ چه کارهایی کردیم که نباید بکنیم و ضعفهایی که وجود دارد را رفع کنیم. کار نوآورانه را در دستور کار قرار بدهند که مردم نیازمند دید تازهاند؛ مناسبتها تکرار نشدنیاند و باید میان برنامههای رمضانی یا نوروزی سالهای قبل با امسال وجه تمایزهایی وجود داشته باشد. این اتفاق در حالی میافتد که زاویه نگاه تازه، عمق معنا و رویکرد تازه معنایی با بهرهمندی از آدمهای تازه و ساختارهای نو به منصه ظهور میرسد. اگر قرار باشد همان مدل قبلی با اشکالات موجود روی آنتن برود در واقع تکرار مکررات کردهایم.
شاید یکی از دلایل فاصله گرفتن برنامهسازی تلویزیون از روزهای اوج خودش این نکته باشد که همه اسیر فضای مجازی شدهاند؛ این گرفتاری امروز برنامهسازان و مجریان در ویژههای تحویل سال امسال هم به چشم خورد. وقتی تهیهکنندهای تمام آمال و آرزویش وایرالشدن ویدئوها و اتفاقات برنامهاش در فضای مجازی است. برنامهسازی از یک معضل سطحینگری رنج میبرد؛ متأسفانه این سطحینگری به برنامهسازی، مدیریت برنامهها و نظارت بر برنامهها سرایت کرده است.
با احترام به تمام برنامهسازان و تلاشگرانِ رسانهملی در این دوران کرونایی، باید تلویزیون هرچه زودتر برای ساخت برنامهها و سریالهای مناسبتیاش خصوصاً در نوروز و رمضان تجدیدنظری داشته باشد. امروز برخی سریالها و برنامهها میتوانستند نباشند تا برنامهها و سریالهای دیگر بهتر دیده شوند اما آمدند و همه مخاطب را سردرگم کردند. دور از هر چشم و همچشمی و رقابت ناسالمی میان شبکهها، کیفیت را به کمیّتهای غیرحرفهای ترجیح بدهند./1360/